۰
پنجشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۰۸

سیاست امریکا در قبال سوریه، توهین به عقل سلیم است

«هرگز مپرس ناقوس مرگ براي که به صدا در آمده؛ چه براي تو هم به صدا در خواهد آمد»...جان دان
سیاست امریکا در قبال سوریه، توهین به عقل سلیم است
عليرغم وضعيت ارتش آزاد سوريه که در حال فروپاشي است، به نظر مي‌رسد دولت اوباما قصد دارد سرمايه بيشتري روي اين قمار خطرناک در سوريه هزينه کند. چرا؟...تنها خدا مي‌داند چرا. ما در نشريه وترنز تودي (Veterans Today) نمي‌توانيم کوچکترين نشانه‌اي از وجدان در ارتش و جامعه اطلاعاتي امريکا پيدا کنيم. دولت امريکا سياست خود در قبال سوريه را به لبه پرتگاه رسانده است و هيچ کس نمي‌تواند درک کند دولت در اين کار چه نفعي مي‌بيند.

ما در توصيف سياست فعلي امريکا از عبارتي استفاده مي‌کنيم که قبلا هرگز از آن استفاده نکرده بوديم؛ سياستي که «خود يک خطر برای امنيت ملي امريکا» محسوب مي‌شود. با وجود اينکه در دستور ِ اوباما مبني بر توقف انتقال تسليحات سنگين به شورشيان که بعد از هشدارهاي شديد ارتش صورت گرفت، ذره‌اي از عقل و خرد قابل رويت بود، اين حمله شيميايي اخير يادآور اظهارات جان مک‌کين کودن است که مي‌گفت «ايران را بمباران کنيد؛ بمباران.»

اين جنگ رواني جديد در سوريه طرحي از پيش طراحي شده و عامدانه است و نشانه‌هاي مختلفي وجود دارد که از اين امر حکايت دارد. اوباما مي‌گويد، بدون موافقت سازمان ملل متحد هيچ حمله‌اي صورت نخواهد گرفت.

البته حدس من اين است، در ائتلافي که براي حمله به سوريه ممکن است شکل بگيرد، ايتاليا حضور نخواهد داشت چرا که وزير خارجه وي از کساني که بدنبال حملات هوايي به سوريه هستند، خواست «۱۰۰۰ مرتبه به تصميمي که در سر دارند بيانديشند.» اين در واقع مودبانه‌ي «شما بايد ديوانه باشيد!»، است.

اکنون نگارنده شکاک اين مقاله بر اين باور است که آنها مي‌خواهند با مداخله نظامي کنوانسيون ژنو را تخريب کنند. آيا آنها به ارتش آزاد که دوست ندارد با موضع ضعف در کنوانسيون ژنو شرکت کند، وعده داده‌اند که سوريه را بمباران مي‌کنند؟

آيا امريکايي‌ها و اسرائيلي‌ها در تلاشند تا براي ايران دام پهن کرده و فاصله درستي را که اين کشور با درگيري‌ها در سوريه حفظ کرده، از بين ببرند؟

من در مورد انگيزه‌هاي پنهان آنها يک نظريه دارم که براي توضيح آن بايد به مسائلي اشاره کنم. با وجود اينکه تاريخ دقيق اين اتفاق را نمي‌دانيم اما مي‌دانيم که در مقطعي سياست خارجي تجاوزکارانه امريکا مورد بازبيني قرار گرفت و استفاده از نيروهاي خارجي ِ واسطه‌اي محور اين سياست شد. و امريکا اين سياست خود را بدون کوچکترين موافقت عمومي آغاز کرد.

ارتش و پول امريکا ديگر به طور مستقيم به عنوان ابزار تغيير رژيم در خاورميانه مورد استفاده قرار نمي‌گيرد. در سياست خارجي جديد امريکا، کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس هزينه‌ها را متقبل مي‌شوند و همچنين شبه نظاميان عرب که به وفور در منطقه يافت مي‌شوند، به عنوان گوشت دم توپ مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

تا زماني که ماليات دهندگان امريکايي مجبور به پرداخت هزينه‌هاي جنگي امريکا نباشند و تا زماني که هواپيماهايي مملو از تابوت سربازان کشته شده اين کشور به امريکا باز نگردد، مردم امريکا مشکلي با ادامه سياست‌هاي تجاوزکارانه امريکا براي حفظ «منافع» اين کشور ندارند. بر اساس اين سياست، ارتش امريکا براي آموزش، عمليات تدارکاتي، انتقال تجهيزات و مسائل اطلاعاتي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

انديشکده‌اي اسرائيلي به نام «پروژه براي قرن جديد امريکا» يک سياست تجاوزکارانه را به عنوان يک سياست دفاعي جلوه مي‌دهد؛ سياستي که در آن حملات پيشگيرانه در دستور کار قرار مي‌گيرد و بدين ترتيب امريکا همانند کشوري مي‌شود که در کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول توصيف شده است...جايي که همه چيز وارونه جلوه داده شده و جاي خوب و بد عوض شده است.

در مورد سياست امريکا در قبال سوريه بايد گفت، «کاري که تروريست‌هاي واسطه‌اي ما در جبهه النصره در شمال سوريه با غيرنظاميان بي‌گناه انجام مي‌دهند، به عنوان مسئله‌اي غير مهم به خورد ما داده مي‌شود اما اگر کسي در جنوب سوريه از سلاح‌هاي شيميايي استفاده کند، قبل از اينکه چيزي تاييد شود، سريعا حرف از حمله نظامي مي‌زنيم.» اين بسيار شبيه اوضاع و احوال توصيف شده در کتاب ۱۹۸۴ است...سياستي که از مهد دموکراسي عصر جديد برخاسته است. ايکاش که اين تنها يک شوخي بود.

جورج صبرا از ائتلاف به اصطلاح ملي سوريه نيز در اين نمايش مضحک سهم خود را ايفا کرده است. نام وي در تاريخ به عنوان محمد سعيد الصحاف سوريه (وزير اطلاع رساني صدام حسين) ثبت خواهد شد چرا که بدون کوچکترين مدرکي ادعا کرد که ۱۳۰۰ نفر در پي حمله شيميايي ارتش سوريه کشته شدند. سوالي که از رسانه‌هاي بين المللي دارم اين است که چرا هر چيزي که اين فرد مي‌گويد، منتشر مي‌کنند؟ اين مايه شرمساري براي حرفه آنهاست.

دست نشاندگان اسرائيل در کنگره امريکا نيز بدون ارائه کوچکترين مدرکي براي دفاع از ادعاهاي خود و بدون حتي در نظر گرفتن نقش سازمان ملل خواستار حمله نظامي به سوريه هستند و اين مايه شرمساري امريکاست. به نظر مي‌رسد بعضي از اعضاي کنگره شديدا براي دريافت اعانه‌ها و کمک‌هاي مالي لابي اسرائيل براي تبليغات انتخاباتي خود رقابت دارند.

اوباما نيز در اين ميان نقش پليس خوب را ايفا مي‌کند و در اين بحبوحه اسناد به اصطلاح لو رفته از دولت امريکا حاکي از اين است که اسد از سلاح شيميايي استفاده کرده است. اين ادعا از سوي برخي از سياستمداران اروپايي نيز تکرار شد و بدين ترتيب پي بردن به اينکه يک جنگ رواني آغاز شده است، کار کاملا آساني است.

قبل از وقوع اين حمله شيميايي، شاهد تغيير لحن فزاينده در رسانه‌ها بوديم. رسانه‌ها گزارش‌هايي در مورد استفاده غرب از تروريسم به عنوان يک ابزار نظامي منتشر مي‌کردند. با وجود اين رسانه‌هاي تحت کنترل اسرائيل هرگز با دولت امريکا روبرو نشده و هرگز از واشنگتن نخواستند که در مورد سکوت خود در قبال هدايت بزرگترين سازمان‌هاي تروريستي جهان از سوي کشورهاي عربي توضيح بدهد.

روزنامه اتريشي دراستاندارد (derStandard) گزارش داده است که دستگاه اطلاعاتي عربستان تمام فرار از زندان‌هاي اخير و عمده را طي حملاتي نظامي گونه طراحي کرده است تا شمار زيادي شبه نظامي جهادي وارد چرخ گوشتي به نام سوريه شوند. راحت مي‌شود در خاورميانه کساني را پيدا کرد که با دريافت ۲۰۰ دلار به صورت ماهانه دست به آدم کشي بزنند اما پيدا کردن کساني که بلد باشند چگونه بجگند، تنها در زندان‌ها ممکن است.

به محض اينکه حمله شيميايي اخير در سوريه رخ داد، همه روزنامه‌ها صفحه اول خود را به آن اختصاص دادند و همه مسائل ديگر جهان را ناديده گرفتند. کاخ سفيد اکنون ديگر در موضع دفاعي نيست بلکه در موضع تهاجمي است. آنها بي‌رحمانه از قربانيان اين حمله شيميايي براي بدست آوردن برتري رسانه‌اي استفاده مي‌کنند. اين سياستي غيرمسئولانه است و در کارنامه اوباما ثبت خواهد شد.

از آنجا که جبهه النصره در حال عقب نشيني است، آنها رو به سياست زمين سوخته آورده‌اند و دست به تاراج، تجاوز و قتل غيرنظاميان مي‌زنند. امروز فيلمي منتشر شد که در آن ديديم افرادي چند کاميون را متوقف کردند تا بتوانند ويديويي جديد از اعدام افراد بي‌گناه منتشر کنند. چيزي که در آخر اين تصاوير ويديويي بايد اضافه شود «محصول امريکا، انگليس و فرانسه» است.

وقتي داشتم اين افراد بيچاره را مي‌ديدم که توسط بزدلان تکفيري از پشت هدف گلوله قرار مي‌گرفتند، در همان حال براي وجهه و اعتبار امريکا مي‌گريستم که آن نيز توسط افرادي که در اين کشور ادعا مي‌کنند در منطقه «منافعي» دارند، از پشت خنجر مي‌خورد. ظاهرا به نظر مي‌رسد شبه نظاميان تکفيري نيز در منطقه منافعي دارند. ما به آنها کمک کرده و مشوق آنها بوده‌ايم و بدين ترتيب بابت جنايات آنها مسئول هستيم.

وقتي ديدم جان کري، وزير خارجه امريکا نيز با نقش بازي کردن، از جنايت هولناک عليه قربانيان حمله شيميايي سخن مي‌گفت، دچار حالت تهوع شدم. وي تنها از اين جنايت براي پيشبرد «منافع» امريکا استفاده مي‌کند. اگر وي واقعا به مردم اهميت مي‌داد، خواستار حملات پهپادي به تکفيري‌ها در شمال سوريه مي‌شد.

امريکا مورد خيانت افرادي قرار گرفته است که «جنگ عليه ترور» را رقم زدند؛ جنگي که اکنون «جنگ ِ ترور» از آب درآمده است.

تنها راهي که پيش روي امريکا براي بدست آوردن ذره‌اي از شرافت باقي مانده، اين است که به کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس براي پايان دادن به عمليات تروريستي‌شان ضرب الاجل بدهد و بگويد در غير اينصورت با عواقب آن روبرو خواهند شد و حملات هوايي عليه تروريست‌هاي واقعي آغاز خواهد گشت.

اما آنها اين کار را نخواهند کرد....
کد مطلب : ۲۹۶۳۳۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما