۰
پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۱۷

رهبرانی مانند سگ هار!

رهبرانی مانند سگ هار!
این نظامها مانند سگ‌های هاری هستند که مرتب گردن خود را به اطراف گردانده و مراقب هستند و درحقیقت از ترس خود همه جا را تحت نظر گرفته اند که مبادا کسی آرامش آنها را برهم زند. 

دوران حکومت این سگان ولگرد به پایان رسیده است و درحقیقت اگر با دقت بنگریم این حکومت ها در بدو ظهورشان فاقد صلاحیت بوده اند. اما حکمت خداوند اقتضا داشت که مردم این کشور‌ها در این خریت انسانی و در استعمار باقی بمانند تا قدر آزادی و آزادگی را بدانند. 

این مردم باید تحت استثمار قدرتهای غرب باقی می‌ماندند تا بفهمند که آزادی چه طعمی دارد. 

چرا که این مردم از ابتدا نمی‌دانستند که آزادی چیست تا بتوانند آن را حفظ کرده و از کیان آن دفاع نمایند. کسی که قیمت انسانیت و آزادی را نداند این آزادی و انسانیت در دستان دیگری خواهد افتاد. این وضع کشورهای عربی و مردم آن جای هیچ‌گونه تعجبی ندارد. 

مردم سخنان قذافی را گوش می‌کردند و مشخص نیست که به چه قیمت این مردم آنقدر جاهل بودند که حاضر بودند به سخنان وی گوش فرا دهند. قذافی که بر طبق شنیده‌ها می‌توان به جرات گفت که تمام رذایل را یکجا در خود جمع کرده است. 

قذافی را که وقتی حالاتش را بررسی می‌کنیم مشاهده می‌کنیم که قطعا بیمار روانی است. بیماری که در قاموس لغت هیچ نامی برای بیماری‌اش یافت نمی‌شود. 

پس کسی که از خارج این تحولات کشور های عربی را مشاهده می‌کند متوجه ‌می‌شود که این اراده خداوند متعال است که مردم این کشورها سالیان متمادی تحت سلطه قذافی‌ها ومبارک‌ها باقی بمانند و در جهالت خود فرو روند تا وقتی که سر‌ بالا می‌آورند و به آزادی می‌رسند طعم آزادی و انسانیت را با عمق جان خود درک کرده و با تمام وجود
از آن دفاع کنند.

انقلاب های ناقص 
در انقلاب‌های به وقوع پیوسته برخی مسایل است که باید از آنها دوری جست و از جمله آنها ارتباط با کشورهای استعمارگر غربی و آمریکا است. چرا که هرگونه ارتباط با این کشورها انقلاب را به خطر خواهد انداخت و کشورهای عربی را در همان مشکلات سابق غرق خواهد نمود. 

اما مساله دیگر عدم ارتباط با کشورهای هم‌پیمان این استعمارگران خواهد بود. این گونه کشورها نیز خواسته و یا ناخواسته پای کشورهای استعمارگر را به داخل کشور باز خواهند نمود. در حقیقت کشورهای استعمارگر با توجه به مسایل روز نسبت به فعالیت‌های خود تصمیم‌گیری می‌کنند و با در نظر گرفتن اوضاع روز منطقه سیاست‌های جدید اتخاذ می‌کنند. 

اما مشکل اساسی این انقلاب ها این مساله است که انقلاب رو به گسترش است اما مردم قدرت بر حفظ آن را ندارند و این یعنی بزرگترین مشکل ممکن بر سر راه انقلاب. 

در انقلاب‌های به‌وقوع پیوسته در کشورهای عربی می‌بینیم که مردم در ابتدا به خواسته‌های خود که تغییر در نظام بود رسیدند و موفق به تغییر شدند اما این تغییر اساسی نبود. این براندازی مانند زدن شاخه اصلی یک درخت بود که با قطع آن باز هم دیگر شاخ و برگ آن درخت هنوز باقی هستند. 

در انقلاب تونس مشاهده گردید که مردم انقلاب کردند اما مطالبات آنها در این انقلاب بدست نیامد. 

مشاهده کردیم که کسانی بر سرکار آمدند که در نظام قبلی تونس در راس کار بودند. 

در مصر نیز همانطور ملاحظه گردید بعد از انقلاب مردم ارتش در راس کار حضور داشت و بعد از اینکه دولت موقت امور را در دست گرفت مطالبات مردم برآورده نگشت. 

در زمینه سیاست خارجی نیز تفاوت چندانی در روابط مصر بوجود نیامد. چرا که در ابتدا
روابط مصر با برخی از کشورها و شرکت‌ها و ... قطع گردید اما بعد همانطور که مشاهده گردید سفارت اسراییل در قاهره دوباره شروع به فعالیت کرده و همان کارهای سابق خود را تکرار می‌کند. 

در لیبی نیز ملاحظه می‌کنیم که انقلاب توسط مردم در حال پیگیری است و این قیام مردم تبدیل به یک قیام مسلحانه شده است . این فرق بزرگ میان انقلاب لیبی با انقلاب‌های مصر و تونس است. 

چرا که در تونس و مصر، کشور دچار تبدیل و تغییر ناگهانی گردید و روسای حکومت به ناگاه از حکومت کناره‌گیری کرده و این انقلاب مردم به پیروزی رسید اما در لیبی قذافی به هیچ وجهی قصد کناره‌گیری از حکومت را ندارد.
 
قذافی در همین راه اقدام به قتل و جنایت و خونریزی نموده است و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند. 

ملاحظه‌ می‌کنیم که قتل و خونریزی در لیبی ادامه دارد و کشورهای غربی و استعمارگر فقط نظاره‌گر این جنایت انسانی در لیبی هستند. 

قذافی قایل است که در راه حفظ این حکومت باید خون ریخت و این بهای حفظ نظام است و مردم لیبی نیز پس از آگاهی از کشور همسایه آنها یعنی مصر به دست آمد حاضر نیستند که از خواسته‌ خودشان که فقط برکناری قذافی است دست بکشند. 
این بیداری و آزادگی برای مردم لیبی ارزشمند خواهد بود چرا که خون خودشان را برای بدست آوردن آن فدا کردند. 

اما در نهایت انقلاب لیبی به کجا خواهد انجامید؟ قذافی بیان کرده که تا آخرین لحظه در قدرت باقی خواهد ماند و اگر نیز مجبور به رفتن شود لیبی را مانند یک ویرانه به مردم تحویل خواهد داد و این باعث یک نبرد مسلحانه میان مردم و حکومت شده است که عاقبت خونینی را برای قذافی و خانواده‌اش رقم خواهد زد تا درس عبرتی برای امثال خودش باشد.


مولف : محمد خليل مصلح
کد مطلب : ۵۷۲۴۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما