دریافت لینک صفحه با کد QR
اسیر آزاده فلسطینی
نام ایران به کابوس اسرائیلها تبدیل شد/تعویق عملیات استشهادی برای حفظ جان "کودک اسرائیلی"
خبرگزاری فارس , 1 بهمن 1390 09:05
اسلام تایمز : اسیر آزاده فلسطینی که به اتهام اجرای عملیات شهادت طلبانه 8 سال را در اسارت رژیم صهیونیستی بسربرد، خاطراتی را بازگو میکند که در آن اجرای عملیات شهادت طلبانه در یکی از گذرگاههای اسرائیلی در کرانه باختری به علت حضور یک کودک اسرائیلی در محل حادثه، به تعویق می افتد.
"وفاء البس"، اسیره آزادهای است که 8 سال را در زندانهای رژیم صهیونیستی بسربرد و در گفتگو با خبرنگار فارس در غزه با تبیین و تشریح گوشهای از سالهای اسارت خود تاکید میکند، در صورتی که بار دیگر فرصت به او دست دهد، لحظهای در اجرای عملیاتهای شهادت طلبانه تردید به خود راه نمیدهد، چرا که معتقد است مقاومت تنها گزینه و راه مقابله با اشغالگران صهیونیست و دست یافتن به کرامت و شرافت فلسطینی و اعلام کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف است.
این اسیره آزاده که در حال منفجر کردن خود در میان نظامیان صهیونیست در گذرگاه "بیت حانون" توسط صهیونیستها بازداشت، از ملت فلسطین خواست بدنهای خود را به بمبهایی تبدیل و به روی دشمن صهیونیستی منفجر کنند.
آنچه در زیر میآید، مشروح گفتوگوی فارس با این آزاده فلسطینی است:
- بفرمایید در کجا و چگونه و به چه دلیل به اسارت گرفته شدید؟
- در 20/6/2005 در گذرگاه "بیت حانون" یا همان "ایرز" در شمال نوار غزه هنگامی که تلاش داشتم خود را به واسطه کمربند انفجاری که به خود بسته بودم، منفجر کنم، به اسارت گرفته شدم، متاسفانه بروز خلل در تکمه انفجار کمربند موجب به اسارت گرفته شدن من به اتهام اجرای عملیات شهادت طلبانه شد.
- آیا برای شما دادگاهی نیز تشکیل شد تا در آنجا محاکمه شوید؟
- بله چندین دادگاه نظامی تشکیل شد که مهمترین آنها در دو زندان عسقلان و نقب برگزار شد تا این که در دادگاه سیزدهم محکوم به 12 سال زندان شدم.
- چند سال را در زندان بسربردید و چند سال از مدت محکومیت شما باقی مانده بود؟
- 8 سال از محکومیت خود را سپری کردم و در چارچوب قرارداد مبادله اسرا که میان جنبش حماس و رژیم صهیونیستی به امضا رسید، از زندان آزاد شدم؛ در واقع من تنها زن اسیر غزهای بودم که در چارچوب این قرارداد آزاد شدم.
- در زندان انفرادی بسرمیبردید یا بند عمومی؟
- حدود دو سال را در زندان زیر زمینی الرمله در سلول انفرادی بسر بردم و پس از آن به بند عمومی منتقل شدم.
- چه اتهاماتی به شما وارد شده بود؟
- تلاش برای اجرای عملیات شهادت طلبانه و عضویت در گردانهای شهدای الاقصی؛ یگانهای شهادت طلبانه نبیل مسعود، جناح نظامی جنبش آزادیبخش فلسطین فتح.
- در کدام در بازداشت بسرمیبردید و وضعیت زندان چگونه بود؟
- اولین زندانی که در آن بسرمیبردم زندان "شارون" بود که سه ماه برای بازجویی در آن در بازداشت بودم؛ اوضاع زندان شارون بسیار اسفبار و بد بود و اصلا برای نگهداری اسرا و زندانیان در آن مناسب به نظر نمیرسید، سلولهای آن مملو از انواع و اقسام حشرات و موش بود، افزون بر این که سلولهای آن هیچ راه منفذ یا پنجرهای به بیرون نداشت و همین موجب بروز انواع و اقسام بیماریهای پوستی و جسمی و تنگی نفس در میان اسرا شده بود.
میزان رطوبت در این زندان بسیار بالا بود و در آن اسرا از استفاده از تلویزیون محروم بودند، حتی زندانبانان آنجا رادیوی مرا گرفته و از ادامه تحصیلم در زندان ممانعت کردند، آنها حتی از ورود لباس برای اسرا توسط صلیب سرخ جهانی و خرید غذا از بیرون ممانعت میکردند.
این درحالی است که آنها ما را در کنار جنایتکاران صهیونیست قرار داده بودند و آنها همیشه مرا به کشتن تهدید میکردند و با الفاظ بسیار زشت و ناشایست مورد خطاب قرار میدادند.
- زندانبابان شما مرد بودند یا زن و وضعیت غذای زندان چگونه بود؟
- هم زن بودند و هم مرد؛ از وضعیت زندان هم میشد، فهمید که غذای آن چگونه بود، غذایی بود که به نظرم حتی اگر آن را مقابل حیوانات هم قرار میدادید، نمیتوانستند آن را بخورند و اگر مواقع غذایی فاسد و تاریخ مصرف آن گذشته بود، غذا همیشه سرد بود و اکثر مواقع آنقدر کم بود که یک نفر را هیچ وقت سیر نمیکرد.
- چه شکنجههایی درباره شما اعمال میشد؟
- اول از همه این که زندانبانان صهیونیست هیچ گاه مراعات حال مرا به عنوان این که من زن هستم و شرایط خاص خود را دارم، حتی محرمات را هم مراعات نمیکردند، از بیحجاب کردن تا برهنه کردن من و دیگر اسرای زن که بارها اتفاق افتاد. زندانبانان صهیونیست تاکید بسیاری بر زدن روی سر داشتند، آن قدر توی سر ما میزدند تا هوش و حواس خود را از دست میدادیم، من اسرای بسیاری را سراغ دارم که به دلیل این شکنجهها سالهای سال است که در بیمارستانهای روحی و روانی بسرمیبرند.
به جز زدن اسرا بر روی سر آنها از شکنجه دیگری به نام "شبح" استفاده میکردند، در این شکنجه اسیر به شکلی بسیار وحشیانه به صلیب کشیده میشد؛ آنها ساعتهای طولانی دستها و پاهای ما را به زنجیر میبستند و حتی اجازه رفتن به دستشویی را به ما نمیدادند و از ما میخواستند، در همان حال بر روی خود ادرار کنیم؛ آنها برای مدت طولانی ما را از رفتن به حمام یا خواندن قران محروم میکردند و تنها پس از اعتصاب غذا بود که قرانها را به ما داده و اجازه خواندن قران را به ما دادند و البته این جدای از شکنجههای روحی و روانی بود که علیه اسرا اعمال میشد و مهمترین آن ممنوعیت از ملاقات با خانواده و یا نامهنگاری با خانواده و شنیدن رادیو و دیدن تلویزیون و استفاده از لباسهای صلیب سرخ جهانی و استفاده از هوای آزاد یا استفاده از کتاب و روزنامه و محرومیت از خواب به ویژه هنگام تحقیق و بازجویی بود که روزها به درازا میکشید.
- بدترین خاطرات دوران اسارت شما چه بود؟
- از جمله بدترین خاطرات زندان که هیچ وقت نمیتوانم آن را فراموش کنم، وارد شدن یک گربه به سلولم بود، از دیدن او هم بسیار خوشحال شدم و ناراحت چون از دیدن دیگران محروم بودم و این تنها موجودی بود که مرا با دنیای موجودات زنده ارتباط میداد، این گربه در واقع تنها دوست من بود که هرگاه پس از شکنجههای بسیار به سلولم باز میگشتم و از درد ناله میکردم، او نیز با من ناله میکرد، مثل این که مرا درک میکرد، او را به دلیل این که همیشه با من بود و همنشین من شده بود، "حنان" (مهربانی) نامیدم، اما متاسفانه زندانبانان صهیونیستی از وجود او در سلولم با خبر شدند و کشتند.
- صهیونیستها چگونه و با استفاده از چه شیوههایی شما را تحت فشار قرار میدادند؟
- زنجیرهای آهنین و دست زدن زندانبانان مرد صهیونیست به دستهای اسرای زن یا هنگامی که اقدام به بازرسی بدنی برهنه از ما میکردند یا محروم کردن اسرا از خواب هنگام بازجویی و تهدید به تجاوز به اسرای زن از جمله مواردی بود که اعمال آنها به شدت اسرا را به تنگنا میانداخت.
- چه تعداد از اسرای فلسطینی را سراغ دارید که به دلیل تحت فشار بودن نتوانستند، مقابل فشارها دوام بیاورند؟
- میخواهم بگویم برخی از اسرایی که در زندانهای رژیم صهیونیستی بودند دارای گرایشات ملیگرایانه بودند و تنها برای کسب و نام و نشانی برای خود دست و پا کنند و وقتی تحت فشار قرار میگرفتند، بالطبع پس از مدتی هم از اصول و مبادی خود چشم پوشی میکردند، اما تعداد چنین اسرایی انگشتشمار و بسیار اندک است.
برخی از اسرا از جمله من وقتی با اختلافات فلسطینی مواجه شدیم، تاسف بسیار خوردیم و احساس ناامیدی و بسیار بدی داشتیم؛ میگفتیم پس برای چه ما این فداکاریها و از خودگذشتگیها را انجام دادیم برای این که چنین اختلافاتی به وجود آید و بالطبع چون روحیهها با هم فرق میکرد، برخی نتوانستند به مقاومت خود ادامه دهند که تعداد آنها همان طور که گفتم انگشت شمار بود.
- در طول دوران اسارت چه چیز شما را آرام میکرد و فکر شما را به خود مشغول میکرد؟
- در ابتدا و پیش از هر چیز پایان دادن به اختلافات فلسطینی بود، چون این اختلافات تاثیر بسیاری بر روحیه اسرا را میگذارد، به حدی که زندانبانان صهیونیست از این موضوع سوء استفادههای بسیاری میکردند، از جمله این که اقدام به جدا کردن اسرای فتح از اسرای حماس و جهاد اسلامی کردند، اما تمام اسرا با این موضوع مخالفت کردند و پس از آن به آزادی و دیدن خانواده و دوستانم فکر میکردم.
- هنگامی که در زندان بودید خانواده شما چکار میکرد، آیا شما با آنها دیدار داشتید و همدیگر را ملاقات میکردید؟
- از زمان بازداشتم از هرگونه ملاقات محروم بودم و از زمان بازداشت تا لحظه آزادی نه تنها از دیدن خانواده و بستگانم محروم بودم، بلکه حتی از رد و بدل کردن نامه از طریق صلیب سرخ جهانی و دریافت لباس و دیدن تلویزیون و آشنایی با جهان خارج از طریق اخبار و شنیدن برنامههای ویژه اسرا محروم بودم.
- واکنش والدین شما هنگام شنیدن خبر اسارت شما چه بود؟
- از وقتی در گذرگاه بیت حانون به اسارت گرفته شدم، دیگر از پدر و مادرم تا زمان آزادی بیخبر بودم، ولی به نظرم مانند هر پدر و مادر دیگری تصور میکنم که هم ناراحت بودند، هم خوشحال، ناراحت از این که فرزند خود را از دست داده بودند و خوشحال از این که من در راه آزادی کشورم و مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست به اسارت گرفته شدم، اما در تمام طول این مدت به این دلیل که از دیدن و ملاقات با من محروم بودند، بسیار بیتاب و غمگین بودند.
- چرا با وجود تمام مشکلات و سختیهایی که در طول اسارت کشیدید، دست از مقاومت نکشیدید و همچنان به آن وفادار ماندید؟
- برای این که مقاومت بخشی از باور و ایمان ما را تشکیل میدهد و تا زمانی که اشغالگران در خاک کشورمان باشند، به مقاومت ادامه خواهیم داد و اگر بار دیگر فرصت دست دهد باز هم دست به عملیات شهادت طلبانه خواهم زد.
- شیرینترین خاطرات دوران اسارت شما چیست؟
- آن گربه که در طول دوران اسارتم در سلول انفرادی تنها مونس و همدم من بشمار میآمد و به دلیل این که به آن حیوان بیزبان وابسته شده بودم، زندانبانان صهیونیست آن را کشتند. همچنین اعتصابی که اسرای فلسطینی دست به آن زدند و نتیجه آن آزادی اسرا از سلول انفرادی و انتقال آنها به بند عمومی بود، به ویژه ان که در میان این اسرا تعدادی از رهبران جنبش اسرا در زندانهای رژیم صهیونیستی مانند "احمد سعدات"، دبیرکل جنبش آزادیبخش فلسطین و "ابراهیم حامد" و "مروان البرغوثی" و تعدادی از اسرای زندان الرمله نیز حضور داشتند و خوشبختانه ما موفق شدیم با اعتصاب خود آنها را از زندان انفرادی خارج کنیم.
- آیا نمونهای از صبر و مقاومت اسرا به خاطر دارید که زندانبانان صهیونیست را تحت تاثیر قرار داده باشد؟
- نمونهها بسیارند و در اینجا داستان اسیره "عرین شعیبات" را برای شما ذکر میکنم که میخواست عملیاتی شهادت طلبانه در یکی از گذرگاههای اسرائیلی در کرانه باختری را به اجرا بگذارد، اما چون به محل عملیات میرسد، میبیند که یک کودک اسرائیلی به او نگاه کرده و لبخند میزند، به همین دلیل تصمیم میگیرد که عملیات را به تاخیر بیاندازد تا آن کودک از محل اجرای عملیات دور شود که موجب دستگیری او میشود، این داستان تاثیر بسیاری در زندانبانان صهیونیستی و حتی قضات اسرائیلی گذاشت و موجب شد، او را به 5 سال زندان محکوم کنند، درحالی که کمترین حکم برای چنی اتهامی 17 سال است.
- آیا درگیریهایی خشونتآمیز در زندان میان زندانبانان داشتهاید که برسر مسائل و قضایای اساسی و مقدس روی داده باشد؟
- د رزندان الشارون یکی از زندانبانان مرا بسیار اذیت میکرد و مورد ضرب و شتم قرار میداد، یک بار که همین طور و بیدلیل مرا به باد کتک گرفته بود، اسرای دیگر به این اقدام او اعتراض کرده و با او درگیر شدند و به شدت او را به باد کتک گرفتند، اما پس از آن نیروهای ضد شورش وارد عمل شدند و مرا سرکوب کرده و به سلول انفرادی افکندند و پس از آن مورد شکنجه شدید قرار دادند.
- اسرائیل تا چه اندازه از ایران بیمناک و هراسناک است؟
- این بیم و هراس نه تنها کم نشده بلکه بسیار بیشتر هم افزایش یافته است، به حدی که هرگاه ما نامی از ایران در زندان میآوردیم زندانبانان به شدت خشمگین و ناراحت میشدند و اقدام به ضرب و شتم شدید اسرا میکردند و همه ممتلکات اسرا را تصاحب میکردند، بله نام ایران همواره آنها را به وحشت میانداخت و این بیانگر قدرت و عظمت ایران است که به این شکل به بزرگترین کابوس اسرائیل تبدیل شده و بالطبع از وقتی شایع شده که ایران درصدد دستیابی به سلاح هستهای است این ترس و وحشت چند برابر شده و ما امیدواریم روزی فرابرسد که شاهد نابودی رژیم صهیونیستی از صفحه روزگار باشیم.
- چه چیز بیش از همه اسرائیل را به وحشت میاندازد؟
- عملیاتهای شهادت طلبانه که من بر روی آنها تاکید و به شدت از آنها حمایت میکنم. من به تاثیرگذاری عملیاتهای شهادت طلبانه ایمان دارم و از همه فلسطینیان میخواهم بدن خود را به بمبی تبدیل و بر روی دشمن صهیونیستی منفجر کنند.
- چه دیدی به آینده دارید؟
- در ابتدا باید بگویم من به آخرت و نه به دنیا فکر میکنم. تصمیم گرفتم در تمام طول زندگی خود به این امیدوار باشم که روزی فرابرسد که خدا اسرائیل را از صفحه روزگار محو کند و آشتیملی فلسطینی به طور کامل به اجرا گذاشته شود.
کد مطلب: 131942
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.org