دامنه اختلافات میان آمریکا و روسیه گسترده است و موضوعات مختلفی را در بر میگیرد اما در ماههای اخیراختلاف بین روسیه و غرب به ویژه آمریکا به رویدادهای اخیر در سوریه مربوط میشود. در حالیکه روسیه و ایران سعی دارند راه حلی سیاسی برای حل مشکلات در سوریه بیابند، کشورهای غربی درصدد به بنبست کشاندن اوضاع هستند. تلاش این دو کشور برای حل و فصل دیپلماتیک مناقشه در سوریه مورد حمایت چین نیز قرار گرفته است، ولی سایر کشورها علاقه ای به این شیوه ندارند.
در واقع، روسیه معتقد است غرب این کشور را در معادلات بینالمللی نادیده میگیرد. بنابراین برخلاف روندهای قبلی، در موضوع سوریه در مقابل غرب ایستاده تا نشان دهد تاثیرگذاری دارد. مسئله دیگری که موجب ناراحتی و نگرانی روسیه شده، ناآرامیها و تظاهراتهای اخیر در روسیه است. روسیه معتقد است در پشت این نا آرامیها حمایتهای غرب است. به طور مشخص غرب از به قدرت رسیدن مجدد پوتین نگران است چرا که بر این باور است پوتین میتواند روابط روسیه به غرب را مجددا به دوران رکود و سردی بازگرداند. لذا روسیه دخالتهای غرب در امور داخلی روسیه را با نگرانی دنبال میکند و این خود به عاملی برای نارضایتی روسیه از غرب تبدیل شده است. اما مسئله مهم دیگری که موجب شد که روسیه در مسئله سوریه موضع محکمی اتخاذ کند این بود که روسیه در حال از دست دادن همه پایگاههای قدرت خود در خاورمیانه است. عراق که یکی از حوزههای نفوذ روسیه بود با حمله نظامی آمریکا و متحدانش از حوزه نفوذ مسکو خارج شد. لیبی نیز که با روسیه قراردادهای نظامی زیادی داشت و تمام ساختارهای نظامی آن توسط روسیه بنا شده بود با حمله ناتو مواجه شد و هواپیماهای ناتو تمام زیرساختهای نظامی روسی در لیبی را منهدم کردند.
سوریه یکی از معدود کشورهایی است که در حوزه روسیه باقی مانده است و هرگونه حمله نظامی به این کشور و چرخش سوریه به سمت غرب میتواند منجر به از دست رفتن پایگاه این کشور در خاورمیانه شود. البته در این حوزه روسیه با ترکیه هم احساس رقابت میکند و نگران است که با تغییر حکومت در سوریه وزن ترکیه افزایش یابد. بنابراین به دلایل ذکر شده در مورد مسئله سوریه مقاومت نشان داده تا در مقابل آمریکا اهرمی داشته باشند که بتوانند از این کشور امتیازاتی بگیرند. مجموعه این عوامل موجب اوج گرفتن اختلافات میان روسیه و غرب به ویژه آمریکا شده و یک بنبست دیپلماتیک بیسابقه را در روابط میان دو طرف وجود آورده است.
سپر دفاع موشکی
اما از دیگر مباحث مورد اختلاف آمریکا و روسیه به بحث طرح تهاجمی موسوم به سپر دفاع موشکی مربوط میشود. این طرح در زمان جرج بوش پسر، تحت پوشش مقابله با تهدیدات ادعایی ایران و کره شمالی مطرح شد؛ موضوعی که از همان ابتدا با مخالفت مسکو روبرو شد چراکه روسها این اقدام را تهدیدی علیه امنیت خود تلقی میکنند.
با شروع کار اوباما در سال 2008، او برای اجرای "سیاست تغییر" تلاش کرد برای ایجاد فضای مناسب در مناسبات روسیه و آمریکا، اجرای طرح سپر دفاع موشکی را به حالت تعلیق درآورد. دو سال بعد در نوامبر 2010 دیمیتری میدویدیف، رییس جمهور وقت روسیه در اجلاس سران ناتو در لیسبون پرتغال، پیشنهاد همکاری روسیه را در اجرای طرح سپر دفاع موشکی در اروپا مطرح کرد اما این موضوع با مشکلاتی روبرو شد. ریشه این مشکلات به طرح چهار مرحلهای اوباما مربوط میشود که قرار است سال 2020 به اجرا در آید.
در واقع، بر اساس این طرح در مرحله اول قرار است، تا پایان سال2011 علاوه بر اینکه ناوموشک انداز"مونتری" به سواحل اروپایی اعزام میشود، ایستگاه راداری زمینی متحرک نیز در جنوب اروپا مستقر شود. در مرحله دوم اجرای طرح، رادارهای مدرن و تکمیل شده و سامانههای موشکی IB SM-3 Block در شرق اروپا مستقر خواهند شد. احتمال آن میرود که این موشکها در رومانی مستقر شوند. براساس زمان بندی تعیین شده این مرحله تا پایان سال 2015 به اتمام میرسد. در مرحله سوم آمریکا پایگاههای سامانههای دفاع ضد موشکی را در لهستان مستقر میکند. این مرحله نیز تا پایان 2018 اجرا خواهد شد. در چهارمین مرحله واشنگتن قراراست تا پایان 2020 در اروپا سامانههای دفاعی ضد موشکی موسوم به SM-3 Block IIB را مستقر کند. رادارهای این سامانه قادرند نه فقط موشکهایی با برد متوسط بلکه موشکهای بالستیکی قاره پیمای MBR با برد 5500 کیلومتر را رهگیری کنند.
به باور ناظران بینالمللی، نگرانی روسیه از مرحله چهارم طرح اوباماست چراکه سه مرحله اول امنیت روسیه را به خطر نمیاندازند، اما مرحله چهارم که قادر به رهگیری موشکهای بالستیک قاره پیما با برد متوسط است، میتواند توان بازدارندگی روسیه را به خطر بیندازد و سنگ اختلاف بین آمریکا و روسیه در مذاکرات همین مرحله چهارم است.
روسیه همچنین نگران ادغام طرح ناتو درباره استقرار سپرهای موشکی در اروپا با طرحهای آمریکا در این زمینه است. روسیه پیشتر پیشنهاد گزینهای مشابه را در زمینه ساخت سامانههای موشکی با پوشش منطقهای ارائه کرده بود که به سرانجام نرسید. مقامات ناتو پیشنهاد روسیه در خصوص همکاری مشترک در زمینه ایجاد سپر موشکی در قاره اروپا را نادیده گرفته و بیان کردند امنیت قاره اروپا باید توسط دو سامانه دفاع موشکی مجزا، یعنی سامانه دفاع موشکی ناتو و سامانه دفاع موشکی آمریکا تامین شود و برای کارآیی بیشتر این دو سامانه باید با یکدیگر تبادل اطلاعات کنند. این در حالی است که مقامات مسکو خواستار تضمین حقوقی در خصوص عدم جهتگیری ضد روسی سامانه دفاع موشکی ناتو هستند که رهبران ناتو حاضر به دادن چنین تضمینی نیستند. از دید روسها، شانسی برای کسب توافق میان روسیه و آمریکا درباره امنیت موشکی اروپا وجود ندارد، از این رو، آنها یا باید سیستم دفاع موشکی خود را ایجاد کنند و یا به تقویت توانمندی اتمی خود بپردازند.
مداخلات نظامی ناتو به سرپرستی آمریکا
از دیگر محورهای مورد اختلافات میان روسیه و آمریکا، به بدبینی مسکو نسبت به تلاشهای ناتو برای مداخله نظامی در برخی کشورها مربوط میشود. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه چندی قبل مخالفت صریح کشورش را با تبدیل ناتو به نیروی مداخله گر نظامی در سطح بینالمللی و ایفای نقش جراح جهانی توسط این سازمان اعلام کرد. لاوروف با انتقاد از رویکرد کنونی آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در استفاده از نیروی نظامی برای حل وفصل مسایل بینالمللی، بکارگیری زور را غیرسازنده دانست. از دیدگاه روسیه در عصر جهانی شدن تکیه صرف بر اقدامات مبتنی بر زور موجب محدود شدن چشم اندازهای حل و فصل مسایل از راههای سیاسی میشود و دیگر اقدامات نظامی قادر به تامین راهکارهای پایدار حل مسایل و مناقشات داخلی کشورها نیست و لذا در چنین شرایطی بازیگران خارجی باید اقدامات گستردهای را برای کمک به برگزاری گفتگوها میان نیروهای سیاسی کشورهای درگیر بحران به عمل آورند.
به همین جهت روسیه از رویکرد ناتو و آمریکا در مساله لیبی و به ویژه سوء استفاده این سازمان از قطعنامههای شورای امنیت درباره طرابلس انتقاد کرده و همواره نگرانی خود را از این مساله که ناتو با الگوگیری از عملیات نظامی خود در لیبی در پی اجرای سناریوی مشابهی در دیگر نقاط جهان و بویژه سوریه است، اعلام کرده. در این راستا ویتالی چورکین سفیر روسیه در سازمان ملل نیز چندی پیش اعلام داشت که روسیه نگران استفاده سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به رهبری آمریکا از زور برای حل مسایل مهم در عرصه بینالمللی همانند مساله لیبی است و در عین حال این نگرانی را دارد که عملیات ناتو در لیبی به الگویی برای کارزارهای نظامی این سازمان در آینده تبدیل شود.
تنش میان مسکو و واشنگتن بر سر اوستیا و آبخازیا
دو منطقه خواهان استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از دیگر محورهای مورد اختلاف میان روسیه و آمریکا به شمار میآیند. حدود چهار سال از مناقشه اوستیای جنوبی در پی ورود نیروهای گرجستان به این منطقه خواهان استقلال سپری میشود و روسیه در این مدت روابط با این منطقه خودخوانده و آبخازیا، جمهوری خودخوانده دیگر گرجستان را تحکیم بخشیده و این مسئله همچنان عامل تنش میان روسها و کشورهای غربی و آمریکاست.
نیروهای گرجستان چهار سال پیش در سحرگاه روز هفدهم مرداد ماه با انواع سلاحهای سنگین از جمله هواپیما، تانک و موشک اندازهای گراد (نوع پیشرفته کاتیوشا) به اوستیای جنوبی که تفلیس آن را یکی از استانهای خود میداند، حمله کردند که با ورود نیروهای روسیه، این درگیری 5 روزه به پایان رسید. در واقع، نظامیان روسیه در این مناقشه با عنوان دفاع از جمهوری اوستیای جنوبی که بیشتر جمعیت 70هزار نفری آن را اتباع روس تشکیل میدهند ، وارد منطقه شده و به دنبال این رویداد، مسکو استقلال اوستیا و آبخازیا منطقه جدایی طلب دیگر گرجستان را به رسمیت شناخت و با برقراری روابط دیپلماتیک، پایگاههای نظامی در این دو منطقه تاسیس کرد.
مساله اوستیای جنوبی و تمامیت ارضی گرجستان همچنان عامل بروز تنشها و اختلافات میان کرملین و غرب بویژه آمریکاست و مقامهای روس بارها موضع غرب و آمریکا در قبال مناقشه اوستیای جنوبی را مورد انتقاد قرار داده و آن را یکجانبه و به نفع گرجستان و نفی و تحریف حقایق دانستند. از نظر مسکو، غرب در مساله اوستیای جنوبی با نگرش ایدئولوژیکی و تحت تاثیر افکار باقیمانده از دوران جنگ سرد، سعی کرد تا بر اقدامات نیروهای گرجستان در تهاجم به اوستیای جنوبی چشم بسته و در مقابل روسیه را مسوول وضعیت پیش آمده معرفی کند. روسیه و آمریکا با وجود اینکه از سرگیری روابط حسنه و همکاریهای فیمابین را اعلام کرده وسران دو کشور بر عزم خود برای توسعه روابط دوجانبه تاکید کرده اند، در مساله گرجستان و جمهوریهای خودخوانده آبخازیا و اوستیای جنوبی اختلاف نظر عمیق و جدی دارند. چراکه روسیه آمریکا و دیگر طرفهای فروشنده سلاح و تجهیزات نظامی به گرجستان را مسوول بروز مناقشه اوستیای جنوبی در تابستان سال 2008می داند.
مقامهای آمریکایی نیز به هر مناسبتی از سیاستهای روسیه در مناقشه اوستیای جنوبی انتقاد و حمایت خود را از گرجستان و تمامیت ارضی آن اعلام کردهاند. آمریکاییها روسیه را کشور اشغالگر میدانند و معتقدند طبق تفاهم آتش بس که در پی جنگ اوستیای جنوبی بین طرفین منعقد شده، نیروهای روسی باید از منطقه مورد مناقشه خارج شوند و آمریکا هیچگاه اشغالگری روسیه در گرجستان را نخواهد پذیرفت. روسیه نیز در واکنش به این موضعگیری، با اعلام اینکه مسکو، گرجستان را اشغال نکرده، تاکید کرد نیروهای روسی در مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی براساس توافقنامههای دوجانبه مستقر شدهاند. به عقیده صاحب نظران سیاسی، غربیها امیدوار بودند با این حرکات میتوانند روسیه را وادار به قطع حمایت از دو منطقه جدایی طلب گرجستان و پذیرفتن تمامیت ارضی این کشور سازند که تاکنون در محاسبات خود به نتیجه مطلوب دست نیافتهاند.