۰
چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۱

مدرنیته و بحران هویت

مدرنیته و بحران هویت
 جوان، با سپری کردن ایام نوجوانی و دست و پنجه نرم کردن با تعارض ها و تمایلات گوناگون، دست به انتخاب می زند تا بنیان مستحکم زندگی آینده خود را سامان بخشد و در پی شکل دهی شخصیت ثابت و هویت سالم خود برمی آید ؛ هویتی که به او احساسِ زیبای ارزشمند بودن و قابل قبول بودن می بخشد و احساس تنهایی و تهی بودن را فرسنگ ها از وجودش دور می سازد.

جوانِ هویت یافته، می داند که کیست، چه هدفی دارد، چه باید بکند، در پی چه باشد و چگونه با دیگران همزیستی و ارتباط داشته باشد ؛ در مقابل، جوانِ سرگردان در بیابان ترسناکِ بی هویتی، که سردرگمی، آرام و قرار را از او ربوده است و روزها و شب های او را همانند ساخته، بی هدف، رنجور، وقت گذران و مردّد، از دست رفتن گوهر جوانی را هر روز با نگاه به ثانیه های ساعت به تماشا می نشیند و شیرین ترین روزگار عمر خود را با تلخیِ ندانم کاری، تباه می سازد. تمام همت و تلاش او به مسائل بی اهمیت می گذرد و دل به روزمرّگی و رسیدن به جدیدترین شکل از زندگی خویش دارد ؛ تلاشی بیهوده که نتیجه ای جز افزایش فشارهای روانی، اضطراب و افسردگی نخواهد داشت و آینده ای غیر از سُست عنصری، ناکارآمدی و بی تدبیری برایش قابل تصوّر نخواهد بود.

امروزی شدن، سکّه ای دو رو

یکی از عواملی که می تواند در پدیدآیی بحران هویت و گم گشتگی شخصیتْ مؤثر باشد، مسئله پیشرفت های سریع در سطح جهانی و خصوصا کشورهای صنعتی دنیاست ؛ پیشرفت هایی که علی رغم ظاهرهای زیبا و فریبایشان می توانند باطنی بَد و مخرّب داشته باشند.

امروزی شدن، که تلاشی است برای پیوستن به کاروان پیشرفت، با معانی متعددی که برایش قابل بیان است، می تواند همانند سکّه دورویی باشد که یک روی آن «مفید و مثبت» و روی دیگر آن «منفی و مُضر» باشد ؛ چنان که تلاش برای همسویی با این تحولات نیز از این دو حال خارج نیست. در طرف خوب این سکّه به ظاهر زیبا، به دست آوردن جدیدترین اطلاعات و فنّاوری ها و آگاه شدن از جدیدترین داده های علمی دنیاست که می تواند در افراد با همه نگاه های گوناگونی که دارند ، مؤثّر افتد و در برنامه ریزی آنان برای دستیابی به اطلاعات گسترده تر و حتی بنیاد نهادن پدیده علمی جدیدی در سطح جهانی، یاری رسان باشد.

اما طرف دیگر این سکّه ـ که طرفداران بسیاری هم پیدا کرده ـ ، اکتفا به سطح بیرونی و پوسته این نوگرایی است ؛ یعنی جوان پیروِ جدیدترین سبک زندگی، با گرو نهادن دل در پیشرفت های رسیع و روزافزون جامعه بشری، می کوشد تا به جای بهره مندی از اطلاعات نو، به قالب های نو و شمایل جدیدتری دست یابد و هر روز، خود را به شکلی تازه درآورَد و سبک زندگی خویش را به روشی جدید، متحوّل کند ؛ کوششی که در نهایت به ناتوانی و فرسودگی منتهی خواهد شد ؛ زیرا پیشرفت و تحوّل در مُد را پایانی نیست ، ولی امکانات افراد و میزان فراغت آنان برای دستیابی به آخرین مُدها، محدود است.

بررسی روان شناختی

جوانی که می کوشد طبق مُد روز یا به تعبیر رایج: «با کلاس» زندگی کند، هیچ گاه هویت خویش را نخواهد یافت ؛ زیرا یکی از نشانه های هویت و شخصیت سالم، «ثبات» است.

آلِن راس، روانشناس سرشناس شخصیت، در کتاب «روانشناسی شخصیت» می نویسد: «غیر منطقی است اگر بخواهیم از شخصیت کسی صحبت کنیم که رفتارها، آگاهی ها، هیجان ها و انگیزه هایش برای مدّت طولانی و از مکانی به مکان دیگر، تغییر می کند و ثابت باقی نمی مانَد».(1) این گونه افراد، به نادرست گمان می کنند که یکی از لوازم زندگی ماشینی و بهره وری از فنّاوری روز و نیز شرطِ پویایی و حرکت به جلو، همگام شدن با مُد روز است ؛(2)غافل از آن که پیشرفت علمی، تابع شرایط ظاهری نیست. چنان که در تاریخ معاصر مشاهده می کنیم که کشوری مثل ژاپن با حفظ همان لباس سنّتی و خطِ باستانی خود، یکی از هفت کشور صنعتی برتر دنیا می شود ؛ اما کشوری مانند ترکیه که رهبران آن، تلاش بسیاری در تغییر لباس، خط و سبک زندگی مردم خود داشته اند، حتّی برای عضویت در اتحادیه اروپا با مشکل مواجه می شود.

خلاصه این که در نگاهی روانشناسانه به پدیده امروزی شدن (به معنای پیروی کورکورانه از ظاهر پیشرفت ها) باید گفت که این نوع پیروی، ثمره ای جز بازماندن از اهداف اصلی در زندگی، و آینده ای غیر از ناکامی نخواهد داشت ؛ زیرا با شکل گیری هویت است که شخص به نقش خود و میزان استعدادهای خود پی برده، در صدد برنامه ریزی برای بهره بری از استعدادها و نیز شکوفایی آنها برمی آید.

پیشرفت حقیقی یا بَدلی؟

سؤالی که ما از پیروان بی چون و چرای پیشرفت های غرب داریم، این است که: آیا به راستی هر پیشرفتی دلیل بر ترقّی و تکامل است؟ آیا به صِرف پیشرفت در یک جنبه از ابعاد زندگی، می توان گفت که در تمام شئون زندگی چنین پیشرفتی حاصل شده است؟

با نگاهی گذرا به آمارهای جُرم و جنایت (سرقت، قتل، اختلاس، طلاق، خودکشی و...) و میزان مبتلایان به ایدز، بی عفّتی و نیز گسترش روزافزون بیماری های روانی در جوامع به ظاهر پیشرفته، پاسخ این سؤال را به خوبی می یابیم. ستون حوادث روزنامه ها و مجلات در این جوامع، پُر است از اخبار جنایات هولناکی که حتی نمی توان به راحتی آنها را باور کرد.

بحران معنویت و اخلاق که امروزه دامنه دامن سوز آن، جوامع پیشرفته را به واماندگی و عجز رسانده و اندیشه مندان آنها را در صدد چاره جویی اساسی به فکر واداشته است و بودجه های فراوانی که برای پیشگیری و یا پیگیری جرایم، امروزه در همان جوامع مُدرن و به ظاهر متمدّنْ هزینه می شود، همه و همه گویای این واقعیت است که باید در پیروی از این پیشرفت، قدری هم به اصل یا بَدَل بودن آن بیندیشیم و اگر جنبه های مثبتی در آن پیشرفت ها وجود داشته باشد (مثل جنبه های علمی و فناوری، مشارکت سیاسی هرچه بیشتر شهروندان، رفاه نسبی، تولیدگری و توسعه کار، پاسداری از طبیعت، طرح هر روزه حقوق مسلّم انسانی و وجدان انسانی و...) آنها را به درستی بیاموزیم. چنان که جوانان لایق ایرانی، امروزه با پیروی از این اصل و با افتخارآفرینی در المپیادهای جهانی، ضمن ثابت کردن شایستگی های خود، توانسته اند به یاری خداوند، چشم اندازهای تازه ای از دانش روز را بر روی خود و جامعه خود بگشایند.

باید به هوش بود که امروزه غرب، فرهنگ خاص خویش را ـ که مورد انتقاد جدّی ماست ـ در قالب های جذّابی چون فیلم های پرتکنیک هالیوودی و صفحات متنوّع اینترنتی، به جوامع دیگر، تزریق می نماید. این شاید اقتضای سلطه و غلبه فعلی این فرهنگ باشد ؛ امّا باید دانست که «چیرگی»، هیچ گاه به معنای «درستی» نیست. در برابر فرهنگ غرب، باید فعّال بود و از موضع ارزیابی، انتخاب و یا نفی آزادانه عناصر مختلف آن (به تفکیک) برخورد کرد.

در نگاه اسلام
با نگاهی به آموزه های آسمانی دین اسلام، می یابیم که فرهنگ دینی، هرگز مخالفتی با تجدّد و نوگرایی و پیشرفت (به معنای واقعی آن) ندارد. توصیه قرآن به آدمیان، این است که هماره در پهنه طبیعت سیر کنند و دم به دم در پیِ کاوش و جستجوی حقایق تازه و دستاوردهای نو باشند. تعابیری مثل «در زمین، سیر کنید»(3) صِرفا برای مطالعه تاریخی و جغرافیایی نیست ؛ بلکه سفارشی است برای کسب علوم و فنون جدید و پی بردن به اسرار تازه و پیچیده عالم وجود؛(4) سفارشی که در احادیث ما با تشویق عالمانِ دین به «آگاه به زمان بودن» و «فراگیری دانش، هرکجا که باشد، هرچند در چین» و «توجه به تفاوت نسل ها با یکدیگر در سلیقه ها و مشکلات و میزان اطلاعات»، از آن یاد شده است.(5)

استاد مرتضی مطهری در این باره می فرماید: «اسلام به شکل ظاهر و صورت زندگی ـ که وابستگی به میزان دانش بشر دارد ـ نپرداخته است ؛ بلکه با قرار دادن هدف ما در قلمرو خود و واگذاشتن شکل ها و ابزارها در قلمرو علم و فن، از هرگونه برخوردی با توسعه فرهنگ و تمدن، پرهیز کرده و حتی با تشویق عوامل توسعه و تمدن (یعنی: علم، اراده، همت و استقامت)، خود، نقش عامل اصلی پیشرفت تمدن را بر عهده گرفته است».(6)

پس در یک جمع بندی کلّی می توان گفت که آنچه ناپسند است، مشغول شدن به ظواهر زندگی و سرگردان شدن در دنیای ماشینی و گم کردن هدف زندگی است، وگرنه استفاده از ابزار جدید و بهره مند شدن از آخرین دستاوردهای علمی دانشمندان در مسیر زندگی و بر اساس نیاز و در جهت اهداف متعالی، مورد تأیید عقل و دین است.

در پایان، مقاله را با سخنی طلایی از امام علی(ع) به پایان می بریم که فرمود: «انسان، دارای عطشی است که فقط با پیمودن راه خدا و دیدار او فرو می نشیند» (7) .و یادمان باشد که بزرگ ترین سرمایه جوان مسلمان، اُنس با خداوند است و این سرمایه است که می تواند در کنار پیشرفت های علمی، از او فردی توانا و عنصری کوشا برای همنوعان خود بسازد.

محبوبه ساعی

پی نوشت:
1- ر.ک به: روانشناسی شخصیت، آلن .اُ. راس، ترجمه: سیاوش جمالفر، تهران: نشر روان، سوم، 1378، ص 17.
2- روزنامه آفتاب، 26/6/81 ، ص 7 .
3- سوره عنکبوت، آیه 20 .
4- اندیشه جوانان، محسن غرویان، قم: علّیین، 1380، ص 48 .
5- سخنرانی حجة الاسلام علی ربانی گلپایگانی، موضوع بحث: «اسلام و مدرنیته».
6- ر.ک به: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، قم: صدرا، 1368، ص 128.
7- نهج البلاغه، تصحیح: صبحی الصالح، خطبه 123.
مرجع : قدس آنلاین
کد مطلب : ۷۸۱۷۴۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما