۰
پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۳۴

عراق جدید چگونه است؟

عراق جدید چگونه است؟
پیش‌بینی رویکرد و الگوی رفتاری دولت حیدرالعبادی و تفاوت آن با نوری مالکی

دولت جدید با رویکردهایی متفاوت از دولت پیشین در مواجه با احزاب داخلی و تروریست‌های داعشی‌ و در میان ائتلاف‌های بین‌المللی، با شرایط بحرانی عراق دست‌وپنجه نرم می‌کند. در این مقاله رویکردهای جدید این دولت را بررسی می‌کنیم.

حیدری العبادی شخصیتی محبوب است که مورد قبول تمام جناح‌ها و احزاب عراقی است. وی سوءسابقه‌ی اقتصادی و سیاسی ندارد و با تمام گروه‌ها نیز تعامل دارد. نوری مالکی شخصیتی قاطع و سرسخت بود. مالکی به احزاب و مخالفان باج نمی‌داد و در مقابل آنان مواضع محکمی می‌گرفت. این موضوع موجب شده بود که مخالفان مالکی چه در میان شیعیان و چه در میان اهل سنت و کرد‌ها بسیار زیاد شوند. از طرف دیگر، نوری مالکی با هدف جذب و استفاده از نیروی افراد باقی‌مانده از حزب بعث در ارتش، تعداد زیادی از آنان را در مسئولیت‌های خود ابقا کرد و نتیجه‌ی آن خیانت بسیاری از این افراد در جریان بحران عراق بود که موجب سقوط استان موصل شد. به دنبال این تصمیمات مالکی، گروه‌های شیعی خصوصاً جریان صدر و حکیم به‌شدت با وی مخالفت کرده و در مقابل نخست‌وزیری مجدد وی موضع سرسختی گرفتند.

اما حیدرالعبادی تا حدودی میانه‌روتر از مالکی هست و حداقل در ابتدای راه، جریانات سیاسی مختلف را همراه خود کرده است؛ اما اینکه این موضوع همچنان با مسالمت پیش برود و تعامل با احزاب مختلف برقرار باشد جای تأمل دارد. چرا که همراهی احزاب و گروه‌های مختلف در وضعیت کنونی، به خاطر جلب رضایت نخست‌وزیر جدید برای برآوردن منافع آینده‌ی آن‌هاست.

اگر کرد‌ها بر مواضع خود در دستیابی به سهم بیشتری از بودجه و فروش نفت و سیاست خارجی مستقل پافشاری کنند و موضع استقلال را حربه‌ای برای فشار به دولت مرکزی قرار دهند و اقلیت سنی نیز به دنبال ایجاد اقلیم سنی و کسب امتیازات زیاد باشند، حیدرالعبادی نیز در مقابل آن موضع خواهد گرفت.

حیدرالعبادی شخصیتی شیعی است که تحصیل کرده‌ی انگلستان است و سال‌ها در آنجا به سر برده است. بر این اساس نه می‌توان وی را یک شخصیت شیعی به تمام معنا دانست که مانند نوری مالکی همراه و هم‌رأی جمهوری اسلامی باشد و نه می‌توان وی را یک شخصیت غرب‌گرا دانست.

آنچه مالکی را از حیدرالعبادی متمایز می‌کرد، مواضع روشن و شفاف وی در قبال مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی خصوصاً در مورد ایران بود که همواره در راستای منافع شیعیان در منطقه گام برمی‌داشت؛ اما با توجه به عقبه‌ی فکری حیدرالعبادی، نمی‌توان به اندازه‌ی نوری مالکی از وی انتظار داشت.

اهداف آمریکا از حمله به داعش

با شروع بحران عراق با وجود آنکه شماری از مناطق عراق شاهد درگیری و هرج و مرج بودند، اما مناطق كردنشین این کشور از امنیت و ثبات مناسبی برخوردار بوده و همین مسئله باعث شده برخی از کارشناسان به این نتیجه برسند که شرایط کنونی فرصتی طلایی برای جدایی اقلیم کردستان از عراق است و اینک زمان آن فرا رسیده که كردها رؤیای خود در اعلام استقلال این اقلیم را محقق سازند.

مشکلات پیش روی اقلیم کردستان برای استقلال کم نیست؛ علاوه بر مشکلات اقتصادی و مخالفت همسایگان و کشورهای منطقه، توان و قدرت تشکیل حکومت نیز موضوعی است که کردها با آن روبرو هستند. یکی از موضوعات و شاید مهم‌ترین مسئله برای تشکیل یک حکومت مستقل، داشتن نیروهای مسلح منسجم و مجهز برای مقابله با هرگونه تهدید است. اقلیم کردستان با اینکه نیروی نظامی در اختیار دارد اما مانند ارتش‌های منظم جهان، دارای قدرت و توان کافی برای مقابله با تهدیدات احتمالی نیست.

پس از شروع بحران دست‌ساخته‌ی غرب برای عراق و سکوت اقلیم کردستان و غرب در قبال این مسئله و مطرح کردن گزینه‌ی استقلال از سوی بارزانی رئیس اقلیم کردستان و سپس به دنبال آن حمله‌ی داعش به اقلیم کردستان، تکاپویی در حمایت از اقلیم کردستان در بین کشورهای اروپایی و آمریکا به وجود آمد.

در این میان بسیاری از کشورهای غرب آمادگی خود را برای ارسال سلاح و تجهیزات به اقلیم اعلام کردند. این موضوع در حالی رقم خورد که دولت مرکزی عراق پیش از آن برای مقابله با داعش نیاز اساسی به حمایت تسلیحاتی داشت که کشورهای غربی اهتمامی به آن نداشتند.

حال موضوعی که در اینجا به ذهن می‌رسد این است که حمایت تسلیحاتی و تجهیز اقلیم کردستان شاید یکی از گزینه‌های غرب برای هموار کردن مسیر استقلال کردستان باشد. چرا که اگر اقلیم کردستان یک ارتش مجهز و آماده داشته باشد می‌تواند به پشتوانه‌ی این ارتش و نیز فروش نفت، در مقابل دولت مرکزی عراق قد علم کند. آنگاه این دولت مرکزی عراق و سایر همسایگان خواهند بود که به خواسته‌های کردها تن می‌دهند و در مقابل ارتش کردها به پشتوانه‌ی منابع نفتی و ملت کرد، کوتاه خواهند آمد. در ادامه‌ی این سناریو، کردهای کشورهای هم‌جوار نیز برای پیوستن به هم‌کیشان خود به تکاپو خواهند افتاد و این همان چیزی خواهد بود که غرب برای پیاده کردن اهداف خود در منطقه دنبال می‌کند.

تلاش برخی کشورها برای تقویت توان نظامی حکومت اقلیم در حالی صورت می‌گیرد که همین کشورها علی‌رغم انعقاد قرارداد با دولت مرکزی عراق برای تحویل سلاح و مهمات، تاکنون تجهیزاتی تحویل این دولت نداده‌اند و حتی اقدامات تروریستی اخیر نیز انگیزه‌ی غربی‌ها را برای تجهیز هر چه سریع‌تر ارتش عراق در پی نداشت. با این تفاسیر می‌توان گفت تجهیز نظامی اقلیم کردستان که در پوشش افزایش توان برای مقابله با تروریست‌ها انجام می‌گیرد، برای نیل به دو هدف باشد؛ یکی افزایش توان نظامی ‌کردها به عنوان یکی از مقدمات تشکیل دولت مستقل و دیگری توانمندسازی اقلیم کردستان برای تداوم تقابل با دولت مرکزی.

به دنبال صدور بیانیه‌ی محکومیت داعش در شورای امنیت سازمان ملل که از همه‌ی کشورهای عضو سازمان ملل می‌خواهد برای جلوگیری از رسیدن کمک‌های لجستیکی، نظامی و مالی به تندروها در عراق و سوریه، اقدام‌های لازم را انجام دهند، امریکا اعلام کرد که باید یک ائتلاف بین‌المللی برای مبارزه با داعش شکل بگیرد. این پیشنهاد مورد حمایت کشورهای اروپایی و متحد آمریکا قرار گرفت و در داخل عراق نیز هوشیار زیباری وزیر خارجه‌ی وقت عراق از این طرح استقبال کرد، ولی مخالفت فؤاد معصوم رئیس جمهور عراق را به دنبال داشت. آمریکا سپس از اتحادیه‌ی عرب برای پیوستن به این ائتلاف دعوت کرد و از شورای اتحادیه‌ی عرب نیز خواسته است که تصمیم واضح و قاطعی برای مقابله‌ی فراگیر نظامی، سیاسی، فکری، فرهنگی و اقتصادی با این پدیده‌های تروریستی گرفته شود.

آمریکا با طرح این موضوع، به دنبال مهار داعش و نه مبارزه با داعش است؛ زیرا پس از آشکار شدن تهدیدات داعش برای کشورهای اروپایی و اعراب در منطقه، آمریکا وارد بحران عراق شد. به نظر می‌رسد آمریکا به دنبال محدود کردن داعش در عراق و جلوگیری از گسترش آن به سمت کشورهای منطقه که متحد آمریکا می‌باشند و نیز جلوگیری از بازگشت عناصر افراطی به اروپا است و قصد نابودی و از بین بردن آن را ندارد. آنچه در حال حاضر مهم به نظر می‌رسد، جلوگیری از گسترش و به ثمر رسیدن چنین ائتلافی است. چراکه در صورت تشکیل چنین ائتلافی، نیروهای داخلی مخالف داعش و همچنین شیعیان و احزاب همسو در داخل عراق به حاشیه رانده شده و در حلقه‌ی این ائتلاف غربی- آمریکایی و نیز اعراب سنی قرار گرفته و تحولات عراق به سمت منافع آمریکا رقم خواهد خورد.

نفع آمریکا از بی‌ثباتی در عراق

بنا بر استراتژی سیاست خارجی آمریکا، هرج‌ومرج در کشورهای اسلامی و مشغول بودن آنان، فرصتی برای دنبال کردن منافع و اهداف آن‌هاست. زمانی که در کشورهای اسلامی جنگ و درگیری باشد، یک حاشیه‌ی امن برای رژیم صهیونیستی در منطقه به وجود می‌آید. عراق یکی از کشورهای شیعه‌نشین است و محور ارتباطی ایران با سوریه و لبنان نیز هست و از طرف دیگر هم‌مرز با ایران هست. اگر آمریکا بتواند پایگاه خود در عراق را محکم کند می‌تواند برای دشمن اصلی خود یعنی جمهوری اسلامی ایران یک تهدید باشد و ناامنی‌هایی را با هزینه‌ی کمتر و در زمان کوتاه‌تری در ایران به وجود بیاورد.

موضوع دیگر که عراق را برای آمریکا پراهمیت کرده است، مسئله‌ی نفت است. چرا که عراق یکی از قدرت‌های نفتی جهان است و آمریکا از طریق نفوذ و حضور در عراق می‌تواند امنیت نفتی خود را برای رونق صنایع کشورش به همراه داشته باشد. از طرف دیگر، حضور آن‌ها در عراق، نزدیکی بیشتر آمریکا به مرزهای شوروی را سبب می‌شود.

به طور کلی می‌توان گفت که آمریکا که در برکناری بشار اسد و تسلط بر عراق ناتوان بود، به دنبال بهانه‌سازی و تکرار 11 سپتامبر دیگری است که به منطقه بازگشته و به بهانه‌ی داعش حملات هوایی خود به سوریه و عراق را دنبال کند و آنچه داعش نتوانسته در سوریه به دست آورد را با طرح‌ریزی نابودی زیرساخت‌های دفاعی سوریه و ناتوان جلوه دادن حکومت عراق، نقش کدخدایی خود را در جهان بازیابد.

تهدیدات داعش به واسطه‌ی حضور در عراق

تهدیدات امنیتی- نظامی

بدون شک حضور نظامی داعش در عراق و در نزدیکی مرزهای غربی جمهوری اسلامی ایران با توجه به بافت مذهبی و جمعیتی منطقه‌ی کردی که دارای پتانسیل و واگرایی خاصی به آن‌سوی مرزها هست، خطری جدی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. اگرچه درگیری بین داعش و کردها وارد مرحله‌ی جدیدی شده اما این خطر در درازمدت همچنان وجود دارد که به دلیل برخی اشتراکات بین کردها و اهل سنت احتمال دارد روزی شاهد ائتلاف این دو در قبال شیعیان عراق و جمهوری اسلامی ایران باشیم، چرا که اهرم فشار سیاسی، نظامی، مذهبی و مالی کشورهای غربی و برخی کشورهای عرب منطقه نظیر عربستان سعودی، ترکیه و دیگر کشورهای عرب حاشیه‌ی خلیج‌فارس می‌تواند پیوند دوباره‌ای بین این دو ایجاد نماید. حضور تروریست‌های داعش در عراق و سوریه در واقع جغرافیای محور مقاومت را منقطع نموده و این موضوع می‌تواند دسترسی زمینی جمهوری اسلامی ایران به جبهه‌های لبنان و سوریه و همچنین در تیررس قرار دادن اهداف رژیم صهیونیستی توسط جمهوری اسلامی ایران را با مشکل مواجه سازد. چرا که تهدید منافع صهیونیست‌ها از خاک سوریه و لبنان برای ج.ا.ا راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر است. تهدید دیگر اینکه حضور داعش در عراق باعث گردیده تا کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا و انگلیس به این بهانه ضمن اشغال مجدد عراق حضور خود را در مرزهای غربی جمهوری اسلامی ایران تثبیت نمایند. بدون شک حضور این کشورها در همسایگی ما و احداث پایگاه‌های نظامی می‌تواند امنیت ملی ما را با خطر جدی مواجه سازد؛ بنابراین ضمن اینکه ج.ا.ا باید از حضور مجدد این کشورها در عراق جلوگیری نماید، حفظ ارتباط زمینی با سوریه و لبنان از طریق خاک عراق برای امنیت و ثبات جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیتی حیاتی است.

تهدیدات سیاسی

یکی از تهدیداتی که از ناحیه‌ی داعش متوجه امنیت سیاسی ج.ا.ا است این است که آنان درصدد تغییر مرزهای سیاسی در منطقه به منظور برهم زدن توازن ژئوپلیتیکی و جغرافیایی به نفع رژیم صهیونیستی و اهل سنت و به ضرر شیعیان می‌باشند. اگر مرزهای سوریه و عراق دست‌خوش تغییرات شود به تبع آن مرزهای غربی ما نیز دست‌خوش تغییراتی خواهد شد. با توجه به واگرایی مناطق کردنشین در استان‌های غربی به نظر می‌رسد در درازمدت این مناطق بار دیگر دست‌خوش ناآرامی‌هایی به‌منظور پیوستن به کردستان عراق شوند. مسئله‌ی دیگر اینکه اگر حضور داعش در عراق تثبیت شود، تضعیف شیعیان در ساختار حکومتی عراق را در پی خواهد دشت و می‌تواند عراق را به عراق زمان حزب بعث بازگرداند که اتفاقاً آمریکایی‌ها، سعودی‌ها و رژیم صهیونیستی نیز خواهان همین رویه هستند. پا گرفتن یک حکومت با اکثریت شیعی در عراق می‌تواند جایگاه منطقه‌ای و عمق نفوذ ج.ا.ا در منطقه و حتی جهان را تقویت نماید لذا این موضوع به مذاق محور غربی- عربی خوش نیامده و در صدد هستند تا با ایجاد اختلاف در عراق در مرحله‌ی اول بحث تجزیه‌ی عراق و در صورت عدم موفقیت، در مرحله‌ی دوم خارج کردن ارکان حکومت از دست اکثریت شیعه را به مرحله‌ی اجرا بگذارند.

تهدیدات فرهنگی

وجود اماکن مقدس شیعیان در عراق که می‌توان عامل اصلی حمله‌ی تکفیری‌ها به عراق را در آن جستجو کرد باعث شده تا ج.ا.ا این موضوع را به عنوان یک موضوع راهبردی در دستور کار خود قرار دهد. با توجه به حساسیت جامعه‌ی ایرانی به عتبات عالیات، هرگونه تعرض به این اماکن می‌تواند جامعه‌ی شیعی ایران را تحت تأثیر شدید قرار دهد. داعش در واقع زائیده‌ی وهابیت است و کینه و دشمنی آل سعود نسبت به اهل‌بیت ریشه‌ای تاریخی دارد و از این منظر هرگونه تعرض به اماکن مقدس در عراق می‌تواند جامعه‌ی ایران را دگرگون ساخته و از جمله نتایج این اقدام می‌توان به تشدید و رواج اختلافات مذهبی و جنگ شیعه و سنی چه در داخل ایران و چه عراق اشاره نمود.

تخریب و حذف آثار باستانی و مذهبی در عراق که نکته‌ی پیوند مشترک دو ملت ایران و عراق در طول تاریخ هست از دیگر تهدیدات فرهنگی داعش علیه جمهوری اسلامی ایران در عراق هست. مطرح‌شدن بحث تاریخی شیعه‌ی صفوی و شیعه‌ی عراق نیز حربه‌ای است که توسط دشمن در عراق تبلیغ می‌شود و طرح موضوع مرجع ایرانی و مرجع عراقی از سوی برخی قوم‌گرایان و وهابیون به ابزاری برای اختلاف بین مردم ایران و عراق تبدیل‌شده است.

تهدیدات اقتصادی

در بعد اقتصادی نیز عراق برای ج.ا.ا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. عراق بازار خوبی برای کالاهای تجار ایرانی هست که با کم‌ترین هزینه می‌توانند محصولات خود را به این کشور صادر نمایند. اشغال شهر موصل به عنوان دومین شهر عراق و قطع صادرات برخی کالاها و محصولات ایرانی به این شهر خسارت‌های سنگینی را متوجه کشاورزان، تجار و تولیدکنندگان ایرانی کرد. اقدامات داعش علیه شرکت‌ها، کارکنان، متخصصان و مهندسان ایرانی که در پروژه‌های زیربنایی عراق فعال هستند نیز ضررهای هنگفتی را متوجه اقتصاد جمهوری اسلامی ایران نموده است. بحث انتقال گاز طبیعی ایران به عراق، صادرات نفت عراق از طریق خاک ایران از جمله مباحثی است که منافع زیادی نصیب اقتصاد ما خواهد کرد؛ بنابراین حضور داعش در عراق باعث اخلال در روند شکل‌گیری همکاری‌های اقتصادی دو کشور شده و ادامه‌ی آن می‌تواند ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران را از بازار عراق محروم کند، جای پای رقبای ما را در عراق محکم‌تر می‌سازد و این موضوع در درازمدت منافع ملی ما را در عراق و منطقه با چالش روبرو خواهد ساخت.

نعمت صالح‌منفرد
مرجع : اندیشکده راهبردی تبیین
کد مطلب : ۴۱۲۸۵۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما