۰
سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۴۶

نگاه جریان ها به رویکردهای شیعیان و جنبش انصار الله در یمن

نگاه جریان ها به رویکردهای شیعیان و جنبش انصار الله در یمن
سال گذشته در چنین روزهایی، تصمیمات لازم برای برگزاری گفتگوهای ملی در یمن، آنهم با حضور نمایندگان کلیه احزاب و گروه های سیاسی اتخاذ شد. گفتگوهایی که از آن به عنوان یکی از نتایج انقلاب مردم این کشور نامبرده شد. براساس این تصمیم، حدود پانصد نفر از نمایندگان احزاب و گروه های سیاسی یمن طی ده ماه ( از ابتدای فروردین ماه تا پنجم بهمن ماه 92) در خصوص نقشه راه آینده این کشور به بحث و گفتگو پرداختند و بنا به توافقنامه ای که درپایان به امضای نمایندگان اکثر احزاب، از جمله شیعیان حوثی رسید، به فدرالی شدن ساختار سیاسی یمن رای مثبت دادند.

با این حال، در عرصه اجرا، مسئولیت تقسیم یمن به ایالات شش گانه، به کمیته ای محول شد که نتایج اقداماتش با مخالفت برخی از احزاب و گروه ها، از جمله حوثی ها قرار گرفت. چرا که از دید آن ها در تقسیمات جدید و ایجاد ایالات جدید فدرالی، حقوق حوثی ها کاملا نادیده گرفته شده است. همین امر موجب توجه نوشتار زیر به این امر شد.

گذشته نقش حوثی ها

شیعیان حوثی که از اعقاب و بازماندگان فرقه «زیدیه» در یمن به شمار می روند، پیش از سیطره دولت عثمانی، طی قرون متمادی زمام قدرت را در این کشور در دست داشته اند. این شیعیان که بیش از سی درصد جمعیت 22 میلیونی یمن را تشکیل می دهند، عمدتا در استان «صعده» واقع در شمال کشور سکونت دارند.

آن ها بعداز جنگ جهانی اول و خروج دولت عثمانی، مجددا در صحنه سیاسی ظاهر شده و برای بیش از 4 دهه ( از 1918 تا 1962) زمام حکومت یمن را در دست گرفتند. چنانکه خاطره حکومت داری امام یحیی و فرزند او امام احمدبن یحیی، همچنان در یادها باقیمانده است.

به هر ترتیب، بعد از این مرحله و درپی دست اندازی های استعمار غرب و اجرای نقشه های توطئه آمیز انگلیس، شیعیان حوثی از صحنه قدرت به مناطق مسکونی خود در استان صعده رانده شدند؛ اما این رویکرد که نتیجه کودتای نظامی و شیوه های سرکوبگرانه بود، نه تنها تاثیرگذاری حوثی ها را بر روند تحولات کاهش نداد، بلکه سبب شد تا فعالیت های فرهنگی آن ها در داخل و خارج منطقه الصعده افزایش یابد.

استان«صعده» از یک سو با عربستان هم مرز است و ازسوی دیگر در نزدیکی سواحل یمنی دریای سرخ قرار دارد؛ که از این لحاظ تا پیش از اعلام تقسیمات ششگانه فدرالی، استانی استراتژیک به شمار می آمد. جدا از این، شیعیان در استان های همجوار صعده، در صنعا (پایتخت) و در برخی از مناطق جنوب، به گونه اقلیت حضور دارند.

حوثی در دوران معاصر در عرصه اقتصاد و اجتماع قدرتمند بوده و اکنون نیز نسبت به جامعه یمن پیشرفته تر هستند. چنانچه اگر بخشی از اداره یمن در دست حوثی ها قرار گیرد، سرعت رشد یمن به سوی توسعه چند برابر می شود. اکنون با حذف آنها از صحنه سیاسی، اداری و نظامی یمن، این کشور در زمینه نیروهای کارآمد در حالت فقر است.

حوثی ها و جنبش انصار الله

برای شناخت جنبش انصارالهر، باید به تاریخ گذشته شیعیان حوثی در یمن بپردازیم. در واقع بخش شمال یمن از گذشته های بسیار دور محل زندگی شیعیان زیدی بوده و شیعیان حوثی از شیعیانی بوده اند که در عرصه فرهنگی توانسته اند انسجام خوبی داشته و ارتباطات مناسبی با هم داشته
باشند. به گونه ای که از نظر فرهنگی نسبت به جامعه یمن ( که به دلیل سیاست های استعماری عقب مانده است)، تبدیل به جمعیتی شاخص شده و در صحنه سیاسی یمن حاضر بوده اند.

قبل از آغاز بیداری اسلامی، هجمه بر ضد حوثی ها آغاز شد. به گونه ای که در یک دهه گذشته حملات بسیاری از راه نظامی و ارتش با هدایت علی عبدالهز صالح بر ضد شیعیان انجام گرفت. در چندین هجمه گوناگون حوثی هایی کشته و برخی از رهبران آنها، از جمله رهبر شاخص، حسین الحوثی، نیز به شهادت رسیدند. این امر سبب شد تا حوثی ها سیاست و راهبرد دیگری را در پیش گیرند. این سیاست دفاع از منطقه خود بوده است.

آنها احساس می کردند که حکومت یمن در سرکوب آنها تنها نیست، بلکه عربستان با کمک به دولت یمن و حتی ترغیب دولت به سرکوب آنها، کوشش می کنند تا آنها از بین روند. در این حال باید توجه داشت که حوثی ها در شمال یمن به دلیل همجواری با مرزهای عربستان و شیعیان عربستانی، مورد توجه ریاض بوده و این کشور از این امر احساس خطر می کند.

یعنی همچنان که جایگاه بحرین و تلاش های شیعیان بحرین در کنار مرزهای عربستان و شیعیان شرق عربستان موجب رشد و نضج جنبش شیعیان بخش های شرقی عربستان شده، شیعیان یمنی ساکن در استان های همجوار با بخش های جنوبی و جنوب غربی عربستان نیز این خطر را برای حکومت ریاض دارند. لذا ریاض با فشار مستقیم و یا کمک به دیکتاروی دولت یمن، کمک زیادی به سرکوب شیعیان کرده است.

زمانی که شیعیان لبنان (حزب الله ) در صحنه مبارزه با فلسطین اشغالی موفق به انجام اقداماتی شدند، حوثی ها با رفت و آمد هایی به ایران، تحت تاثیر جمهوری اسلامی ایران و پیشرفت های ایران، نوعی چرخش از زیدیه به سمت شیعه اثنی عشری پیدا کردند.

عربستان این خطر را بیشتر حس کرد که شیعیان در یمن در حال تبدیل شدن به قدرتی سیاسی هستند. چرا که بعد از اینکه شیعیان در عراق به قدرت رسیدند و در لبنان هم دارای نفوذ گسترده ای شدند، خطر به قدرت رسیدن شیعیان در یمن بیشتر احساس می شد. این امر موجب شد تا دولت یمن نیز توجه بیشتری برای سرکوب آنها انجام دهد. چنانچه شیعیان حوثی در 5 سال گذشته به سوی دفاع مسلحانه از خود رفته و هیچ گاه نخواسته اند گروهای دیگر یمنی حق آنها را تضییع کنند.

یعنی از حقوق کامل خود در یمن دفاع کرده و مخالف دیکتاتوری در یمن بوده اند. با این حال، شیعه هراسی در یمن رشد کرده و گروه هایی از خارج تحریک شدند تا ( نه چون سوریه و عراق ) بلکه به گونه ای ضعیف تر، در یمن گروه های شبه نظامی مسلحی را ایجاد و بر ضد حوثی ها عمل کنند. این گروه ها وابستگی هایی جدی و حتی خانودگی و قبیله ای با رئیس جمهوری کنونی، منصور عبدربه، و علی عبداله صالح، رئیس جمور پیشین، و قبائل اصلی اهل سنت یمن (که با وهابیت نزدیک هستند) دارند.

در واقع حامیان گروه های شبه نظامی را تقویت کردند و با گذاشتن سلاح در خدمت آنها تلاش کرده اند تا آنان را به حمله بر ضد خانه ها و مناطق مسکونی حوثی ها وادار کنند. اما حوثی ها موفق شدند علاوه بر استان صعده، برخی مناطق استان های همجوار خود و هم مرز با عربستان را نیز تحت سیطره خود بگیرند و حتی بر راه بین المللی یمن و عربستان مسلط شوند. این
امر به دلیل دفاع صورت گرفت. استدلال آنها این بوده که اگر از مناطق خود دفاع نکنیم، مورد حمله قرار می گیریم.

در این شرایط، در ماه های اخیر هجمه های مسلحانه گروه های شبه نظامی سرسپرده عربستان، به شهرها و مناطق مسکونی شیعیان زیدی (حوثی ها )، و دفاع جانانه و مقاومت این شیعیان در برابر این گونه حملات، و از همه تازه تر، موضع گیری شیعیان زیدی در قبال تقسیم یمن به شش ایالت فدرالی، سبب شده است تا نام حوثی ها (که طی ده سال گذشته، با عنوان «جماعت انصارالله» یا «جنبش انصارالله» نیز شناخته می شوند) در بخش های خبری رسانه ها، بیش از گذشته تکرار گردد و از نقش و تاثیرگذاری آنان در تحولات آینده یمن، سخنان بیشتری گفته شود.

خیزش های مردمی در یمن

حوثی ها بعد از بیداری اسلامی و امواج آن، برای کناره گیری علی عبدالهر صالح تلاش کردند شرایطی ایجاد کنند تا بتوانند در قالب یک حزب سیاسی، از منافع و فرهنگ خود، به عنوان یک اقلیت، دفاع کنند؛ اما این شرایط در یمن ایجاد نشد و متاسفانه انقلاب مردم یمن توسط عربستان مصادره شد. یعنی انقلابی که به سمت تشکیل حکومت و برقراری نام جدید حرکت می کرد، به ناگاه به سوی نوعی رفرم حرکت کرد و مهره هایی جابجا شدند و همان مناسبات باقی ماند. چنانچه اگر به یمن بعد از علی عبدالهک صالح توجه کنیم، شاهد تغییر یک سلسله از مهره های سیاسی و نظامی، بدون تغییر ساختار سیاسی هستیم.


انتظارات و مطالبات شیعی

شیعیان یمنی در عرصه های فرهنگی خواستار آزادی بوده اند و تلاش هایی را در انجام شعائر مذهبی و .. داشته اند. حوثی ها همواره از جمله گروه های بوده که در عرصه فرهنگی کار کرده و در صحنه سیاسی وارد عرصه حکومت در یمن نشده اند؛ چرا که حکومت اجازه فعالیت به آنها نداده است.

انتظار حوثی ها این بود که قانون اساسی جدیدی نوشته شود و ساختار سیاسی مبتنی بر مردم سالاری اسلامی ایجاد شود؛ اما این امر رخ نداد. لذا آنها همراه با نارضایتی دیگر گروه های شرکت کننده در انقلاب یمن، دست به مبارزه زدند. چنانچه در جنوب یمن، هنوز حرکت های برای جدایی از شمال یمن (که در واقع حرکت هایی عدالت خواهانه است) صورت می گیرد.

برخی مطالبات حوثی ها با دیگر گروه ها مشترک است. از نگاه حوثی ها، گفتگوهای ملی در یمن بهانه ای برای تعویق مطالبات مورد نظر مردم است. یعنی دولت گفتگوی ملی را به تعویق انداخت تا تحولاتی تحقق پیدا نکند. به عبارتی این امر کوششی است برای اینکه گروه ها را به گفتگویی بی سرانجام و ریل گذاری توسط دولت هدایت کنند.

یعنی دولت یمن سمت و سوی این گفتگو ها را تعیین کرد، تا تحولات مورد نظر گروه ها انجام نشود. لذا این گفتگوها در چارچوب مورد نظر گروهایی چون حوثی ها حرکت نمی کند. این امر به معنی باقیماندن مهره های گذشته و عدم تغییر در یمن است. در این بین، طبیعی است که تا کنون بعد از 10 ماه از گفتگو ها، حاصلی جز فریب و مشغول کردن گروه ها وجود نداشته است.

در واقع برخی خواسته های حوثی ها با برخی از گروه های دیگر مشترک است و در مدار تحول در یمن، جلوگیری از مداخله خارجی، نمایندگی همه بخش های جامعه، ایجاد پارلمان واقعی، قانون اساسی مبتنی بر دیدگاه های
داخلی و نه خارجی و.. است. علاوه بر این، برخی دیگر از خواسته های آنها مربوط به منطقه خود آنان است.

آنان گروه هایی هستند که تلاش می کنند عقاید و رویکردشان مورد احترام بوده و به خسارت هایی وارد شده بر آنها پاسخ داده شود، از کشتارها و حملات بر ضد حوثی ها در گذشته معذرت خواهی و نقاط مورد حمله ترمیم و عناصر دخیل شناخته و محاکمه و یا اخراج شوند.

همچنین حوثی ها می خواهند گروه هایی که در این مناطق تشکیل شده و علنا وابسته به خارج یا دولت کنونی هستند، منحل گردد. در واقع خواسته های حوثی ها به تدریج و به تناسب زمان مطرح شده است. اکنون تاکید آنها در گفتگو های ملی بر گفتگو های بدون پیش شرط و قید و بند است تا همه گروه ها خواسته های خود را مطرح کنند؛ نه اینکه آن چیزی را که دولت دستور داده است، مد نظر قرار دهند.

حوثی ها و تقسیمات جدید اقلیمی

هرچند حکومت یمن می کوشد تا تقسیم این کشور به شش ایالت فدرالی را گامی در جهت اجرای سند مهمی که سه هفته پیش درپایان «گفتگوی ملی» به امضای احزاب، گروه ها و دولت این کشور رسید وانمود کند، ولیکن از دیدگاه شیعیان حوثی، که با نام جماعت انصارالله نیز از آنها یاد می شود، این تقسیمات به علت همسویی حکومت یمن با عربستان، به گونه ای صورت گرفته که آنها را از دسترسی به دریا و برخوداری از منافع ذخائر نفتی محروم می سازد.

نگاه گروه ها و قبایل به حوثی ها


جنوبی ها کوشش می کنند در قبال خودمختاری و یا حتی تجزیه، به سمت عدالت حرکت کنند و می دانند ساختار و سیستم در صنعا مورد نظر آنها نیست. از این نظر، نوعی درد، مسئله و چالش مشترک بین گروه های دیگر با حوثی ها وجود داشته است. علاوه براین، کسانی که بی طرف بوده و منافع ملی یمن را دنبال می کند، با حوثی ها در یک جبهه قرار دارند.

اما گروه های تکفیری مورد حمایت عربستان یا وابسته به حکومت، وارد میدان تنش شده اند. در گذشته و در دوران علی عبدالهی صالح، بیشتر ارتش حوثی ها را سرکوب می کرد، ولی بعد از سرنگونی علی عبدالله صالح، نقش ارتش در سرکوب حوثی ها کمرنگ تر شد و به جای آن، شبه نظامیان وابسته به ارتش در صحنه حضور یافتند. در مقابل حوثی ها استحکاماتی برای خود، ایجاد و با آموزش نظامی و دفاع مسلحانه از مناطق مسکونی خود، که بارها مورد حمله ارتش قرار گرفته و در معرض هجمه گروه های تکفیری مورد حمایت عربستان است، دفاع می کنند.


در گذشته بر اثر گرایش های قبیلگی، اختلافاتی بین قبایل در یمن وجود داشت و این اختلافات قومی و مذهبی در عرصه سیاسی نمودهایی پیدا کرد. در زمان صالح، در جنوب ساختار سیاسی مبتنی بر گرایش های چپ شکل گرفت و اختلافات سیاسی بر محفل این گونه از اختلافات ایجاد شد.

بعد از اینکه گروههای تکفیری و القاعده رشد کردند، تلاش های چون اختلاف افکنی بین شیعه و سنی در عراق و یا شیعه و سنی و علوی در سوریه و... به یمن هم تسری پیدا کرد. یعنی هر چند اهل سنت و شیعه یمن سالها کنار هم زندگی می کردند، اما تشدید اختلافات و شدت یابی آنها در حد جنگ مسلحانه، بعد از رشد گروه های تفکیری توسط ارتجاع منطقه و استمعار انگلیس و آمریکا ایجاد شد.

