تمامی رویاهای دموکراتیک یک کشور زیر پوتینهای ارتش و زودباروی مردم دست و پا میزند و به دست شخصیتهایی نابود میشود که روزی برای دفاع از سرزمینشان در برابر دشمنان، چه در داخل و چه خارج از کشور سوگند یاد کردند."
در حالي که دولت موقت جديد مصر سعي دارد با به بازي گرفتن ولع مردم براي ثبات اقتصادي و نااميديهاي آنان خود را به عنوان نهاد انتقالي قانوني جديد اثبات کند، ارتش در راستاي طرح عربستان سعودي براي سيطره بر منطقه در پي افزايش سرکوب اخوانالمسلمين و در نهايت تمامي احزاب اسلامي است.
مردم مصر که کمپيني گسترده و نظاممند از اطلاعات نادرست درباره اخوان المسلمين کورشان کرده است، اکنون به دست خود انقلابي را که در سال ۲۰۱۱ آنچنان سفت و سخت برايش مبارزه کردند را به نابودي ميکشانند.
با گذشت دو سال از ايستادگي جسورانه مصر در برابر استبداد، دستگاه نظامي اين کشور در نظر دارد تحت پوششي به اسم دموکراسي افرادِ رژيم پيشين را مجددا روي کار آورد.
تمامي روياهاي دموکراتيک يک کشور زير پوتينهاي ارتش و زودباروي مردم دست و پا ميزند و به دست شخصيتهايي نابود ميشود که روزي براي دفاع از سرزمينشان در برابر دشمنان، چه در داخل و چه خارج از کشور سوگند ياد کردند.
تا آنجا که تاريخ به ما آموخته هيچ کشوري نتوانسته است به واسطهي مداخله ارتش خود آزاديهاي مدني به دست آورد. تنها کافي است به ترکيه و نبرد سنگين آن براي آزادي و دموکراسي نگاهي بياندازيم تا تشخيص دهيم که دولتي که ارتش معرّف آن باشد تنها به يک خلا دموکراتيک خواهد انجاميد.
ارتش به عنوان يک نهاد ايستا که بر مبناي اطاعت محض بنا شده است، به سبب ماهيتي که دارد نميتواند و نبايد مجاز به مداخله در روند سياسي يک کشور باشد.
در حالي که ارتش در سال ۲۰۱۱ موضعي بيطرف اتخاذ کرد و ترجيح داد با کنار کشيدن خود از موضوع جايگاهِ برترش را حفظ نمايد و نه از جنبش انقلابي دفاع و نه آن را محکوم کند، اکنون با اقدامش بر ضد محمد مرسي، اولين رئيسجمهور مصر که به صورت دموکراتيک برگزيده شد، کل کشور و منطقه را در خطر نابودي و هرج و مرج قرار داده است.
افزون بر اين، اين بذر ديکتاتوري و استبداد است که يک بار ديگر در خاک اين کشور جان ميگيرد و از سوي ديگر حقوق بشر و حقوق مدني نيز به بهانههاي دروغين نقض ميشود.
براي آنکه از نوع سياستهايي که رژيم جديد خواستار آنهاست آگاهي يابيم و در يابيم مقامات جديد مصر براي دستيابي به خواستههايشان تا کجا پيش خواهند رفت، تنها کافي است به نحوهي رفتار و يا بهتر بگويم سوء رفتار دولت موقت مصر با محمد مرسي نگاهي بياندازيم، فردي که به شيوهاي کاملا دموکراتيک از سوي مردم مصر برگزيده شد تا کشورش را هدايت کند.
اگرچه حسني مبارک، مردي که با ارعاب و فريب مردم خود سه دهه مصر را در چنگالش نگاه داشت در نهايتِ تواضع و فروتني از يک محاکمه عادلانه بهرهمند شد، محمد مرسي اکنون بيش از سه هفته است که در حبس به سر ميبرد، بيآنکه هيچگونه راه ارتباطي با بيرون داشته باشد.
چه مردم مصر سياستها و يا وابستگيهاي سياسي مرسي را تاييد کنند يا نکنند، دست کم بايد از خود بپرسند که وقتي با بالاترين مقام اين کشور به عدالت رفتار نميشود و حقوقش نيز نقض ميشود، مردم عادي چگونه ميتوانند انتظار رفتاري عادلانه داشته باشند.
سه هفته از اين کودتا ميگذرد و مصر اکنون خود را در مغاک گمراهي ميبيند و اين در حالي است که از هميشه به جنگ داخلي نزديکتر است.
بگير و ببند سياسي و مرگ از پيش طراحي شدهي اسلام سياسي
حاميان و مخالفان محمد مرسي، بيآنکه قصد تسليم داشته باشند در طول سه هفته گذشته همزمان چندين تظاهرات برگزار کردهاند.
اخوان المسلمين در حالي که تحت هجمه قرار گرفته و به حاشيه رانده شده از آنچه دشمنانش گمان ميکردند انعطاف بيشتري نشان داده است.
بايد توجه داشت که کودتاي ارتش مصر تنها و تنها با يک هدف انجام شد؛ مرگ اخوانالمسلمين و اسلام سياسي.
تنها کافي است به تبليغات بيرحمانهاي که سازمانهاي خبري در طول چند هفتهي گذشته بر ضد اخوانالمسلمين به راه انداختهاند نگاهي بياندازيم.
تصوير عمومي اخوانالمسلمين پيش از آنکه به کلي نابود شود، در ابتدا اهريمني جلوه داده شد و سپس با بدگوييهاي ديگران کم کم از هم پاشيد؛ سازمانهايي که از خدمت به ارتش سر باز زدند مورد تهاجم قرار گرفتند و کارمندانشان نيز دستگير شدند.
دولت اطمينان حاصل کرد که صداي هر آنکه جرات کند به حمايت از اخوانالمسلمين برخيزد را خفه خواهد کرد.
جالب اينجاست که وقتي معترضانِ مخالف مرسي، خسته از بازيهاي سياستمداران در حال از دست دادن تکاپوي خود بودند، ژنرال عبدالفتاح السيسي، وزير دفاع مصر از مردم اين کشور خواست براي به نمايش گذاشتن حمايت خود از کمپين ضد ترور آتي، يک تظاهرات ضد ترور برگزار کنند.
ايدهي پشت اين عمل آن است که اينگونه مردم وظيفهي بيرون راندن عناصر تروريستي از کشور را به ارتش محوّل کنند.
همانگونه که اخوان المسلمين پيش از اين اشاره کرده است «چرا ارتش بايد براي مبارزه با ترور به راي مردم نياز داشته باشد وقتي که چنين کاري به روشني در قلمروي قدرتش قرار ميگيرد؟»
واقعا چرا؟ خب اگر اين حقيقت که دولت ميخواهد مرسي را به همدستي با گروه حماسِ فلسطين در عمليات فرار از زندان در سال ۲۰۱۱ متهم کند، يک نشانه باشد ميتوان انتظار داشت که پيش از پايان تابستان و يک سرکوب خونين به اخوانالمسلمين نيز برچسب سازمان تروريستي زده شود.
صلاح البروديل، سخنگوي حماس با انتشار بيانيهاي اين اتهامات را محکوم کرد و دادستانان مصر را به سبب ارائه شواهدي مبني بر اينکه اين گروه در قضيه فرار از زندان دست داشته است، به چالش کشيد.
جهاد الحداد، سخنگوي اخوانالمسلمين اظهار کرد که اين تحقيق با انکار شورشي که به برکناري جناب مبارک انجاميد برابر است و «احتمال دارد که شمار مردم خشمگين را افزايش دهد.»
وي به گزارشگران گفت: «اين امر تنها به اين ايده که دولت مبارک بازگشته است قوت ميبخشد.»
در اين مرحله، دولت آشکار کرد که مذاکره با اخوانالمسلمين ديگر از گزينههاي موجود نيست و از اين رو شانس اين حزب براي بازگشتن به عرصه سياسي کشور را به کلي از بين برد.
اخوانالمسلميني که روزي در دوران مبارک ياغي شمرده ميشد يک بار ديگر به اجبار به جايي کشانده شده است که در ابتدا در آن قرار داشت.
با وجود اين، اخوانالمسلمين همچنان مصمم و جسور باقي مانده و بازگشت مرسي را به عنوان پيش شرط خود براي مذاکره اعلام کرده و برگزاري تظاهراتِ هر روزه را خواستار شده است. رهبران اين گروه به سرعت فراخوان ژنرال السيسي براي برگزاري تظاهرات خياباني را به منزلهي درخواستي براي «جنگ داخلي» برشمردند. رهبران اين گروه همواره تصريح کردهاند که به دنبال مقابله و خشونت نيست.
عماد شاهين، تحليلگرسياسي و استاد دانشگاه امريکايي قاهره گفت: «اين آغازي براي نابودي اخوانالمسلمين است، البته اين اقدام اقبال مرسي براي بازگشت را کاهش ميدهد.»
روز جمعه (۴ مرداد) دهها هزار تن از اسلامگرايان در دهها مسير از پيش تعيين شده در قاهره و ديگر شهرها راهپيمايي کردند. برخي از معترضان فرياد ميزدند «روح و جانم فداي اسلام» و برخي ديگر تصاويري از مرسي در دست داشتند و نام او را فرياد ميکشيدند.
با توجه به آنکه مصر روز به روز به يک جنگ داخلي نزديکتر ميشود، اين منطقه است که بايد خطرِ بيثباتي احتمالي را به جان بخرد؛ يک ملت در آتش حصار سياسي دولت عربستان سعودي سوخت و فدا شد. عربستان سعودي از بيم يک خاورميانهي دموکراتيک اسلامي، که دولتهاي آن سرانجام استبدادش را به چالش خواهند کشيد هيچگاه ظهور اخوانالمسلمين را تحمل نکرده است، گروهي که سلطنتيهاي بيش از همه از آن نفرت دارند.
در حالي که امريکا قصد داشت با اخوانالمسلمين همکاري کند و براي دست و پا کردن يک همپيمان جديد مشتاق بود، عربستان تلاش کرد تا روي کار آمدنِ افرادِ مطلوب خود بر سر قدرت را شاهد باشد.
اگرچه ممکن است مردم مصر هنوز اين موضوع را تشخيص نداده باشند، اما واقعيت اين است که کشور آنان در نبرد براي سيطره بر خاورميانه و ويراني يک الگوي دموکراتيک جديد (در حقيقت یک الگوي عربيِ اسلاميِ دموکراتيک) به يک گروگان بدل شده است