به گزارش
اسلام تایمز ؛ «یمن» واقع در منطقه خاورمیانه و جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان، به پایتختی صنعا با وسعتی بالغ بر 527٬968 کیلومتر مربع، تا قبل از سال 1990 میلادی کشوری دو تکه بود به نامهای جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دموکراتیک یمن (یمن جنوبی) که در سال 1990 در پیمانی این ۲ کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن به وجود آمد. اما در سال 1994 جنگ خونینی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالیها بر جنوبیها چیره شدند و اتحاد پابرجا ماند.
این کشور 23 میلیون نفری از شمال به عربستان سعودی، از جنوب به بابالمندب، از مغرب به ساحل دریای سرخ و از شرق به سلطنت عمان و خلیج فارس متصل است که همین موقعیت جغرافیایی اعتبار ژئوپلتیکی خاصی به این کشور بخشیده است. باب المندب یکی از چند تنگه مهم دنیا به شمار میرود که هر قدرتی بر آن مسلط شود، خواهد توانست بخشی از امنیت عبور و مرور دریایی دنیا را در دست بگیرد.
یمن نیز در سال 2011 دستخوش تحولات بیداری اسلامی قرار گرفت.
انقلاب یمن و سیر تحولات پس از آن، ما را بر آن داشت تا با «عبدالرحمن راجح» کارشناس امور سیاسی و اجتماعی یمن و دارنده دکترای جامعهشناسی سیاسی گفتوگویی داشته باشیم که ضمن مروری بر آنچه گذشت، چشم انداز آینده این کشور را پیش روی خوانندگان قرار میدهد.
***
عبدالرحمن راجح در این گفتوگو با بیان اینکه در سال 2011 انقلاب یمن رخ داد و جنبش انصارالله به عنوان یک جنبش یمنی در این انقلاب بسیار تاثیرگذار بود، اظهار داشت: انصارالله به مدت ۱۰ سال با دولت یمن جنگید که در آخرین درگیریها در سال 2009، شاهد دخالت مستقیم عربستان سعودی بودیم.
وی با ذکر این نکته که این دخالتها و جنگها به خصوص جنگ آخر باعث تضعیف دولت علی عبدالله صالح شد، افزود: با توجه به شروع بیداری اسلامی یا بهار عربی در منطقه، مردم یمن به رهبری جوانان دانشگاهی قیام کردند و اولین جریان سیاسی که از آن استقبال کرد، جنبش انصارالله بود که نیروهای خود را همراه مردم دعوت به تظاهرات کرد و این تحولات باعث شد که صالح کنار رفته و معاون وی «عبدربه منصور هادی» بر سر قدرت آید.
این کارشناس مسائل یمن با بیان اینکه انقلاب مردمی در یمن با دخالت آمریکا، عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج فارس به شکست انجامید، خاطرنشان کرد: یک مصالحه ناعادلانه در یمن شکل گرفت، مبنی بر اینکه علی عبدالله صالح و حزبش نیمی از قدرت را در دست داشته باشند و جریانات و نیروهای مخالف صالح که در قدرت شرکت داشتند و در جریان انقلاب به انقلابیون پیوستند نیز نیمی از قدرت را در دست گیرند.
راجح ادامه داد: از آن زمان به بعد که به «توافق ریاض» مشهور شد، انصارالله به عنوان اولین جنبش اعلام کرد که مخالف این توافقنامه است، چرا که خواستههای مردم را محقق نمیکند و انقلاب مردمی را دزدیده است.
وی با ذکر این نکته که مردم نیز به این حقیقت رسیدند که انقلاب از دست رفت و بر همین مبنا از سال 2012 مخالفت خود را با دولت روی کار آمده اعلام کردند، گفت: انصار الله همواره نیروهای مردمی خود را دعوت به تظاهرات میکرد که این کار هر هفته بعد از نماز جمعه انجام میشد، اما با پشتیبانی آمریکا و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس از دولت روی کار آمده، خواستههای زیادی محقق نشد.
این جامعهشناس یمنی با اشاره به سیاست عربستان سعودی مبنی بر به راه انداختن گروههای تروریستی در یمن برای مشغول کردن انصارالله، اظهار داشت: از سال 2012 تا امروز شاهد جنگهای انصارالله با گروههای تروریستی سلفی بودهایم که به تدریج انصارالله توانست بر آنها غلبه کند تا به شهر «عمران» رسیدند و در این شهر راهپیمایی از سوی طرفداران انصارالله برگزار شد، اما این تظاهرات با سرکوب دولت روبرو شد و 12 نفر از انصارالله کشته شدند.
راجح ادامه داد: این حادثه اوضاع را بحرانی کرد و بالاخره جنگی بین انصارالله و «علی محسن الاحمر» که دست نشانده عربستان سعودی بود درگرفت و انصارالله آنها را شکست داد و به صنعا رسید.
وی با اشاره به سیاست اقتصادی جدید در پیش گرفته شده از سوی دولت که طی آن یارانه اجناس و حاملهای انرژی برداشته شد و قیمتها 300 درصد افزایش یافت، گفت: این بحران بزرگ موجب خشم مردم شد و انصارالله که در گذشته تنها یک خواسته داشت و آن اینکه دولت تغییر کند، 2 خواسته دیگر را نیز شعار خود قرار داد که پایین آوردن قیمتها و به خصوص قیمت سوخت و اجرایی کردن نتایج گفتوگویهای ملی از آن جمله بود.
این کارشناس یمن با بیان اینکه در گفتوگوهای ملی تصمیم به مشارکت همه گروههای سیاسی از جمله انصارالله گرفته شد که اجرایی نشد و انصارالله خواستار اجرایی کردن آن بود، اظهار داشت: امتناع دولت از این موضوع، باعث قیام دوباره انصارالله و درگیری با نیروهای علی محسن الاحمر شد که در نتیجه پیروزی انصارالله، علی محسن الاحمر به خارج از کشور گریخت و توافقنامهای بین دولت و انصارالله به امضا رسید.
راجح با ذکر این نکته که امروز وضعیت یمن از نظر سیاسی کمی نامعلوم است، گفت: گروههای تروریستی در یمن فعال هستند و دولت تلاش دارد خود را کنار بکشد و تروریستها هم که دست نشانده عربستان و آمریکا هستند، هدفشان از بین بردن نیروهای انصارالله است که چندین طرفدار انصارالله را با عملیاتهای انتحاری از بین بردهاند.
وی ادامه داد: انصارالله توانسته با کمک مردم بر چند شهر یمن مسلط شود و اوضاع امنیتی را به کنترل خود در آورد و از دولت میخواهد که در جنگ با تروریسم همکاری کند.
این کارشناس مسائل یمن در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص فدرالی شدن یمن که در گفتوگوهای ملی ذکر شده و موضع انصارالله گفت: «سید عبدالملک الحوثی» رهبر انصارالله در این خصوص توضیح داده که بحران جنوب یک مسئله ملی است و مردم یمن شمالی که 60 درصد جمعیت را تشکیل میدهند، مخالف جدا شدن جنوب از شمال هستند؛ اما همه مردم یمن بر این اتفاق نظر هستند که ظلم زیادی به جنوبیها شده است. امروز هم باید یک گفتوگوی جدی ملی صورت بگیرد که آیا جنوب از شمال جدا شود یا خیر.
راجح با بیان اینکه در گفتوگوهای گذشته همه به این نتیجه رسیدند که یمن فدرالی شود و همه قبول دارند که فدرالی شود به شرط آنکه یک دولت مرکزی قوی وجود داشته باشد، خاطرنشان کرد: عبدربه منصور هادی با نقشه سعودی موضوع 6 منطقه فدرالی را مطرح کرد، تنها به این قصد که انصارالله در یک منطقه کوچک محصور شود که نه منبع ثروت داشته باشد و نه نقطه استراتژیک دریایی.
وی ادامه داد: امروز اگر کل جنوبیها بر این عقیده باشند که جدا شوند و شمالیها هم به این نتیجه برسند، این عمل شدنی است، اما باید بدانیم که عربستان سعودی به دنبال جدایی جنوب از شمال است.
این کارشناس مسائل یمن با اشاره به اینکه زمانی به ایران اتهام میزدند که به دنبال تجزیه یمن است، یادآور شد: این اتهامات بی اساس است، چرا که جمهوری اسلامی ایران خواستار یک دولت مستقل قوی در نزدیکی عربستان است و نه یک منطقه ضعیف شده که به چند کشور کوچک تجزیه شده باشد.
راجح بحران جنوب را بحران بزرگی دانست که انصارالله باید به آن توجه کند و اظهار داشت: دلیل پیشروی انصارالله در استانهای مختلف، پیگیری خواسته مردمی است. اگر امروز انصارالله شهرهایی را تصرف کرده به این دلیل است که به دست القاعده و تندروها نیفتد و این کار با کمک پلیس یمن انجام گرفته است. اگر انصارالله در استانداری و مراکز دولتی مستقر نمیشد، شهرهای یمن به دست القاعده میافتاد.
وی ادامه داد: رسانههای عربی و به خصوص «الجزیره» و «العربیه» تلاش دارند اینگونه وانمود کنند که تروریستهای یمن القاعدهای نیستند، بلکه قبایل معترض هستند در صورتی که این یک دروغ رسانهای است.
این کارشناس مسائل یمن با رد تمامیت خواهی انصارالله و نگاه طائفی آنها به مسائل این کشور گفت: امروز برخی از رهبران انصارالله سلفی هستند که وابسته به انصارالله و نیروهای مقاومت میباشند. عربستان تلاش دارد این طور وانمود کند که آنها شیعه هستند و تنها 10 درصد یمن را نمایندگی میکنند، اما انصارالله یک طائفه خاص را شامل نمیشود، بلکه در این جنبش اهل سنت هم حضور دارند که بخشی از رهبران کمیتههای مردمی را سلفیهای وابسته به انصارالله در دست دارند.