۰
چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۳:۲۵
دو تحليلگر برجسته مسائل بين‌الملل:

دولت آمريكا مسلمانان را تروريست معرفي مي‌كند

دولت آمريكا مسلمانان را تروريست معرفي مي‌كند
به گزارش اسلام تایمز به نقل از فارس، "استفان ساليسبوري " (Stephan Salisbury) و "تام انگلهارت " (Tom Engelhardt) دو تحليلگر برجسته مسائل بين‌الملل در مقاله مشتركي كه در پايگاه خبري اينترنتي "آنتي وار " (Anti War) منتشر شد، با بررسي اوضاع مسلمانان آمريكا پس از حوادث 11 سپتامبر، عنوان كردند كه مسلمانان تحت نظارت شديد مقامات آمريكايي و همچنين ظن ساير شهروندان اين كشور قرار دارند.

در اين مقاله آمده است: دولت آمريكا با محدودتر كردن آزادي‌هاي كلي بر مسلمانان اين كشور، قدرت خود را افزايش مي‌دهد. يك واعظ اسلام‌گراي افراطي كه شهروند آمريكا نيز هست، جايي در يمن پنهان شده و مردم را به اعمال خشونت عليه آمريكا تحريك مي‌كند. چاره اين مشكل براي دولت آمريكا ساده است: نام او را به فهرست قتل سي.آي.اي اضافه مي‌كند، هواپيماهاي بدون سرنشين خود را (هر چند آمريكا با يمن در حال جنگ نيست) به پناهگاه او مي‌فرستد و حكم اعدام وي را اجرا مي‌كند. جالب‌تر اينكه اين اقدام را "قتل هدفمند " مي‌نامد و بنابراين نيازي ندارد نگران مسائل قانوني مرتبط با عبارت "ترور " باشد.

انگلهارت با اشاره به اقدام نافرجام يك پاكستاني-آمريكايي براي منفجر كردن يك خودرو بمب‌گذاري شده در ميدان تايمز نيويورك نوشت: اين فرد كه يك شهروند آمريكايي متولد پاكستان است، قصد داشت غيرحرفه‌اي‌ترين خودرو بمب‌گذاري شده در تاريخ را در ميدان تايمز منفجر كند. دولت آمريكا به بهانه حمايت از اين كشور در مقابل شروراني كه وي را به انجام اين كار وسوسه كردند، حقوق اوليه او را ناديده گرفت و جلسه تفهيم اتهام او را كه بايد به سرعت برگزار شود، به تاخير انداخت. همه حقوق اين شخص به خاطر يك اشتباه از وي سلب شد.

نويسنده كتاب "پايان فرهنگ پيروزي: آمريكاي جنگ سرد و بيداري يك نسل از خيالي واهي " (The End of Victory Culture: Cold War America and the Disillusioning of a Generation) ادامه داد: هنگامي كه نوبت به تهديدهاي داخلي در آمريكا مي‌رسد، يعني هنگامي كه احتمال حمله تروريستي يا ظن مرتبط بودن فردي با يك "سازمان تروريستي خارجي " مطرح باشد، آمريكا به راحتي شهروندي وي را باطل اعلام مي‌كند، سپس او را به گوانتانامو مي‌فرستد و ديگر صحبتي از وي به ميان نمي‌آيد (مسئله‌اي كه "سناتور جو ليبرمن " (Sen. Joe Lieberman) از حاميان آن است). طبق گزارش "گلن گرينوالد " (Glenn Greenwald) از پايگاه خبري اينترنتي Salon.com، چنين نمونه‌هايي براي ممانعت از برخورداري طبقه مشخصي از مردم آمريكا از ابتدايي‌ترين حمايت‌هاي قانوني طراحي شده‌اند. همه اين موارد به عمد و تنها به بهانه "تروريست‌هاي وحشتناك " صورت مي‌گيرد تا دولت آمريكا بتواند قوانين اصلي دستگاه قضايي اين كشور را تغيير دهد تا بتواند بيش از پيش قدرت خود را براي بازداشت شهروندان افزايش دهد و ديگر كسي نتواند در مقابل سوءاستفاده‌هاي دولت آمريكا تامين قضايي داشته باشد.

دولت آمريكا همه مسلمانان را تروريست مي‌داند
طبق اين مقاله، وحشت از تروريسم در بين مردم آمريكا رواج بسيار دارد. اين وحشت را خود دولت آمريكا در ميان مردم گسترده و تغذيه كرده است؛ هر چند تهديد واقعي در اين كشور نامتناسب است. دولت آمريكا از هر زنگ خطري، از حمل ناموفق بمب جاسازي شده در كفش به داخل هواپيما گرفته تا بمبگذاري كه از كود شيميايي غيرقابل انفجار براي منفجر كردن خودرو خود استفاده كرده است، بهره مي‌گيرد تا پول بيشتري به صنعت امنيت داخلي خود كه سازمان امنيت داخلي آمريكا آن را به وجود آورده، سرازير كند و بدين ترتيب با هزينه‌هاي شهروندان، قدرت خود را بيش از پيش افزايش دهد. در حال حاضر، مسلمانان آمريكا كه دولت اين كشور آنها را تروريست مي‌داند، در معرض خطر بزرگ از دست دادن حقوق شهروندي خود قرار دارند. با اين حال، آشكار است كه مقامات از پيش قدرتمند آمريكايي ميل به افزايش و گسترش قدرت روز افزون خود دارند. به گونه‌اي، مي‌توان چنين گفت كه تروريست‌ها، مجريان قانون آمريكا و دولت اين كشور با همدستي با يكديگر تصميم دارند بيش از پيش آزادي‌ها و حقوق شهروندي مردم را از آنها سلب كنند و بدين ترتيب موفقيت جنگ‌هاي افغانستان و پاكستان را تضمين كنند.

ساليسبوري، نويسنده فرهنگي نشريه "فيلادلفيا اينكوايرر " (Philadelphia Inquirer) با مشاهده‌اي دقيق و نزديك، فرآيندي را كه طي آن مسلمانان آمريكا شرور جلوه داده شده و جوامع آنها مورد حمله قرار گرفته است، بررسي كرده، نتيجه مشاهدات خود را در كتابي با عنوان "ارواح محمد: داستان آمريكايي عشق و ترس در سرزمين مادري " (Mohamed’s Ghosts: An American Story of Love and Fear in the Homeland) به چاپ رسانده است. وي در اين كتاب، وضعيت مسلمانان آمريكا را از حوادث 11 سپتامبر به بعد مورد بررسي قرار داده است.

نگاه متفاوت اوباما به شهروندان مسلمان و غير مسلمان آمريكا
ساليسبوري ادامه داد: "آليون نياس " (Alioune Niass) دستفروش مسلمان سنگالي اولين كسي بود كه دود ناشي از خودرو بمب‌گذاري شده را در ميدان تايمز نيويورك مشاهده كرد و به پليس اطلاع داد ولي كسي در آمريكا از اين مسئله آگاهي ندارد. در واقع، اگر روزنامه تايمز چاپ لندن به گزارش اين مسئله نمي‌پرداخت، هيچ كس از نقش محوري نياس در اين ماجرا آگاه نمي‌شد. هيچ روزنامه جريان عمده آمريكايي به خود زحمت نداد مطلبي در مورد وي كه در اطراف منهتن عكس بازيگران را مي‌فروشد، منتشر كند. هيچ يك از شبكه‌هاي خبري بزرگ آمريكا هم با او مصاحبه نكرد. نياس براي "نيويورك تايمز " يا "نيويورك پست " (New York Post) يا "ديلي نيوز " (Daily News) وجود خارجي ندارد؛ براي اوباما رئيس جمهور آمريكا هم وجود خارجي ندارد كه با "لانس اورتون " (Lance Orton) و "دوين جكسون " (Duane Jackson) دو دستفروش ديگر تماس گرفت و از آنها به خاطر هوشياري‌شان در اخطار به پليس تشكر كرد. اين دو حتي به عنوان قهرمان از سوي تيم‌هاي ورزشي مطرح نيويورك به تماشاي مسابقات دعوت شدند.

وي افزود: نياس نه تماسي از سوي رئيس جمهور دريافت كرد، نه مورد ستايش قرار گرفت، نه به مسابقه‌اي دعوت شد و نه مقاله‌اي در موردش منتشر شد (هر چند نيويرك تايمز سرانجام پس از چند روز از وقوع حادثه نامي از وي برد). با اين حال، طبق گزارش تايمز لندن نياس كسي بود كه اولين بار دود ناشي از خودرو را در آن شب شنبه مشاهده كرد. وي متوجه رسيدن خودرو به آن مكان نشده بود، چرا كه سرگرم رسيدگي به مشتري‌هايش بود و شب شنبه براي دستفروش‌هاي ميدان تايمز شبي نيست كه بتوان به راحتي از آن گذشت. با اين حال، هنگامي كه دود را مشاهده كرد، حواسش جمع شد.

وي به تايمز لندن گفت: فكر مي‌كردم كه بايد به 911 زنگ بزنم ولي انگليسي من خيلي خوب نيست و تلفن من هم اعتبار نداشت. بنابراين پيش لانس كه در كنار من تي‌شرت مي‌فروشد رفتم و ماجرا را به او گفتم. او گفت نبايد به 911 زنگ بزنيم. او بلافاصله به يك افسر پليس خبر داد و او با 911 تماس گرفت.

نويسنده ارشد فيلادلفيا اينكوايرر ادامه داد: بدين ترتيب لانس و جكسون كه او هم ماجرا را به پليس گزارش كرده بود، به مطبوعات راه يافتند و به عنوان "قهرمان " مورد ستايش قرار گرفتند، در حالي كه مصاحبه تايمز لندن با نياس در سراسر اينترنت انتشار يافته است، مردم خواستار "قدرداني " از وي هم شده‌اند. اين سه مرد همگي كار تحسين‌برانگيزي انجام دادند. آن دو دستفروش ديگر كاري را كردند كه هر شهروند ديگري با مشاهده خودروي در حال سوختي كه در يك خيابان شلوغ به طور غيرقانوني پارك شده، بايد انجام دهد ولي آيا مي‌توان آنها را قهرمان ناميد؟ در مورد نياس، قهرمان ناميدن او شايد تا اندازه‌اي از اهميت كارش بكاهد. وي كه از 11 سپتامبر در نيويورك دستفروشي مي‌كند، چيزي غيرطبيعي مشاهده و آن را گزارش كرد كه اين كار باعث برقراري تماس بين وي و پليس شد. اين مسئله كه يك مهاجر مسلمان در مورد چنين اقدام مدني ساده‌اي بدون درنگ عمل كند، قدرت جامعه آمريكا و زندگي و ارتباط روزانه مسلمانان در اين ملت، به ويژه مسلمانان مهاجر را نشان مي‌دهد. اين اقدام، به طور معقولانه كاري عادي براي اورتون و جكسون محسوب مي‌شود ولي در مورد نياس چنين اقدامي نيازمند شجاعت بود و اين مسئله كه او چنين شجاعتي به خرج داد، تاكيدي است بر اين حقيقت آشكار در مورد مسلمانان پس از حوادث 11 سپتامبر: آنها نماينده يك اجتماع مسئول و متعهد مانند هر اجتماع ديگري هستند.

اقدام نياس اقدامي شجاعانه بود
طبق مقاله ساليسبوري، نياس مانند بسياري از مهاجران مسلمان ديگر در نيويورك و سراسر آمريكا، احساس مي‌كند كه ساير شهروندان آمريكايي و به ويژه مقامات دولتي، تنها به خاطر دين و مذهبش با ظن و شك به وي مي‌نگرند. نياس در مصاحبه‌اي با "دموكراسي حالا " (Democracy Now!) كه يك برنامه خبري تلويزيوني و راديويي مستقل است، اظهار كرد كه در موارد مربوط به تروريسم، مقامات اجراي قانون به هر مسلماني به عنوان يك تهديد بالقوه مي‌نگرند. شهروندان عادي به خاطر همين عادي بودن به سوژه شك تبديل مي‌شوند. اگر شخصي بد باشد، آنها همه هم‌دينان او را هم بد قلمداد مي‌كنند. به نظر من اين كار اشتباه است.

وي ادامه داد: تا جايي كه به نياس مربوط مي‌شود، تروريست‌ها افرادي منحرف، غير مذهبي و مرتد هستند. او در اين مصاحبه گفت: كاري كه تروريست‌ها مي‌كنند، ربطي به دين ندارد چرا كه دين اسلام دين تروريسم نيست. من اگر بدانم كه يك تروريست، مسلمان است، اگر اين مسئله را بدانم، قبل از اين كه فرار كند او را خواهم گرفت.

به گفته وي، دايره اطلاعات اداره پليس شهر نيويورك، اف.بي.آي و اداره گمرك و مهاجرت به طور دائم تعداد بسيار زيادي خبرچين در ميان اجتماع‌هاي خاورميانه‌اي و شرق آسيايي اين شهر به كار مي‌گمارند. به دنبال 11 سپتامبر، قسمت‌هايي از نيويورك مورد تجسس و بازرسي ماموران محلي و فدرال قرار گرفت. همين اتفاق در مورد جوامع مقيم شهرهاي فيلادلفيا، ديترويت، شيكاگو، هادسون و سواحل غربي، يعني در واقع در هر جايي كه مسلمانان در كنار هم زندگي مي‌كنند، تكرار شد.

مسلمان بودن در آمريكا به يك جرم تبديل شده است
ساليسبوري كه سال‌هاست به گزارش سرگذشت مسلمانان آمريكا مي‌پردازد، ادامه داد: با وجود تكذيب‌هاي مقامات دولتي اين تجسس‌ها و همچنين بازرسي‌هاي بيشتر و گسترده‌تر به طور اختصاصي بر جامعه مسلمانان آمريكا متمركز است. من تاثير مخرب اين كنكاش‌هاي پنهاني پليس را بر خانواده‌ها و جوامع ديده‌ام؛ خانه‌هاي ويران شده، والديني كه از كشور اخراج شده‎اند، كودكان بي خانواده، خودكشي، قتل، محله‌هايي كه از ظن دو جانبه لبريز شده و دوري گزيني روزانه به عنوان حقيقت زندگي. خانمي كه پليس همسرش را در خيابان بازداشت كرد و با خود برد، از من پرسيد: از چه وقت تاكنون مسلمان بودن جرم محسوب مي‌شود؟

وي افزود: هزاران هزار سكنه مسلمان از زمان 11 سپتامبر بازداشت و زنداني شده و به كشور خود بازگردانده شده‌اند. همه مردم از اين مسئله خبر دارند و مقامات و مامورين فدرال بارها اعلام كرده‌اند كه اين اقدامات در عصر جديدي كه القاعده آن را پيش مي‌برد، ضروري است. يك روز يك دادستان بي پروا به من گفت معني ندارد كه بي دليل وقت خود را صرف بازرسي يا نظارت بر غير مسلمان‌ها كنيم و بهتر است مستقيم به سراغ منبع برويم.

از 47 حمله تروريستي اخير آمريكا فقط يكي توسط مسلمانان انجام شده
تحليلگر آنتي وار ادامه داد: اين ديدگاه سهل‌الوصول مشكلات بسياري دارد. دو مطالعه‌اي كه اخيراً صورت گرفته است –يكي توسط يك گروه متخصصي كه دولت فدرال بودجه هنگفت آن را تامين مي‌كند و ديگري از سوي گروه مذهب و جامعه‌شناسي "مدرسه سياست عمومي سنفورد " (Sanford School of Public Policy) در "دانشگاه دوك " (Duke University) و "دانشگاه كاروليناي شمالي " ( University of North Carolina) كه بودجه آن توسط وزارت دادگستري آمريكا تامين مي‌شود- برخي از تضادها و تناقض‌هاي كاملاً آشكار اين ديدگاه را نشان مي‌دهد.

وي ادامه داد: "گروه رند " (Rand Corporation) حوادث تروريستي صورت گرفته از زمان 11 سپتامبر 2001 را مورد مطالعه قرار داد و دريافت كه مشكل، هر چند جدي، بيش از حد مورد توجه قرار گرفته است. طبق يافته‌هاي محققان رند، همه 46 مورد اين حملات تروريستي از زمان 11 سپتامبر، توسط آمريكايي‌ها و يا كساني كه مدت طولاني در اين كشور سكونت داشتند و به افراط‌گرايي روي آورده و سعي به انجام اعمال تروريستي كرده‌اند، صورت گرفته است كه بيشتر آنها با شكست مواجه شدند. در كل 125 نفر در آنها شركت داشته‌اند. به اين آمار دقت كنيد: به طور متوسط سالانه شش مورد اقدام افراطي و تروريستي در آمريكا به وقوع پيوسته است. تلاش كاملاً بي منطق "فيصل شهزاد " (Faisal Shahzad) در ميدان تايمز چهل و هفتمين اقدام اينچنيني محسوب مي‌شود.

طبق گزارش اين گروه، در دهه 1970 كشور آمريكا به طور متوسط با حدود 70 حمله تروريستي در سال روبه‌رو بوده‌ است. از ژانويه 1969 تا آوريل 1970 آمريكا چهار هزار و 330 مورد بمبگذاري، 43 مورد مرگ و 22 ميليون دلار خسارت مالي را پشت سر گذاشته است.

به گفته ساليسبوري، طبق گزارش گروه رند كه "جنگجويان آينده: حوادث مربوط به افراط‌گرايي تروريستي جهادگرايان در آمريكا از زمان 11 سپتامبر 2001 " (Would-Be Warriors: Incidents of Jihadist Terrorist Radicalization in the United States since September 11, 2001) نام دارد، نظارت سنگين و بازجويي‌هاي خشونت‌آميز پليس اغلب مخرب است و ترسي عميق از مقامات اجراي قانون و مهاجرت در ميان اجتماعات مسلمان آمريكا به وجود مي‌آورد. در حالي كه كمك و همكاري اين مسلمانان براي مقابله با تروريسم لازم و ضروري است.

وي افزود: هنگامي كه فردي به مسير خطرناك افراط‌گرايي قدم مي‌گذارد، اعضاي خانواده، دوستان و همسايه‌ها خيلي بهتر از پليس متوجه مي‌شوند؛ مهم نيست چه تعداد خبرچين پليس در آن محله مستقر شده باشد. به گزارش گروه رند، در مواردي خويشاوندان و دوستان فرد مداخله كرده‌اند ولي آيا آنها آنقدر به مقامات اعتماد دارند كه به آنها در اين مورد اطلاع دهند؟ آيا مقامات واقعاً از اطلاعاتي كه اين افراد فراهم مي‌آورند، استفاده مي‌كنند؟ سهل‌انگاري مقامات سي.آي.اي را در مورد بمب‌گذاري كه قصد منفجر كردن يك هواپيما را داشت و پدرش در مورد او به مقامات مسئول گزارش داده بود، فراموش نكنيد.

بايد جامعه مسلمانان را در فرآيند سياسي آمريكا بيشتر دخيل كنيم
وي افزود: تحقيق دوم كه توسط تيم تحقيقاتي دانشگاه دوك و دانشگاه كاروليناي شمالي انجام شده، چندين مورد توطئه و برنامه تروريستي داخلي را از زمان 11 سپتامبر مورد بررسي قرار مي‌دهد. اين گزارش، 139 مسلمان آمريكايي را شناسايي مي‌كند كه از زمان 11 سپتامبر به جرم برنامه‌ريزي يا اجراي اعمال تروريستي تحت پيگرد قانوني قرار گرفته‌اند كه ميانگين آن، 17 مورد در سال مي‌شود. در اينجا هم بسياري از اين اعمال تروريستي، مانند اقدام شهزاد، بسيار ضعيف برنامه‌ريزي شده بودند. اين گزارش هم، مانند گزارش گروه رند، آمار ناچيز اين وقايع را نشان مي‌دهد: اين تعداد 17 نفر در سال در مقايسه با ساير جرائم خشونت‌آميز آمريكا كوچك ولي نه بي‌اهميت محسوب مي‌شود. تروريسم داخلي مشكلي جدي ولي محدود است.

وي ادامه داد: محققان اين دو دانشگاه، 120 مصاحبه جامع با مسلمانان چهار شهر آمريكا انجام دادند تا به بينشي نسبت به مشكل تروريسم اسلامي داخلي و واكنش مسلمانان آمريكا به آن دست يابند. اينكه چرا چنين تعداد كمي مورد بررسي قرار گرفته نيز جاي سوال دارد. نتيجه مطالعات اين محققان، ضديت گسترده اين مسلمانان با ايدئولوژي‌هاي افراط‌گرايانه و تلاش همه جانبه جامعه مسلمانان آمريكا براي فرونشاندن آن بود. بخشي از اين تلاش، از تمايل آنها به دفاع از خود سرچشمه مي‌گيرد ولي عمده آن، نتيجه ضديت اخلاقي، نژادي و الهي با ايدئولوژي‌هاي اصول‌گرايانه خشونت‌آميز است.

به گفته وي، هر دو اين گزارش‌ها بر اهميت چيزي تاكيد مي‌كنند كه محققان آن را "سياست‌گذاري نفسي " (self-policing) در ميان جامعه مسلمانان آمريكا مي‌نامند. اين كار براي آنها عاملي مهم در مبارزه با تروريسم در آمريكا محسوب مي‌شود. طبق اين گزارش، مساجد و ساير مكان‌هاي ويژه مسلمانان نه تنها جايگاهي پنهان براي رشد افراط‌گرايي نيستند، بلكه به برقراري ارتباط بين اين جامعه و جهان بزرگ اطراف آن مي‌پردازند و در عين حال بر روي ريشه‌كن كردن اصول‌گرايي سياسي ‌افراط‌گرايانه كار مي‌كنند.

بي‌دليل نبود كه "خالد شيخ محمد " (Khalid Sheikh Mohammed) به هواپيماربايان 11 سپتامبر دستور داد به مسلمانان آمريكايي، مساجد و مكان‌هاي اجتماع آنها نزديك نشوند.

وي افزود: اين گزارش از مقامات فدرال و محلي مي‌خواهد سرسختانه به كار خود ادامه دهند تا جوامع مسلمانان را به طور كامل در فرآيند سياسي آمريكا ادغام كنند. طبق توصيه‌هاي اين گزارش، مقامات بايد روش‌هايي براي حمايت و تقويت اين اجتماعات از طريق ترويج فعالانه اعلام نفرت مكرر مسلمانان از خشونت در نظر گيرند. اينگونه محكوم‌سازي‌ها از زمان 11 سپتامبر بارها از سوي مسلمانان صورت گرفته ولي در مطبوعات چندان به آن توجه نشده است. مقامات عمومي بايد از اين امر اطمينان حاصل كنند كه سازمان‌هاي خدمات اجتماعي در مناطق مسلمان‌نشين فعال باشند و سرسختانه هرگونه ادعايي را در رابطه با نقض قوانين حقوق مدني مورد بررسي قرار دهند و بر روي برقراري روابط كاري با گروه‌هاي مسلمان در مورد مسائل مربوط به تروريسم و اعمال قانون تمركز كنند.

اخبار منابع گمنام با هدف غوغاسالاري عليه مسلمانان
ساليسبوري ادامه داد: حادثه ميدان تايمز و نقش كوچك ولي حياتي آليون نياس اهميت اين توصيه‌هاي اجتماعي را به تصوير مي‌كشد. با اين حال، رسانه‌ها نياس را ناديده گرفته‌اند و سازمان‌هاي اجراي قانون يك بار ديگر يك بازجويي پر سر و صدا و وحشت‌آفرين را بر پا كردند كه در رسانه‌ها عمدتاً با عنوان منابع گمنام معرفي مي‌شود. اين مسئله، همان حس پر وحشت پيامدهاي 11 سپتامبر را بازآفريني مي‌كند؛ جلوه‌اي از يك بازرسي آشفته و عمده كه رسانه‌هاي خبري با گزارش‌هاي خود از آن حمايت مي‌كنند، خانه‌اي در نيوجرسي مورد حمله پليس قرار گرفت. چرا؟ پاسخي ارائه نمي شود.

مردي دستبند به دست در يك خانه در بوستون بازداشت شد. اين مرد كيست؟ چه نقشي ايفا كرده است؟ آيا كسي او را اجير كرده بود؟ جوابي موجود نيست.

وي افزود: مهمتر اينكه اخباري كه به نقل از منابع گمنام در نشريات جريان عمده منتشر مي‌شوند، از طرف دولت آمريكا كنترل و با هدف تهديد خشونت‌آميز پاكستان صورت مي‌گيرند. اين در حالي است كه جنگ‌هاي عراق و افغانستان به مبارزه‌هايي مرگبار و مخرب تبديل شده‌اند. هدف از اين نقل قول‌ها، همچنين تضعيف حقوق ابتدايي مظنونين بازداشت شده است. تصميم افراطي دولت آمريكا براي ناديده گرفتن حقوق ابتدايي مظنونين و به تعويق انداختن جلسه تفهيم اتهام آنها تهديدي است براي حقوق همه شهروندان آمريكايي. آيا اين پيامي است كه آمريكا مي‌خواهد براي به قول جرج بوش، شروران جهان بفرستد؟ آيا مردم آمريكا پيام اين شروران را دريافت نكرده‌اند؟ فيصل شهزاد، كه يك شهروند آمريكايي است كه در خاك آمريكا بازداشت شده، چندين هفته است كه در دل بازجويي‌هاي سياه ناپديد شده است. اين در حالي است كه اوباما يك سال پيش در سخنراني خود خطاب به كاركنان سي.آي.اي گفت كه آنچه كه آمريكا را به كشوري ويژه تبديل مي‌كند، اين است كه مردم آمريكا حتي هنگامي كه اوضاع دشوار است و نه تنها هنگامي كه اوضاع بر وفق مراد است، به ارزش‌ها و آرمان‌هاي خود پايبند است؛ حتي هنگامي كه در معرض تهديد و وحشت قرار دارد و نه فقط هنگامي كه مصلحت بر اين است.

ساليسبوري در پايان نوشت: به گفته "هولدر " دادستان كل آمريكا (Attorney General Holder)، هنگامي كه اوضاع دشوار شود، اين دشواري قوانين را تغيير مي‌دهد. ما با تروريست‌هاي بين‌المللي سر و كار داريم و به نظر من ما بايد قوانين را تغيير دهيم تا بازجويان بتوانند از آنها استفاده كنند، قوانيني كه انعطاف‌پذيرتر و با تهديدي كه ما با آن روبرو هستيم، سازگارتر باشند. هيچ يك از گفته‌هاي وي براي مسلمانان آمريكا مفيد نيست؛ براي هيچ كس مفيد نيست.
کد مطلب : ۲۷۸۹۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما