۰
پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۶

چالش های فراروی دولت وحدت ملی در افغانستان

چالش های فراروی دولت وحدت ملی در افغانستان
علل تشکیل دولت وحدت ملی

انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان برگزار و به دور دوم کشیده شد و در 24 خرداد هم دور دوم انتخابات این کشور برگزار شد. هر چند غنی به ریاست جمهوری رسید، اما مهندسی در انتخابات از آغاز وجود داشت و به گونه ای انتخابات، با هدف مهندسی و حضور اشرف غنی احمد زی، به دور دوم کشانده شد. در واقع اگر دور اول انتخابات افغانستان مهندسی نمی شد، دکتر عبدالله پیروز می گشت؛ اما باید گفت عبدالله عبدالله پشتون نیست و خواست آمریکا، پیروز نهایی پشتون ها بود. جدا از این، هر چند دکتر عبدالله عبدالله حاضر به امضا معاهده امنیتی بود، اما در تحلیل نهایی، شخصیتی جهادی و مجاهد بود. یعنی هر چند عبدالله اعلام کرد پیمان امنیتی با آمریکا را امضا خواهد کرد، اما او مورد قبول آمریکایی ها نبود.

اتحاد شمال و یا جریان اصلاحات و همگرایی به رهبری عبدالله عبدالله، پس از برگزاری انتخابات در دور دوم، به تقلب گسترده ای اشاره کرد. این امر موجب تداوم بحران در افغانستان شد. آنها بر این نظر بودند که اگر آنچه مد نظر نباشد و آرای تقلبی باطل نگردد، نتایج پذیرفته نمی شود و سپس دست به نافرمانی مدنی خواهند زد. در این شرایط آمریکایی ها (که در طول انتخابات کارگردان صحنه بودند) دو نامزد یعنی عبدالله و اشرف غنی را فرا خواندند و توصیه هایی به آنها کردند.

جان کری، وزیر خارجه آمریکا، چندین بار ایفای نقش کرد و اوباما نیز تماس هایی با طرفین برقرار کرد. آمریکا به دنبال آن بود که دولت قدرتمند و برآمده از آرای مردم در ساختار قدرت افغانستان حضور نیابد و در عوض حکومت شکننده ای در افغانستان قدرت را در دست گیرد. در واقع آمریکا در افغانستان به دنبال حکومتی بدون پشتوانه مردمی بود تا با توجه به توافق سیاسی، نقش آمریکا در این حکومت افزون باشد. چنانچه بعد از تحلیف، پیمان امنیتی با آمریکا امضا شد. بنابراین هر چند عامل تشکیل دولت وحدت ملی درافغانستان انتخابات بوده، اما به نظر می رسد انتخابات در کشوری اشغال شده و با تصمیم گیرندگی سفیر آمریکا و جان کری، معنی ندارد. بنابراین باید گفت آمریکا اصلی ترین عامل حضور غنی در پست ریاست جمهوری افغانستان بوده است؛ چنانچه وی پیمان ننگین امنیتی و بدتر از کاپیتولاسیون را امضا کرد.

چالش های فراروی دولت وحدت ملی


ابهام در دولت وحدت ملی: در واقع باید گفت دولت وحدت ملی امری نامفهومی است. بدنه تشکیل دهنده این دولت شامل دو جناح اصلاحات و تحول، از روی ناچاری با هم مذاکره و مصالحه نموده اند. در واقع دو جریان مخالف در یک دولت یا به عبارتی بهتر، یک جریان مجاهدین و یک جریان کاملا غرب گرا، به سختی می توانند باهم کار کنند. یعنی حکومت وحدت ملی در واقع وجود ندارد و دو طرف بر سر تقسیم پست ها و قدرت، درگیری هایی خواهند داشت. مشخص است که این دولت، دولت وحدت ملی نیست و آمریکایی ها هم همین نوع حکومت را در افغانستان می خواهند. چرا که دارای چالش های ها داخلی است و عملا آمریکایی ها می توانند مدیریت این اختلاف ها را در دست داشته باشد. در زیر به برخی از این چالش ها می پردازیم:

