۰
سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۱۶

خطر بازگشت طالبان

خطر بازگشت طالبان
 تحولات جاري افغانستان بيانگر اين هشدار براي غرب است كه همه چيز به نقطه صفر و به زمان قبل از لشكر كشي آمريكا به افغانستان در سال 1380 نزديك مي شود . نكته مهم اين است كه حمله نظامي آمريكا و متحدينش به افغانستان به شكست منجر شده و صرف هزينه هاي سنگين مالي انساني و نظامي غرب در افغانستان حاصلي در برنداشته است .
نكته مهم تر اين است كه آنچه در افغانستان مي گذرد تاييدي بر اين واقعيت مي باشد كه دوران پيشبرد اهداف غرب در سايه تهاجم نظامي و به كارگيري سلاح هاي پيشرفته به پايان رسيده است و غرب بايد اين تصور و برداشت ذهني را كه مي تواند با تكيه بر زرادخانه اش به اهداف و اميال خود در نقاط مختلف جهان جامه تحقق بپوشد تغيير دهد.
شرايط در افغانستان به هيچ وجه براي آمريكا و دولت مورد حمايتش در اين كشور مناسب نيست و هم اكنون بحران افغانستان به عنواني ميراثي شوم پيش روي باراك اوباما قرار دارد و وي در برابر اينكه چگونه با اين بحران برخورد كند متساصل مانده است . آمريكا از يكسو اعلام كرده است حدود 30 هزار نيروي تازه نفس به افغانستان اعزام مي كند و از سوي ديگر هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا از مذاكره و گفتگو با گروه طالبان حمايت كرده است . اين برخورد متناقض سردرگمي سياستگذاران دولت جديد آمريكا را مورد تاييد قرار مي دهد.
حامدكرزاي رئيس جمهور افغانستان كه اكنون هم از سوي طالبان هم از جانب آمريكا و هم از سوي مردم افغانستان تحت فشار است شرايط بغرنجي را سپري مي كند. افزايش قدرت طالبان طبيعتا موقعيت كرزاي را تضعيف كرده است و اين شرايط فضا را براي افزايش انتقاد و حملات به دولت در داخل افغانستان مهيا نموده است .
يكي از مواردي كه بهانه منتقدين كرزاي است تا دولت را زير حملات تند قرار دهند فساد اداري گسترده در ادارات و سازمانهاي دولتي است .
از سوي ديگر آمريكائيها و متحدين غربي آنها نيز از چندي قبل انتقادات خود عليه كرزاي را تشديد كرده و وي را به بي كفايتي در اداره بحران متهم نموده اند. بديهي است كه مقامات ناتو مي كوشند براي شكست خود در افغانستان توجيه و دليلي بتراشند تا خود را از زير ملامتها و فشار افكار عمومي كشورهاي خود رها سازند و در اين بين بي كفايت معرفي كردن كرزاي شايد بتواند تا حدودي به آنها در اين مسئله كمك كند.
طالبان كه در جنگ سال 1380 به شدت تضعيف شد اكنون به موقعيتي رسيده است كه پيشنهاد مذاكره از سوي دولت افغانستان را رد مي كند. سران طالبان اعلام كرده اند در صورتي با دولت وارد مذاكره مي شوند كه نيروهاي غربي از افغانستان خارج شوند.
گرچه در مورد اينكه چه كسي و يا كشوري حامي اصلي طالبان است هنوز ابهام وجود دارد ولي آنچه كه محرز شده است برخي كشورهاي خارجي و منطقه هم از لحاظ اطلاعاتي و هم مالي اين گروه را پشتيباني مي كنند.
در مورد هويت « طالبان » بايد گفت گروهي از شبه نظاميان افغانستان هستند كه داراي عقايد مذهبي افراطي بوده و وابسته به مكاتب حنفي و وهابي هستند . اين گروه براي نخستين بار در مهر 1373 با تصرف برق آساي منطقه « اسپين بولدك » ولايت قندهار افغانستان خود را مطرح ساختند و به سرعت با شعار « جهاد با شرك و كفر » پيروان زيادي در افغانستان و منطقه مرزي پاكستان پيدا كردند. طالبان در ادامه در كمتر از يكسال و نيم سه چهارم خاك افغانستان را تصرف كردند . در شهريور 1375 كابل را نيز با اندك مقاومت تحت سلطه خود در آورده و حكومت خود را با نام « امارت اسلامي » تشكيل دادند و ملا عمر رهبر اين گروه نيز خود را « اميرالمومنين » ناميد.
كشورهاي پاكستان امارات متحده عربي و عربستان اولين و تنها كشوري بودند كه طالبان را به رسميت شناختند كه همين امر مي تواند تا حدود زيادي ردپاي حاميان اصلي اين گروه را مشخص سازد. طالبان پس از تسلط بر افغانستان با پيش گرفتن رفتارهاي افراطي چهره اي بسيار خشن و غير واقعي از اسلام به نمايش گذاشته و به اعمالي دست زدند كه به شدت هم از سوي اكثر مسلمانان و هم از سوي جامعه بين المللي تقبيح شد و همين مسئله بهانه و زمينه لازم را براي لشكركشي آمريكا به افغانستان فراهم ساخت .
جرج بوش با سواستفاده از فضاي تنفر جهاني از طالبان و البته با هدف محقق ساختن مقاصد امپرياليستي آمريكا به افغانستان حمله كرد كه شكست اين اقدام هم اينك مسجل شده است و اين گروه افراطي با بهره برداري از انزجار مردم افغانستان از اشغالگري و حضور بيگانگان سوار بر موج شده و به صحنه بازگشته است .



کد مطلب : ۳۳۶۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما