لبنان در گرداب توطئه صهيونيستها؛ از ترور حريري تا تخريب حزبالله
به گزارش فارس، در 14فوريه سال 2005 (25بهمن 1383)، بر اثر وقوع انفجار در يكي از خيابانهاي اصلي بيروت، «رفيق حريري» نخست وزير فقيد لبنان و 20 تن از همراهان وي كشته شدند تا اين ترور سرآغاز تغييرات اساسي در اين كشور شود.
ترور رفيق حريري نقطه مهمي در تاريخ معاصر لبنان شد. اين ترور پاياني بر آرامش نسبي 14سالهاي بود كه لبنان پس از پايان جنگ داخلي به اين سو در آن قرار داشت؛ حادثهاي كه سرنوشت و آينده لبنان را دستخوش آشوب و بلوا كرد. با ترور رفيق حريري نخستوزير اسبق لبنان، ثبات، امنيت و وحدت اين كشور ضربه سختي خورد و در اين ميان علاوه بر دولتهاي غربي، سوء استفاده برخي گروههاي داخلي از آن به بحران و پيچيدهتر شدن اوضاع در اين كشور منجر شد. بسياري، حريري را فردي ميدانند كه لبنان را پس از 15 سال جنگ خونين داخلي، احيا كرد. وي تاجر و ميليونري بود كه با استفاده از حلقههاي مالي موفق شد سرمايه گذاران خارجي را به لبنان جلب كند و شركتهاي خصوصي بازسازي را در بيروت به راه اندازد.
حريري از خانوادهاي سياسي و يا قبيلهاي بانفوذ در كشور نبود. وي در سال 1944در يك خانواده فقير سني مذهب در "صيدا " در جنوب لبنان به دنيا آمد و پس از گذراندن دروس تربيت معلم به خارج از كشور رفت. آن گونه كه خود گفته است در پي ديدن "اتفاقي " يك آگهي استخدام، پايش به عربستان باز شد. ديري نپاييد، كارگر مزارع سيب كه در خوشبينانهترين حالت، روزانه دو دلار و نيم در آمد داشت موفق به تاسيس يك شركت ساختماني در عربستان شد. حريري به خاطر روابط عمومي بالايي كه داشت خيلي زود به خاندان سعودي نزديك شد و ديري نگذشت كه به عنوان كارفرماي خصوصي فعاليتهاي شاهزاده "فهد " كه بعدها شاه عربستان سعودي شد، مشغول به كار شد. به دنبال اين فعاليتها بود كه حريري توانست ثروت هنگفتي بيندوزد و در بين يكصد مرد ثروتمند جهان قرار گيرد.
14 فوريه سال 2005 لبنان يكي از سرنوشتسازترين حوادث را تجربه كرد و نقطه عطفي در تاريخ سياسي جديد اين كشور رقم زد. گرچه با گذشت پنج سال از ترور رفيق حريري هنوز عاملان اصلي ترور وي مشخص نشدهاند اما از همان ابتدا انگشت اتهام به سوي مقامات ارشد سوريه نشانه رفت و به دنبال آن در پي فشارهاي بينالمللي، ارتش سوريه در سال 2005 بتدريج خاك اين كشور را ترك كرد و فرماندهان ارتش سوريه و لبنان با برگزاري مراسمي در مرز مشترك دو كشور به طور رسمي پايان حضور 29 ساله نظاميان سوريه در خاك لبنان را اعلام كردند.
در پي سياستهاي آمريكا و غرب، متهم شدن سوريه با هدف تحت فشار قرار دادن حزبالله همچنان ادامه يافت. علاوه بر خروج نيروهاي سوريه از لبنان، برگزاري انتخابات پارلماني، روي كار آمدن احزاب مخالف سوريه، تشكيل كميته حقيقت ياب درباره ترور رفيق حريري توسط سازمان ملل، ترور دو تن از روزنامه نگاران لبناني به نامهاي "سمير قصير " و "جرج حاوي " كه از منتقدان سرسخت
حضور سوريه در لبنان بودند و كشته شدن "جبران تويني " نماينده پارلمان و سردبير روزنامه النهار و نيز ترور "پير جميل " وزير صنايع سابق لبنان و فرزند امين جميل رئيس جمهور اسبق لبنان از تحولات جاري پس از حادثه ترور رفيق الحريري بود.
پس از اين، ضربه زدن به حزبالله نيز آغاز شد و در ادامه، تهاجم گسترده رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان در تابستان 2006 آغاز شد. اين جنگ، آنطور كه بعدها اعلام شد، با هدف نابودي كامل حزبالله آغاز شد ولي با پيروزي رزمندگان حزبالله و شكست مفتضحانه ارتش رژيم صهيونيستي معروف به ارتش شكستناپذير به پايان رسيد.
در 12 ژوئيه 2006 رژيم صهيونيستي به بهانه آزاد كردن دو نظامي خود تهاجم گستردهاي را به لبنان آغاز كرد. در اين جنگ بر اساس آمار رسمي منتشر شده، از زمان آغاز تهاجم رژيم صهيونيستي به لبنان، يكهزار و 130 لبناني كه بيشتر آنان را غيرنظاميان تشكيل ميدادند، شهيد و سه هزار و 600 نفر نيز مجروح شدند. در اين جنگ 226نفر از نيروهاي نظامي ارتش صهيونيستي به هلاكت رسيدند و 491 نفر نيز مجروح شدند. اسرائيل از حمله به لبنان دو هدف عمده را دنبال ميكرد: يكي نابودي حزبالله لبنان در جنوب و ديگري آزاد كردن دو نظامي خود.
در اين جنگ اسرائيل به هيچ يك از دو هدف فوق نرسيد. حزبالله لبنان كه فاقد تجهيزات و ادوات يك ارتش كلاسيك بود و جنگي نابرابر را در برابر ششمين ارتش قدرتمند دنيا اداره كرد، سه هزار 465 فروند موشك به سوي مناطق صهيونيستنشين سرزمينهاي اشغالي شليك كرد كه علاوه بر ايجاد ناامني رواني براي صهيونيستها، برتري و ابتكار عمل را در ميدان جنگ در دست گرفت.
حتي بسياري از شخصيتهاي برجسته از مقامات رژيم صهيونيستي از حزبالله به برنده ميدان جنگ ياد كردند. "شائول موفاز " وزير جنگ سابق و نماينده كنست رژيم صهيونيستي به شكست اين رژيم در نبرد با حزبالله لبنان اعتراف كرد و گفت: " بايد بپذيريم كه در اين جنگ شكست خوردهايم. "
"عمير پرتس " وزير جنگ وقت رژيم صهيونيستي نيز گفت: "نتايج ناگوار اين جنگ براي اسرائيل، ما را به بازبيني در مسائل داخلي ملزم كرد. " به دنبال اين شكست بود كه "دان حالوتس " رئيس ستاد مشترك ارتش رژيم صهيونيستي از سمت خود استعفا داد. بلافاصله پس از پايان جنگ اسرائيل در لبنان بحث خلع سلاح حزبالله در دستور كار نيروهاي موافق به اصطلاح طرحهاي آمريكا و اروپا در لبنان قرار گرفت.
در قطعنامه 1701 كه از سوي آمريكا و فرانسه در شوراي امنيت ارائه و با اجماع اعضاي آن تصويب شد، بندي در خصوص اجراي قطعنامه 1559 در نظر گرفته شده كه يكي از مهمترين مفاد اجرايي آن متعلق به خلع سلاح گروهها شبه نظامي در لبنان است.
كشورهاي غربي از حزبالله لبنان به گروهي شبه نظامي ياد ميكنند و به ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي بر خلع سلاح اين جنبش پافشاري دارند و براي ايجاد كمربندي امنيتي در اطراف اسرائيل در تلاش هستند.
در اين ميان درباره سلاح حزب الله ميان مقامات دولتي لبنان نيز اختلاف نظر وجود دارد و برخي موافق خلع سلاح و برخي ديگر مخالف اين اقدام هستند كه البته مقامات لبناني قبل از جنگ در چارچوب گفتمان ملي به دنبال راهكاري جامع براي اين مسئله بودند.
پس از ناكام ماندن صهيونيستها در نابودي حزبالله، رژيم صهيونيستي به ترور اشخاص روي آورد و فرمانده ارشد نظامي حزبالله را در سوريه ترور كرد.
"عماد مغنيه " معروف به "حاج رضوان " از فرماندهان بلندپايه نظامي حزب الله لبنان، سهشنبه شب 23 بهمن ماه (12 فوريه 2008) در انفجار خودروي بمبگذاري شده در دمشق پايتخت سوريه ترور شد و به شهادت رسيد.
سيد حسن نصرالله در واكنش به اين ترور، رژيمصهيونيستي را مسئول نخست اين ترور اعلام و به خون مغنيه سوگند ياد كرد كه خون وي پايمال نخواهد شد و حزبالله انتقام خون او را خواهد گرفت.
رسانههاي صهيونيستي پس از گذشت بيش از دو سال اعلام كردند كه در پي تهديد نصرالله، اسرائيل تدابير شديد امنيتي را براي وزرا و مقامات بلندپايه خود اتخاذ كرده است به طوري كه اين تدابير سالانه ميليونها دلار براي تلآويو هزينه دارد.
بعد از جنگ 33 روزه نيز گفتوگوهاي داخلي لبنان بر سر تشكيل دولت وحدت ملي ادامه يافت كه به دليل اختلاف در برخي از مسائل از جمله تشكيل دادگاه بين المللي ترور رفيق حريري و خلع سلاح حزب الله اين مذاكرات به شكست انجاميد . بعد از آن نيز دولت سنيوره كمكهاي خود را براي كمك به بازسازي لبنان با تعلل همراه ساخت و در گرايش به سمت سياستهاي آمريكا و متحدانش بحث مشخص شدن سرنوشت سلاح حزب الله را مطرح كرد و در ادامه اين سياستها موجب شد كه در آخرين جلسه گفتوگوهاي گروههاي لبناني براي تشكيل دولت وحدت ملي، گروه 14 مارس ، به يكباره و با ناديده گرفتن مذاكرات و رايزنيهاي صورت گرفته، اعلام كند كه يا بايد با آنها آنچنان كه ميخواهند گفتوگو شود و يا به نقطه صفر باز خواهند گشت.
مساله ديگري كه موجب شكست گفتمان داخلي گروههاي لبناني شد بحث تشكيل دادگاه مربوط به ترور رفيق حريري بود. حزب الله لبنان با اصل تشكيل دادگاه بين المللي ترور رفيق حريري مخالف نبود بلكه خواستار اصلاحات لازم در اساسنامه تشكيل دادگاه بين المللي براي بررسي ترور حريري است و به دليل سرسختي نيروهاي حاكم در به تصويب رساندن طرح پيش نويس اين دادگاه، پنج تن از وزراي شيعه و يك وزير مسيحي طرفدار اميل لحود رئيس جمهور لبنان از كابينه سنيوره خارج شدند. سرانجام دولت سنيوره بدون در نظر گرفتن خواستههاي مخالفان، 21 نوامبر2006 با تشكيل نشست خود بدون حضور وزيران شيعه اين كشور طرح جنجالي و اختلاف برانگيز طرح تشكيل دادگاه بين المللي براي ترور رفيق حريري را تصويب كرد.
تداوم اختلافهاي داخلي لبنان و كوتاه نيامدن هيچ يك از طرفهاي سياسي از خواستههاي خود باعث تشديد اوضاع بحران داخلي لبنان شد و تجمعكنندگان
لبناني در بيروت تهديد كردند دست به نافرماني مدني ميزنند.
دو مساله اساسي حل بحران لبنان را با مشكل مواجه ميكرد كه هر دو طرف سياسي در اين كشور بر خواستههاي خود در اين زمينه اصرار داشتند: يكي از آنها تشكيل دادگاه بين المللي ترور رفيق حريري بود و ديگري تشكيل دولت وحدت ملي و اختصاص يك سوم بعلاوه يك پستهاي وزارتي در دولت آتي به مخالفان دولت كنوني. مخالفان دولت ميگفتند، با تصويب دادگاه بينالمللي براي پرونده ترور رفيق حريري مشكلي ندارند اما اين دادگاه نبايد وسيلهاي براي سركوب سياسي برخي گروههاي لبناني تبديل شود.
لبنان در حالي اين تحولات را پشت سر گذاشت كه مداخلات خارجي به ويژه آمريكا در امور داخلي لبنان بر پيچدگي بحران در اين كشور بيش از بيش مي افزود زيرا آمريكا در صدد بود به هر قيمت دولت حامي خود را به قدرت برساند و از طرف ديگر حزبالله لبنان را از بين ببرد يا تا حد امكان ضعيف كند.
از اين روست كه پس از گذشت حدود 5 سال از ترور حريري و عدم اثبات شدن دخالت سوريه در اين ترور، اكنون واشنگتن به همراهي لايه پنهان قدرت لابي صهيونيسم، با هدايت دادگاه جنايي بينالمللي درصدد هستند، حزبالله را متهم و چهره آن را در لبنان و منطقه تخريب كنند. از همين رو بود كه سيد حسن نصرالله دو هفته گذشته پيشدستي كرد و در سخناني از اين توطئه آمريكا و رژيم صهيونيستي پرده برداشت و اعلام كرد كه آمريكا پس از متهم كردن سوريه و خارج كردن آن از لبنان با هدف نابودي حزبالله، اكنون نشانه اتهام اصلي را به سوي عناصري از حزبالله گرفته است تا مسئوليت ترور حريري را بر عهده حزبالله بيندازد.
در حالي كه گفته ميشد، دادگاه جنايي بينالمللي تا دو ماه ديگر راي اوليه خود را كه با هدف تخريب حزبالله است، صادر ميكند، نصرالله شب گذشته (9 آگوست) در كنفرانسي خبري مدارك و شواهدي را از جاسوسان رژيم صهيونيستي در لبنان و تصويربردار هواپيماهاي جاسوسي اين رژيم به نمايش گذاشت كه نشان ميدهد رژيم صهيونيستي رفيق حريري را ترور كرده است. سيد حسن نصرالله در اين سخنان اعلام كرد كه "اسرائيل از سپتامبر سال 1993 تلاش ميكرد تا رفيق حريري نخست وزير سابق لبنان را متقاعد كند كه حزبالله قصد ترور او را دارد ". وي با اشاره به سابقه اين رژيم در ترور شخصيتهاي سياسي لبنان و فلسطين افزود: اسرائيل توان اين را دارد كه مرتكب عمليات تروري مانند ترور رفيق حريري شود و شواهدي زيادي در اين باره وجود دارد.
وي اعلام كرد كه پيش از ترور رفيق حريري اسرائيل از مزدورانش خواسته بود، اوضاع و تحولات در اطراف منزل نخست وزير سابق و فرمانده ارتش لبنان را بررسي كنند. دبير كل حزبالله لبنان در ادامه سخنان خود خطاب به كميته ترور رفيق حريري اين سوال را مطرح كرد كه چرا كميته تحقيق بين المللي از جاسوسان اسرائيلي در لبنان بازجويي نميكند تا سرنخهاي جديدي در اين باره كشف شود.