چالش سیاسی: بعد از سوگند اشرف غنی، فرمان ویژه ای در مورد پست اجرایی و دو معاون وی یعنی محمد خان و حاجی محمد محقق صادر شد. بر اساس فرمان ریاست جمهوری، پست ریاست اجرایی ایجاد و فردی که در این جایگاه قرار می گیرد، شورای وزیران را ریاست می کند. چنانچه نتایج انتخابات اعلام نشد و بر اثر توافق سیاسی با کمیسون انتخابات، اشرف غنی احمد زی به عنوان رئیس جمهور وعبدالله عبدالله به عنوان رئیس اجرایی شورای حکومتی اعلام شد.

در این حال چون حکومت کنونی با اتهام تقلب همراه بوده و بر اثر توافق سیاسی ایجاد شده، ضعیف است. در این بین با توجه به وضعیت کنونی باید گفت اشرف غنی احمد زی در شرایط سختی قراردارد. چرا که او، رئیس جمهوری بر اثر توافق سیاسی است و از آنچنان مشروعیتی برخوردار نیست. در همین راستا بخشی از جریان اصلاحات و همگرایی و والیانی چون عطا محمد نور، غنی را به عنوان رئیس جمهور منتخب نمی پذیرند.

امضای توافقنامه با آمریکا: در حالی که حامد کرزای، رئیس جمهور قبلی افغانستان، با چند شرط، پیمان امنیتی با آمریکا
را امضا نمی کرد (سه شرط مد نظر کرزای تضمین بین المللی در مورد پایان دادن جنگ در افغانستان و آغاز صلح در این کشور، عدم مصونیت قضایی آمریکایی ها و عدم حق ورود خودسرانه به منازل و عملیات های خود سرانه بود.)، ولی غنی این موافقنامه را در حالی که آمریکایی ها این شروط را نپذیرفتند، امضا کرد. در این میان بعد از امضا پیمان امنیتی، نه هزار و هشتصد تن از نیروهای آمریکایی و سه هزار تن نظامی خارجی دیگر در پایگاه های از قبل احداث شده خواهند ماند و به آموزش نظامی و حمایت از ارتش افغانستان خواهند پرداخت. این امر در حالی است که آمریکا در سیزده سال گذشته هیچ آموزش و کار مفیدی برای افغانستان انجام نداده و نیروی هوایی افغانستان را ایجاد نکرده و نخواهد کرد.

طالبان و ادامه جنگ تمام عیار: چالش مهم دیگر پیش روی اشرف غنی، ادامه جنگ است. در واقع اکنون که چالش های امنیتی افزون گشته است، آمریکا حاضر به پایان رساندن جنگ نیست. در این شرایط باید گفت بعد از 2014 جنگ کاملا افغانی خواهد شد. یعنی از یک سو طالبان و از سوی دیگر نیروهای امنیتی و ارتش افغانستان در صحنه نبرد حاضر خواهند بود. گذشته از این، اکنون حملات طالبان افزایش پیدا کرده و بخشی از طالبان پاکستان هم به افغانستان انتقال پیدا کرده اند؛ لذا جنگ ادامه خواهد یافت.

به ویژه اینکه داعش هم به افغانستان سرایت کرده است و بخشی از طالبان افغانستان هم به این بیعت توجه کرده است. چنانچه ذبیح الله، مجاهد سخنگوی طالبان، داعش را نه کاملا رد و نه کاملا تایید می کند. از سوی دیگر، طالبان پاکستان هم با داعش بیعت کرده است. دراین میان در حقیقت هر چند داعش و طالبان ممکن است در تاکتیک اختلافاتی داشته باشند، اما در راهبرد همانند هم هستند. داعش تغییر نام القاعده و طالبان است. در این شرایط، اشرف غنی با توجه به هیچ گونه پیش شرطی در امضای پیمان امنیتی، بیش از آقای کرزای با چالش های امنیتی روبرو خواهد بود.

راه دشوار صلح با طالبان: اشرف غنی احمد زی قبلا به صلح با طالبان توجه کرده بود و اخیرا در سخنرانی مفصلی بعد از تحلیف خود، به نیروهای طالبان و نیروهای مخالفان مسلح و حکمتیار اشاره کرد و به آنها اعلام کرد که به پروسه صلح در افغانستان بپیوندند. ولی باید توجه داشت که طالبان پیمان امنیتی را رد می کند و در بیانیه اخیر خود اشاره کرده که غنی با امضای پیمان، آمریکایی است. طالبان تهدید کرده است که حکومت وحدت ملی را قبول نمی کند. آنها این امر و حتی نوع نظام را نمی پذیرند.

در واقع طالبان بر این نظر است که اگر تا حالا تن به مذاکره داده و به مذاکره نشسته، به خاطر دلایلی بوده است، اما با توجه به امضای پیمان امنیتی و حضور نیروهای خارجی، در هیچ یکی از مذاکرات صلح شرکت نخواهد کرد و به جنگ تمام عیار خواهد پرداخت. از این نگاه، چون کابل با آمریکا پیمان امنیتی امضا کرده، جدا از نبود فرصت مذاکره، عملا جنگ با دولت بیشتر خواهد شد. بنابراین طالبان دیگر به مذاکره نخواهد پرداخت. در این حال هم باید توجه داشت که خواست آمریکایی ها هم، ادامه جنگ است. چرا که آمریکایی ها برنامه درازمدتی در افغانستان دارند و جدا از آغاز جنگ در خاورمیانه، نیروهای اطلاعاتی ویژه خود را در افغانستان نگه داشته و از افغانستان به عنوان پایگاهی برای فرماندهی نیروها در منطقه بهره خواهند برد.

از این دید، حضور طالبان و جنگ با طالبان، به نوعی خواست آمریکایی ها هم هست. گذشته از این باید توجه داشت که بسیاری از نیروهای رده پایین طالبان به درستی نمی دانند که به دستور و فرمان چه کسی جنگ را ادامه می دهند.

هر چند برخی عوامل سیاسی حزب اسلامی حکمتیار در دولت و پارلمان افغانستان حضور داشته اند، ولی در عین حال هم مخالف روند موجود هستند. باید توجه داشت که این حزب نیروی چندانی در صحنه جنگ ندارد و طالبان افغانی، طالبان پاکستانی و گروه های خارجی چون ترکمن ها، ازبک ها و تاجیک ها در صحنه حضور دارند.

آمریکا و دولت وحدت ملی: باید توجه داشت که آمریکایی ها نخواهند گذاشت که حکومت وحدت ملی در افغانستان عملکردی موفقیت آمیز از خود به جای بگذارد. واشنگتن به دنبال تداوم سلطه در افغانستان و نشان دادن دمکراسی
سطحی افغانستان در جهان است.

پیامدهای تشکیل دولت در افغانستان


اگر واقعا دولت وحدت ملی آنگونه که مورد نیاز افغانستان است، ایجاد گردد، تاثیرات مثبتی دراین حوزه خواهد داشت. مثلا این کشور خواهد توانست از مشکلات خود بکاهد. اما کابل نمی تواند هزینه اقتصادی خود را تامین کند. در واقع افغانستان فقط دارای درآمدهایی از گمرگ، خشکبار و.. است و نه تنها تولید کننده نیست، بلکه مصرف کننده است. در شرایطی که پیمان امنیتی امضا شده، آمریکا حدود پنچ میلیارد دلار به افغانستان خواهد داد. اما تلاش می شود تا کمک ها به گونه ای باشد که کابل وابسته باشد.

اپوزسیون نوین: اپوزسیون نوین و تازه شکل گرفته توسط آقای پدارم متعلق به رئیس حزب کنگره افغانستان است. وی قبلا از حامیان عبدالله عبدالله بوده و وقتی عبدالله عبدالله با غنی توافق سیاسی کرد، آنها با عبدالله مخالفت کردند. چنانچه درگیریهایی بین طرفداران وی و عبدالله عبدالله رخ داد. در این حال چون عبدالله در صحنه سیاست حضور یافته، پدارم اکنون تلاش می کند رهبر اپوزسیون باشد.

نگاه کشورهای خارجی به دولت وحدت ملی


پاکستان: پاکستانی ها در ظاهر از انتخابات و دولت وحدت ملی حمایت می کند ولی پاکستان در اندیشه دخالت است. یعنی جدا از خوشحالی ناشی از نوع تشکیل دولت وحدت ملی در این کشور، تلاش می کند که مرز افغانستان با پاکستان یا خط دیورند را رسمیت بخشد. پاکستان بر این نظر است که در حالی که اشرف غنی و پشتون ها به عدم به رسمیت شناخته شدن مرز دیورند اشاره می کنند، از نگاه عبدال ه در مورد به رسمیت شناختن مرز دیورند حمایت کند. بنابراین آمدن عبدالله در کنار اشرف غنی به نوعی به نفع پاکستان هم هست.

در این راستا پاکستان هم همچون آمریکا از وضعیت کنونی دولت وحدت ملی در افغانستان خوشحال است. چرا که حکومت شکننده ای در این کشور تشکیل شده است. پاکستانی ها هیچ گاه به دنبال تشکیل دولتی قوی در افغانستان نبوده اند. چرا که اگر چنین حکومتی در کابل تشکیل گردد، اسلام آباد نمی تواند سیاست های خود را در افغانستان و منطقه پیگیری کند و از سویی هم، ادعاهای ارضی افغانستان در مورد پاکستان افزایش می یابد.

هند: هندی ها همواره به دنبال تشکیل دولت و دولت وحدت ملی در افغانستان بوده اند. از نگاه هندی اگر حکومت باثباتی در افغانستان تشکیل شود و جنگ داخلی خاتمه یابد، کشمیر هم آرام خواهد شد. لذا هند همیشه به دنبال حکومت باثبات در افغانستان است. چین هم مانند ایران و هند به دنبال ثبات در افغانستان است، اما پاکستان به دنبال حضور طالبان در افغانستان بوده و دارای مشکلات ارضی با افغانستان می باشد. در واقع پاکستان و آمریکا در مورد حکومت در افغانستان با هم هماهنگ هستند.

روسیه: روس ها به دنبال کنترل مواد مخدر در افغانستان هستند. از نگاه روسها قاچاق مواد مخدر به سوی روسیه این کشور را تهدید می کند. همچنین حضور طالبان باید ( در قالب جنگ یا مذاکرات) خاتمه یابد. چرا که ممکن است این جنگ به سوی مرزهای روسیه کشیده شود. لذا مسکو به دنبال ثبات در افغانستان است.

ترکیه: ترکیه همانند آمریکایی ها به افغانستان نگاه می کند. ترک ها با توجه به حضور نخستین ازبک در پست معاون اول دولت در افغانستان ( حضور دوستم در معاونت اول ریاست جمهوری)، تلاش می کنند از این موقعیت بهره برند. نگاه ترکیه پان ترکیستی است و از حضور ازبک ها در دولت خوشحال است.

همسایه های شمالی: کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان، نگاهی امنیتی و اقتصادی به افغانستان دارند. اگر افغانستان دارای ثبات باشد، این کشورها دارای امنیت بهتری خواهند بود. جدا از این، ترکمنستان که قصد صدور گاز به افغانستان و کشورهای منطقه را دارد، تلاش می کند تا افغانستان دارای ثبات باشد تا گاز به آسیای جنوبی صادر شود.

آمریکا: در نگاه کلان، آمریکایی ها تلاش می کنند دولت بی ثبات باشد. هدف آمریکا این است که نیروهای تندرو را به آسیای میانه و حیات خلوت روسیه انتقال دهد. در صورتی دولت وحدت ملی در زمینه امنیتی موفق خواهد بود که وعده های آمریکا در مورد تجهیز ارتش ملی و آموزش، انجام شود و نیروهای هوایی نیز تشکیل گردد.

عاشق حسین طوری
کد مطلب : ۴۱۴۸۵۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما