۰
يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۰

الزامات راهبردی ایران در آسیای مرکزی

الزامات راهبردی ایران در آسیای مرکزی
سفر رئیس جمهوری ایران به قزاقستان، بهانه ای شده تا تاکیدی به جایگاه منطقه آسیای مرکزی و ضرورت هایی که در تعامل با این منطقه مورد توجه قرار گیرد داشته باشیم. در سفر دکتر روحانی و هیأت همراه به قزاقستان، توافقنامه‌ای به ارزش 500 میلیون دلار در خصوص توسعه بخش‌‌های زمین شناسی، متالوژی، کشاورزی، حمل و نقل، لجستیک، گردشگری و ساخت کارخانه مصالح ساختمانی به امضا رسید. همچنین رؤسای جمهوری ایران و قزاقستان اعلام کردند که مصمم‌ هستند حجم مبادلات اقتصادی دو کشور را به 5 برابر میزان کنونی افزایش دهند. تجارت بین ایران و قزاقستان در سال 2013 بالغ بر 620 میلیون دلار بوده است.

قزاقستان کشور مهمی در منطقه آسیای میانه است که دارای منابع غنی انرژی می باشد. تولید ناخالص ملی آن 224 میلیارد دلار و درآمد سرانه نیز 11380 دلار می باشد. البته با توجه به اینکه کشورهای این منطقه در یک محیط پیوسته واقع شده اند و پتانسیل های بالقوه و بالفعل قابل توجه دارند به همین جهت در این یاداشت اشاره به ظرفیت منطقه ای را ترجیح می دهیم

نظام ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی


واقعیت این است که نظام ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی از مرحله اسباب کشی عبور کرده و به دوره تثبیت شدن رسیده است. بازیگرانی که بر مبنای کمال و عقلانیت ژئوپلیتیکی به دنبال توسعه منافع خود هستند نسبت به ورودی های آشوب ساز برتری یافته و در نهایت به دنبال تشکیل سازمان های منطقه ای هستند. به همین سبب در دو دهه اخیر تشکیلات منطقه ای مختلف با رویکرد سامان دادن به نظم منطقه ای مورد نظر شکل گرفته است. مانند سازکان شانگهای چینی- روسی، شورای همکاری کشورهای ترک زبان، سازمان امنیت و همکاری اروپایی، کشورهای مستقل مشترک المنافع و اتحادیه گمرکی اوراسیا روسی و... را می توان نام برد. به عبارتی هر بازیگر ( روسیه، چین، ایران و ترکیه و کشورهای فرامنطقه ای همچون آمریکا و اتحادیه اروپا) بر مبنای مقدورات و محذورات ملی و بین المللی خویش تلاش در نقش آفرینی در این منطقه دارند.

هر چند که قواعد بازی رقابت در منطقه در بین اکثر بازیگران جلوگیری از بحران در دولت های ملی است، چون فروپاشی در دولت ها و به هم خوردن استقلال آنها در راستای منافع اکثر بازیگران این منطقه نیست، اما تحول در سامانه سیاسی منطقه که آرایش روسی دارد در جدال بازیگران قرار گرفته است. فقط چند ورودی آشوب ساز مانند جریان سلفی که مورد حمایت عربستان و بنیادهای خیریه پاکستان و برخی کشورهای عربی است توسعه بی ثباتی را در راستای منافع خود تعریف می کنند. با این حال روند های حاکم بر مناسبات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی- امنیتی منطقه آسیای میانه بر مبنای همگرایی با فرایندهای جهانی پیش می رود؛ وضعیتی که در ده سال آینده یعنی با نهادینه شدن روند های موجود نتیجه خود را بروز خواهد داد.

ظرفیت های همسویی با ایران


در حوزه های مختلف، آسیای مرکزی ظرفیت همکاری راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران دارد که به مهم ترین آن اشار ه می گردد:

1- این منطقه امتداد ژئوپلیتیکی و تمدنی ایران است و ایران " دیگری" در این منطقه محسوب نمی شود. به عبارت بهتر در فرهنگ عمومی، سیاسی و راهبردی ملت های این منطقه، ایران هراسی وجود ندارد، بلکه سطحی از هم ذات پنداری فرهنگی نیز حاکم است.

2- با ارتقای روابط بین المللی کشورهای این منطقه، درک جایگاه ژئوپلیتیکی ایران تقویت می شود؛ منطقه ای که با وجود مطلوبیت های منابع معدنی و طبیعی ارزشمند به علت محصور شدن در خشکی با محدودیت های تاثیر گذار مواجه است. در این میان جغرافیای ایران می تواند پیوستگی ژئوپلیتیکی بین آسیای مرکزی و خاورمیانه بوجود آورد و فضای مبادلات و معادلات نوینی را حداقل در حوزه اقتصادی ایجاد نماید.

ملاحظات راهبردی


با توجه به اینکه همکاری همه جانبه ایران با آسیای مرکزی منطق ژئوپلیتیکی، اقتصادی و فرهنگی دارد، بی توجهی به آن در چارچوب منافع ملی قابل توجیه نیست. سیاستگزاران خارجی بهتر است با همه جانبه نگری و ایجاد موازنه در رویکردهای منطقه ای از ظرفیت هایی که ژئوپلیتیک ایران ایجاد کرده و آن را در مجاورت چند نظام منطقه ای قرار داده بهرمند شوند. در این راستا تامل و توجه به چند نکته توصیه می شود

1- ضعف های صنعتی این کشورها، می تواند بستری باشد تا جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از ظرفیت های مناسب اقتصادی، نفتی و تکنولوژیکی بتواند به نوعی برنامه وسیع برای بازار 66 میلیون نفری منطقه داشته باشد.

2- حضور در بازار آسیای مرکزی بر پایه شراکت و همکاری متقابل بر اساس منافع مشترک و نه تحمیل منافع به یکدیگر باید باشد. همچنین فعال کردن بخش خصوصی در همکاری های دوجانبه اقتصادی و فرهنگی با توسعه همکاری های شرکت های ایرانی در پروژه های خدمات فنی و مهندسی در این منطقه ضروریست.

3- سیاست ایران در این منطقه گفتمان ژئوپلیتیکی خود را با در نظر گرفتن عوامل و شرایط محیطی طراحی و تئوریزه نماید. اکثر بازیگران این منطقه به شکلی باورهای ژئوپلیتیکی خود را در قالب یک ساختار تعریف کرده و برای نهادینه کردن آن تلاش می نمایند، اما دیپلماسی ایرانی فعلا به یک جمع بندی تئوریک نرسیده است.

4- معادله سازی از همسویی ها و ناهمسویی در بین بازیگران صورت گیرد. در این منطقه قواعد بازی کاملا متصلب نیست. دو بازیگر شاید در موضوعی متعارض و در موضوع دیگر همگرایی راهبردی دارند. با این اوصاف منافع باید سطح بندی و دسته بندی و با بازیگران همسود هم افزایی شود. تعریف منافع ایران در این منطقه در حاشیه بازی روسیه، متعارض با عقلانیت راهبردی محسوب می شود، چون روس ها در بسیاری از موارد رویکرد ناهمسو و رقابتی جدی با ایران دارند.

5- جلوگیری از امنیتی شدن منطقه یکی از اولویت های جمهوری اسلامی ایران باید باشد. ایران از طریق تنش زدایی و بازدارندگی سیاسی و اولویت دادن به همکاری های فرهنگی و اقتصادی برای کاهش حساسیت های موجود و آگاهی بخشی به مردم این منطقه از طریق دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای نسبت عواقب فعالیت های وهابیون و سلفی ها و همچنین تصویر سازی ازعواقب بحران های خاورمیانه در این منطقه باید تلاش کند.

6- قانع کردن دولتمردان منطقه برای ترویج اسلام میانه رو و عدم برخورد با جریان های اصیل اسلامی که نسبت به تروریسم و بنیاد گرایی رویکرد تقابلی دارند، دیگر موضوع ضروری است که می تواند اسباب آرامش پایدار در این منطقه و توسعه مناسبات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آسیای مرکزی را فراهم نماید.

رحمت الله فلاح
مرجع : بصیرت
کد مطلب : ۴۰۹۶۵۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما