۰
شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۳

آمریکا نگران است حشدالشعبی تبدیل به حزب‌الله لبنان شود

آمریکا نگران است حشدالشعبی تبدیل به حزب‌الله لبنان شود
به دلیل ماهیت پیچیده قدرت در عراق و تحولات منطقه و حضور منافع قدرت‌های خارجی در آن و از سوی دیگر وضعیت تازه عراق، از زوایای گوناگون قابل بحث و تجزیه و تحلیل است. تغییر رژیم بعثی و تحولات جدید ـ که منجر به تغییر ماهیت در ساخت قدرت عراق شده ـ نقطه عطفی در سیاست‌گذاری این کشور به‌شمار می رود. نباید از نظر دور داشت که عراق جدید با بایدها و نبایدهای گوناگونی مواجه است. برای تجزیه و تحلیل شرایط سیاسی این کشور با علیرضا آیتی، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

در روزهای اخیر شاهد تلاطم در سیر سیاسی عراق بودیم، شما روند اصلاحات سیاسی در عراق را چگونه می‎بینید؟


قبل از پرداختن به این بحث باید به ریشه اصلاحات در عراق اشاره کرد. به‎نظرم سقوط صدام و متعاقبا مبارزه با اشغالگری آمریکا اولین گام‎های مردم عراق برای اصلاحات در کشورشان بود و در هر مقطع با فراز و نشیب این روند دنبال شده است. مردم عراق چند روند مهم را طی یک دهه اخیر در کشور تجربه کرده‎اند؛ روند امنیتی که در چهارچوب مبارزه همه‎جانبه با اشغالگری و متعاقبا ترویسم پیگیری شده است. مبارزه با تروریسم هم خود ابعاد خاصی داشت؛ یک جبنه‎اش القاعده، جنبه دیگرش بعثی‎ها و در شرایط جدید، ترکیبی از این دو جماعت جنایتکار باعث تولد پدیده شوم داعش شد که عراقی‎ها نیز با تشکیل نیرو‎های بسیج علیه آن به جنگ برخواسته‎اند.

روند اقتصادی و بازسازی هم در این مدت به‎صورت هم‎زمان طی شده است که البته کاملا تحقق نیافته و مسائل امنیتی و سیاسی که عراق با آن مواجه بوده، باعث کند شدن این روند شده است. می‎توان گفت که عراق در مرحله ابتدایی توسعه اقتصادی قرار دارد.

اما روند سوم که بسیار اهمیت دارد و زیربنای آینده عراق است، روند سیاسی است که طی یک دهه گذشته در عراق با موفقیت و به‎صورت تکاملی، تجربه شده و از روند امنیتی و اقتصادی، اوضاع بهتری داشته است. البته دشمنان ملت عراق تلاش کرده‎اند که این روند را با روند امنیتی مربوط کرده و متاثر سازند. مثلا آمریکا هم‌سو با عربستان و اسرائیل می‎گوید اگر عراق می‎خواهد داعش را شکست دهد باید حقوق بعثی‎ها را در عراق به رسمیت بشناسد. البته شعار‎های قشنگی می‎دهند و می‎گویند حقوق اهل تسنن ولی در باطن امر، منظورشان عناصر بعثی است که روابط ویژه‎ای با آمریکا و عربستان دارند. این عناصر به‎همراه عناصر سکولار تلاش می‎کنند که وارد حکومت عراق شوند.

برپایی انتخابات در عراق چه نقشی در این زمینه داشته است؟


عراق سه انتخابات مهم پارلمانی را پشت سر گذاشته و در هر سه دوره، شیعیان نزدیک به جمهوری اسلامی ایران به قدرت رسیدند. چون دموکراسی توافقی در عراق وجود دارد، شیعیان رعایت انصاف را می‌کنند و اهل تسنن و اکراد نیز براساس نسبت جمعیتی در کابینه حضور دارند. حضور دوستان ایران در مناصب بالای حکومت عراق، یک گزینه خطرناکی برای آمریکا و عربستان است. لذا فشار بر دولت مرکزی عراق همواره در دستور کار آمریکا بوده است. از گزینه‎‎های مختلفی هم استفاده کرده‎است؛ از ابزار تروریسم گرفته تا کاهش قیمت‎‎ نفت و تعطیلی پروژه‎‎های بازسازی و اقتصادی تا ایجاد چالش‎‎های سیاسی و تقویت اعتراضات علیه دولت عراق. آن‎ها شرایط امنیتی عراق را به‎سمتی سوق می‎دهند که دولت با اکثریت شیعه نتواند به امور دیگر رسیدگی کند. طبیعی است که اعتراضات مردمی بروز می‎کند. وقتی عربستان قیمت‎‎ نفت را کاهش می‎دهد، عراق با مشکلات بودجه‎ای مواجه می‎شود و اعتراضات مردمی گسترده می‎شود. وقتی آمریکا با عناصر نزدیک به خود در دولت و مجلس، تصمیم‎گیری برای کشور را سخت می‌کند، دولت نمی‎تواند درست به وظایف خود عمل کند و مردم معترض می‎شوند. این اتفاقات طی یک دهه گذشته در عراق رخ داده و به‎تدریج مردم احساس کردند که دولت در عراق توانایی لازم را برای اداره کشور ندارد. این سیاست آمریکایی‎ها است که با اعمال فشار، دولت را ناکارآمد معرفی می‎کنند و کشور را به‎سمت انقلاب و تحول سوق می‎دهند. در عراق نیز چنین نقشه‌ای داشته‎اند، ولی در یک سقف مشخص. چون عراق اگر دچار تحول جدی و ریشه‎ای شود، داعش مسلط می‎شود و منافع غرب را به خطر می‎اندازد. این را آمریکا نمی‎خواهد ولی عربستان می‎خواهد داعش، عراق را تخریب کند. این تجربه را در ایران داشتیم ولی من که مقایسه می‎کنم، می‎بینم که توانمندی و ظرفیت‎‎های ایران به‎ویژه در بعد رهبری و وحدت مردمی خیلی بالاتر است و طرح‎های غرب در ایران خنثی شده است. مشکل دیگر، مسئولان عراقی هستند که باید به وظایف خود به‎درستی عمل کنند و اموال بیت‌المال را در خدمت مردم قرار دهند. متاسفانه ساختار سیاسی در عراق که یک کشور فدرالی، پارلمانی، توافقی و سهمیه‎ای است، باعث شده که دولت به همه گروه‎ها و احزاب بدهکار شود. کرد‎ها و سنی‎ها به‎دنبال سهم‌خواهی هستند. شیعیان هم در قدرت با یکدیگر رقابت دارند. خود عراقی‎ها باید مسئولیت ساخت کشورشان بعد از صدام را به خوبی بپذیرند.

عملکرد نظام حزبی در عراق چگونه بوده است؟


چه در بعد نظامی و چه اقتصادی و سیاسی، که به خوبی ایفای نقش نکرده‎اند. اینکه طی یک عملیات، داعش وارد موصل می‎شود و شهر را اشغال می‎کند و بعد معلوم می‎شود که فرماندهان، مقر‎های خود را ر‎ها کرده‌اند، علامت خوبی برای یک کشور نیست. یا اینکه ماه‎ها قبل از اشغال موصل، داعش به یک زندان حمله می‎کند و 500 تروریست را فراری می‎دهد و خبر‎ها حاکی از ورود صد‎ها دستگاه موبایل به داخل زندان بوده، علامت بدی است. این‎ها را باید حل و به خوبی از کشور محافظت کنند.

نظام حزبی هم در عراق به‎جای اینکه مشکلات را حل کند خودش چالش‌آفرین است. یعنی احزاب در درون خود بر سر توزیع مناصب حکومتی و مسئولیت‎ها رقابت دارند. کرد، شیعه و سنی هر سه طایفه درگیر این چالش‎ها هستند. اگر این پیچیدگی‎‎های عراقی را با مداخلات عربستان و آمریکا ترکیب کنیم، خروجی آن، افزایش چالش‎‎های سیاسی و امنیتی و بهره‌برداری داعش می‌شود.

دلایل تحصن و اعتراضات مردمی در مناطق حکومتی و اشغال مجلس و دفتر نخست‌وزیر چه بود؟


طی یکی دو سال گذشته ما در عراق در سه نقطه شاهد تحصن و اعتراضات مردمی بوده‎ایم. در اقلیم کردستان علیه مسعود بارزانی که جامعه کرد و احزاب از عملکرد وی رضایت نداشته‎اند و اعتراضات گسترده شد. در مناطق سنی‌نشین که در نهایت منجر به تولد داعش شد و در مناطق شیعه‌نشین که جنس آن اصلاح‌طلبی اقتصادی ـ سیاسی است. به هر حال مردم از مسئولان ناراضی هستند و دولت و مجلس را خطاب قرار داده و مطالبات خود را دارند. مرجعیت هم موافق است که مسئولان در عراق، فساد را از بین ببرند و بیشتر خدمت کنند. مقتدی صدر، روحانی جوان شیعه هم به‌واسطه جایگاه معنوی پدرش (سیدصادق صدر که به‌دست صدام شهید شد)، مردم را مدیریت می‎کند تا با فشار بر احزاب و دولت، اصلاحات انجام گیرد. احزاب پرقدرت شیعه از جمله مجلس اعلی، سازمان بدر و حزب الدعوه و حزب فضیلت و... هم موافق اصلاحات هستند.

نخست‌وزیر در چهارچوب مرحله اول اصلاحات، با ترمیم کابینه موافقت کرد. خودش هم تمایل داشت که یک کابینه‎ تکنوکرات تشکیل دهد که کمی از فشار احزاب خارج شود و دولت مستقل‎تر عمل کند. البته این ایده مناسب یک نظام پارلمانی مثل عراق نیست چون در این نظام، همه چیز کشور در دست احزاب است و نخست‌وزیر خود زاییده تصمیمات احزاب است. ولی حیدرالعبادی احساس می‎کرد با استفاده از اعتراضات مردمی و تحرکات مقتدی صدر بتواند احزاب را در تنگنا قرار دهد. لذا با تشکیل کمیته‎ای به ریاست مهدی حافظ از عناصر لیبرال و غیر حزبی عراق، لیستی 16 نفره از وزرا را تنظیم و به مجلس ارائه داد. مقتدی صدر و مردم نیز قانع شدند. لیکن احزاب پرقدرت مجلس به‌واسطه مشورت نکردن نخست‌وزیر با آنان، ملاحظات بسیاری در این لیست اعمال کردند. حتی برخی جریانات شیعی، حیدرالعبادی را تهدید کردند چنان‌چه نظرات احزاب را مدنظر قرار ندهد، در جهت سلب اعتماد وی در مجلس حرکت خواهند کرد. این ملاحظات، نخست‌وزیر را مجبور کرد که لیست دوم ارائه دهد و برخی عناصر تکنوکرات را حذف کند. متعاقبا جریان مقتدی صدر در واکنش به این اقدام، مجددا مردم را به خیابان‎ها کشاند و منطقه حکومتی را تهدید کرد. مجلس نیز دچار انشقاق شد و بخشی از نمایندگان در حمایت از مقتدی دست به تحصن زدند و برخی دیگر از نمایندگان نیز فرصت را غنیمت شمرده برای فشار بر نخست‌وزیر و افزایش سهم خود اعلام کردند که ترمیم کابینه کافی نیست و باید رئیس مجلس، نخست‌وزیر و حتی رئیس‌جمهور هم عوض شوند. کار به‎جایی رسید که نگرانی‎ها از بهره‌برداری داعش و فروپاشی ساختار‎های سیاسی افزایش یافت. ترکیب متحصنین در مجلس هم تجانسی با یکدیگر نداشت. هر کسی دنبال مطالبات خودش بود. طرفداران نوری مالکی (نخست‌وزیر سابق)، ایاد علاوی (طرفدار آمریکا) و سیدمقتدا صدر خواسته‌هایشان متفاوت است. نوری مالکی با حیدرالعبادی اختلاف دارد چون وی رهبر دولت قانون، پرقدرت‎ترین حزب شیعه است. علاوی به‎دنبال وارد کردن عناصر نزدیک به آمریکا در قدرت است و مقتدی صدر نیز اصلاحاتی می‎خواهد که رفاه مردم را ارتقا دهد و در ضمن آن جریان علاوی و نوری مالکی نیز ضعیف شوند. چون وی مخالف سرسخت آمریکاست و با نوری مالکی هم اختلافاتی دارد.

مرجعیت شیعه در این شرایطی که در عراق ایجاد شد چه نقش و جایگاهی ایفا کرده‌اند؟ نظر آن‌ها چیست؟


در این میان نقش و جایگاه مرجعیت هم باید تبیین شود. مرجعیت شیعه به زعامت حضرت آیت‌الله سیستانی در نجف از ابتدای تشکیل حکومت جدید در عراق، نسبت به مسائل کشور حساس بوده و مرتب به دولتمردان و مسئولان تذکر داده‎اند که اموال بیت‌المال می‎بایست در خدمت مردم قرار گیرد و دولت در کنار تثبیت امنیت، با فساد اداری و مالی مبارزه کند. مرجعیت هم‎چنین از مردم خواسته‎اند که وحدت و یکپارچگی عراق را نیز حفظ نمایند. با افزایش مشکلات عراق مرجعیت انتقادات خود را از دولتمردان بیشتر کرد. البته مرجعیت آگاه است که بخشی از مشکلات عراق به‌دلیل تحرکات داعش و مداخلات منفی عربستان و آمریکا و بخشی از آن به‌دلیل کاهش قیمت‎‎ نفت است. مرجعیت این را نیز می‎داند که مسئولان مقصر هستند و کارشان نقص دارد. نمایندگان مرجعیت در خطبه‎‎های نماز جمعه همواره به مسئولان هشدار داده‎اند. وقتی دیدند مسئولان عمل نمی‎کنند، در نهایت مرجعیت ترجیح داد که سکوت کند و امور را به خود مسئولان واگذار کند و سیاست مداخله نکردن در تحولات را در پیش گرفت. سکوت مرجعیت باعث ایجاد خلا رهبری در میان توده‎ها شد و فرصتی برای مقتدی صدر، روحانی جوان فراهم شد که رهبری اعتراضات را بر عهده بگیرد. نتیجه افزایش اعتراضات، حمله مردم به منطقه حکومتی و اشغال پارلمان و دفتر نخست‌وزیری بود که البته بلافاصله توسط خود شیعیان مدیریت شد. به‎نظرم مدیریت مقتدی و از جهات امنیتی قابل تقدیر بود. ورود به منطقه حکومتی کار بسیار غلطی است که به هیبت و حیثیت دولت شیعه ضربه زد و عربستان و اسرائیل خوشحال شدند. البته آمریکایی‎ها ترسیده بودند و با خود گفتند مقتدی و مردم، کل بغداد را خواهند گرفت. این یک اتفاق نادر در عراق بعد از فروپاشی صدام بود و معتقدم تهدید قانون اساسی و حکومت در بغداد بود. حضرت آیت‌الله سیستانی هم بعدا از این اقدامات غیرقابل کنترل و کوتاهی مسئولان اظهار تاسف کردند و آیت‌الله سیدکاظم حائری که پدر معنوی جریان مقتدی صدر در عراق است نیز بیانیه خوبی دادند و گفتند بعثی‎ها و عربستان بهره‌برداری کرده‎اند. در نهایت، موضوع مدیریت شد.

شما مجموعا عملکرد دولت حیدرالعبادی در عراق را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


عملکرد دولت نوری مالکی، در دو دوره با یک دوره اخیر حیدرالعبادی هیچ تفاوتی ندارد. به هر حال این دو نفر از حزب الدعوه عراق بوده و از تصمیمات ائتلاف شیعه و با رای مردم به قدرت رسیده‎اند. ممکن است رویکرد‎ها کمی متفاوت باشد. مثلا نوری مالکی در مبارزه با تروریسم و هم‎چنین بی‎قانونی برخی عناصر عراقی بسیار محکم و با جسارت‎تر عمل کرد. برای همین مقتدی صدر هم از دست وی ناراحت است چون در مقطعی بود که طرفداران مقتدی بی‎قانونی کردند و نوری مالکی با آن‎ها در بصره برخورد سختی کرد. حتی در بحث سوریه نیز نوری مالکی با ایران همراهی کرد و آمریکایی‎ها و عربستان به‎شدت از وی عصبانی شدند. در نهایت هم دسیسه کردند تا داعش در موصل مستقر شود که نتیجه آن ضربه به نوری مالکی بود.

حیدرالعبادی نیز در نتیجه تصمیمات ائتلاف شیعه (بزرگ‌ترین فراکسیون مجلس) به قدرت رسید. در یک روند طبیعی بعد از انتخابات پارلمانی 2014، نوری مالکی که بیشترین کرسی را در ائتلاف شیعه داشت باید نخست وزیر می‌شد ولی با فشار آمریکایی‎ها و متعاقبا جمع‌بندی شیعیان که رعایت مصلحت کشور بود و با رهنمود‎های مرجعیت، حیدرالعبادی از اعضای ارشد حزب الدعوه به نخست‌وزیری رسید. حیدرالعبادی مجبور بود همان مسیر مالکی را در مبارزه با تروریسم طی کند و حتی با حمایت‎‎های مرجعیت، حشدالشعبی را نیز تقویت کرد. اما وی با فشار آمریکایی‎ها مواجه شده است چون آمریکایی‎ها می‎گویند که نباید نیروی عظیم بسیج مردمی در عراق تثبیت شود.

چرا آمریکا چنین رویکردی دارد؟


آمریکا نگران است که حشدالشعبی در عراق تبدیل به حزب‌الله لبنان شود. آن‎ها همین نگرانی را نیز در یمن دارند و می‎ترسند که حوثی‎ها تبدیل به حزب‌الله شوند. نهایتا آمریکایی‎ها نگران امنیت اسرائیل هستند. آمریکایی‎ها هم‎چنین حیدرالعبادی را تحت فشار گذاشته‎اند تا یک دولت با عناصر تکنوکرات و لیبرال تشکیل دهد. هدف آمریکا، غیر اسلامی کردن حکومت در بغداد و تضعیف احزاب و جریانات نزدیک به جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت است. آمریکایی‎ها در عراق، مکارانه عمل می‎کنند ولی در یک سقف مشخص. آن‎گونه که دست آمریکایی‎ها در سوریه برای تخریب این کشور به‎نفع اسرائیل باز است، در عراق باز نیست. چون عراق به‌لحاظ حیثیتی برایشان مهم است. آمریکایی‌ها با خود فکر کردند که صدام را برمی‌دارند و عراق به یک کشور توسعه‌یافته از منظر آن‌ها تبدیل می‌شود. اگر عراق این‎گونه نشود آبروی آمریکا می‎رود. پس نمی‎توانند عراق را خراب کنند و بروند. برای همین بود که بلافاصله بعد از ارائه لیست اول (کابینه تکنوکرات) به مجلس، جان کری، وزیر خارجه آمریکا، اولین شخصیت خارجی بود که خود را به بغداد رساند تا اوضاع را از نزدیک بررسی کند که ببیند چه کسانی وارد کابینه شده‎اند. جان کری به عراق رفت تا اوضاع سیاسی و امنیتی را متاثر سازد. آمریکایی‎ها، موج‌سواری را از انگلیسی‎ها یاد گرفته‎اند. مردم تحصن کرده و مطالبات خود را می‎خواهند، آمریکایی‎ها نفوذ می‎کنند ببینند می‎توانند از این اعتراضات امتیازی کسب کنند یا نه؟

آیا بازیگران منطقه‎ای مانند عربستان در حال حاضر در زمین عراق ورود کرده‌اند و چه نوع فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند؟


عربستان هیچ‌گاه عراق جدید (بعد از صدام) را به رسمیت نشناخت و مرتبا علیه این کشور توطئه کرده است. جمهوری اسلامی ایران همواره کشور‎های عربی و عربستان را تشویق می‎کرد که با شرایط جدید عراق کنار بیایند و روابط خود را با عراق تقویت کنند ولی عربستانی‎ها مرتب دولت عراق را متهم به طایفه‌گرایی کرده و حمایت‎‎های مالی زیادی از القاعده و عناصر بعثی بعمل آوردند. به‎دنبال تولد داعش در عراق و اشغال موصل، فلوجه و الرمادی توسط آنان، عربستان فرصت را غنیمت شمرد تا از نزدیک وارد تحولات عراق شود. این کشور سفارت خود در بغداد و سرکنسولگری خود در اقلیم کردستان را تاسیس کرد و با عناصر عراقی نزدیک به خود ارتباطات ویژه‎ای برقرار ساخت. عربستان اقداماتی که در لبنان و سوریه برای ضربه زدن به حزب‌الله و بشار اسد را دنبال می‎نماید، در عراق هم پیگیری می‎کند. هدف عربستان نابودی منافع جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت به‎نفع رژیم صهیونیستی است. این کشور از هر وسیله‎ای برای رسیدن به این هدف استفاده می‎کند، حتی اگر ارتباطات آشکار با اسرائیل باشد. هم‌اینک طرح عربستان در عراق، حمایت از تشکیل یک اقلیم کردی، تشکیل یک اقلیم سنی و تضعیف دولت مرکزی عراق در بغداد است. البته اگر دولت در بغداد یک دولت لیبرال و سکولار نزدیک به آمریکا باشد، عربستان خوشحال می‎شود و شاید دست از تشکیل اقلیم سنی بردارد. ترکیه نیز در این مسیر با عربستان هم‌نظر است.

برخی معتقدند که مقتدی صدر با اقداماتی که انجام داد در واقع در حال تکمیل پازل عربستان در عراق است. این موضوع چقدر می‌تواند قابل قبول باشد؟


نکته بسیار مهمی است چون همه متعجب شدند که چرا مقتدی که یک روحانی شیعه است و فرزند شهیدصادق صدر است و مخالف سرسخت آمریکا، هم‌سو با عربستان حرکت‌هایی کرده است. این یک ابهام بزرگ ایجاد کرد که مقتدی چه می‎کند. من این‎گونه پاسخ می‎دهم که در تحلیل تحولات منطقه از زاویه محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران، باید یک اصل اساسی مدنظر قرار گیرد. هرگونه حرکت و اقدامی که باعث بهره‌برداری داعش، اسرائیل، آمریکا و عربستان شود، خطای راهبردی است. عمدا یا سهوا فرقی نمی‎کند. شما در فتنه 88 بازی در زمین دشمن را در ایران دیدید. ممکن است که آقای العبادی، مقتدی صدر و حتی مرجعیت به‎دنبال اصلاحات و ارتقای رفاه و معیشت باشند ولی در بین راه اگر دشمن موج‌سواری کند و تحولات را علیه محور مقاومت سوق دهد، باید سریع معادلات را بازبینی و حرکت‎ها را تغییر داد تا طرح دشمن خنثی شود. شما یک حرکت تاکتیکی صورت می‎دهید تا زخمی را معالجه کنید ولی خروجی راهبردی آن ضربه به محور مقاومت است. این یک اشتباه بزرگی است که در سوریه هم برخی جریانات اسلامی مرتکب شدند. تفاوت حزب‌الله و حماس در سوریه بر سر همین اصل است. درست است حکومت سوریه اشتباهاتی داشت و اصلاحات لازم بود. ولی حزب‌الله و ایران می‎گویند باید اصلاحات هوشمندانه دنبال شود و اجازه نداد با تضعیف بشار اسد، اسرائیل بهره ببرد. ولی حماسی‎ها و جریانات اخوان المسلمین در سوریه به این اصل اساسی توجه نکردند و اقداماتی انجام دادند که باعث تضعیف دولت بشار اسد و خوشحالی اسرائیل شد. جریان اصلاحات در عراق نیز باید به همین شکل تحلیل شود. عراق صحنه پیچیده و پرتلاطمی است و هر بازیگری که اقدامی مرتکب می‎شود برخی دستاورد‎ها و برخی ریزش‎ها را باید متحمل شود. هیچ بازیگری در عراق به‎صورت کامل و ایده‌آل برنده میدان نخواهد بود چون نیرو‎ها و درخواست‎ها متنوع و گسترده است. اگر آمریکا در عراق برنده کامل نیست، بازنده کامل هم نیست، و در موقع مقتضی ظرفیت‌هایش را فعال می‎کند. عربستان و ترکیه هم به‌همین شکل هستند. جمهوری اسلامی ایران در موقعیت بهتری نسبت به دیگران در عراق قرار دارد و ظرفیت و نفوذ گفتمانی و عقیدتی و... بالایی داشته و لذا دستاوردهایش نیز بیشتر است. با این حال برخی ریزش‎ها نیز در عراق علیه ایران می‌توان متصور بود. به هر حال برخی از جریانات کرد و سنی با آمریکا و عربستان و ترکیه علیه دولت مرکزی فعالیت می‎کنند. از طرفی در میان شیعیان، جریانات سکولار و لیبرال با آمریکایی‎ها بیشتر همکاری می‎کنند. برخی توده‎‎های شیعه هستند ـ متاثر از جریانات عربی، قومی و سعودی ـ که اظهارات ضد‎ایرانی دارند. ولی در مجموع، در مقابل داعش و طایفه‌گرایی عربستان و مکاری آمریکا، مردم عراق به ایران و سیاست‌هایش اعتماد داشته و افکار عمومی عراق با محور مقاومت هم‌سویی بالایی دارد. کنگره اربعین و تشکیل بسیج مردمی علیه تروریسم آمریکایی ـ سعودی، این قضیه را اثبات می‎کند.

وقتی مردم وارد منطقه حکومتی شدند و به دولت مرکزی بغداد و قانون اساسی بی‎احترامی کردند، مقتدی و مرجعیت هم سریع وارد شدند و اقداماتی انجام دادند. از جمله اینکه چون این اتفاق در سالروز شهادت حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) بود، معترضین و جریان صدر بیانیه دادند که به احترام امام هفتم (علیه‌السلام) و برای شرکت در این مراسم بزرگ از منطقه حکومتی خارج می‎شوند و با نیرو‎های امنیتی همکاری کامل و حتی خیابان‎ها را نیز نظافت می‎کنند. مرجعیت هم بیانیه‎ای داد که مردم هوشیار باشند. خوشبختانه مراسم کاظمین هم با موفقیت بالایی و شرکت میلیونی مردم برگزار شد و اتفاق امنیتی مهمی نیفتاد.

با توجه به مباحثی که مطرح کردید آینده اصلاحات در عراق چه روندی خواهد داشت؟

پیش‌بینی روند تحولات سیاسی کمی دشوار است ولی سقف و نهایت تحرکات قابل ارزیابی است. باید خواست بازیگران داخلی و خارجی تبیین شود تا بتوان آینده را تحلیل کرد. مسلما مردم اصلاحات و ارتقای رفاه و معیشت را دنبال می‎کنند. دولت و مجلس هم باید در این مسیر هوشمندانه گام بردارند. مرجعیت هم موافق این روند است. آمریکا و عربستان مداخله می‎کنند که خروجی اصلاحات، تشکیل یک دولت لیبرال باشد که البته موفق نخواهند شد چون احزاب پرقدرت در مجلس عراق که یک نظام پارلمانی است، اسلامی هستند. مقتدی صدر به‎دنبال ارتقای جایگاه خود در بین مردم است ولی مجبور است تحت هدایت و رهنمود‎های مرجعیت گام بردارد و نمی‎تواند به‎صورت بی‎مهابا مردم را به خیابان‎ها بکشاند. وقتی مرجعیت وارد صحنه شود، مقتدی کنار می‎رود چون مردم گوش به فرمان مرجعیت خواهند بود. مشکل اینجاست که اگر مرجعیت هم وارد شود، دولت و مجلس عراق باید بتوانند معیشت مردم را ارتقا دهند و نظر مرجعیت بر زمین نماند. کاهش قیمت‎‎ نفت و افزایش بودجه مبارزه با داعش و سهم‌خواهی احزاب و گروه‎ها، مسائل و موانع پیشرفت کار هستند و کار دولت و مجلس را دشوار می‎سازد. احزاب و گروه‎ها در مجلس باید با یکدیگر تعامل کنند و ملی بیندیشند.

تداوم اختلاف‌نظرات در بیت شیعی باعث کندی مسیر اصلاحات می‎شود. اگر مقتدی با مالکی اختلاف‌نظر دارد یا حیدرالعبادی با مالکی سازگار نیست، نباید به سطح ملی کشیده شود چون تاثیرات منفی در جامعه عراق دارد. این‎ها مسائلی است که باید خود عراقی‎ها آن‌ها را حل و فصل کنند
مرجع : دیدبان
کد مطلب : ۵۳۹۹۴۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما