عبدالله قصیر فرستاده حزبالله و سوریه:
تحرکات دشمنصهیونیستی تحت کنترل است
روزنامه ایران , 19 اسفند 1388 12:08
اسلام تایمز- همايش بزرگ «همبستگي ملي و اسلامي براي آينده فلســطين» در تهـران میهمان ویژهای داشت که معتمد جنبش حزباللـه و سوریه محسوب میشود، دکتر عبداللـه قصير به دلیل ریاست شبکه پرنفوذ المنار، یک چهره رسانهای نیز شناخته میشود.
او در این کنفرانس حاوی پیام همراهی رهبران مقاومت لبنان بود. همچنان که شبکه المنار امروز پل ارتباط مهم میان جبهه جهادی فلسطین و لبنان است.
قصیر نیز همانند رهبران فلسطین بر این باور است که در وضع موجود راهبردی مؤثرتر از سازماندهی جبهه مقاومت نیست.
او تأکید میکند که سازمان مقاومت در همه کشورهای عربی و اسلامی شکل گرفته و تکوین پیدا کرده است. اما گفتوگوی ما با عبداللـه قصیر که مدتی یکی از نمایندگان پارلمان لبنان بود از تحولات سیاسی در بیروت شروع شد.
موقعیت جبهه مقاومت لبنان پس از تشکیل دولت جدید چگونه است؟
اوضاع سیاسی لبنان با پیروزی جبهه مقاومت دگرگون شد و اکنون باب تعامل مناسبی میان جناحهای مختلف سیاسی گشوده شده است.
برخی شواهد حاکی از این است که فشارهای امریکا و برخی متحدان آن بر جنبش مقاومت هنوز هم ادامه دارد و هنوز امریکاییها سخن از ضرورت انزوای مقاومت به میان میآورند؟
اینگونه تلاشها راه به جایی نبرده و نخواهد برد شما در چند مرحله شاهد نقش بر آب شدن سناریوهای امریکا و شرکایش در قضایای لبنان بودید. آنها در یک مرحله بحث خلع سلاح مقاومت را مطرح کردند و در مرحله دیگر موضوع انزوای سیاسی آن را اما در نهایت لبنانیها به هیچ یک از این طرحها اقبال نشان ندادند.
در شرايط كنوني ديپلماسي خاورميانهاي ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
تحرك ديپلماسي ايران كه در نشست سران گروههاي مقاومت در تهران متبلور شد نشان ميدهد كه جبهه مقاومت و حاميان آن در اوج اقتدار و آمادگي است و حضور تمامي اركان آن پيام روشني را به اسرائيل و حاميان امريكايياش ميدهد كه صحنه براي آنان خالي نيست و همه با تيزبيني دشمن را زير نظر دارند و هرگونه حماقت را كه رژيم صهيونيستي مرتكب شود به صورت كوبنده پاسخ خواهند داد.
برخي ناظران از شروع يك رويارويي ميان اسرائيل و طرفهاي عربي و اسلامي سخن به ميان آورده بودند. به نظر شما اين رويارويي چه زماني رخ ميدهد؟
اين رويارويي اكنون نيز آغاز شده است. نقطه شروع اين رويارويي زماني بود كه توازن به ضرر اسرائيل برهم خورد و ايران و سوريه توانستند به قدرت برتر خاورميانه تبديل شوند.
انيس نقاش كارشناس خاورميانه ترسيم كرد
سيماي خاورميانه 2010
انيس نقاش از زمره كارشناسان حاضر در اجلاس تهران بود كه تأثيرات مقاومت را در ناكامي طرح سازش امريكا ميبيند. او تشكيل جبهه مقاومت منطقه را در اين وضعيت يك ضرورت ميبيند و ميگويد وحدت نميتواند شكل بگيرد مگر با التزام به برنامه مقاومت. نقاش در خصوص تهديدات رژيم صهيونيستي مبني بر حمله مجدد به لبنان و غزه نيز يادآوري ميكند كه دشمن صهيونيستي مانورهاي زيادي در اين زمينه انجام داد اما به محض اينكه با پاسخ محكم مقاومت فلسطين و لبنان و سران تهران و دمشق روبهرو شد لحن خود را تغيير داد. نظرات اين كارشناس پيش روي شما است.
كارشناسان خاورميانه همگي در ماههاي اخير از يك تغيير عميق سخن ميگويند و ترجيعبند تحليلشان اين است كه منطقه آبستن تغيير است. اين تغييرات به طور خاص چيست و نشانهها و مصداقهاي آن كدامند؟
تصور ميكنم كه تحولات خاورميانه به نتيجه رويارويي دو جبهه فلسطيني و صهيونيستي برميگردد. از سال 2006 تاكنون شاهد يك مرحله جديد در رويارويي جبهه رژيم صهيونيستي و جبهه مقاومت بودهايم و الآن نتيجه اين سه سال رويارويي به ثمر نشسته است. در اين مدت مقاومت در فلسطين و لبنان اثبات كرد كه راه و روش پيروزي بر طرف صهيونيستي كدام است.
فكر ميكنيد جبهه اعراب و مسلمانان در عرصه ديپلماسي چگونه ميتوانند از توفيقي كه در پيروزي بزرگ غزه يا لبنان به دست آمد بهره شايسته ببرند؟
معتقدم كشورهاي عربي راهي جز خروج از چارچوب مذاكرات سازش ندارند. براي افكار عمومي جهان اسلام نيز اين مسئله مايه تعجب است كه چگونه يك جناح از كشورهاي عربي هنوز خط مذاكرات سازش را ترك نكرده است. بالاخره اين تناقض و دوگانگي بايد حل شود كه دولتهاي عربي از يك سو ميگويند رژيم كنوني اسرائيل هيچ تمايل و تعهدي به مذاكرات سازش ندارد و از طرف ديگر همچنان پاي ميز مذاكره سازش حاضر ميشوند.
چه تصويري از خاورميانه سال 2010داريد. بعضي معتقدند خاورميانه در سال جديد شاهد جنگ تازه خواهد بود و طرف اسرائيل در تدارك يك تهاجم نظامي جديد است و برخي ديگر برخلاف اين نظريه معتقدند صهيونيستها توان يك رويارويي نظامي را از دست دادهاند و تهديدات آنها هيچ اساس و پايهاي ندارند.
تصور ميكنم كه اين «مانور تهديد» نشانه چالشهاي عميقي است كه در داخل نظام صهيونيستها بروز كرده است. حتي به لحاظ رواني هم اگر تأمل كنيم، آشفتگي و اضطراب در رفتار صهيونيستها هويدا است. ضربهاي كه در دو سه سال اخير اين رژيم متحمل شده در طول تاريخ بيسابقه است. به همين دليل بايد منتظر تحولات بزرگي در آينده فلسطين ماند. تاكنون هيچ جنبشي در صحنه سياست جهاني نتوانسته به اين سطح از درجه موفقيت گروههاي فلسطيني و لبناني برسد.
هنيه: مقاومت گزينه راهبردي ماست
اسماعيل هنيه نخستوزير دولت منتخب فلسطين سطح امنيت در نوار غزه را بيسابقه توصيف كرد و بار ديگر بر گزينه مقاومت به عنوان گزينه ثابت و راهبردي گروههاي مقاومت تأكيد كرد.
هنيه در جمع گروههاي مقاومت فلسطيني گفتوگوي ميان گروهها را وسيلهاي براي رسيدن به هدف پايان دادن به اختلافات و تحقق وحدت در ميان اين گروهها دانست.
هنيه همچنين بر حمايت گروههاي مقاومت و دولت منتخب از اهالي قدس و كرانه باختري در مقابله با تجاوزگريهاي اشغالگران در حق مقدسات اسلامي تأكيد كرد و از ضرورت حمايت از پايمردي فلسطينيها و تحكيم اين مقاومت در مرحله كنوني سخن گفت. وي افزود: با تلاش دولت و مؤسسات دولتي هرج و مرج گذشته ديگر در اين منطقه وجودندارد.
افشاي طرح مصادره بخشي از مسجدالاقصي
رئيس بخش كتيبهها و ميراث مسجدالاقصي از تصميم رژيم صهيونيستي براي الحاق «مصلي مرواني» به ليست موسوم به آثار باستاني يهودي پرده برداشت.
دكتر «ناجح بكيرات» در گفتوگو با روزنامه «الدستور» چاپ مصر گفت كه اسرائيل شروع به اتخاذ تصميمات پيشدستانه براي الحاق مصلي مرواني واقع در مجاورت مسجدالاقصي به آثار باستاني يهودي گرفته است.
وي افزود كه اين اقدام از طريق هشدار به نمازگزاران از ورود به اين مكان مقدس و دور كردن آنان از اين مصلي به بهانه خرابيهاي آن صورت ميگيرد.
گفت و گو با ماهر الطاهر مسئول جبهه مردمی برای آزادی فلسطین
دیپلماسی مقاومت از تهران تا غزه
دهها شخصیت مبارز فلسطینی، سوری و لبنانی که در آخرین روزهای سال 88 راهی تهران شدند از یک موضوع واحد سخن می گفتند و آن پیدایش فضای نوین در خاورمیانه است. گروه های فلسطینی و لبنانی نزدیک 60 سال در تشتت و اختلاف به سر آوردهاند اما در فضای نوین خاورمیانه آنها به سوی ایجاد جبهه واحد گام بر میدارند. سازوکار ارائه شده در اجلاس تهران نیز دلالت بر این داشت که طوایف مختلف فلسطینی و لبنانی برای عبور از تهديد رژيم اسرائيل به گزينهاي واحد میاندیشند. این گزینه واحد «دیپلماسی مقاومت » نام گرفته است. تئوري دیپلماسی مقاومت که خود مفهوم تازه در ادبیات سیاسی خاورمیانه است حاوي همه روشها و تاكتيك و تكنيكهايي است كه محافل مردمي براي بايكوت و تحريم و تنبيه رژيم نژاد پرست و حاميان و هواداران آن به كار مي گيرند. از یک نظر می توان دیپلماسی مقاومت را نقطه وفاق جمهوري اسلامی ایران و گروه های فلسطینی به حساب آورد زیرا رئیسجمهوركشورمان نیز همانند خالد مشعل و رمضان عبدالله معتقد است که راه پیروزی در ماجرای هستهای از دیپلماسی مقاومت میگذرد.
فلسطینیها اکنون بعد از یک مواجهه نظامی در جنگ غزه با تکیه بر همین روش دیپلماتیک چهره عريان شقاوت ارتش صهيونيستي را به نمايش گذاشتهاند و از این مسیر جرقه يك جنبش جهاني را روشن ساختهاند. تئوري مقاومت غايت آرماني است كه انقلاب اسلامي براي جهان اسلام ترسيم كرد و ابعاد و مختصات آن را رهبرمعظمانقلاب در ديدار با رهبران جهادي منطقه ترسيم نمودند. برپایه این راهبرد نیروهای ضد صهیونیسم به این باور رسیدهاند كه حكومتي با شاكله صهيونيسم نسبت و ميانهاي با «اصل همزيستي و مصالحه» ندارد زيرا اگر قرار بود برپايه منطق تقسيم قدرت، صلح يا مصالحه ميان دو طرف صورت گيرد دستکم در یک سال فرصت اوباما که با این وعده روی کار آمد این اتفاق میافتاد .
در گفت و گــو با ماهــرالطاهر رئیس دفتر سیاسی جبهه مردمی برای آزادیفلسطین فضای نوین خاورمیانه را به بحث گذاشتیم. این عضو سرشناس جبهه مقاومت تأکید میکند که زمان زیادی طول کشید محافل عربی به سازشناپذیری دشمن صهیونیستی باور پیدا کنند. او در عین حال از این که هنوز تشکیلات خودگردان حاضر به قبول واقعیت نیست گلایه و اعتراض سر میدهد. این گفتوگو از نظر گرامیتان میگذرد.
روزهاي گذشته نشستهايي در دمشق، بيروت و تهران پيرامون قضيه فلسطين برپا شد. برگزاري اين نشستهاي پيدرپي اولين سؤالي كه در افكار عمومي مطرح كرده اين است كه چه اضطرار و نيازي موجب اين تكاپوي ديپلماتيك شده است و چه اتفاق جديدي در سرزمينهاي اشغالي و اين نقطه خاورميانه رخ نموده است.
ابتدا تأكيد می كنم كه گروههاي مقاومت در حال حاضر در موقعيت برتري قرار دارند درحالي كه جبهه رقيب آنها در تنگنا و فشار است. اما اين فشارها و بحرانها تحميلشده بر رژيم صهيونيستي موجب شده سران رژيم به رفتارهاي ماجراجويانه روي آورند. در همين رابطه اسرائيل هر روز زبان تهديد خويش عليه حريفان خود را تندتر ميكند. لذا حجم حملات لفظي صهيونيستها عليه ايران، سوريه، لبنان و غزه بيشتر از قبل شده است. طبيعي است كه اين وضعيت جديد نياز به همانديشي گروههاي مقاومت دارد. پروژه سلطهطلبي اسرائيل چيزي نيست كه رهبران مقاومت نسبت به آن بياعتنا بمانند.
از توضيحات شما چنين برميآيد كه هدف مشترك مذاكرات اخير در بيروت، دمشق و يا تهران، يافتن سازوكاري براي فرونشاندن ماشين تهديد سياسي و يا نظامي اسرائيل است.
در حال حاضر شرايط سياسي منطقه را براي يك همكاري تازه ميان گروههاي مقاومت بسيار مهيا ميبينيم. براي عبور از وضع كنوني، ملت و مجاهدان فلسطين نيازمند «جبهه حمايتي» در منطقه هستند. صهيونيستها سالهاي طولاني سعي كردهاند وانمود كنند كه انديشه مقاومت در خاورميانه هوادارانش را از دست ميدهد و به اصطلاح جريان مقاومت در اين منطقه تنها است اما امروز اين تصور مهر ابطال خورده است. هدف ما از حضور يكپارچه در نشستهاي تهران و دمشق نيز همين است كه اين پيام به افكار عمومي منتقل شود كه ملت فلسطين پشتوانههاي نيرومندي براي مواجهه با رژيم صهيونيستي يافته است و زمان آن گذشته كه معادلات سياسي فقط در تلآويو رقم بخورد.
با آن كه قريب بيش از يك سال از جنگ غزه ميگذرد اما به نظر ميآيد هنوز براي هر دو طرف فلسطيني و اسرائيلي، غزه، مسأله اصلي است. طرف اسرائيل سعي ميكند زخم ناشي از شكست سياسي و نظامي در غزه را به نوعي جبران كند و طرف فلسطيني هم براي برداشتن آخرين مانع پيشرفت غزه يعني حصار تحريم آن تلاش ميكند. راهكار پيشنهادي شما در اين وضعيت براي حل مسئله تحريم غزه چيست؟
ما از جنگ 2009 غزه درسهاي بسياري آموختيم، چنان كه گفتيد، جنگ غزه يك نقطه عطف بود، از اين جهت كه نگاه گروههاي فلسطيني را نسبت به توانايي خويش و نيز توان دشمن مشتركشان تغيير داد. برخي فلسطينيها نيز همانند محافل عربي، تا پيش از دو جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه، تصور ميكردند كه روبهرو شدن با ارتش اسرائيل در يك جنگ منظم كار سخت و پرهزينهاي است. دليل همه عقبنشينيها و نرمشهاي سياسي مقابل زيادهخواهي اسرائيل نيز به همين احساس دروني برميگشت اما جنگ غزه همانند جنگ 33 روزه لبنان اين تصورات را تغيير داد. ما در اين جنگ سازوكار جديد مقاومت در برابر ارتشي كه به پيشرفتهترين سلاحها و تاكتيكهاي نظامي مجهز است را فراگرفتيم. به نقايص و اشتباهات جبهه خودي پي برديم. آن 22 روز نبرد، از استراتژيك، آسيبپذيريهاي رژيم صهيونيستي را براي ما آشكار كرد. الآن ميدانيم كه از چه منفذي ضربههاي خود را بر پيكر ارتش و نظام اسرائيل وارد كنيم.
به نظر ميآيد به رغم تأثيرات عميقي كه جنگ غزه در افكار عمومي جهان و نيز نگاه فلسطينيها به دنبال داشت، هنوز جناحهاي سياسي حاضر به تجديدنظر در انديشههاي خويش نشدهاند. به طور خاص ميتوان به موضع تشكيلات خودگردان فلسطين و رئيس آن اشاره كرد كه خطمشي گذشته خويش را اصلاح نكرده است. در اين باره چه نظري داريد؟
معتقدم، حساب اختلافهاي معمول سياسي برخي گروههاي فلسطيني را با سياست تشكيلات خودگردان بايد تفكيك كرد. متأسفانه بايد بگويم كه تشكيلات خودگردان هنوز گمان ميكند كه گفتوگو با اسرائيل راهحل مسئله فلسطين است اما ما تأكيد داريم كه اين راه به بنبست رسيده و نتيجهاي دربر ندارد. بنابراين ما اينجا با دو مشكل مواجهيم. مشكل اول اين است كه بين گروهها اختلافات اساسي وجود دارد كه در اين زمينه تلاش ما اين است كه وحدت واقعي در فلسطين به وجود آوريم و ميخواهيم براساس قاعده استقرار مقاومت در يك صف قرار بگيريم. ولي مشكل دوم به تفكرات تشكيلات خودگردان برمي گردد كه حاضر نيست خطمشي خويش را با واقعيات سياسي منطقه تطبيق دهد.
حال كه بحث به تشكيلات خودگردان رسيد ترجيح ميدهم نظر شما را درباره دلايل توقف روند سازش بپرسم. آيا هنوز اميدي به اوباما و تلاشهاي او داريد؟ كاخ سفيد همچنان با اعزام فرستادگان سياسي خود به منطقه مدعي است كه در پي يافتن راه مصالحه است؟
من اسم اين را راه مصالحه نميگذارم. آنچه از رفتار يكساله ديپلماسي امريكا ديديم صرفاً بازي سياسي است. امریکایی ها سعي دارند كه ملت فلسطين را تسليم خواستهها و طرحهاي خود كنند لذا برآنند حق بازگشت آوارگان فلسطيني را نفي كنند و بر قدس سيطره يابند و به شهركسازي ادامه دهند. به همين دليل يك راه حل سياسي براي مسئله فلسطين وجود ندارد.
چه برآوردي از سياست آينده اعراب در قبال طرحهاي سازش داريد، اگر در روزهاي آينده الگوها و پيشنهادهاي جديد براي مذاكره سازش ارائه شود باز هم اعراب همراهي خواهند كرد؟
اوباما در دانشگاه قاهره و در تركيه سياست خاورميانهاي خود را اعلام كرد.
او در اين دو نشست تأكيد كرد كه امريكا امروز در پي صلح است. ادبيات ظاهري اوباما با آنچه جورج بوش دنبال ميكرد متفاوت است اما ملاحظه كرديد كه رئيسجمهور جديد امريكا نيز بتدريج نظرات خويش را تعديل و تغيير داد تا حدي كه كاخ سفيد در ماههاي اخير بطور جدي مقابل سياستهاي تهاجمي نتانياهو دچار انفعال شد. هم اكنون دولت حاكم بر اسرائيل برنامههاي خود براي يهوديسازي و شهركسازي در مناطق فلسطينينشين را با قوت دنبال ميكند بدون آنكه نگراني خاصي از ناحيه فشارهاي امريكا داشته باشد.
به نظر ميآيد كه در دوره اوباما فشار لابيهاي يهودي بيش از دورههاي گذشته ملموس و آشكار شده است. اگر اين نفوذ و فشارها نبود سياست كاخ سفيد به اين راحتي در زمينه شهركسازي دچار دگرديسي نميشد.
واشنگتن بويژه در يك ماه اخير زبان سياسي خود عليه تهران و دمشق را تند كرده و پيامهاي تهديدآميز به اين دو كشور مخالف رژيم صهيــونيستي ميفرستد، برداشت شما از اهداف و انگيزه اين حركتها چيست؟
من در اين بخش از سياست كاخ سفيد نيز رگه هايي از حمايت از طرف اسرائيل را حس ميكنم. به اين دليل كه امريكا به اين جمعبندي رسيده كه سير حوادث خاورميانه به نفع ايران و سوريه پيش رفته است و به قول برخي كارشناسان موازنه به ضرر اسرائيل تغيير كرده و امريكا بايد با اعمال فشار اين توازن را به حالت اول برگرداند. از ديد امريكاييها تنها راه سدكردن پيشرفت ايران، اعمال فشار و توسل به سياست تحريم است. اين روش را نمايندگان اوباما از شوراي امنيت و اروپا و به بهانه موضوع هستهاي ايران دنبال ميكنند.
به اين صورت شما ميان اختلافهاي امريكا با ايران و سوريه در قضيه فلسطين با كشمكش هستهاي آنها ارتباط قايل هستيد؟
اين دو موضوع كاملاً به هم مرتبط هستند. امريكاييها در ماههاي اخير دو هدف را در مذاكرات خاورميانهاي خود دنبال كردند. اول اينكه كوشيدند سوريه را از محور ايران جدا سازند. حتي به طور رسمي اين پيام را به دمشق دادند كه سياست منطقهاياش را كه بر همسويي با تهران استوار است، تغيير دهد كه اين تلاش آنها به جايي نرسيد و ديدارهاي دو هفته اخير رؤساي جمهور دوكشور دوست ايران و سوريه آخرين ضربه را به اين اميد امريكاييها وارد كرد. سياست دوم آنها اين بوده كه همانند گذشته از اهرم شوراي امنيت براي مشغول كردن ايران و تأثيرگذاري بر موضوع هستهاي آن بهره جويند. همينطور شركاي ايران در چين و روسيه را به كاهش همكاري با جمهوري اسلامي وادار سازند كه تصور ميكنم اين بخش از سياست اوباما نيز در روزهاي اخير جواب منفي گرفته است. حداقل از تصميمهايي كه دولت امريكا براي افزايش نظاميگري در خليج فارس گرفته، پيداست كه روش ديپلماتيك آنها به جايي نرسيده است.
سرهنگ ابوموسي، دبيركل جنبش فتح (انتفاضه)
تهديدات اسرائيل بيپشتوانه است
يك سال پس از جنگ 22 روزه غزه گروههاي فلسطيني براي احياي وحدت و تقويت مقاومت درگردهمايي بزرگي در تهران جمع شدند و به بررسي و تدوين راهكارهاي جديدي درباره آينده آرمان فلسطين پرداختند. در كنفرانس «همبستگي ملي و اسلامي براي آينده فلسطين» اين گروهها ضمن نفي سازش با اسرائيل بار ديگر مقاومت را به عنوان مهمترين شيوه تحقق آرمان فلسطين مورد تأكيد قرار دادند. آنچه در پي ميآيد ماحصل گفتوگوي «ايران» با سرهنگ ابوموسي دبيركل جنبش فتح (انتفاضه) است كه در آن وي با اتكا به تجارب سياسي خود به بررسي اوضاع منطقه پرداخته است.
راهبرد اصلي كنفرانس تهران براي ايجاد وحدت اسلامي چه بود و به اعتقاد شما شيوه عملي تحقق همبستگي فلسطين چيست؟
اجتماع ما در اين روزها پيامي به امريكا و صهيونيستها و برخي اعراب مرتجع ميدهد كه مقاومت دوستان و حامياني دارد كه در رأس آنها ايران قرار دارد. ديدار و گفتوگوي ما تفاهم بين گروههاي فلسطيني را تقويت ميكند و به تشكيلات رامالله ميگويد كه آنها هيچ سيطرهاي بر هيچ بخشي از فلسطين ندارند و تنها خود را فريب می دهند كه دولت دارند. راهي كه محمود عباس و يارانش در آن حركت ميكنند و سعي در سازش با دشمن متجاوز دارند راهي شكست خورده و بدون نتيجه است و بر آنان است كه خط مقاومت را كه تنها راهحل مسئله فلسطين است ادامه دهند.
آيا پس از جنگ غزه استراتژي گروههاي مقاومت تغييري بنيادين داشته؟ و آيا اين جنگ تحولات اساسي را در معادلات فلسطين به وجود آورده است؟
پس از شكستهاي اسرائيل بويژه در سال 2000 كه وادار به عقبنشيني بدون قيد و شرط از جنوب لبنان شد و در پيروزي 2006 حزبالله كه داراي ابعاد استراتژيك مهم بود، تأثيرات منفي بسياري در جامعه صهيونيستي داشت، ثابت شد ارتشي كه هميشه مدعي آن بود كه شكستناپذير است متحمل ضربات سنگيني شده و سرانجام جنگ نيز از داخل سرزمينهاي عربي به داخل رژيم صهيونيستي منتقل شد. آنها در جنگ غزه گمان ميكردند ظرف چند روز غزه را اشغال ميكنند. متأسفانه سازشكاران عرب از جمله مصر، محمود عباس و باند رام الله گروههايي از كرانه باختري به مصر منتقل كردند تا در جنگ آنها را وارد غزه كرده و غزه را تحت سيطره درآورند. با اين حال، ملت فلسطين و مقاومت اين آرزو را به محاق راندند. ارتش صهيونيستي نتوانست هدف خود را محقق كند. در جنگ 2006 حالوتس ميگفت حزبالله را به نابودي ميكشد و اسرا را بازميگرداند ولي اين حزبالله بود كه ماندگار شد.در ديدار اخير دو رهبر منطقهاي احمدينژاد و بشار اسد نيز شاهد بوديم كه اسد صحبت هايي را بر زبان راند كه هيچ رهبر عربي جسارت گفتن آن را نداشت. اين يك ديدار تاريخي بود.
چه اندازه تهديدات اسرائيل را جدي ميبينيد یا آنكه معتقديد اين تهديدات صرفاً جنگ رواني است؟
من از ابتدا با قضيه فلسطين زندگي كرده ام. بيش از 80 سال سن دارم و از سال 1948 در تمام جنگهاي عربي حتي در جنگهاي جنوب لبنان نيز حضور داشتهام. من فهميدهام كه ارتش صهيونيستي چگونه ميجنگد و تفكر حاكم نظامي در اين رژيم چگونه است. اكنون تفكري شكست خورده براين رژيم حاكم شده است. اين رژيم توانايي حتي يك ساعت جنگ عليه ايران، سوريه يا لبنان يا هر كشور ديگري را ندارد. تجربيات من حاكي است كه تهديدات اسرائيل فقط سخناني توخالي است.
کد مطلب: 21729