۰
يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۴

استعمار در پوششي جدید به نام حقوق بشر

استعمار در پوششي جدید به نام حقوق بشر
در گفتگوی تفصیلی با عباس اسدی به تعریف حقوق بشر و زمان تصویب معاهدات آن و اینکه حقوق بشر چگونه در کشورها اجرا شده و در زمره رفتارهای حقوقی یا برخوردهای سیاسی است می‌پردازد. که این گفتگو را به شرح ذیل بخوانید:

 حقوق بشر چیست؟

 حقوق بشر حربه‌ای برای تک‌روی‌های استکباری و باج‌خواهی در دست دشمنان قرار گرفته که با آن بر حاکمیت‌های داخلی فشار می‌آورند. از این رو تبیین جایگاه و مبانی حقوق بشر و نقد عملکرد‌ها، فاصله بین حقوق بشر غربی با حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر از نظر تا عمل را به خوبی روشن خواهد کرد.

از تهمت‌هایی که در روزگار ما پیوسته از سوی بدخواهان نظام و انقلاب مطرح می‌شود، مساله حقوق بشر و نقض آن در ایران و سایر کشورهای مسلمان و مستقل است که بر مبنای آن به حاکمیت های داخلی فشار آورده و از سوی دیگر با طرح مباحثی از این دست به شبهه پراکنی در ذهن مردم می پردازند.

 معاهدات حقوق بشر توسط چه کسانی و در چه برهه زمانی به تصویب رسید؟


 شایسته است جایگاه و مبانی حقوق بشر و نقد عملکرد دولت‌های استکباری، برای توده مردم تبیین شود تا تفاوت های عملی و نظری بین حقوق بشر غربی با حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر روشن شود.

لازمه حقوق بشر، دارا بودن سه کیفیت مرتبط است؛ این حقوق باید طبیعی (ذاتی انسان ها)، برابر (یکسان برای همه) و جهان شمول (قابل اجرا درهر جا) باشند. همه افراد بشر در هر جایی از جهان باید به دلیل انسان بودن خود، به طور برابر از این حقوق بهره‌مند باشند. این حقوق اعطا کردنی نیست، بلکه گرفتنی است.

با این حال، حقوق بشر زمانی معنای اصلی خود را می‌یابد که دارای محتوای سیاسی شود،‌ این حقوق در رابطه با طبیعت به انسان تعلق نمی‌گیرد؛ بلکه حقوق بشر در درون جوامع جای دارد.

بسیاری ازاندیشمندان اذعان نموده اند که تعریف جامع و کاملی از حقوق بشر نمی توان ارائه داد، که این به دلیل تمایزات تاریخی، تفاوت‌های فرهنگی، تعارضات اقتصادی، تنش‌های سیاسی غیر همگون و بنیان‌های فلسفی نامتقارن است.

پس از جنگ جهانی دوم، اندیشه جهانی حمایت از حقوق بشر به نقطه اوج خود می رسد و با تصویب منشور ملل متحد در سال 1945، بستر مناسبی بر مسئله حقوق بشر فراهم می شود.

از آنجا که منشور یک سند کامل نبود و خلاء‌هایی در زمینه حمایت از حقوق بنیادین و اساسی بشر در آن وجود داشت ، این مسئله سازمان ملل را بر آن داشت که به فکر تصویب یک سند بین المللی حقوق بشر باشد.

سرانجام در پی تلاش‌های سازمان ملل و حمایت دولت‌های عضو، اعلامیه جهانی حقوق بشر در تاریخ دهم دسامبر سال 1948به تصویب می‌رسد. این اعلامیه دارای یک مقدمه، سی ماده و سه قطعنامه است.

گفتنی است علاوه بر منشور ملل متحد و منشور بین المللی حقوق بشر، معاهدات حمایت کننده متعددی در زمینه حقوق بشر در سطح عام و جهانی از سوی سازمان ملل متحد به تصویب رسیده است.

 آیا تفاوتی میان حقوق بشر اسلامی با غرب وجود دارد؟

 مسئله حقوق بشر مهم‌ترین تحول حقوق بین‌الملل در قرن بیستم عنوان شده است، البته در زمینه حقوق بشر باید از دو زاویه بحث و بررسی صورت گیرد، بررسی مبانی و شالوده معرفتی حقوق بشر و نقاط اشتراک و افتراق آن با اندیشه اسلامی در بحث نظری جای گرفته و ارزیابی عملکرد و بازتاب‌های آن در رفتارهای بین‌المللی و ملی در بعد عملی جای می‌گیرد.

مفاد اعلامیه‌های حقوق بشر بر اساس مبانی انسان شناسانه، معرفت شناسی و هستی شناسی نوین مبتنی بر برداشت ویژه‌ای از خود انسان است که بر اساس آن ماورای ماده از حوزه شناخت انسان خارج و در نتیجه انکار شده و فرض شده که خرد مبتنی بر روش علمی و تجربی، قادر به شناخت همه ابعاد هستی و از جمله انسان و نیازهای وی است و از زاویه ای دیگر شناخت حقوق انسان در قلمرو عقل بشری قلمداد و از حوزه انتظارات از دین خارج می شود.

اولین مؤلفه انسان شناسی ادیان و به خصوص اسلام قایل شدن به وجود ابعاد معنوی برای انسان و اصالت این بعد نسبت به جنبه مادی وجود او است. مرتبط دانستن انسان با منبع ماورایی خلقت، معنا و توحید همگی از تبعات این اصل اساسی ادیان به شمار می‌رود.

در متن اعلامیه جهانی حقوق بشر، گزاره‌های فلسفی که مبانی انسان شناختی آن را مشخص می‌کند، به خوبی قابل استخراج است. محوری‌ترین اصل و مبنای این اعلامیه توجه به انسانیت انسان است. یعنی تنها منبعی که می‌تواند ثابت و فراگیر در میان تمام انسان‌های جهان باشد، از هر رنگ و ملیت و... انسانیت آن‌هاست. بر همین اساس است که برخی حقوق بشر را "
دین انسانیت " نامیده‌اند. در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر این امر با اصطلاح احترام به حیثیت ذاتی بشر عنوان شده است.

در همین جاست که تفاوت مبنایی انسان شناسی اسلام و مکتب مادی و اومانیستی اعلامیه آشکار می‌شود. چراکه اسلام برای بشر حیثیت ذاتی قایل است (لقد کرمنا بنی آدم...) و آن را شامل همه افراد بشر می‌داند، لکن ابتنای آزادی و سعادت بشر و حقوق او بر صرف انسانیت را صحیح و کامل نمی‌داند. در نظر اسلام انسانیت صرفا و به خودی خود ملاک وحدت انسان‌ها نیست، چراکه خلاف نظر واضعان این اعلامیه، انسانیت بطور لزوم دارای جنبه مثبت نیست و اقتضای حالات منفی را نیز دارد. لذا هرگز نمی‌توان پذیرفت که اعلامیه حقوق بشر و محور معنا بخش آن یعنی انسانیت فوق ادیان است.

آیت‌الله جوادی آملی در مقاله تفاوت‌های حقوق بشر از دید اسلام و غرب، درباره غفلت از رابطه انسان و جهان آفرینش در اعلامیه حقوق بشر می‌نویسد: مکتب‌های غیر الهی نتوانسته‌اند رابطه انسان و جهان آفرینش را به درستی ارزیابی کنند . این مکتب‌ها غافل از آنند که انسان گاه با برخی از کارهایش رابطه خویش را با جهان تیره می‌کند و گاه نیز وضع جهان را به سامان می‌آورد . این غفلت سبب شده است که قانون‌گذاران بین المللی برای رفع آلودگی‌های مادی احساس مسئولیت کنند، اما بر آلودگی‌های حقیقی جهان چشم ببندند؛ آلودگی‌هایی که حاصل سیاه‌کاری‌ها و گناهان خود انسانند . بدین ترتیب، "اعلامیه جهانی حقوق بشر" برای آلودگی محیط زیست و حتی اعماق دریاها دل می سوزاند که البته این، به جای خود شایسته است ، ولی تاثیر رفتار سوء انسان را در جهان نادیده می‌گیرد.

قرآن کریم همواره به ما هشدار می دهد که به این رابطه عمیق انسان با جهان، هوشیارانه توجه کنیم: و ان لو استقاموا علی الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا (اگر مردم در راه درست پایداری کنند، ایشان را از بارانی سرشار بهره‌مند می‌سازیم).

 حقوق بشر در عرصه عمل چگونه اجرا می‌شود و تا چه اندازه از سوی کشورهای جهان مورد اعتنا قرار می‌‌گیرد؟


 این پیوند میان پدیده‌های آفرینش و رفتار آدمی، از سوی آنان که دیده حق‌بین ندارند، قابل درک نیست . این رابطه در همه شریعت‌های الهی مورد عنایت خدا است، اما قانون‌گذاران بین‌المللی که بعضا مدعی پیروی از کتابهای آسمانی‌اند، از این پیوند، سراسر غافل مانده‌اند و به همین سبب، نتوانسته‌اند در تدوین مواد حقوقی، به گونه‌ای تدبیر کنند که تیرگی‌های حقیقی جهان را روشنی بخشند و آلودگی‌های پایدار را از پیکر هستی بشویند.

علامه جعفری در تبیین عدم توجه اعلامیه حقوق بشر به تمام ساحت‌های بشری، می‌نویسد: تجزیه بعد اخلاقی از بعد حقوقی و تجزیه آن دو از بعد اجتماعی و تجزیه آن سه از بعد سیاسی و تجزیه آن چهار بعد از بعد علمی و تجزیه آن پنج بعد، از بعد فلسفی و هستی‌یابی و تجزیه همه آن‌ها از مذهب، انسان را از خود و دیگران بیگانه ساخته است. این تجزیه که از دیدگاه روش علمی محدود، خوشایند و بلکه ضروری تلقی شده، حس اشتراک در حیات و حس وحدت در حیات معقول را در درون انسان‌ها خشکانده و سست کرده است.

انسان، تک ساحتی نیست و طبعاً شناخت حقوق او و وضع قوانین لازم بر مبنای این حقوق هم نمی‌تواند تک بعدی و بی‌توجه به جوانب مختلف مرتبط با حیات او باشد.

علاوه بر مبانی هستی شناسانه و انسان شناسانه مادی، گفته شده که اعلامیه جهانی حقوق بشر ملهم از ترکیب نظریه آزادی در مفهوم غربی و نظریه آزادی در مفهوم سوسیالیستی است 10که به طور قطع با آزادی مد نظر اسلام تفاوت دارد.

در زمینه نظری اشکالاتی همچون، جهان شمول نبودن، تکلیف ستیزی، لذت گرایی، فرجام انگاری نیز وارد شده است.

خلاءهای تئوریک اعلامیه حقوق بشر موجب شد تا سازمان کنفرانس اسلامی در قاهره در اوت 1990اعلامیه اسلامی حقوق بشر را صادر کند که بسیاری از گوناگونی‌های معرفتی این دو اعلامیه با مقایسه روشن می‌شود.

در بعد عملی می‌خواهیم بدانیم سیاهه‌های معاهدات تا چه اندازه از سوی کشورهای جهان مورد اعتنا بوده و تا چه اندازه رفتار قانونی داشته‌اند.

نهادهای جهانی حقوق بشر اندام واره‌هایی هستند که وظیفه اعتلا و ارتقای حقوق بشر، مراقبت و نظارت بر اجرای مقررات حقوق بشر و رسیدگی به موارد نقض آن حقوق را در سطح جهانی بر عهده دارند که می‌توان به کمیسیون حقوق بشر، کمیساریای عالی حقوق بشر، مرکز حقوق بشر، کمیسیون مقام زن، کمیته حقوق بشر، کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی
و فرهنگی اشاره کرد.

اما آنچه که عموم مردم بیشتر درباره حقوق بشر شنیده‌اند، بعد عملی حقوق بشر است که در رسانه‌های جمعی و شبکه‌های خبری بازتاب پیدا می‌کند.

 حقوق بشر در زمره رفتارهای حقوقی است یا برخوردهای سیاسی؟

 حقیقت آن است که در بعد عملی، سازمان‌های عهده دار برای بسط حقوق بشر در جوامع و سازمان‌های نظارتی به شدت سیاسی عمل کرده و البته در اندازه و توان خود ظاهر نشده‌اند. عملکردهایی که تحت تاثیر قدرت‌های استعماری پیر و لابی‌های صهیونیستی تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

امروزه واژه حقوق بشر اهرم سیاسی برای اعمال فشار به کشورهای مستقلی شده است که در مقابل تک بعدی شدن جهان ایستادگی کرده، و به مخالفت با امپریالیسم جهانی و نظام سرمایه داری می‌پردازند.

مقام معظم رهبری در این رابطه می‌فرمایند: طعم تلخ و زهرآگین لیبرال دمکراسی غرب که تبلیغات امریکایی، مزوّرانه می‌خواست آن را داروی شفابخش معرفی کند، جان و تن ملت اسلامی را آزرده و دل آنان را گداخته است. عراق، افغانستان، لبنان، گوانتانامو و ابوغریب و جاهای پنهان دیگر و پیش از همه، شهرهای غزه و ساحل غربی، واژه آزادی و حقوق بشر غربی را که رژیم امریکا بی‌شرم‌ترین و وقیح ترین مبلّغ آن است، برای ملت‌های ما ترجمه کرده است. امروز لیبرال دمکراسی غرب به همان اندازه در دنیای اسلام رسوا و منفور است که سوسیالیزم و کمونیزم دیروز شرق.

حقوق بشری که شاید تعبیر "حقوق بشر رسانه‌ای"، رساترین واژه برای پی بردن به ماهیت آن است، امروز ابزاری برای اتهام پراکنی و در دست گرفتن فضای تبلیغاتی و بدبین کردن توده مردم است.

کاری که امروز در عرصه حقوق بشر انجام می‌گیرد، استفاده ابزاری از این منشور بین‌المللی است به این گونه که با پوشش شعارهای حقوق بشری و قانون مداری در حاکمیت داخلی کشورهای مستقل مداخله کرده و استعمار را در لباسی جدید سامان دهد.

حقوق بشر، آزادی، مدرنیته و غیره شعارهای زیبایی هستند که از سوی چند کشور نه تنها مصادره شده است بلکه این کشورها خود را صاحب حق و تکلیف در این زمینه فرض کرده و راه را برای تحقیر ملت‌های جهان سومی باز گزارده‌اند.

رهبر معظم انقلاب درباره استفاده ابزاری از حقوق بشر می‌فرمایند: می‌بینید رفتار این سران دنیا را؛ برای اطماع خودشان، برای حرص خودشان، برای پشتیبانی و حمایت از کمپانی‌های مورد تأیید خودشان، برای پر کردن جیب‌های کمپانی داران و سرمایه داران بزرگ، می‌بینید چه فجایعی در دنیا دارد اتفاق می‌افتد؛ البته زیر نام نیک شعارهای توخالی و دروغین. جنگ طلبند، اسم صلح را می‌آورند و زیر تابلوی صلح می‌ایستند؛ برای انسان‌ها و بشر هیچ حق و اعتباری قائل نیستند، زیر تابلوی حقوق بشر قرار میگیرند؛ اهل تجاوزند، تجاوز جزو سیاست‌های اصلی کارهایشان است، ادعای مقابله با تجاوز می‌کنند؛ در سیاست‌های خودشان، در رفتارهای خودشان، از همه شیوه‌های کثیف استفاده می‌کنند و بهره می‌گیرند؛ از ترور استفاده می‌کنند، سازمان‌های تروریست به وجود می‌آورند، شرکت‌های تروریست استخدام می‌کنند، در عراق شما نمونه‌اش را ملاحظه می‌کنید، در افغانستان نمونه‌اش را ملاحظه می‌کنید؛ در آنجاهایی که کودتا راه انداخته‌اند، می‌بینید.

نکته قابل توجه این است که کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا بیشترین نقض حقوق بشر را در کارنامه خود ثبت کرده‌اندکه نگاهی به رفتارهای آنان در مقابل کشور ایران مانند تجهیز نظامی و اطلاعاتی نظام بعثی عراق، سرنگونی مسافران هواپیمای ایرباس در سال 1367، حمایت از گروهک های تروریستی مانند منافقین و جند الله و بسیاری موارد دیگر این مطلب را به اثبات می‌رساند.

اما آنچه مسئولان و توده ملت‌ها را به حقوق بشر به شدت بدبین نموده است، اقدامات ناپسند کشورهای زور مدار در پوشش فعالیت‌های حقوق بشری است که این مراکز در سایه امن حمایت‌های بین‌المللی به سازمانی برای جاسوسی علیه یک کشور تبدیل شده است.

در پایان باید اذعان کرد انسان به طور ذاتی و پیوسته شیفته عدالت و اخلاق و آزادگی بوده است و دراین مسیر در هر دوره‌ای به فراخور زمان راه‌کاری اندیشیده و اقدامی انجام داده است.

حفظ حقوق بنیادین بشر و مصون ماندن انسان که خلیفه الهی در روی زمین است، آرمانی ستودنی است که به سندی کامل و جامع تر و به مجریان پاک تری نیاز دارد
نویسنده:
عباس اسدی وكيل پايه يك دادگستري
- See more at: http://www.iwpeace.com/reports/3081#sthash.z5KYArCp.dpuf
مرجع : مجمع جهانی صلح اسلامی
کد مطلب : ۳۶۴۸۷۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما