در اولين هفته ژانويه 2010 نتايج نظرسنجي مؤسسه راسموسن نشان داد كه جمهوريخواهان نسبت به دموكراتها 9درصد برتري دارند. دو هفته بعد اسكات براون جمهوريخواه در انتخاباتي كه براي تعيين سرنوشت كرسي خالي ايالت ماساچوست صورت گرفت، به پيروزي رسيد و پس از چندين دهه اين كرسي را از دموكراتها بازپس گرفت.
در آخرين هفته اكتبر 2010 نظرسنجيهاي راسموسن نشان داده كه جمهوريخواهان همچنان برتري 9درصدي را حفظ كرده و در انتخابات امروز براي اولين بار در 80 سال اخير ركورد تازهاي از لحاظ شمار كرسيها در كنگره به دست خواهند آورد. پيروزي جمهوريخواهان يك موج نيست بلكه تغييري در جزر و مد سياست ايالات متحده است. در دو سال گذشته هشدارهاي زيادي به دموكراتها داده شد كه شكست در كمين آنهاست اما آنان اين نشانهها را ناديده گرفتند.
شهروندان امريكا در دومين سال زمامداري دموكراتها بسياري از مطالبات خويش را زمين مانده ميبينند. رأيدهندگان امريكايي به اين باور رسيدهاند كه كاهش هزينههاي دولتي به نفع اقتصاد است، دموكراتهاي كنگره همچنان اصرار دارند كه هزينههاي دولتي را افزايش دهند. براي نمونه در ماه سپتامبر هنگامي كه باراك اوباما طرح 50 ميليارد دلاري كمك به زيرساختها را ارائه داد، طبق نظرسنجيها، 61درصد رأيدهندگان يقين داشتند كه طرح رئيسجمهور كارساز نيست بلكه كاهش هزينههاي دولتي بيش از طرح وي به ايجاد اشتغال ميانجامد.
ميليونها امريكايي دو سال پيش با انديشه اصلاح امور رفاهي و اجتماعي به استقبال
نخستين رئيسجمهور سياهپوست رفتند. در اين راستا، پافشاري بر لايحه نظام خدمات بهداشت و درمان را بايد عامل بنيادين در رويگرداني رأيدهندگان امريكايي از اوباما به حساب آورد. از مه 2009 كه اداره بودجه كنگره اعلام كرد طرح اصلاحي اوباما يك تريليون دلار هزينه خواهد داشت بسياري از امريكاييها به مخالفت با رئيسجمهور برخاستند.
امروز 53 درصد از مردم خواهان لغو اين اصلاحات هستند. اوباما و دو ليدر دموكراتها (نانسي پلوسي رئيس مجلس نمايندگان و هري ريد رهبر اكثريت سنا) به جاي پذيرش مخالفتها و تعديل برنامه اصلاحاتشان همواره تأكيد داشتند كه طرح بهداشت و درمان بايد به هر قيمتي كه شده تقويت شود.
جدال بر سر لايحه مذكور يك نشانه بود كه دموكراتها پيشاپيش شكست در انتخابات را به بهاي ارزان پذيرا شوند. «الگوي تصميمگيري از بالا» كه در آن اعتراض شهروندان ناديده گرفته ميشود را اوباما در سياست خارجي بويژه افغانستان نيز دنبال كرد.
در انتخابات امروز امريكاييهايي كه در سال 2008 به هيلاري كلينتون رأي دادند آماده ميشوند تا به جمهوريخواهان رأي بدهند.
رفتار انتخاباتي بيش از 30 ميليون شهروند امريكايي در انتخابات امروز، مفاهيم ديگري نيز دارد. به باور اغلب ناظران رويگرداني امريكاييها از دمكراتها به اين معني نيست كه جمهوريخواهان مقبوليت بيشتري يافتهاند واقعيت آن است كه امريكاييها در نوامبر 2010 نيز همانند انتخابات 2006 و 2008 عمل ميكنند و عليه حزب حاكم رأي ميدهند. اين ادامه روندي است كه 20
سال پيش آغاز شد. در سال 1992 بيل كلينتون رئيسجمهور شد و كنترل كنگره را در اختيار داشت اما در اواخر رياست جمهورياش اكثريت در كنگره را از دست داد. جورج بوش نيز زماني به قدرت رسيد كه جمهوريخواهان در كنگره در اكثريت بودند اما در اواخر دورهاش اين جناح در سنا و مجلس نمايندگان در اقليت قرار گرفت. تا پيش از آن سابقه نداشت كه دولتهاي متوالي با چنين روندي روبهرو شوند و اين بيانگر طرد هر دو حزب سياسي بزرگ امريكا از سوي مردم است. امريكاييها دموكراتها را حزب دولت بزرگ ميدانند و جمهوريخواهان را حزب تجارت بزرگ مينامند. بنابراين هيچ حزبي براي نمايندگي مردم امريكا باقي نميماند. رأيدهندگان همانند سال 2008 (زمان انتخاب اوباما) خواهان اميد و تغيير هستند اما بسياري از آنها به اين نتيجه رسيدهاند كه براي تغيير هيچ اميدي به احزاب سياسي نيست. در چنين فضايي نخبگان امريكايي به جمهوريخواهان گوشزد ميكنند كه آنها پيروز نشدهاند بلكه حزب مخالف شكست خورده است. در آستانه انتخابات 2012 مردم امريكا همچنان آماده خواهند بود كه حزب برتر در كنگره را طرد كنند. امريكاييها پس از چندين دهه گرفتاري در دام گرايشهاي ايدئولوژيك دوقطبي دموكراتها و جمهوريخواهان اينك به مرحلهاي رسيدهاند كه نميخواهند از راست يا چپ يا مركز طيف سياسي مديريت شوند. آنان خواهان روي كار آمدن سياستمداراني هستند كه بدانند مردم امريكا خواهان حكومت بر خود هستند، نه خواهان مقهور شدن در برابر حزب دموكرات يا جمهوريخواه.