این امر بر محمل اختلافات قومی سوار شد. چنانچه هرچند
قبیله حاشد و الاحمر (که خانواده بزرگی هستند) با حوثی ها اختلافاتی قبیله ای داشتند، اما این اختلاف اکنون محملی برای انتقال خصومت های تکفیری در صحنه یمن شده است.

یعنی اعضای قبایل دشمن چندان خصومت خانوادگی ای با شیعیان ندارند، اما موج مخالفت و شیعه هراسی در منطقه تحت موج آفرینی، فضا سازی و تشدید اختلافات در دیگر کشورها، موجب نوعی جنگ مسلحانه شده که حدود دوسال بر ضد حوثی ها شدت داشته است. در واقع این موج موضوعی داخلی نیست و نوعی حرکت از سوی طرف های خارجی برای تشدید اختلافات قومی و مذهبی و فلج کردن یمن است.

گذشته از این، القاعده در جنوب یمن توانسته است جای پایی برای خود ایجاد کند.آنها تلاش کرده اند محیطی برای رشد داشته باشند، اما یمن محیط رشد القاعده نیست. آنچه در یمن وجود دارد، همکاری عموم مردم با القاعده نیست و فقط گروه هایی ( که با دلارهای نفتی عربستان رشد کرده اند ) با تقویت خود، ارتش یمن را تقویت کرده تا در عملیات واکنشی به سرکوب بیشتر مردم بپردازند.

یعنی آنها دولت یمن را کمک می کردند تا به بهانه القاعده، مردم را در جنوب یمن سرکوب کنند. در این حال، القاعده رسما در مقابل شیعیان شمال یمن نقشی نداشته و عمده فعالیت های آنها در جنوب و سواحل دریای سرخ و باب المندب است. اما گروه هایی تکفیری حاضر در شمال یمن، که قرابت هایی با القاعده دارند و رسما بیعتی با القاعده نکرده و جز القاعده به شمار نمی روند، بر ضد شیعیان تلاش می کنند.

حوثی ها و آینده

حوثی ها در ده سال گذشته به رغم اینکه بیشترین هجمه سنگین ارتش یمن در دوران صالح را تجربه کرده، تحت بیشترین فشار، محرومیت و تحریم اقتصادی بوده و گروه های تکفیری آنها را آرام نگذاشتند، اکنون چنان قدرتمند شده اند که حتی در استان های دیگر هم نفوذ کرده، بر برخی مناطق مسلط شده و بر سلاح های عمده ای که عربستان به گروه های تکفیری داده است، مسلط شده اند.

این امر نشان دهنده توانایی آنها است. در این حال اکنون دولت یمن در موقعیت مطلوبی نیست و مردم نارضایتی های بسیاری دارند. همچنین تحولات مد نظر انجام نگرفته و دولت در موضع ضعف قرار گرفته است. لذا گروه هایی چون حوثی ها و مجموعه احزاب یمنی مخالف وضعیت موجود هستند. در واقع حوثی ها در ابتدا هم جهت با دیگر گروه ها، دولت یمن و سیاست عربستان را محکوم نمودند.

در این حال، در حال حاضر توانسته اند نمود خوبی داشته باشند و در صحنه ی سیاسی یمن گروهی فعال و مقبول بوده و سیاست های عربستان را تهدید کنند. چنانچه حوثی ها هر چند وارد سهم خواهی در عرصه سیاسی نشده اند، اما خطر بالقوه ای برای سیاست های عربستان، آمریکا و غرب در یمن بوده و دارای موقعیت خوبی در سایر بخش های یمن شده اند. آنچه مشخص است این است که مردم یمن به دنبال نوعی منجی می گردند و مقبولیت و محبوبیت حوثی ها، آمریکا را نگران کرده است.

چرا که اگر سیاست های ضد آمریکایی و ضد ارتجاعی حوثی ها افزایش یابد، طبیعتا، چرخش مردم یمن به سمت آنان بیشتر خواهد شد و این امر به معنی قدرت گرفتن نیرویی است که می تواند حکومت مستقل و پیشرفت های یمن را تضمین کند.

جعفر قنادباشی

کارشناس مسائل آفریقا و خاورمیانه
کد مطلب : ۳۵۷۷۱۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما