۰
يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۳

دسيسه‌هاي نشست ژنو 2

دسيسه‌هاي نشست ژنو 2
سايت خبري تحليلي روسي "ايران‌رو" در مطلبي با عنوان "دسايس ژنو 2 " به بررسي ابعاد كارشكني‌هاي طرف غربي-عربي براي به شكست كشاندن اين نشست پرداخت و چنين نوشت: ""انديشه مونترو" يعني انديشه راه اندازي فرآيند صلح و گفتگوي ملي در سوريه با ميانجي گري بين‌المللي قبل از اينكه به دنيا بيايد، جان سپرده است.
مراتب دسيسه كثيفي كه دبير كل سازمان ملل بدان كشانده شد و در آن به "پاچه گرفتن هاي" خرد و ريزي چون معطل كردن هواپيماي حامل هيأت نمايندگي سوريه در آتن، متوسل مي‌شوند، همگي به ما اجازه مي‌دهد با اطمينان تأكيد كنيم كه ائتلاف ضد سوري به گفتگو احتياجي ندارد. آنها فقط جنگ مي‌خواهند. و اصل كار اين است كه بازيگران اساسي اين ائتلاف يعني ايالات متحده، فرانسه و عربستان سعودي براي خود لازم مي‌دانند كه روسيه و ايران را از ميان حاميان همكار روند صلح در منطقه حذف نمايند.

سناريوي كنفرانس ژنو-2 و به عبارت دقيق تر، سناريوي مختل كردن اين كنفرانس، در واشنگتن تدوين شد. بان كي مون فقط به طور مطيعانه نقش رئيس سازماني را ايفا كرد كه پرداخت‌هاي آمريكايي 22 درصد بودجه آن و پرداخت‌هاي همه اعضاي ائتلاف ضد سوري، 50 درصد بودجه آن را تشكيل مي‌دهند. اين شيوه عمل بازاري است كه به موجب آن "به تعداد سهامي كه در دست دارند، رأي مي‌دهند".
رفتار دبير كل سازمان ملل به بهترين وجه نشان داد كه سياست آمريكا در جهت تبديل كردن سازمان ملل به "سازمان جيبي" كه از اراده مهمترين حامي مالي اطاعت كند، به موفقيت رسيده است."

اين پايگاه خبري مي‌افزايد: "واقعاً، از اواخر سال 2012
- اوايل سال 2013 (1392 ش) يك توافق مشخص ولو غير علني بين روسيه و آمريكا درباره حل و فصل بحران سوريه وجود داشت. روسيه عهده‌دار تأمين آمادگي بشار اسد براي گفتگو با مخالفان و طراحي خط سازنده و هماهنگ شده با تهران شد. روسيه اين تعهدات خود را كه از جمله ناظر بر تأكيد مسكو بر شركت فعال ايران در روند حل و فصل اوضاع سوريه بود، به ميزان 100درصد اجرا كرده است. كار مشترك روسيه و ايران در زمينه سوريه، خطرناك بودن اين شراكت راهبردي را براي واشنگتن نمايان ساخت. در اين شرايط واشنگتن زير نقاب تشريك مساعي در زمينه حل اوضاع، در عمل به اجراي عمليات ويژه در جهت بيرون راندن مسكو و تهران از ميان حاميان حل و فصل اوضاع سوريه پرداخت."
اين پايگاه خبري در ادامه با مطرح كردن اينكه چه انتظاري از نشست ژنو 2 مي‌رود؟، تاكيد مي‌كند: "هيچ انتظار خوبي از آن نمي‌رود.

در بهترين فرصت ممكن است مراسم تشريفاتي برگزار شده و هيچ تصميمي گرفته نشود و خونريزي در سوريه متوقف نگردد. در بدترين فرصت، ائتلاف ضد سوري (با عنايت به اينكه اقليت متجاوز و مطيع آمريكا در كنفرانس جمع مي‌شود) به تجاوز خود به دمشق مشروعيت خواهد بخشيد. به عبارت ديگر، هدف كنفرانس نه متوقف كردن خونريزي و برقراري گفتگوي صلح، نه به حال تعليق در آوردن تجاوز خارجي و مسلح كردن تروريست‌ها بلكه سرنگوني اسد است!
وليد المعلم وزير امور خارجه سوريه بعد از ورود به كنفرانس اظهار داشت: "ما با اين اميد آمده‌ايم كه بتوانيم به مواضع مشترك سوري دست يابيم تا در برابر تروريسمي بايستيم كه به سوريه و به سراسر منطقه ضربه زده است". ولي آنهايي كه از طرف "مخالفان
سوري" در كنفرانس شركت مي‌كنند، چنين انديشه‌اي را بيان نمودند: "اظهار اميدواري مي‌كنم كه كنفرانس صلح سوئيس، بشار اسد رئيس‌جمهور سوريه را به ظاهر شدن دربرابر دادگاه وادار كند. كنفرانس قريب الوقوع، راهي در يك جهت، در جهت شناسايي خواست‌هاي نيروهاي انقلابي بدون هيچ قيد و شرط مي‌باشد.

ما آماده هستيم به عنوان مبارزان با تروريسم در اين كنفرانس شركت كنيم تا سوريه را از اين مجرم آزاد كنيم". لذا افرادي در واشنگتن كه دوست دارند بيانيه مورخ 30 ژوئن سال 2012 را به خاطر آورند، بايد آن متن را يك بار ديگر مرور كنند و بفهمند كه در آن "مذاكرات بدون پيش شرط ها" ذكر شد. البته در اين مورد همانند موارد ديگر، ما شاهد تبلور استانداردهاي دوگانه آمريكايي هستيم: كاري كه براي "مخالفان" مجاز است، براي ايران و روسيه مجاز نيست.
و اين امر ما را به نتايج بسيار مستدلي مي‌رساند كه مي‌توان آن را "درس‌هاي مونترو" خواند. اولاً، كساني كه بيانيه‌هاي واشنگتن را مبني بر آمادگي براي بهبود روابط با ايران، تضعيف رژيم تحريم‌ها و اجازه دادن به تهران كه به يكي از كشورهاي ضامن ثبات در خاورميانه تبديل شود، باور مي‌كنند، بايد فوراً از اين خيال‌هاي بي‌پايه رها شوند. واشنگتن نمي‌خواهد چيزي "بهبود" بخشد و نابودي سوريه يكي از مراحل راهبرد بلندمدت تحكيم سلطه آمريكا بر خاور ميانه است كه بر اسراييل، پادشاهي‌هاي خليج فارس و رژيم‌هاي وفادار به آمريكا در قاهره و - به اميد كاخ سفيد - در بغداد متكي خواهد شد. تهران در نتيجه تحقق يافتن اين راهبرد از قوس شيعي و از تمام منطقه
بيرون رانده خواهد شد.

ثانياً، سياست خاور ميانه‌اي ايالات متحده هدف از بين بردن حضور منطقه‌اي كشورهايي را كه آمريكا رقيب خود مي‌داند، دنبال مي‌كند. اين كشورها روسيه، ايران و چين هستند. در واقع، خواه ناخواه بايد قبول كنيم كه تمام خط رفتار واشنگتن نسبت به سوريه مملو از روحيه مقابله با روسيه است. در حال حاضر، كاخ سفيد به خطرات واقعي كه بي‌ثباتي منطقه و تقويت جهاديون و نيز ايجاد "اقتصاد جنگ" توسط آنها كه به منشأ در آمد و بقاي وجودشان تبديل مي‌شود، با خود به بار مي‌آورند، كاري ندارد. به گمان آمريكا، "اسد از القاعده وحشتناك‌تر است". ولي اسد نه به خودي خود بلكه به عنوان متحد ايران و روسيه خطرناك است و لذا - به خيال آمريكا - "اسد بايد برود".
اين پايگاه خبري در پايان مي‌نويسد: اختلاف نظرها بين مسكو و واشنگتن درباره مناقشه در سوريه عواقبي فوق‌العاده جدي و قطعاً غير قابل پيش‌بيني داشته است كه البته رسانه‌هاي گروهي غربي و نخبگان سياسي غرب نمي‌خواهند به اين واقعيت توجه كنند. ولاديمير پوتين موفق شد به كامياب‌ترين سياستمدار جهان تبديل شود در حالي كه رتبه اعتباري باراك اوباما و درجه اعتماد به آمريكا در خاورميانه تنزل يافته است. بخشي از نخبگان غربي دستخوش "ايده فيكس شده‌اند كه روس‌ها به سوي خاورميانه حركت مي‌كنند.
در اين شرايط محور تشكل نيافته مسكو - تهران - پكن توسط غرب و شركاي راهبردي آن در خاورميانه در رديف حريفاني گنجانده شده است كه مي‌توان با توسل به همه وسايل اعم از دسايس تا تحريكات بي‌پرده، با آنها مبارزه كرد.
مرجع : روزنامه جمهوری اسلامی
کد مطلب : ۳۴۵۱۷۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما