نويسنده: دكتر حسين افتخاري
منحنی سیر تحولات و موازنه قوا در لبنان بویژه در یکی، دو ماه اخیر بشدت به ضرر گروه 14 مارس تغییر کرده است. انتخابات در لبنان به گونهای است که جاذبه به نمایندگی رسیدن، خیلی از خطوط قرمز رفتاری را بهم میزند. همین رقابتهای انتخاباتی موجب میشود بسیاری از کسانی که تا دیروز ممکن بود در کنار هم باشند، در مقابل هم قرار گیرند. وقوع همین مساله برای 14 مارس، خسارتهای بسیاری را برای این جبهه ایجاد کرده است و اشخاص بسیاری که حتی کاندیدای ریاستجمهوری در لبنان بودهاند با نارضایتی از اینکه هر گروهی سعی میکند کاندیدای خودش را در لیست جبههای بگنجاند ناراضی هستند. مجموعه این دو پارامتر موجب شده تا تقریباً نتیجه انتخابات لبنان به شکل قطعی اینگونه ارزیابی شود که جبهه معارض و 8 مارس پیروز این میدان است. این موفقیت اگرچه از قبل همگمانهزنی میشد اما در شرایطی که اولاً جبهه 8 مارس در بهترین شرایط و انسجام خود قرار دارد و در مقابل 14 مارس در شرایط متزلزل و حتی فروپاشی است، موجب میشود بازیگران خارجی که تحولات لبنان را مدیریت میکنند دست به کار شده و برای جلوگیری از اینکه ریزش بیشتری در داخل این جبهه صورت بگیرد وارد صحنه شوند. چندی پیش وزیر تبلیغات و فرهنگ عربستان سعودی به سرعت خود را به لبنان رساند و با سعد حریری و دیگران در جبهه 14 مارس نشست برگزار کرد تا بتواند جلوی واگرایی که در داخل این گروه ایجاد شده است را بگیرد. مهمتر از او هیلاری کلینتون است که به عنوان یک بازیگر خارجی برای سازمان دادن و القای امیدواری بیشتر به لبنان وارد شده و سعی کرده تا همین خط را دنبال کند. شاخص انتخابات در لبنان این است که کارکرد آن تنها به سطح ملی محدود نمیشود بلکه تاثیرات منطقهای هم دارد تا جایی که در سفر ملکعبدالله، پادشاه اردن به آمریکا یکی از محورهایی که در ملاقات با اوباما مورد بحث قرار گرفته، پیروزی قطعی حزبالله در انتخابات بوده است. جمعبندیهای محافل عربی در منطقه و ارائه آن به آمریکاییها این بوده است که این موضوع میتواند شرایط خاصی را در منطقه به وجود بیاورد و معادلات داخلی لبنان را تغییر دهد.
این مساله از آن جهت برای آمریکاییها قابل توجه است که اولویت دیپلماسی جدید منطقه تحکیم جبهه ضدایرانی است. برای اینکه واگرایی بازیگران همپیمان با آمریکا را بهگونهای مهار کنند سفر هیلاری کلینتون به شکل غیرمترقبهای انجام میگیرد تا به نحوی نگرانیهای بازیگران مذکور را در سطح کشورهای عربی منطقه و در سطح فراملی و سطح داخلی لبنان مقداری کاهش داده و زمینههای حفظ و انسجام آنها را فراهم کنند.در بحث فضای رقابتی و انتخاباتی نکته مهم این است که کلینتون حدود یک هفته پیش راجع به فضای انتخابات و حمایت از 14 مارس اظهارنظر صریحی داشت که با واکنش جدی مواجه شد. در انتخابات لبنان تاکنون به این پارامتر تا این حد برخورد نکرده بودیم که تاثیر پول و ارائه کمکهای مالی نامحدود از سوی عربستان آشکار باشد. این کمکها بشدت و بویژه در مناطق صیدا، طرابلس و بقاع توزیع شده است تا آرای مردمی را بتوانند در حد بالایی برای خود کسب کنند یا حتیالامکان رویکرد کاندیداها را تغییر دهند.وزنکشی شدیدی که با مداخله دیپلماتیک و سیاسی آمریکا یا پولهای عربستان جریان دارد، نقشه سیاسی داخل لبنان را تغییر نداده و آنچه که پیشبینی میشود این است که جبهه 8 مارس با اطمینان خاطر میتواند برتری خودش را در انتخابات ثبت کند. این چشماندازی است که برای رقابتهای انتخاباتی لبنان پیشبینی میشود.در انتخابات گذشته ولید جنبلاط با حزبالله ائتلاف تشکیل داد اما پس از پیروزی، به حزبالله پشت کرد که به نظر میرسد سناریوی ائتلاف وی با متحدان حزبالله مجددا در حال تکرار است. ائتلافهای انتخاباتی در لبنان بسیار نسبت به رویکردهای کلی که یک نخبه یا رهبر سیاسی دنبال میکند متفاوت است. حتی در بین ائتلافهایی که انجام شد ائتلاف حزبالله و جنبلاط در مقابل میشل عون در مناطق بقاع، بیروت و عالیه بود اما پس از انتخابات جابهجاییهای کلان دیگری روي داد که میشل عون در کنار حزبالله و جنبلاط در مقابل آن قرار گرفت. لذا در حال حاضر موضوع تغییر رویکرد جنبلاط تغییر در ائتلافهایش نیست بلکه تغییر اصلی او حضور و جابهجایی در نوع جبههبندی سیاسی لبنان است.
* کارشناس مسائل خاورمیانه