جريانات سلفي-تکفيري براي سرنگوني دولت بشار اسد، وارد سوريه شدهاند و آتشي برافروختهاند که شعلههاي آن، همه منطقه را تهديد ميکند. در گفتوگو با آقاي دکتر سيدهادي سيدافقهي، کارشناس مسائل خاورميانه به بررسي ريشههاي شکلگيري اين جريانات و گونهشناسي آن پرداختهايم.
حجم فعاليت و آتش افروزي گروههاي تروريستي، تحت عناوين مختلف، در کشورهاي منطقه طي هفتهها و ماههاي گذشته بهشدت افزايش يافته است. تحليل شما از اين جريان خطرناک چيست؟
اساسا گروههايي مانند داعش، جبهه النصره و خود القاعده و تشکيلات زير مجموعه آن، که در سوريه، عراق و لبنان فعاليت دارند، به يک مرجع و مرکز فرماندهي وصل هستند. اما بايد توجه داشت که هر کدام از اين گروهها، به منظور انجام ماموريت خاصي تشکيل ميشوند و بعد هم يا در انجام اين ماموريت موفق هستند يا با شکست مواجه ميشوند. در هر دو صورت، هنگامي که آن مرکز فرماندهي به اين نتيجه برسد که يکي از اين گروهها بايد منحل و فعاليتش متوقف شود، به يکباره شاهد هستيم که اجماعي بينالمللي به منظور حذف آن گروه خاص شکل ميگيرد. اين اجماع بينالمللي هم بازيگران مهم و هم بازيگران کوچک را دربرميگيرد.
ما فراموش نکردهايم که از ابتداي بحران سوريه، عليرغم شواهد و اسناد متقن مبني بر حضور نيروهاي القاعده در سوريه، آمريکا اين واقعيت را رد ميکرد و اعلام ميکرد که سندي که حضور القاعده را در سوريه تاييد کند، در اختيار ندارد. به مرور زمان، آمريکاييها به حضور القاعده در سوريه اعتراف اما حمايت و کمک به اين گروه را انکار ميکنند. بهتدريج آشکار شد که اين موضع آمريکا در واقع پوششي براي حفظ حيثيت و وجهه بينالمللي اين کشور در مبارزه با تروريسم بوده است.
گروه داعش يکي از مهمتــرين گروههـــاي تروريستي فعال در سوريه است. ارزيابي شما از عقايد و رفتار اين گروه سلفي-تکفيري چيست؟
از حدود ۹ ماه پيش، ما شاهد بوديم که جرياني به نام دولت اسلامي عراق و شام (داعش) تشکيل شد. اين گروه با يک رويکرد افراطي و خشن، حتي با گروههاي موازي خودش، مانند جبهه النصره هم وارد درگيريهاي خونين ميشود و شعارش هم اين است که ما ميخواهيم دولت اسلامي تشکيل دهيم! وقتي هم که اين گروه در سوريه با شکست مواجه ميشود، اقدام به اعدام صحرايي سران و فرماندهان ارتش آزاد و همچنين تصفيه فيزيکي برخي از اعضاي جبهه النصره ميکنند. بعد از اينکه اين خشونتهاي گروه داعش بالا گرفت، آقاي ايمن الظواهري شخصا وارد عمل شد و خواستار تفکيک حوزه عملياتي داعش در عراق و شام شد. ادعاي گروه داعش اين است که ميخواهند حکومت و خلافت اسلامي تشکيل بدهند؛ حکومتي که براساس برداشتهاي منحرفانه آنها از اسلام بناشده. در اين ميان، هرکس با اين تفکر مخالفت کند، مستوجب مرگ است.
شما در ابتداي گفتوگو به يک مرکز فرماندهي و کنترل متمرکز در جريانات تروريستي منطقه اشاره کرديد.
اين مرکز کجاست و با چه انگيزهاي اين آتشافروزي را هدايت ميکند؟
به اعتقاد بنده، عربستان سعودي، متهم رديف اول در شکلگيري اين جريان افراطي در منطقه است. در جريان بحران سوريه، عربستان سعودي همه امکانات و ظرفيتهاي خود را براي کمک به سرنگوني دولت آقاي بشار اسد بهکار گرفت. اما با گذشت زمان، سعوديها احساس کردند که از گود تحولات منطقه خارج شدهاند و روند تحولات سوريه بهسمت راهکار سياسي و مذاکره پيش ميرود. در اين شرايط عربستان خود را تنها ديد. روند توافقات بينالمللي بر سر مسئله سوريه (توافقات ميان آمريکا و روسيه) و اجماع جهاني و منطقهاي براي انتخاب رويکرد و راه حل سياسي، سعوديها را دچار هيستريک سياسي و نوعي پرخاشگري کرد. نمود اين پرخاشگري را هم ميتوان در برخي از رفتارهاي عربستان، از جمله عدم حضور در شوراي امنيت بهعنوان عضو غيردائم و لغو سخنراني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد مشاهده کرد. اين در حالي است که عربستان همواره به رعايت پروتکلهاي بينالمللي و حفظ پرستيژ بينالمللي خود مشهور بود و نمونه يک اعتدال و آرامش سياسي به حساب ميآمد.
در همين راستا، آقاي بندر بنسلطان حدود يک سال و نيم پيش، بعد از يک دوره دوري و انزوا، مجددا به عربستان باز ميگردد و مسئوليت سرويس اطلاعاتي و جاسوسي عربستان را به عهده ميگيرد تا آتشافروزي در منطقه را آغاز کند. ثمره تلخ ماموريت او، تشکيل گروه داعش است تا به اهداف عربستان، که همانا آتشافروزي و ايجاد خشونت براي منحرف کردن سير تحولات منطقه -که در حال حرکت بهسمت آرامش بود- است، دست پيدا کنند.
لذا ميتوان گفت که بندر بن سلطان، حلقه طلايي تروريسم بينالمللي در منطقه است. او بهدنبال آتش زدن کل منطقه و به هم ريختن معادلات و قواعد بازي، که در حال حرکت بهسمت آرامش و حل و فصل سياسي بحرانهاي موجود در منطقه است، ميباشد. عربستان سعودي وضعيت کنوني معادلات را در منطقه برنم يتابد، حرکت بحران سوريه بهسمت راهکارهاي سياسي از يک طرف و توافق ميان ايران و کشورهاي ۱+۵ از سوي ديگر، با برنامهها و طراحيهاي عربستان تناقض دارد و همين واقعيت، مقامات سعودي را به اين سمت سوق داده که از طريق آتشافروزي، اهداف خود را دنبال کنند.
روند تحولات در سوريه بهگونهاي بوده که بهنظر ميرسد بانيان اين جريان تروريستي، بهدنبال ايجاد تغييراتي در سازمان اين تشکيلات هستند. اين تغييرات به چه شکلي صورت گرفته است؟
در عرصه گروههاي فعال تروريستي و سلفي در سوريه، يک ديناميسم جديدي در حال شکلگيري است. با توجه به افراطيگري شديد و خشن داعش، طراحي جديد آمريکا اين بود که گروههاي کوچک و پراکنده سلفي را دور هم جمع کند و در مقابل افراطگرايي داعش، گروه جديدي را تاسيس کند. بدين ترتيب، «جبههالاسلاميه» تشکيل شد. بعلاوه، بقاياي ارتش آزاد هم به جبهه الاسلاميه اضافه شدند و تشکيلات جديدي با عنوان «جيشالمجاهدين»
تشکيل شد. اين تشکيلات جديد، ماموريت داشت تا با به دست آوردن امتيازات لازم پيش از مذاکرات ژنو ۲، شرايط مذاکره را بهنفع آمريکا تغيير دهد. پس از تشکيل جيشالمجاهدين و کارشکني آنها عليه داعش، گروه دولت اسلامي عراق و شام اعلام کرد که در صورت ادامه يافتن اين کارشکنيها، از جبهه مخالف دولت سوريه کنار خواهد کشيد.
موضع جبهه النصره در رابطه با اختلاف جيش المجاهدين و داعش چيست؟
در اين ميان، جبهه النصره، به رهبري آقاي ابومحمد جولاني ابتدا سکوت کرد ولي در ادامه با توجه به سنگين شدن کفه معادلات بهنفع جبهه الاسلاميه، اين گروه هم خود را به تشکيلات جديدالتاسيس جيشالمجاهدين ملحق کرد تا از اين ناحيه آسيبي نبيند. اين در حالي است که تا قبل از اين، جبهه النصره بههمراه داعش در مقابل ارتش آزاد ميجنگيد. با توجه به پيروزيهاي داعش در برخي از مناطق شمالي سوريه، وضعيت کنوني اين گروه چگونه است؟
سوال اصلي اين است که آيا جيشالمجاهدين خواهد توانست با داعش مقابله کند يا خير؟ اگرچه داعش توانسته تاکنون دستاوردهاي مهمي در سوريه داشته باشد، ولي با توجه به اينکه الان يک اراده بينالمللي جدي براي مقابله با داعش ايجاد شده، ريزشهايي در اين گروه بهوجود آمده است. هفته گذشته در اخبار بود که برخي از اعضاي گروه داعش، به جبهه النصره پيوستهاند. اعضاي داعش، علاوه بر فعاليت در سوريه، برخي از مناطق عراق، از جمله استان الانبار را نيز تصرف کردند و به گسترش فعاليتهاي خود در آن منطقه پرداختند. تحليل شما از وضعيت داعش در عراق چيست؟
هنگامي که فشارها عليه داعش در سوريه افزايش يافت، برخي از اعضاي اين گروه تصميم گرفتند تا با همکاري عربستان سعودي و برخي از نمايندگان مجلس عراق، از جمله آقاي العلواني، يک منطقه مهم و استراتژيک به نام استان الانبار عراق را به تصرف خود درآورند و آنجا در قالب تحصن و چادر زدن، بستري براي رشد القاعده فراهم کنند. استان پهناور الانبار با سه کشور اردن، سوريه و عربستان سعودي مرز دارد و هر سه اين کشورها هم متاسفانه محل عبور و مرور تروريستها و سلاح هستند. عربستان سعودي، هم جريانهاي افراطي سني مخالف دولت مالکي و هم القاعده را در اين منطقه تقويت کرد. در برخي از گزارشها آمده که وقتي آقاي العلواني دستگير شده، پيامکهايي بين وي و بندر بنسلطان رد و بدل شده است. سعوديها حتي به اعضاي داعش اين اطمينان خاطر را داده بودند که اگر در منطقه الانبار اعلام دولت اسلامي کنند، عربستان اولين کشوري است که آنها را به رسميت خواهد شناخت. لذا باز هم ردپاي عربستان در تحولات عراق مشاهده ميشود. دولت آقاي مالکي برخورد شديدي را با تروريستهاي مستقر در الانبار آغاز کرده است. با توجه به حمايت برخي از اهل سنت از سلفيها، اين رفتار تا چه اندازه ميتواند در ريشه کني تروريسم موثر باشد؟
آقاي نوري المالکي در جريان سفر به آمريکا، در کنفرانس خبري در کاخ سفيد اعلام کرد که ما بايد همه
با هم براي مبارزه با تروريسم بينالمللي متحد شويم. مواضع مقامات آمريکايي نيز نشان ميدهد که آمريکا از اقدامات آقاي مالکي در مبارزه با تروريستها حمايت ميکنند. اين مواضع نشان ميدهد که آمريکا ميخواهد در آستانه مذاکرات ژنو۲، از شر گروه داعش خلاص شود. لذا با توجه به همه اين مسائل، دولت عراق با قدرت و با حمايت مردم و عشاير منطقه به برخورد جدي با تروريستها پرداخته است.
البته يک نکته حائز اهميت در اين ميان وجود دارد و آن هم لزوم توجه دولت به مطالبات واقعي و بحق مردم اهل سنت عراق است. همانگونه که سرکوب تروريستها بايد با جديت دنبال شود، رسيدگي به خواستههاي مردم نيز بايد مورد توجه دولت قرار گيرد و نبايد سرکوب شود. قطعا اگر دولت عراق به خواستهها و مطالبات اهل سنت اين کشور پاسخ مثبت دهد، پشتوانه اجتماعي گروههاي تروريستي بهشدت تضعيف خواهد شد. بهنظر ميرسد که در شرايط کنوني، مهمترين ماموريت دولت آقاي مالکي، از بين بردن پايگاه اجتماعي گروههاي تروريستي، از طريق رسيدگي به مطالبات اهل سنت عراق است. اين مهم هم با حرف اتفاق نميافتد، بلکه بايد عمل و رسيدگي جدي صورت گيرد.
يعني نگراني جدي از گسترش فعاليت داعش در عراق وجود ندارد؟
تحرکات و اقدامات گروههايي مانند داعش، همين بمبگذاريها و عمليات انتحاري و بزدلانه است و بيش از اين هم نيست. البته بايد توجه داشت که در مناطق سنينشين، اين گروهها تا اندازهاي از پايگاه اجتماعي برخوردار هستند. از طرف ديگر، بقاياي حزب بعث را هم بايد در نظر گرفت که همه تلاش خود را براي ايجاد مشکل براي دولت آقاي مالکي بهکار خواهند بست. برخي از عشاير هم با نزديک شدن به افرادي مانند عزت الدوري، در مقابل عشاير طرفدار دولت مالکي صفآرايي کردهاند. همانطور که اشاره کردم، اگر دولت آقاي مالکي پايگاه اجتماعي تروريستها را از بين ببرد، نگرانيهاي اصلي برطرف خواهد شد. طي هفتههاي گذشته شاهد بوديم که لبنان هم بهعنوان کانون فتنهانگيزي سلفيها، چندين انفجار خونين را تجربه کرد. لبنان با چه هدفي در فهرست مراکز مورد نظر تروريستها براي عمليات قرار گرفته است؟
با آغاز بحران در سوريه، حزبالله لبنان اعلام کرد که حضور در جنگ سوريه براي اين گروه حياتي است. مخالفين دولت سوريه هم گفته بودند که بعد از سوريه، نوبت به حزبالله خواهد رسيد. لذا سکوت حزبالله نه عاقلانه و نه مدبرانه بود. حزبالله هم اعلام کرد که همه هزينهها و تبعات ورود به جنگ سوريه را در نظر گرفته است و به هيچعنوان از اين اقدام پشيمان نخواهد شد و کوتاه نخواهد آمد. در مقابل، جبهه مخالف مقاومت تصميم گرفت تا حزبالله را تحت فشار قرار دهد تا مجبور به عقبنشيني از جبهه سوريه شود.
در همين راستا، بندر بنسلطان اتاق عمليات را در اردن تشکيل داد و همه گروههاي مسلح را دور هم جمع کرد. ماموريت حضور در لبنان به گروه تروريستي «عبدالله عزام» سپرده شد. اين
گروه با توجه به موضع قبلي بندر بنسلطان، مبني بر اينکه پس از جنگ قلمون، لبنان را به آتش خواهد کشيد، ابتدا در ضاحيه، طرابلس و سپس در بيروت در مقابل سفارت جمهوري اسلامي اقدام به انجام عمليات انتحاري کردند. از سوي ديگر، آقاي محمد شطح وزير سابق و مشاور عالي آقاي سعدالدين حريري را ترور کردند. اين بازي تبادل آتش که از يکجا فرماندهي ميشود، بهمنظور منصرف کردن حزبالله از حضور در جنگ سوريه و مجبور کردن آن براي خروج از اين کشور است. تا الان اين انفجارها به شکل پراکنده صورت ميگرفت. اما اخيرا ما شاهد بوديم که جريان سلفي اردن بيانيه داد و اعلام کرد که داعش و جبهه النصره از اين به بعد، بهصورت علني عليه حزبالله لبنان اعلام جنگ ميکنند و تا زماني که حزبالله از سوريه خارج نشود، اين جنگ ادامه خواهد داشت.
تجمع گروههاي مختلف سلفي تروريستي در لبنان بسيار قابل توجه است. اين شرايط مطلوب براي تروريستها در لبنان چگونه فراهم شده است؟
در لبنان متاسفانه با توجه به پوشش امني که جريان ۱۴ مارس براي اين گروههاي تروريستي ايجاد کرد، اينها توانستند عملياتهاي خود را انجام دهند. مناطقي مانند طرابلس، عکار و عرسال که کارگاه خودروهاي بمبگذاري شده است، در اختيار اين گروههاي تروريستي قرار گرفته. بهويژه بعد از ترور آقاي شطح، اين حملات شديدتر شد. آقاي فؤاد السنيوره بعد از کشته شدن آقاي شطح، جملات خطرناکي را بيان داشت. وي گفت که وضع لبنان قبل از اين ترور و بعد از آن يکسان نخواهد بود.
دو روز بعد از اين ترور، موضوع کمک سه ميليارد دلاري عربستان به لبنان را شاهد بوديم. بعد از اين اقدام دولت عربستان، آقاي ميشل سليمان بر صفحه تلويزيون ظاهر شد و گفت: «زنده باد عربستان، زنده باد ملک عبدالله، زنده باد لبنان» يعني عربستان و ملک عبدالله را بر مردم لبنان ترجيح داد. اين کمک براي تقويت ارتش لبنان بود اما بايد توجه داشت که آيا اين کمک براي مقابله با اسرائيل است؟ قطعا پاسخ اين سوال منفي است. بدون شک اين تجهيزات و کمکها براي مقابله با حزبالله خواهد بود.
همه اين اقدامات در لبنان نشان ميدهد که عربستان بهدنبال افزايش فشار بر حزبالله لبنان است تا اين گروه نه تنها از سوريه خارج شود بلکه اساسا از جبهه مقاومت ضدصهيونيستي کنار رود. البته قطعا اين تلاشها بيثمر خواهد بود و با توجه به نفرت گسترده مردمي از جريان تروريستي، اين جريان نخواهد توانست به اهداف خود برسد. با در نظر گرفتن نزديکي زمان برگزاري ژنو ۲، احتمالا بايد شاهد گستردهتر شدن آتش سلفيها در منطقه باشيم. تحليل شما در اينباره چيست؟
بله، همينطور است. با توجه به اينکه ما در آستانه مذاکرات ژنو ۲ هستيم، بدون ترديد در سه حوزه ما شاهد افزايش اين آتشافروزيها خواهيم بود؛ عراق، سوريه و لبنان. اين تلاشها يا با هدف به شکست کشاندن مذاکرات و يا با هدف کسب حداکثر امتيازات پيش از آغاز مذاکرات صورت ميگيرد.