۰
شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۸

پایان تلخ فرانسه در آفریقا

پایان تلخ فرانسه در آفریقا
عجیب است که فرانسه هنگام تدوین راهبرد جدید روابط خود با قاره آفریقا، بدون هیچ ارزیابی میدانی دقیقی از وضعیت سیاسی و اجتماعی این کشور‌ها اقدام کرد و درست در همان سالی که الگوی جدید مشارکت فرانسه با آفریقا اعلام شد، این کشور مجبور به خروج مفتضحانه از سه کشور آفریقایی شد. دو ماه پس از کودتای نظامی که باعث سرنگونی محمد بازوم، رئیس‌جمهور نیجریه شد، امانوئل مکرون در ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۳، خروج نیرو‌های فرانسوی و بازگشت سفیر فرانسه در نیامی به پاریس را اعلام کرد، اما پس از چند هفته تنش با حکومت نظامی، چرا امانوئل مکرون در نهایت تصمیم به بازگشت سیلوین ایته سفیر خود و هزارو ۵۰۰ سرباز مستقر در این کشور گرفت؟ اعلام خروج نیرو‌های فرانسوی از نیجر چه معنایی برای این کشور و فرانسه دارد؟ در حالی که نیرو‌های فرانسوی به تازگی از چندین کشور آفریقایی خارج شده‌اند، استراتژی نظامی فرانسه در این قاره چگونه دوباره طراحی می‌شود؟

خروج دیپلمات‌ها و سربازان فرانسوی در سه کشور ساحل، نگاه‌ها را به موقعیت فرانسه در آفریقا؛ قاره‌ای که تاکنون نقش برتر را در مسائل دفاعی و ژئوپلتیک داشت، تغییر داده است. بی‌اعتمادی ضدفرانسوی نزد افکار عمومی و کودتا‌های پی‌درپی در این منطقه روابط بین این کشور‌ها و فرانسه را در پس‌زمینه محکوم کردن توافقات دفاعی متشنج کرده است، از این رو سؤالات زیادی در مورد آینده نظامی فرانسه در این قاره وجود دارد.

فرانسه هم در نیامی و هم در صحنه بین‌المللی در گوشه رینگ قرار گرفته است. در نیامی، هزاران پیر و جوان در مقابل پایگاه نظامی فرانسه تجمع کردند و حتی زمان بارندگی شدید نیز ساعت‌ها به تظاهرات گسترده ادامه دادند. در حالی که برخی مفسران ادعا می‌کردند تظاهرکنندگان حقوق دریافت می‌کنند، سیل حضور افراد بیکار، محروم و ناامید، نمایانگر عکس این موضوع بود و تقلیل این تظاهرات به پوپولیسم نشان‌دهنده عدم‌فهم صحیح پویایی مردمی این کشور و به طور گسترده‌تر منطقه ساحل است. علاوه بر این، موج تظاهرات گسترده ضدفرانسوی در نیامی به وضوح به سیاست امانوئل مکرون نسبت داده می‌شود که تصمیم گرفت علیه حکومت نظامی شمشیر را از رو ببندد و با اظهار تمایل به مداخله نظامی برای بازگرداندن رئیس‌جمهور مخلوع، محمد بازوم و با امتناع از هرگونه تعامل با قدرت جدید، تنش‌ها را علیه خود متبلور کرد.

نکته جالب توجه این است فرانسه در این موضع از سوی متحدان امریکایی خود رها شد. این دو قدرت اگرچه پیش از این در آنچه مبارزه با تروریسم جهادی می‌نامیدند مشارکت داشتند، اما امریکا تصمیم گرفت برای حفظ پایگاه خود در آگادز از فرانسه فاصله بگیرد. در هشتم آگوست، ویکتوریا نولند، سرپرست وزارت امور خارجه ایالات‌متحده به نیامی رفت تا با ژنرال بارمو که در ایالات‌متحده آموزش دیده بود، ملاقات کند، سپس سفیر جدیدی به نام کاتلین فیتز گیبون را در این کشور منصوب کردند.

ایالات‌متحده در نیجر با بازی روی یک دعوای حقوقی، حضور خود را در این کشور تثبیت کرد: رئیس‌جمهور بازوم استعفا نکرده، بنابراین کودتا تکمیل نشده است، بنابراین مشاهده می‌کنیم دو کشور مواضع متفاوتی در قبال حکومت نظامی اتخاذ کردند، در نتیجه ایالات‌متحده باقی ماند و فرانسه منزوی، مجبور به عقب‌نشینی شد و اکوآس، پس از رجزخوانی‌های جنگ‌طلبانه، به نظر نمی‌رسد حتی به راه‌اندازی عملیات نظامی در نیجر نزدیک باشد... فرانسه شتاب خود را در آفریقا از دست داده و به جای اصلاح وضعیت، بی‌اعتمادی را در بین مردم برانگیخته و به طور خلاصه، «زمان برای فرانسه در آفریقا به پایان رسیده است.»

در موضوع مبارزه با تروریسم در منطقه ساحل نیز چندین سطح تحلیل وجود دارد. به زعم پاریس، با پیروزی کودتاچیان در نیجر و عدم‌حضور سربازان فرانسوی به عنوان شریک عملیاتی‌شان، موضوع مبارزه با تروریسم در این کشور با اختلال مواجه خواهد شد، اما در عمل، عملیات نظامی فرانسه در دو منطقه سروال و سپس برخان ساحل، مانع از رونق تروریسم نشد و گروه‌های جهادی هنوز مناطق وسیعی را در ساحل کنترل می‌کنند و حملات خود را به ویژه در مالی و بورکینافاسو افزایش داده‌اند. آنچه به وضوح در موضع کودتاچیان اعلام شد این است که سربازان نیجر می‌خواهند بدون حضور فرانسه با تروریسم بجنگند و در همین راستا دست به ابتکار جالبی زدند. نیجر به اتفاق بورکینافاسو و مالی، اتحادی با دولت‌های ساحل ایجاد کرد تا منابع‌شان را در مبارزه با تروریسم یکدست کنند. به این ترتیب ارتش در قدرت در نیامی گام عملیاتی جدیدی به سوی حاکمیت نیجر برداشت.

همچنین رویکرد فرانسه در دکترین دیپلماسی، دفاع، توسعه، تأکید ویژه‌ای بر دفاع و مبارزه با تروریسم داشت، اما تعداد ۵ هزار سرباز برای قلمرو بزرگی مانند ساحل رقم بسیار محدودی است و در همین راستا هنگامی که ارتش فرانسه در جریان حمله‌ای که در سال ۲۰۲۱ در بونتی در مالی ۲۲ کشته بر جای گذاشت، مورد اتهام قرار گرفت، هر گونه مسئولیتی را رد کرد و اجازه تحقیقات مستقل را نیز صادر نکرد. این ناهماهنگی‌ها و تناقضات پاریس را بی‌اعتبار کرده و به احساسات ضدفرانسوی دامن زد.

عقب‌نشینی از نیجر برای فرانسه، یک انحراف و شکست شدید در سیاست خارجی این کشور است. پس از اینکه فرانسه مجبور به ترک مالی و بورکینافاسو شد، نیجریه عنوان آزمایشگاه جدید مداخلات فرانسه در منطقه در نظر گرفته شده بود: تغییر روش، تغییر پارادایم، کاهش حضور فیزیکی سربازان در دستور کار پاریس قرار داشت. حال با وجود اخراج از این کشور به نظر می‌رسد فرانسه مجبور است یک بار دیگر سیستم خود را به سمت کشور‌های خلیج گینه که برخی از آن‌ها تحت تأثیر تهدیدات تروریستی قرار دارند (شمال بنین، شمال توگو و شمال ساحل عاج) سازماندهی مجدد کند. پایگاه‌های سنگال و ساحل‌عاج شاید بتوانند با پیروی از این معماری جدید، جایگزین نیجر شوند، با این حال در این باره نیز چندین سؤال مطرح است. سنگال در آستانه ریاست جمهوری قرار دارد، اما آیا رئیس‌جمهور جدید سنگال به نفع مواضع فرانسه خواهد بود؟ سنگال نیز در مارس ۲۰۲۱، شاهد تظاهرات گسترده و بی‌سابقه ضدفرانسوی بود و طی آن برند‌های فرانسوی مانند Auchan، Eiffage و Orange مورد غارت قرار گرفتند. آیا فرانسه می‌تواند روی چنین پایه‌های شکننده‌ای یک برنامه اقدام جدید بسازد؟

دکتر مطهره مرادیان
 
مرجع : روزنامه جوان
کد مطلب : ۱۰۸۶۶۲۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما