۰
سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۲۱

دوگانه هاي انحرافي

دوگانه هاي انحرافي
در شرايط كنوني مشكلات آمريكا منحصر به نظام انتخاباتي اين كشور نيست و مسايل گوناگوني به مشكل ديرينه و كهنه آمريكايي ها يعني نظام كالج انتخاباتي گره خورده است.
نظام كالج انتخاباتي به عنوان يك مشكل ساختاري بيش از دو قرن است كه مردم آمريكا را به دردسر انداخته و چالشي استراتژيك را رقم زده است.
ناگفته پيداست مردم آمريكا بيش از دويست سال است كه در بن بستي گرفتار شده اند كه رئيس جمهور نه بر مبناي كسب اكثريت آراء مردمي بلكه براساس گزينش در كالج انتخاباتي برگزيده مي شود.
نكته گفتني اين است كه در اين دوره از انتخابات آمريكا، علاوه بر اين مشكل ساختاري، مشكلات ديگري ظهور و بروز يافته كه ستون انتخابات آمريكا را بيش از پيش شكننده كرده است.
«مشكلات اقتصادي» آمريكا طي سال هاي اخير در صدر اين مشكلات است تا جايي كه چهار روز پيش «سي ان ان» نيز در گزارشي تصريح مي كند؛ «مشكلات اقتصادي پاشنه آشيل انتخابات آمريكاست.»
همچنين جنبش اعتراضي و فراگير وال استريت از ديگر مشكلاتي است كه حتي رسانه هاي غربي اذعان مي كنند نمي شود اين جنبش گسترده را انكار كرد.
كارشناسان و تحليلگران آمريكايي معتقدند اين جنبش اعتراضي كه طي ماه هاي گذشته ابتدا از نيويورك شروع شده و به سرعت ديگر شهرهاي آمريكا را دربرگرفته است بر انتخابات آمريكا تاثير خواهد گذاشت.
گفتني است؛ سال گذشته و در همان اوايلي كه اين جنبش شكل گرفت؛ «اصلاح در ساختار انتخاباتي آمريكا» از جمله خواسته هاي مجمع سياسي و انتخاباتي جنبش وال استريت بود كه كانون هاي قدرت و ثروت اين خواسته را سركوب كردند.
عاملي كه ارتباط ميان جنبش وال استريت با انتخابات در پيش روي آمريكا را برملا مي سازد اختلاف و شكاف طبقاتي ميان فقرا و ثروتمندان در آمريكاست كه با شكل گيري و قوام جنبش وال استريت موسوم به جنبش 99درصدي، بيش از هر زماني در تاريخ آمريكا به چشم مي آيد.
گزارش هاي منتشره حاكي
از آن است كه براي جنبش فراگير وال استريت تفاوتي ميان اوباما و رامني نيست زيرا در هر صورت نماينده يك درصد ثروتمند آمريكا- در مقابل 99درصد- به كاخ سفيد راه خواهد يافت.
مشكل ديگري كه در ميانه وضعيت وخامت بار اقتصادي آمريكا و اعتراضات گسترده جنبش وال استريت براي دو نامزد آمريكايي دردسرساز شده هزينه هاي هنگفت انتخاباتي اين دوره است كه نسبت به دوره هاي قبلي بصورت نجومي افزايش يافته است.
نيويورك تايمز اخيرا در گزارشي در اين باره مي نويسد؛ «براساس آخرين گزارش ها نامزدهاي انتخاباتي تاكنون 6 ميليارد دلار را صرف تبليغات تلويزيوني كرده اند و اين در حالي است كه انتخابات قبلي 700 ميليون دلار هزينه دربرداشت.»
مشكل ديگر اين است كه به موازات اعتراض به نظام كالج انتخاباتي در آمريكا و اينكه چرا حزب سومي اجازه شكل گيري پيدا نمي كند دهها ميليون نفر در انتخابات شركت نخواهند كرد.
از جمله فعالان ضدجنگ و طرفدار محيط زيست كه خواسته بخشي از مردم آمريكا در شكل گيري حزب سوم را پيگيري مي كند، «جيل استاين» است كه اعلام كرده 90 ميليون در انتخابات 6 نوامبر شركت نمي كنند.
و بالاخره در اين قسمت بايد به طوفان سندي در آمريكا در روزهاي گذشته اشاره كرد كه زندگي مردم را در چند ايالت فلج كرده است.
برخي رسانه هاي خارجي در گزارش ها و تحليل هاي خود خاطرنشان نموده اند كه طوفان سندي مسير رقابت هاي انتخاباتي آمريكا را تغيير داد.
اما پس از توضيحاتي درباره شرايط كنوني انتخابات آمريكا و مشكلاتي كه ورود به كاخ سفيد را براي هر نامزدي دوچندان و پرهزينه كرده است؛ آنچه موضوع اصلي اين نوشته را در برمي گيرد اين است كه علي رغم اين شرايط و وضعيت دشوار واشنگتن، چرا مباحثي حاشيه اي و انحرافي درباره تاثير انتخابات آمريكا بر موضوع ايران مطرح مي شود.
برخي از رسانه هاي بيروني و بعضا داخلي تلاش مي كنند پيرامون انتخابات آمريكا و موضوع ايران، دوگانه هاي
انحرافي مطرح نمايند.
به عنوان نمونه، اين خط كه براي ايران، رئيس جمهور شدن اوباما بهتر است يا رامني از جمله اين دوگانه هاي انحرافي است.
تمركز رسانه ها بر «رامني يا اوباما؟» ناظر بر مواضع جمهوري اسلامي در حالي است كه بدون شك انتخاب رامني يا اوباما براي ايران هيچ تفاوتي نخواهد داشت چون محرز است كه سياست هاي خصمانه و كلي واشنگتن عليه كشورمان تغييري نخواهد كرد.
به قول طلبه ها اين بحث كه رامني يا اوباما براي ايران بهتر است ثمره عملي ندارد و تنها در قالب يك مباحثه و نزاع تئوريك قابل پرداختن است.
همچنانكه مناظره اخير اوباما و رامني درباره سياست خارجي و موضوع ايران به روشني نشان داد كه مواضع و رويكردهاي آن دو و هر دو حزب دموكرات و جمهوري خواه در مسايلي مانند «تحريم» هاي ضدايراني، برنامه هسته اي كشورمان، جنايات اسرائيل و ... مشترك است و نقطه اختلافي مشاهده نمي شود.
از ديگر دوگانه هاي انحرافي درباره ايران كه با توجه به نتيجه انتخابات آمريكا مطرح مي شود دوگانه «جنگ احتمالي يا تشديد تحريم» ها عليه كشورمان است.
اين استنباط كه اگر اوباما يا رامني برگزيده شود نوع گزينه آمريكا در مواجهه با ايران اسلامي فرق خواهد كرد نيز مبناي مستحكم و قانع كننده اي ندارد. چرا؟ چون گزينه نظامي بر ضد ايران قابليت عملياتي شدن ندارد.
آمريكا در شرايط بحراني اقتصادي و كسري بودجه اي كه از مرز 16 هزار ميليارد تومان گذشته و هر روز بر آن افزوده مي شود در موقعيت سازوكار جنگي نيست و سخن از جنگ احتمالي باوضعيت شكننده اقتصادي (بحران مالي و بانكي)، اجتماعي (جنبش 99 درصدي وال استريت) و سياسي ( بحران افول مشروعيت) تنها يك ژست و بلوف محسوب مي شود.
بنابراين بدون كمترين ترديدي بايد گفت هر كدام از دو نامزد آمريكايي به كرسي رياست جمهوري برسند در مواجهه باايران پروژه تحريم هاي ضد ايراني را ادامه خواهند داد.
دوگانه انحرافي ديگر نقش رژيم صهيونيستي
در روي كار آمدن اوباما يا رامني است. اين خط به دنبال القاء اين مطلب است كه نامزد مورد حمايت اسرائيل اگر به كاخ سفيد راه پيدا كند مقدمات حمله احتمالي رژيم جعلي صهيونيستي به تاسيسات هسته اي كشورمان فراهم خواهد شد.
جالب اينجاست كه در رسانه هاي غربي و عبري دو ديدگاه در فضاي رسانه اي دنبال مي شود. به عنوان مثال اگر خبرگزاري فرانسه گزارش مي دهد كه گزينه صهيونيست ها و از جمله شخص نتانياهو براي انتخابات رياست جمهوري آمريكا، ميت رامني است، از سوي ديگر؛ روزنامه صهيونيستي هاآرتص اخيراً مدعي شد كه اسرائيل از انتخاب اوباما استقبال مي كند.
سؤالي كه پيش كشيده مي شود اين است كه پمپاژ اين دوگانه ها در فضاي رسانه اي با چه هدفي است؟
آيا درگيري و مواجهه ايران اسلامي با آمريكا يك درگيري تاكتيكي است كه با تغيير نام ها يا واژه ها يا گزينه ها، صحنه عوض شود؟
بدون ترديد پاسخ منفي است چرا كه درگيري ايران اسلامي با آمريكا- شيطان بزرگ- يك درگيري ماهوي و ماهيتي است و طرح دوگانه هاي انحرافي نمي تواند اين موضوع را كتمان و پنهان نمايد.
از سوي ديگر؛ پمپاژ مسايلي حاشيه اي و دوگانه هاي انحرافي به اين خاطر است كه شرايط به گونه اي خطير و حساس توصيف شود كه ايران را به سمت عقب نشيني از اصول وادار كند.
به عنوان مثال روي جنگ طلبي و مواضع راديكال رامني و حمايت اسرائيل از او مانور داده مي شود تا در صورت پيروزي اوباما در انتخابات، خط سازش بر ايران تحميل شود. گويا كه ايران بايد از اين به اصطلاح «فرصت» پس از «تهديد» رامني استفاده كند.
جماعتي در داخل از هم اكنون دندان تيز كرده اند اين خط انحرافي را پيش ببرند تا پس از انتخابات 6 نوامبر- بيشتر با اين ارزيابي كه اوباما رئيس جمهور باقي خواهد ماند- فضاي انتخابات رياست جمهوري ايران در خرداد 92 را بر مسير سازش منطبق نمايند كه البته طرفي نخواهند بست و گفتني ها در اين خصوص را پي خواهيم گرفت.
مولف : حسام الدين برومند
کد مطلب : ۲۰۹۵۹۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما