۰
شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۲۰

3 پرونده دشوار دركاخ سفيد

اوباما و چالش ها
اوباما و چالش ها
1- از اولين تصميم‌هاي راهبردي ، تمركز شديد او حول پرونده طالبان است.
دلايل اين شتاب در به جريان انداختن طرح جنگ جديد در افغانستان را تا حدي مي توان حدس زد. اوباما و يارانش از يك شكست بزرگ در اين جبهه هراسناك هستند. اوباما در طرح اوليه‌اي كه براي سياست خارجي خويش اعلام كرد ، در جبهه پاکستان- افغانستان، چند هدف صریح ولي بلند پروازانه را ترسيم كرد مثل راندن طالبان از نقاط كليدي افغانستان مانند هلمند ، قندهار ، غزني و... به پناهگاه هایشان در مناطق قبیله ای تقریباً غیر قابل دسترس در مرز های پاکستان. خواسته امريكا این بود که ارتش پاکستان با کمک و با فشار امريكا عقبه‌هاي نظامي و لجستيك طالبان در سرحدات و پيشاور را بخشكاند . اگر این خواسته عملی می شد، شايد بخشي از اهداف اوباما در کنترل بر مناطق آشوب زده افغانستان به دست می آمد و در این صورت ایالات متحده و ناتو در افغانستان مي توانستند از جبران قسمتي از شكست‌هاي دوره بوش سخن گويند.
ولی هیچ کدام از این ها اتفاق نیفتاد و در واقع آنچه پیش آمده است عجیب نیست. پاکستان همان مناسبات پيچيده گذشته را با طالبان برقرار كرده است ، ياران اوباما در فهم اين بخش از استراتژي ژنرال‌هاي اسلام آباد دچار مشكل شده‌‌اند كه چگونه آنها روزي به پايگاه‌هاي طالبان در وزيرستان يا سوات يورش مي برند و روزي ديگر با خطرناكترين شاخه اين گروه يعني نمايندگان بيت الله محسود (‌متهم اول ترور بي‌نظير بوتو) به مذاكره مي نشينند. براي امريكايي‌ها مسجل شده كه اسلام آباد بيش از مناسبات دو جانبه خود با اوباما به دنبال منافع ملی خود است، منافعی که اصول آن در طول تاريخ تغيير نكرده است. در روزهاي اخير اين نظريه با قوت مطرح شد كه استراتژيست‌هاي پاكستان حذف طالبان را به صلاح نمي بينند. دليل اول آن اين است كه مي گويند نابودي قهرآميز اين گروه همانند داستان مسجد لال ، پاكستان را در كام جنگي انتقام جويانه فرو مي برد اما دليل دوم اين است كه هسته‌‌هاي شبه نظامي با اسم‌هاي مختلف (‌اعم از لشكر طيبه ، جماعت انصار يا جنبش طلاب) همیشه برای پاکستان در مبارزه طولانی اش با هند برای دفاع از امنیت خود اهرمي نيرومند به شمار می رفته است.
بنابراين مي توان گفت همزمان با كاخ سفيد ، تصميم‌هاي مهمي در كاخ رياست جمهوري آصف زرداري در حال اتخاذ است كه البته رشته اين تصميم‌ها را افسران كاركشته ارتش در دست دارند. براي اين ژنرال‌ها افغانستان هم حصار و سپری علیه تهدید هند به شمار می رود که از نظر پاکستان هنوز حريف زخمي است و به دنبال فرصتي براي انتقام فاجعه سال گذشته بمبئي مي گردد. پاکستان اکنون این موضوع را برای واشنگتن روشن کرده است - البته برای کسانی که بین خطوط را هم می توانند بخوانند- که نبايد امريكای اوباما در تصميم گيري جانب هند را بگيرد. شكستن توازن تاريخي در روابط كاخ سفيد با اين دو همسايه يك اشتباه غير قابل بخشش در نظر اسلام آباد است. اين بدبيني تا حدي در اسلام آباد رخنه كرده است كه يك ژنرال ارتش اين كشور اخيراً گفته است كه هواپيماهاي بدون سرنشين امريكا با كوبيدن سرحدات پاكستان فقط دل هندي‌ها را به دست مي آورند. او هشدار داد كه پاكستاني‌ها بیشتر از این عوارض ويرانگر اين بمباران ها كه تضعيف و تحقير قدرت پاكستان در برابر هند است را تحمل نخواهند کرد. او حتي توصيه كرد كه جنگ امريكا در افغانستان را یک جنگ مخرب و کوششی عبث به شمار می آورد که پاکستان باید خود را از نتایج آن دور نگاه دارد.
2- موضوع ديگري كه اين روزها ذهن ديپلمات‌هاي اوباما را بيش از گذشته درگير كرده تنظيم روابط امنيتي با آن سوي آتلانتيك يعني شركاي اروپايي است. از ميان چندين پرونده‌ مشتركي كه امريكا با اروپايي‌ها پيش رو دارد مثل : مسئله بحران اقتصادي ، فاجعه زيست محيطي ، موضوع هسته‌اي ايران و صلح در خاورميانه آنچه پيداست در وضع فعلي دولت اوباما بيش از همه در پروژه جنگ با تروريسم به همراهي اروپا نيازمند است. ميدان تحقق اين همكاري نيز همانا ، جنگ در افغانستان است. اوباما از اين نظر تماس‌ با اروپايي‌ها از مركل تا ساركوزي و براون در باره افغانستان را بيشتر كرده است كه نشانه‌هاي قوي از يأس و نااميدي اروپايي‌ها در جنگ افغانستان دريافت كرده است. اين نااميدي محدود به افكارعمومي انگليس يا آلمان نيست كه باديدن تابوت‌‌‌هاي سربازان خويش حاضر به تحمل سياست براون و مركل نيستند بلكه دامنه اين يأس به ميان پارلمان‌ها و ساختارهاي نظامي و سياسي اين كشورها رسيده است.
رابرت گيتس در آخرين اظهار نظر خويش اقرار كرده است كه نگه داشتن اروپا در جبهه مشترك افغانستان جزو سخت ترين كارها است. گيتس حتي يك بار در اجلاس سال گذشته ناتو به زبان تهديد متوسل شد و خطاب به اروپايي‌ها گفت كه اگر طالبان در افغانستان برنده بشود قبل از امريكا پايتخت‌هاي اروپايي را هدف قرار خواهد داد. او حتي اين هشدار را داد كه 40 هزار نظامي امريكايي نمي توانند تا ابد به نمايندگي از غرب در جبهه سخت افغانستان بجنگند.
البته اوباما بعد از رفتن به كاخ سفيد سعي كرد اين تنش و شكاف ميان جناح اروپايي و امريكايي در ناتو را تاحدي تعديل كند، به همين دليل اساس سياست خويش را «مشاركتي كردن جنگ با ترور» اعلام كرد. اما واقعيت اين است كه تلفاتي كه اين روزها طالبان از ارتش‌هاي اروپايي به ويژه انگليس مي گيرد ضريب تحقق سياست اوباما درحفظ يكپارچه جبهه ناتو در افغانستان را روز به روز بي فروغ مي كند.
همين حوادث موجب شده كه دیدگاه جدیدی در اروپا قوت گيرد که افغانستان «ویتنام جدید» امريكاست. واقعیت این است که افغانستان برای امريكا از ویتنام هم بد تر است. در ویتنام ، امريكا دشمن مشخصی داشت که به وسیله دولتی مسئول و مستقر در هانوی پایتخت ویتنام شمالی حمایت می شد. ایالات متحده در باره آنچه انجام می داد - صرف نظر از درست یا غلط بودن آن - دارای تزی بود : سرکوب شورش در جنوب و بمباران ویتنام شمالی تا وقتی که آن کشور جنگ را متوقف کند. این هدف می توانست به طور کلی امکان پذیر باشد. با وجود این امريكا بر پایه یک نظریه نامعقول که اگر در این جنگ پیروز نشود «همه جهان کمونیست خواهد شد»، به جنگ ادامه می داد. درست مثل اکنون که نظریه ای بی معنی تر در باره تندروهاي ايدئولوژيك دارد و این که این جريان در حال فتح آسیا و گسترش در اروپا ست و اگر واشنگتن در این جنگ شکست بخورد، آنها غرب را در وحشت فرو خواهند برد.
برخلاف ویت کنگ – جنگجویان ویتنام- طالبان یک نیروی با انضباط نیست که تحت فرمان یک دولت عمل کند و نه قصد آن را دارد و نه وسیله رسیدن به آن را، که خارج از منطقه محدودي از آسیای مرکزی، به جایی حمله کند. انگیزه طالبان ملی گرایی است و اشتیاق زیادی دارد که نوعی از اسلام را که به آن اعتقاد دارد، در منطقه رواج دهد.
از این جنبه، این جنگ را می توان جنگ ایده ها نامید، جنگی که ایالات متحده نظریه ای در باره این که چگونه در آن برنده شود ندارد. هیچ شیوه ای برای این که طالبان به تسلیم وادار شود وجود ندارد. در بالا ترین احتمال وقتی بیش از حد تحت فشار قرار گیرد به طور موقت، پراکنده می شود و در وقت دیگری که تلاش های ایالات متحده و ناتو کم رنگ شود دوباره باز خواهد گشت. دولتی طالبانی وجود ندارد که آن را بمباران کنیم ،هیچ راهی نیست برای این که افغانستان را مجبور کنیم یک متحد دموکراتیک ایالات متحده شود. در این موارد هرچه بیشتر فکر کنیم به جواب های منفی بیشتری می رسیم.
3- در فرصتي كه مثل باد و برق در عراق از چنگ امريكا مي رود چه مي توان كرد ، زمان در فضاي عراق با شتاب به ضرر ارتش 130 هزار نفري امريكا در حال سپري شدن است. از امروز تا 2011 كه اوباما بايد از عراق خداحافظي كند فرصت چنداني باقی نيست.
نخست وزیر عراق نوری مالکی ، اكنون از سفر مهم و مذاكره حساس با باراک اوباما رئیس جمهور امريكا بازگشته است. این سفر درست سه هفته پس از موعد اجرای توافقنامه (توافقنامه‌اي كه وضع 130 هزار نیروي امريكا در عراق را مشخص مي كند) انجام گرفت. همه قرائن نشان از ‌آن دارد كه تنش‌هاي عميق ميان دو طرف بروز كرده است. اين تنش‌‌‌‌ها آخرین روز از ماه ژوئن بین امريكاییان که قرار بود نیرو های جنگی شان بغداد و سایر شهر های عراق را ترک کنند و ارتش عراق و نیرو های امنیتی آن که انتظار داشتند مسئولیت های امريكایی ها به آنها واگذار شود، پیش آمده است.
فرماندهان امريكایی شکایت داشتند از این که مسئولان عراقی گشت های نظامي آنها را كه يكي از ابزارهاي نفوذ ايالات متحده در امنيت عراق بود، به شدت کم کرده اند. وال استریت ژورنال به تازگي به نقل از یک افسر امريكایی اعلام كرد: «به روشنی نشان داده شد که دیگر ما امريكاییان را نمی خواهند». فرماندهان عراقی از امريكاییان خواسته اند از این پس دیگر به گشتزنی نروند و به محل های مورد سوء ظن، بدون هماهنگی با عراقی ها حمله نبرند. یک دیپلمات خارجی در بغداد گفته است که عراقی ها مصمم هستند نشان دهند که خود عهده دار انتخاباتی خواهند بود که قرار است سال آینده انجام شود.
رابرت گیتس وزیر جنگ امريكا می گوید که شرایط در عراق بد نیست ولی در روزهای اخیر حمله ها‌ي تروريستي بشدت افزایش یافته است . در اين اثنا برخي مقام‌هاي كاخ سفيد به دولت مالكي پيشنهاد تقسيم قدرت و سهيم كردن شبكه‌اي از معارضان در قدرت را داده‌‌اند. اين پيشنهاد البته به تهديد نيز آميخته است. چنان كه گيتس در بغداد مدعي شد كه اگر قرار باشد جنگ‌‌هاي فرقه‌اي سال‌هاي قبل بازنگردد، دولت باید به توافق و آشتی بیشتری با اقلیت سنی که سابقاً قدرت را در اختیار داشته است، برسد.
بازي‌هاي سياسي تازه كاخ سفيد كار را براي دولت مالكي سخت تر كرد. مالكي از زمستان سال گذشته تاكنون به اتفاق سران دولت ائتلافي مقدمات يك مصالحه به روش عراقي را فراهم ساخته است. اما آنچه ديپلمات‌هاي اوباما از بازي مصالحه و مشاركت اپوزيسيون در قدرت مطرح مي كنند تفاوت فاحش با ايده مالكي دارد. البته عراقي ‌ها فهميده‌اند كه مردم و افكارعمومي امريكا ديگر حاضر به ادامه تكرار داستان مداخله جويي كاخ سفيد در امور بغداد نيستند. حتي برآوردهاي نظرسنجي‌ها بر اين امر صحه گذاشت كه شهروندان امريكايي از اوباما انتظار « صداقت » در برنامه خروج از عراق را دارند. گويي آنها نمي خواهند مثل دوره بوش فريب بخورند. به رغم حضور 130 هزار نیرو و استقرار هزاران پيمانكار امريكايي در عراق ، باراک اوباما قول داده است طبق برنامه از عراق بیرون برود.
يك واقعيتي كه اخيراً آشكار شد ، اين است كه نهادهاي زيادي در تصميم گيري براي عراق دخيل هستند و اين گونه نيست كه پروژه مناسبات پيچيده سياسي و امنيتي امريكا با بغداد را خانم هيلاري كلينتون وزير خارجه يا رابرت گيتس وزير دفاع اين كشور شكل دهند. به همين دليل براي برخي نهادهاي مؤثر امريكا ترك يكباره عراق و واگذاري همه مقدرات سياسي به دولت نوپاي اين كشور يك شوك بزرگ است. از سي ام ژوئيه اين زمزمه مخالفت‌‌ها شروع شد. اما توجيه اين بخش از نظريه پردازان امريكايي اين بود كه اراده و انديشه دولت مالكي را زير سؤال بردند. آنان مدعي شدند این جنگ به یک حکومت چند حزبی دموکراتیک در داخل و يك كشور دوست با اسرائيل در خارج منتهی شود و یک پایگاه استراتژیک و ستادی برای ایالات متحده به عنوان بازیگر مقتدر مسلط بر «خاورمیانه جدید» و یک منبع دائمی و مطمئن نفت تبديل شود اما هیچ یک از این هدف ها به دست نیامده است و عراق جديد در كنار دولت‌هاي ضد اسرائيل ايستاده است و ایران در این میان برنده اصلی شده است.
مرجع : روزنامه ایران
کد مطلب : ۹۰۲۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما