مصاحبة اختصاصی اسلام تایمز با آقای حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان
شرارتهای آمریکا در افغانستان به شکل «دور ایستایی» ادامه دارد
مقدمه:
اوایل شهریور سال ۱۴۰۰ بود که خبر خروج نیروهای آمریکایی پس از ۲۰ سال اشغالگری از افغانستان بر روی خروجی خبرگزاریهای جهان رفت؛ تسلط زودهنگام طالبان بر پایتخت و سایر شهرهای کلیدی افغانستان تا مدتها در سرخط خبرهای رسانههای محلی، منطقهای و بینالمللی قرار داشت.
اکنون کمی بیش از ۹ ماه از خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان میگذرد و این کشور همچنان با بحرانهای متعدد امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، بین المللی و ... مواجه است؛ میراث شومی که در پس اشغالگری ۲۰ ساله آمریکاییها به مردم افغانستان رسیده است.
به منظور آگاهی از آخرین وضعیت همسایه شرقی کشورمان، اسلام تایمز با آقای حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان به گفتوگویی پرداخته است که حاصل آن هم اکنون در منظر شما مخاطب محترم قرار دارد.
آخرین وضعیت افغانستان را حدود ۹ ماه پس از خروج نظامیان آمریکایی به طور خلاصه تشریح کنید.
در فضایی که نظامیان آمریکایی مجبور به فرار از افغانستان شدند، شرایط خاصی بر این کشور حاکم شد.
خب طالبان به عنوان یک واقعیت آمدند و بعد از خروج نظامیان آمریکایی که شرایط امنیتی خوبی در آن کشور حاکم نبود در حکمرانی قرار گرفتند.
همزمان با فرار آمریکا ما شاهد حضور و بروز داعش در افغانستان شدیم در حالیکه وضعیت اقتصادی این کشور هم از بحران رنج ميبرد.
یکی از پیامدهای فرار نظامیان و حاکمیت طالبان برای ما به عنوان یک کشور همسایه ورود موج مهاجران به مرزهای ایران بود.
در چنین فضایی نگاه جمهوری اسلامی ایران به مردم مظلوم افغانستان مبتنی بر فرمایشات رهبری معظم انقلاب اسلامی بود که فرمودند دولتها میآیند و میروند و این مردم هستند که میمانند. با توجه به شرایطی که در آن زمان در افغانستان حاکم بود، جمهوری اسلامی ایران همکاری با افغانستان را ادامه داد و ما شاید تنها کشوری بودیم که در فضای جدید نمایندگیهای کشور را تعطیل نکردیم و سعی کردیم که روابط طبیعی بین دو ملت را ادامه بدهیم.
در باب تجارت، در باب ارسال کمکها و حتی به نوعی در بهبود فضای امنیتی در افغانستان کمک کردیم تا حاکمان را به یک مشارکت همگانی در تشکیل حکومت تشویق کنیم.
علت اصرار جمهوری اسلامی ایران بر شکلگیری حکومت فراگیرو آثارفعالیت چنین حکومتی را تبیین کنید.
ثبات و امنیت واقعی در افغانستان منوط به وجود یک حکومت فراگیر است. در آن صورت قومیتهای دیگر هم در حکومت و حل مشکلات سهیم میشوند و در حقیقت یک ظرفیت و پتانسیل قویتری برای مبارزه با بحرانهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی در افغانستان شکل میگیرد.
به همین دلیل است که جمهوری اسلامی از سر خیرخواهی توصیه میکند که در افغانستان دولتی شکل بگیرد که همگان در آن سهیم باشند تا آن دولت فراگیر بتواند به توسعه این کشور و مقابله با بحرانها کمک بکند.
اما در نقطه مقابل، دشمنان افغانستان و دشمنان ثبات و امنیت منطقه یعنی همان اشغالگران به دنبال ایجاد آشوب و برهمزدن اوضاع هستند تا نگذارند افغانستان به سمت ثبات و آرامش برود. گروههای تکفیری مانند داعش در نتیجة سیاستهای همین اشغالگران ایجاد شده و در منطقه فعالیت کردهاند.
در دوران پس از خروج، آمریکاییها سیاستهایشان را در افغانستان چگونه پیگیری میکنند؟
آمریکاییها قطعا بعد از ۲۰ سال اشغالگری در افغانستان شکست خوردهاند، اما همچنان در حالت دور ایستایی شرارتهای خودشان را انجام میدهند.
یعنی آن اهداف نامشروعی که آمریکاییهای در سال ۲۰۰۱ برای خود تعریف کردند و متعاقب آن اشغال افغانستان را شروع کردند هنوز هم دارند، یعنی اینکه بتوانند از افغانستان بهرهکشی کنند و
بتوانند از این جغرافیا علیه کشورهای رقیب و متخاصم با آمریکا استفاده کنند. در حقیقت آمریکا همچنان دنبال اهداف و سیاستهای نامشروعش در یک حالت دورایستایی است.
آمریکا امروز به افغانستان فشار اقتصادی وارد میکند، آمریکا امروز سعی دارد نخبگان افغانستانی را از این کشور خارج کند، آمریکا امروز از گروههای تروریستی حمایت میکند، نه تنها داعش را حمایت میکند که سعی در سازماندهی گروههای از هم گسیختة داعش دارد تا بتواند اهداف نامشروعش را از این طریق پیگیری کند و همچنین تلاش دارد به اسم حمایت از جبهة مقاومت بیثباتی و ناامنی و درگیریهای قومی مذهبی را در افغانستان ایجاد کند.
در واقع امروز دست آمریکاییها در پشت بسیاری از اتفاقات و شرارتهایی که در افغانستان رخ میدهد دیده میشود.
این «شرارتهای دور ایستای آمریکا» در دوره جدید به چه شکلی در افغانستان پیگیری میشود؟
آمریکاییها در حوزة امنیتی چند اقدام را در افغانستان سازماندهی و هدایت میکنند.
یکی از این اقدامات حمایت از داعش است، چه با کمک متحدانشان در تامین نیازهای مادی و تجهیزات داعش، چه تلاش برای انتقال داعش از کشورهایی مثل عراق و سوریه، که در آن شکست خوردند، به افغانستان.
اقدام دیگر در حوزة امنیت این است که بخش قابل توجهی از نیروهای مخصوصی که آمریکاییها در دوره قبل آموزش داده بودند را برای آموزش مجدد و سازماندهی فراخوان کردند تا پس از ایجاد آمادگی لازم، اینها را در چارچوب طرحهایی که برای افغانستان دارند، درگیر کنند.
آمریکاییها برای افغانستان طرح و سیاست دارند و در پی آن هستند تا به نوعی حاکمان امروز را به تمکین از خود وادار کنند و در عین حال نیروهای تروریستی را هم بالای سر مردم افغانستان و هم بالای سر حاکمان این کشور و سایر کشورهای منطقه نگه دارند.
از طرف دیگر دنبال ایجاد فتنههای طایفهای و مذهبی هستند، به نحوی که امروز دست آمریکا را در ایجاد این اختلافات میبینیم، این هم یکی دیگر از کارهای آمریکا در افغانستان است.
علاوه بر این موارد آمریکاییها امروز در تخریب رابطه «ایران و افغانستان»، «چین و افغانستان»، «روسیه و افغانستان» و نگران کردن کشورهای آسیای مرکزی دربارة افغانستان دخیل هستند.
این موجی که چند وقت گذشته ایجاد شد و حملاتی که به کنسولگری ما صورت گرفت، مسبّبان آن چه در فضای مجازی و چه آنهایی که سازماندهی کردند اینها در کلانشان افراد مرتبط با آمریکا بودند. البته مسئله فریب خوردگان مسئله دیگری است.
در فضای بینالملل هم تلاش آمریکا این است که طالبان به رسمیت شناخته نشود.
در اواخر سال گذشته حدود بهمن ماه، خبرهایی مبنی بر دستور جوبایدن رئیس جمهور آمریکا برای بلوکه کردن اموال افغانستان و اختصاص آن به آنچه آمریکاییها، قربانیان حادثه ۱۱ سپتامبر عنوان کردند، مطرح شد. در این وضعیت اقتصادی افغانستان، بلوکه کردن اموال این کشور با چه هدفی صورت گرفته و چه تاثیری بر مردم دارد؟
اینکه میبینید آمریکاییها اموال مردم افغانستان را بلوکه کردند، برای اعمال فشار بر این مردم مظلوم و نادیده گرفتن حقوقشان است؛ ضمن اینکه این اقدام را خلاف قواعد بینالمللی را انجام دادهاند.
آمریکاییها حدود ۲۰ سال افغانستان را اشغال کردند و در واقع آن را به ویرانه تبدیل کردند. در حالیکه آمریکاییها مدعی بودند روزانه ۳۰۰ میلیون دلار در این کشور هزینه میکردهاند، تولید برق افغانستان روزانه ۳۰۰ مگاوات است. اگر واقعا آمریکاییها به فکر مردم افغانستان و آبادانی این کشور بودند نباید بعد از ۲۰ سال اشغالگری و هزینههای زیاد وضعیت به این صورت میشد.
امروز مردم افغانستان
در بدترین شرایط اقتصادی هستند این اموال بلوکه شده اگر به اقتصاد افعانستان تزریق میشد به بهبود وضعیت معیشت مردم کمک میکرد.
البته آمریکاییها در حوزه اقتصاد از یک طرف اینها را در محاصره گذاشتهاند و اموال را بلوکه کردهاند و از طرفی دیگر هم گشایشهایی ایجاد میکنند که این پیام را بدهند که ماییم که تعیین کننده هستیم. قصد و هدفشان این است که افغانستان و حاکمان امروز به سمت همکاری با کشورهای دیگر نروند.
در نتیجه ابعاد اقدامات آمریکاییها در افغانستان متعدد است؛ از حمایت از تروریستها گرفته تا ایجاد مشکلات اقتصادی و بلوکه کردن اموال.
بهخاطر تداوم همین مشکلات امنیتی و اقتصادی است که شما مشاهده میکنید در این ماهها موج آوارگان در این ماهها به سمت کشورها کم نشده است. مشکلات اقتصادی و امنیتی پابرجاست و مردم نگران هستند و در نتیجه ما با شرایط عادی در افغانستان مواجه نیستیم.
اما به نظرم ما بهعنوان جمهوری اسلامی در این فضا به دلایلی مانند اشتراکات فرهنگی با مردم افغانستان، منافع مشترک با این کشور و به خصوص نگاه انسانی، اسلامی و اخلاقی که به مردم افغانستان داریم، توانستهایم در تحقق اهداف به رغم تمام مشکلات در مسیر توفیق باشیم.
همانطور که جنابعالی هم مطرح کردید برخی مقامات آمریکایی ادعای حمایت ازجبهه مقاومت را در افغانستان مطرح کردهاند؛ آمریکاییها از طرح این مسئله چه هدفی را دنبال میکنند؟
اساس جبهه مقاومت در دورة مقابله با اشغالگری ارتش سرخ و اردوگاه شرق شکل گرفت و بعد همینها در دورة ۲۰ ساله بخش زیادشان در حاکمیت آمدهاند و الان از حاکمیت جدا شدهاند.
آمریکا در واقع به دنبال دادن بار ارزشی است؛ اما آمریکا نه به جبهه مقاومت اعتقاد دارد و نه به مصالح و منافع مردم منطقه و افغانستان اعتقاد دارد. آمریکاییها در حقیقت سعی میکنند رهبران معارض سیاسی را با این وجهه تخریب کند؛ چون آمریکایی که با داعش و تروریست کار میکند قطعا با جبهة مقاومت سر و کاری ندارد اما آنها به دنبال سوء استفاده هستند از این عنوان.
آمریکاییها هیچ وقت دنبال شکلدهی به یک جبهة مقاومت واقعی نیستند. خب آن وقت که ۲۰ سال اشغالگری کردند، همین ملت را کشتند و کشورشان را تخریب و ویرانه کردند.
ادعای ارتباط و حمایت آمریکا از رهبران آنچه که آمریکاییها آنرا جبهة مقاومت میگویند منافقانه و دروغ است.
در ماههای اخیر شاهد تلاشهایی برای بر هم زدن رابطة ایران و افغانستان بودیم. نقش آمریکاییها در این «دو به هم زنی» و ایجاد اختلاف چیست؟
یکی از اقدامات مهم آمریکاییها برهم زدن روابط میان دو ملت و کشور ایران و افغانستان و ایجاد آشوب و درگیری میان دو کشور است. در این زمینه هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی خیلی تلاش میکنند تا افکار عمومی را مشوّش کنند تا از طریق ایجاد اختلاف بین دو ملت ارتباط، همکاری و تعامل بین ایران و افغانستان که دارای مشترکات تاریخی، مذهبی و فرهنگی هستند را دچار اخلال کنند.
اینکه میبینید موج ایرانی هراسی در افغانستان و موج افغانی هراسی در ایران در فضای رسانهای ترویج میشود ناشی از همین رویکرد آمریکاییها است.
سیاست آمریکاییها در افغانستان امروز شرارت در افغانستان، ایجاد بی ثباتی و ناامنی و تلاش برای درگیر کردن جمهوری اسلامی ایران در افغانستان است و ما رد پای آمریکا را در همه مشکلات امروز افغانستان میبینیم و البته در این شرارت ناکام خواهند ماند.
برای خنثی سازی این توطئهها چه کاری باید کرد؟
هوشیاری که امروز به خرج داده میشود و اینکه مردم دو کشور به این شرارتها آگاه هستند و تلاشهایی
که امروز توسط دولتمردان در حال انجام است اقدامات آمریکاییها را مختل میکند.
خب اتفاقاتی که امروز در مرز میافتد یک ظاهری دارد و یک باطنی که شما در آن باطن دستهای دشمن را میبینید. به همین خاطر وقتی تلاشهایی صورت میگیرد و بصیرت زایی میشود، این تهدیدات تا حد زیاد خنثی میشود.
شما میبینید این حوادثی که در مرز داشتیم که البته نمایش اقتدار هم بود همراه با یک دیپلماسی خوب باعث شد تا ما از فضایی بحرانی عبور کنیم و آن را به فرصت تبدیل کنیم.
نشستی که مقامات نظامی و انتظامی ما با طرفهای مقابل و مقامات طالبان در آن طرف مرز داشتند و توافقاتی که شد، نشان میدهد که این حوادث میتواند در ظاهر به شکل مسائل مرزی باشد و در باطن ماجرای دیگری باشد و وقتی که به وجود این توطئههای دشمن در باطن این حوادث پی برده شد صحنه تغییر کرد و تبدیل به یک تعامل، همکاری و فرصت شد و البته ما باید از این مسئله و نگاه مثبت ایجاد شده، پاسداری کنیم.
آیا هیئت حاکمة کنونی طالبان متوجه توطئههای آمریکایی هست؟
طالبان هم متوجه این امر هست که دشمن در حال انجام شیطنت و ایجاد اختلاف است و در برخی از امور این آگاهی دیده میشود.
یکی از مهمترین سیاستهای اعلامی جمهوری اسلامی ایران در خصوص افغانستان حمایت از پیشرفت این کشور است. پیشرفت افغانستان چه ثمراتی برای منطقه به همراه خواهد داشت؟
همانطور که گفته شد سیاست جمهوری اسلامی کمک به افغانستان است. بر همین اساس ما اصرار داریم که به ارتقای امنیت، بهبود اوضاع اقتصادی و برقراری روابط تجاری کمک کنیم، چرا که اگر این فضا ایجاد نشود از چند منظر برای ما خسارت است.
یکی اینکه افغانستان بازار خوبی برای اقتصاد ایران است و البته ما رضایت به این نداریم که صادر کنندة صرف به افغانستان باشیم بلکه ما به دنبال گسترش روابط تجاری هستیم. ظرفیتهای خوب افغانستان هم باید شکوفا و احیا شود و تولید ثروت در افغانستان هم صورت بگیرد.
افغانستان هر چقدر از نظر اقتصادی قویتر بشود، میتواند بر کاهش تولید مواد مخدر اثر بگذارد. هرچه اقتصاد و امنیت افغانستان بالا برود، از میزان آوارگان و مهاجران افغانستانی کم میشود.
از طرف دیگر امروز فقر یکی از عوامل جذب نیرو از قومیتهای مختلف توسط تروریسم است. به هر حال فقر توأم با عدم آگاهی از ماهیت گروههای تروریستی موجب میشود که جذب نیرو به گروههای تروریستی صورت بگیرد که اگر اوضاع اقتصادی و معیشتی بهتر شد باعث میشود که این مشکل کمتر بشود.
خب همة اینها میتواند به نفع دو ملت باشد؛ در نتیجه سیاست حمایت جمهوری اسلامی از پیشرفت افغانستان، هم به نفع مردم این کشور است، هم به نفع مردم ایران و ثبات و امنیت منطقه را نیز به همراه دارد. از سوی دیگر پیشرفت افغانستان اقدامی علیه اشغالگری و تروریست هم به شمار میرود. بر همین اساس ما در تحرّک دیپلماتیک کشورهای منطقه را به همکاریهای اقتصادی و تجاری با افغانستان ترغیب میکنیم.
اگر بخواهیم یک جمع بندی داشته باشیم، باید بگوییم در این مدتِ حکمرانیِ طالبان این سیاستها را دنبال کردیم و این سیاست ادامه خواهد داشت: تشویق طالبان به تشکیل یک حکومت فراگیر، توسعة همکاریهای اقتصادی، کمک به امنیت و تلاش بر اینکه مرزهای ما مرزهای باثبات و امن باشد.
به ایجاد ثبات در مرزها اشاره کردید. در این زمینه چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
یکی از راههای کمک به امنیت مرزها، اقتصادی کردن مرزها است؛ ایجاد تسهیلات در مرز، خدماترسانی بیشتر و حرکت به سمت اینکه طرحهای توسعه را در مرز گسترش بدهیم و تقویت کنیم، فرایندها را روانسازی و هوشمند سازی کنیم. این سیاستی است که الان داریم دنبال
میکنیم.
به دلیل آنکه هنوز مداخلات اشغالگر و تروریست در افغانستان وجود دارد این کشور همچنان با چالشها و بحرانهای زیادی مواجه است. مسئلة افغانستان محدود به مردم این کشور نیست و بازیگران و مداخلهگران خارجی همچنان در پی آن هستند که از جغرافیای افغانستان به منظور اقدام علیه کشورهای رقیبشان استفاده کنند و اینها بر روند ثبات و آرامش افغانستان سایه میاندازد و من فکر میکنم در این زمینه باید گامهای جدیتری برداریم.
جمهوری اسلامی ایران در ماههای گذشته تلاش زیادی برای تشویق کشورهای همسایه به حضور مثبت در افغانستان کرده است. این سیاست با چه هدفی پیگیری شده است؟
از نظر ما یکی از راههای کمک به کاهش مشکلات امروز افغانستان، ترغیب کشورهای منطقهای است تا متحداً حاکمان امروز افغانستان را برای تشکیل دولت فراگیر تشویق کنند.
همچنین کشورهای همسایه میتوانند از طریق کمکهای بشردوستانه و انساندوستانه به بازسازی افغانستان و بهبود امنیت در داخل این کشور کمک کنند.
طبیعتا این همکاری منطقهای در کمک به افغانستان میتواند اهداف ما را محقق کند. با تلاش برای شکلدهی به این همکاری منطقهای، نباید اجازه داد اشغالگرانی که این کشور را ویرانه کردند به بهانههای دیگر وارد این کشور بشوند و در لباس میش آن ماهیت گرگ منشانة خود را مخفی کنند؛ چرا که سیاست آنها سیاست تخریب نه فقط برای افغانستان که برای کل منطقه است.
آخرین وضعیت حقابة ایران از هیرمند به کجا رسیده است و چه پیگیریهایی در این زمینه صورت گرفته یا در جریان است؟
بحث حقابه حقوق ملت ایران است با افغانستان و فقط منحصر به حاکمان و حکمرانی امروز دو کشور نیست و معاهدهای بین دو کشور است.
در مسئله حقابة جمهوری اسلامی ایران، نگاه طالبان بر این است که معاهده آب رود هیرمند، یک معاهده بین المللی مورد قبول است و مقامات طالبان تا امروز بتمامه بر اجرای این معاهده بینالمللی اعتراف دارند. یعنی در این زمینه صدای واحدی از طالبان شنیده میشود.
در مسئلة عملیاتی کردن این معاهده حتما اطلاع دارید که در سه - چهار ماه گذشته تلاشهایی صورت گرفت؛ با مجموعه آبی که طالبان از «سد کمال خان» رها کرد حدود ۴ میلیون متر مکعب آب وارد «چاه نیمه»های ایران شد.
میزان آب پشت سد کمال خان حدود ۵۲ میلیون متر مکعب است و فاصله این سد از نقطه احداث تا مرز ایران حدود ۸۰ کیلومتر است. این سد در زمان اشغال به گونهای ساخته و مهندسی شده است که آب به شدت کنترلشده رها بشود و دیگر اینکه طراحی سد به گونهای است که آب سر ریز سد به سمت منطقهای باتلاقی میرود. اصلا نوع و طراحی این سد به نحوی است که سر ریز به سمت ایران نمیآید و این در زمان آمریکاییها و با کمک مهندسان کشورهای دیگر طراحی و ساخته شده است و بحث امروز نیست.
به هر حال با پیگیریهای انجام شده مقداری از آب پشت سد کمال خان برای تخصیص حقابة ایران رها شد، اما میزانی از آب رها شده به دلایل مختلف هدر رفت.
لایروبی نشدن مسیر رودخانه از سد کمال خان تا مرز ایران، ایجاد آب بندهایی با ارتفاع یک تا دو متر در مسیر رودخانه، طراحی سد بهگونهای که آب به سمت مرز ایران نیاید و به سمت نهر لشکری و استان نیمروز و شهر زرنج برود از جمله دلایلی بود که باعث شد میزانی از آبی که به منظور حقابه هیرمند رها شد هدر برود.
پس این مسیر لایروبی نشده، آب بندها ایجاد شده و تعمدا طراحی سد به گونهای است که آب به سمت ایران نمیآید. به علاوه به دلیل خشکسالی، خود کشاورزان هم منتظر آب بودند و حتی در مسیر برخی اهالی آمده بودند در بالای بندهای آب کیسههای شنی را گذاشته بودند. این درحالی بود که ریشسفیدان
و والیان محلی ضمن رعایت منافع مردم خودشان بر آمدن حقابه به سمت ایران تاکید داشتند.
این مجموعه عوامل باعث شد آبی که وارد چاه نیمههای ایران میشود به ۴ میلیون متر مکعب برسد، از ۵۲ میلیون متر مکعبی که پشت سد کمال خان ذخیره شده است.
ضمن اینکه بخش عمدة آب جاری شده، یا تبخیر میشود و یا در زمین فرور میرود و اینها نشان میدهد که دو کشور باید در مسائل فنی انتقال آب اقدام کنند.
خب این بحث آب سد کمال خان تمام شد. البته انتظار ما این بود که آب بیشتر از ۴ میلیون متر مکعب به سمت ایران بیاید اما به دلایلی که بیان شد این انتظار محقق نشد.
عمدة آبی که از ارتفاعات هندوکش و شمال و شرق افغانستان میآید در پشت «سد کجکی» جمع میشود، با ظرفیتی معادل ۱.۸متر مکعب.
سهم حقابة جمهوری اسلامی در طول سال ۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال است و البته بخش دیگری هم پیش بینی شده از طریق سیلابها در سالهایی که بارندگی بیشتری صورت میگیرد.
سد کجکی در تولید ۳۰ مگاوات برق هم مهم هست. فاصلة این سد تا مرز ایران ۶۷۰ کیلومتر است و این مسیر طولانی هم مشکلات خودش را دارد.
بعد از تمام شدن آب سد کمال خان با طالبان مذاکره شد که در چارچوب معاهده از طریق سد کجکی باید اقدام بشود و طالبان نظر مثبت را برای تامین آب از طریق این سد اعلام کرد و هیئتی از ایران هم برای مذاکره با وزیر مربوطه به افغانستان اعزام شد و قرار بر بازدید از سد شد که این حوادث اخیر پیش آمد و در کار وقفه ایجاد کرد و الان مترصد هستیم که این کار صورت بگیرد و بر اساس آنچه تا کنون شنیده شده دستور طالبان بر دادن حقابه است.
یکی از مشکلاتی که باعث شده افغانستان در این زمینه وقفه ایجاد شود مشکلات فنی است که البته جمهوری اسلامی اعلام کرده که آمادهایم در مسائل فنی و مهندسی کمک کنیم و این کمک بهصورت دوجانبه است.
پس الان در این مرحله هستیم که منتظریم تا در فرصت مناسب هیئت مربوطه اعزام شود و ادامه کار دنبال شود.
در چارچوب معاهده تأکید بر تأمین حقابه جای خودش را دارد. اما غیر این، یک مسئلة مهم، نگرانیهای زیست محیطی ناشی از فقدان آب در منطقه است.
دریاچة هامون از لحاظ زیست محیطی آثار مثبتی داشت، هم برای طبیعت، هم برای مقابله با ریزگردها و طوفانهای شن و هم برای اشتغال مردم منطقه. این مسئله فقط بحث مردم سیستان ما نیست و برای خود مردم منطقه که افغانستانیها هم هستند مهم است.
بعد زیست محیطی هم موضوعی مهم است که جامعة جهانی نسبت به آن حساس است و این میتواند بر معیشت مردم و محیط زیست آثار سوء بر جای بگذارد از این جهت یکی از دلایل اصرار جمهوری اسلامی بر اجرای این معاهده همین موارد و ملاحظات است.
به هر حال ما با مقامات طالبان در تماس هستیم که این اقدام انجام بشود و بر اساس آخرین اطلاعات، مقامات و رهبران طالبان دستور اجرای این معاهده را صادر کردهاند.
اما در مسئلة رفع بحران آب در سیستان، کشور باید فکر اساسی بکند. اینکه ما باید این مسئلة حقابه را دنبال کنیم مسئلهای جدا است و در جای خود پیگری میشود. اما برای پایدار کردن آب در سیستان و عبور از این بحران آب باید در کشور اقدامات جدی انجام بشود و طرحهای موجود باید با قاطعیت پیگری شود. اگر این اقدام صورت نگیرد و باعث بشود منطقه خالی از سکنه بشود واقعا خسارت عمیق و راهبردی است و عوارضی علیه منافع و امنیت ملی است.
چرا که امروز مرزبانان واقعی ما مرزنشینان هستند و اینان دژهای مستحکم هستند و نباید محیط زیست، طبیعت و فضای ما بهگونهای بشود که مرزنشینان ما مجبور به خارج شدن از منطقه بشوند که در صورت وقوع این مسئله و خالی شدن منطقه از سکنه، یک خسارت راهبردی برای کشور رقم میخورد.