۰
سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۴
بخش دوم و پایانی

20دلیل برای فروپاشی آمریکا-2

20دلیل برای فروپاشی آمریکا-2
11- ناکارآمدی ارتش آمریکا

قدرت نظامی آمریکا بزرگ­ترین تکیه­ گاه این کشور برای تقویت و حفظ ابرقدرتی آن در جهان محسوب می­شود. افزایش بودجه‌ی نظامی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001(م)، بیان‌گر قدرت نظامی در راه‌برد جهانی آمریکا است. 145 هزار نیروی نظامی آمریکا در عراق با تمام تجهیزات پیشرفته قادر نیست با 1% از جمعیت عراق که در تقابل با ارتش آمریکا است، مبارزه نماید.


تلفات روز افزون این کشور در عراق و شیوع بیماری­های روانی در میان ارتش مستقر در این کشور و فرار سربازان آمریکایی بیان‌گر ناتوانی ارتش آمریکا در مهار امنیتی است. عقب­ نشینی ارتش آمریکا از شمال و جنوب افغانستان و سپردن امنیت این مناطق به ناتو و ناکافی دانستن سربازان آمریکایی در عراق توسط بوش مصادیق روشنی از شکست ارتش آمریکا در برابر نیروهای نامتقارن در منطقه است. گزارش «بیکر- همیلتون» نشان داد که ارتش آمریکا در جنگ با تروریسم شکست خورده است.[20]

12- شکست اطلاعاتی کاخ سفید


حادثه‌ی 11 سپتامبر، برآورد غلط سازمان اطلاعات آمریکا برای تهاجم به خاورمیانه و پیروزی حزب ­الله در جنگ 33 روزه و هم‌چنین شکست سناریوی براندازانه در ایران همگی مصداق شکست اطلاعاتی آمریکا است. مدت­ها از اعتراف اکثر سیاست­مداران و صاحب­ نظران آمریکایی مبنی بر شکست خود در نبرد اطلاعاتی در خاورمیانه می­گذرد که به جابه جایی مسؤولان سازمان سیا و مراکز اطلاعات ملی آمریکا پیامدهای این شکست میباشد. در این ارتباط «برژینسکی» مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا برآورد غلط امنیتی از عراق قبل از جنگ را بزرگ­ترین افتضاح در تاریخ سازمان­های اطلاعاتی آمریکا ذکر کرده است.[21]

13- افزایش نفوذ و قدرت در ایران


تضعیف و نابودی جمهوری اسلامی ایران از جمله اهداف آمریکا است. امری که روند تحولات منطقه ­ای و جهانی نشان از شکست آن دارد چرا که حتی ارزیابی مقام‌های آمریکایی این است که جمهوری اسلامی ایران قدرت و نفوذ بی­ بدیلی در منطقه پیدا کرده است. این فرآیند انتقاداتی را به سیاست­های دولت­های وقت آمریکا در پی داشته است. چنان­چه «آلبرایت» وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا در اعتراض به سیاست­های بوش گفت:
«ایران به خاطر تهاجم آمریکا به عراق قدرتمندتر شده و این بیش‌تر یک فاجعه است تا یک راه‌برد که رییس جمهور آمریکا، مطرح کرده است.»[22]


تمام تلاش آمریکا از هجوم سخت­ افزاری و نرم­ افزاری به خاورمیانه تغییر فرهنگ سیاسی منطقه و حاکم­ کردن لیبرال دموکراسی بود امّا اینک اسلام به­ عنوان ایدئولوژی مطرح در خارومیانه قدرت را در دست گرفته است.

14- از دست دادن مدیریت بحران


گزارش­های مراکز راه‌بردی و مطالعاتی آمریکا نشان داد که اوضاع منطقه از کنترل کاخ سفید خارج شده و آمریکا به تنهایی قادر به حل مشکلات ناشی از تغییرات در خاورمیانه نیست. هر چند در سال­های گذشته برای برون رفت از این وضعیت ابتدا یک جانبه­ گرایی در تحولات عراق و مسأله‌ی هسته­ ای ایران و سایر بحران­ های منطقه­ ای از جمله سوریه و لبنان را کنار گذاشت و به کشورهایی چون فرانسه و آلمان متوسل شد و یا در افغانستان با عقب­ نشینی از مناطق جنوبی و شمالی جای خود را به نیروهای ناتو بخشید؛ در برخورد با روسیه فرانسه را با خود همراه ساخت و در ارتباط با خلع سلاح حزب­ الله لبنان از دخالت مستقیم پرهیز کرد،23] امّا رویداد اخیر که به انحلال کابینه‌ی «حریری» در لبنان انجامید نشان داده شد تمامی این سیاست­ها نتوانسته مدیریت بحران را به کاخ سفید بازگرداند؛ همان­گونه که در سال­های گذشته گزارش 142 صفحه­ ای بیکر- همیلتون قاطعانه اعلام کرد در صورتی آمریکا می­تواند بحران خاورمیانه را مدیریت نماید که به کشورهای ایران و سوریه متوسل شود.

15- شکل­گیری خاورمیانه‌ی اسلامی

تمام تلاش آمریکا از هجوم سخت­ افزاری و نرم­ افزاری به خاورمیانه تغییر فرهنگ سیاسی منطقه و حاکم­ کردن لیبرال دموکراسی بود امّا اینک اسلام به­ عنوان ایدئولوژی مطرح در خارومیانه قدرت را در دست گرفته است. ناسیونالیسم غربی و لیبرال دموکراسی هیچ جایگاهی در جوامع اسلامی خاورمیانه نخواهد داشت همان­طور که «گراهام فولر» در مقاله‌ی «آینده‌ی اسلام سیاسی» نوشت:

«اسلام تنها آلترناتیو منطقه است و سیاست­های غرب و آمریکا مانع از روند رو به پیشرفت آن نخواهد شد، بلکه سیاست­های خاورمیانه­ای بوش موجب تسریع و شتاب آن نیز گردید.»[24]

روند تحولات منطقه نشان از فرآیند رو به رشد اسلام­گرایان است که غرب­گرایان را به کناری می­زنند.

16- آمار تکان دهنده‌ی وضعیت دختران آمریکا


در حالی­که مسأله‌ی عفاف و حجاب دختران و زنان مسلمان، به ویژه در جمهوری اسلامی ایران به یکی از معضلات اصلی، سیاسی و به دنبال آن از اهداف اصلی حمله‌ها و تهاجم‌های فرهنگی لشکریان جنگ نرم آمریکا تبدیل شده و مقام‌های سیاسی آمریکا به رغم غوطه‌وری در مرداب مشکلات اقتصادی و انزوای سیاسی خود، دایم نگرانی خود را از وضعیت دختران و زنان در ایران اسلامی اعلام می‌کنند، وضعیت دختران و نوجوانان آمریکایی، در ابعاد متفاوت روحی، روانی، نا امیدی، نا امنی ... و به ویژه در مسایل جنسی، بسیار اسف‌بار است!

بنابر آمار رسمی گزارش شده، نزدیک به نیمی (46٪) از کل دختران بین 15 تا 19 ساله‌ی آمریکایی، دارای سابقه‌ی روابط جنسی هستند و این در حالی است که قوانین ازدواج در اسلام برای زیر18 سال را با شعار «کودک آزاری» مورد تنقید قرار می‌دهند! و حال آن که بدیهی است با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و ... ، حتی اگر فرهنگ ازدواج در سنین نوجوانی در ایران همگانی شود، باز ممکن نیست که نیمی از دختران 15 تا 19 ساله ازدواج کنند.
در میان دختران 15 ساله‌ و مجرد آمریکایی، فقط 13٪ رابطه‌ی جنسی را تجربه نکرده‌اند! یعنی 87٪ آنان بدون ازدواج از سابقه‌ی رابطه‌ی جنسی برخوردارند و تا سن 19 سالگی فقط از هر 10 نفر، 3 نفر فاقد چنین رابطه‌ای هستند! و البته این رقم طبق گزارشات رسمی است که همیشه کم‌تر از واقعیت بیرونی می‌باشد.


حداکثر سن تجربه‌ی رابطه‌ی جنسی دختران آمریکایی، 17 سالگی می‌باشد، در حالی که حداقل سن ازدواج آن‌ها 20 سالگی است و این بدان معناست که این عده در معرض حاملگی‌های زودرس و ابتلا به بیماری‌های مقاربتی که شاید یک دهه به طول انجامد هستند. طبق آمار رسمی در سال 2006(م) تعداد 420.200 سقط جنین توسط مادران 15 تا 19 ساله به ثبت رسیده است و سن به پایان رساندن دوران بارداری زنان 15 تا 19 ساله در این سال به 27٪ تنزل پیدا کرده است. با توجه به این که از هر 10 نوجوان فقط 6 نفر به هنگام سقط جنین با بزرگ‌تر خود مشورت کرده و تحت نظر آن‌ها نوزاد خود را سقط می‌کنند، دولت آمریکا تصمیم دارد تا پایان سال 2010(م)، حضور و همراهی یکی از والدین برای سقط جنین را در 38 ایالت اجباری کند.

فرهنگ آمریکا بی‌هیچ متولی در گیرودار شناخت بین واقعیت و خیال محکوم به مرگ است. چرا که به گفته‌ی یک نویسنده‌ی آمریکایی، توان شناخت واقعیت از خیال را از دست داده است.

17- هماهنگ نبودن هنر و سیاست‌های آمریکا


هنر و سیاست‌های واشنگتن همیشه با هم هماهنگ نیستند. حتی در اوج موفقیت سیاست فرهنگی آمریکا طی سال‌های دهه‌ی 1950(م)، تلاش‌های این دولت برای ترویج هنر آمریکایی در خارج از کشور گرفتار بحث‌های داخلی شده است. طبق اظهارات «مایکل ال.کرن»، نویسنده‌ی کتاب «ریزش پناهگاه‌های روح بشری: هنر آمریکایی و جنگ سرد»، وزارت امور خارجه تورهای بین‌المللی دو نمایشگاه را به خاطر اتهام به کمونیستی بودن برخی از هنرمندان و یا داشتن تفکرات کمونیستی، لغو کرده است.

یکی از این هنرمندان «جودی ورتین» متولد آرژانتین و ساکن بروکلین است، وی پس از خلق یک اثر هنری در سال 2005(م) در مکزیک، مورد تهدید گروه‌های ضد مهاجرت قرار گرفت، وی در اثرش کفش‌های کتانی کشیده بود و آن‌ها را به مردم ساکن تیجانوی مکزیک، تعمیم داده بود که قصد عبور از مرزها به سمت ایالات متحده را داشتند. هر خانواده مجهز به قطب‌نما، چراغ قوه، مسکن‌های آرام‌بخش و کفش‌هایی بودند که نقشه‌ی ناحیه‌های مرزی روی کف آن حک شده بود، به عقیده‌ی خانم ورتین، نیروی هوشمند یک ایده‌ی فوق‌العاده است. وی افزود: «به نظر من برای هنرمندان آمریکایی بسیار مهم است که به خارج از کشور سفر کنند تا عقیده‌ی متفاوتی نسبت به دنیا کسب کنند، این به واقع یک امر حیاتی است.»

«پاول فیفر»، هنرمند دیگری که در خارج از کشور روی آثارش کار می‌کند، معتقد است این تصور قابل تغییر است اما به شرط این­که این هنرمندان از آزادی کافی برخوردار باشند، وی ادامه
داد: «بهترین آثار هنری نباید ضرورتاً به شیوه‌ای طراحی شوند که آقایان در وزارت امور خارجه تصور می‌کنند.» فیفر با اشاره به تجربه‌ی کاری خود در خارج از کشور یادآور شد: «متقاعد کردن افرادی که برای خود کار می‌کنند و نه برای دولت آمریکا خالی از اهمیت نیست، همان‌طور که «فولرایت» در فیلیپین بارها و بارها به مردم گفته است که مقام رسمی دولت آمریکا نیست و فقط برای مردم کار می‌کند تا بتوانند به صداقت واقعی و گفت‌وگوهای دوجانبه اعتماد کنند.»

18- انحطاط فرهنگی


فرهنگ آمریکا بی‌هیچ متولی درگیر و دار شناخت بین واقعیت و خیال محکوم به مرگ است. چرا که به گفته‌ی یک نویسنده‌ی آمریکایی، توان شناخت واقعیت از خیال را از دست داده است. بر این مبنا فرهنگ آمریکایی نیازمند کنش‌گرانی است که آن را از وضعیت کودکی محتوم خویش خارج سازند. وضعیتی که شایعه‌های خاله زنکی و پوچ، به جای اخبار و اطلاعات به خورد مردم داده می‌شود.

فرهنگ فرو رفتن در توهم و خیال و هم‌چنین فرهنگ سلبریتی که در اطراف آن رشد و نمو کرده، دست به دست هم داده­ اند و پوچی وحشتناکی نصیب جامعه کرده­ اند؛ این گونه است که اکنون فرهنگ آمریکا از یک فرهنگ تولیدی به یک فرهنگ مصرفی تبدیل شده است. در واقع خصلت «صنعتی شدن» به فرد فرد جامعه‌ی آمریکایی نیز تعمیم داده شده است. در این فرآیند حتی فساد به مختصات تجارت آمیخته می­شود و سکس به یک مزیت اقتصادی بدل می­شود.
تولیدکنندگان محصولات پورنو هم می­دانند که سن مشتریان­شان به طور فزاینده­ای در حال کاهش است امّا سود و تجارت است که این فرآیند تولید را توجیه می­کند.

19- افزایش فساد در آمریکا


هر سال در آمریکا 13 هزار فیلم پورنو تولید می­شود. بر پایه‌ی گزارش (Internet filter review)، عایدی جهانی پورنو شامل اتاق­های پخش فیلم در هتل­ها، کلوب­های سکس و صنعت رو به گسترش سکس الکترونیک، 97 میلیارد دلار در سال 2006(م) بوده است. این عایدی، با درآمد شرکت­های پیش‌رو در امر فن­آوری مثل «مایکروسافت»، «گوگل»، «آمازون»، «ای بی»، «یاهو»، «اپل»، «نت فلیکس» و «ارث لینک» برابری می­کند. فروش سالانه در آمریکا حدود 10 میلیارد دلار یا حتی بالاتر تخمین زده می­شود. هیچ ارگان یا نهادی در امر کنترل و مونیتورینگ صنعت پورنو وجود ندارد. به عنوان مثال، «جنرال موتورز»، صاحب (Direct TV) است که هر ماه 40 میلیون تصویر پورنو روانه‌ی خانه‌ی آمریکایی­ها میکند (At& T Broadband) و (Comcast Cable) هم اکنون به­ خاطر وجود «شبکه‌ی داغ» (سکسی) سرویس‌های سرگرمی و سرویس (pay per view) مخصوص بزرگ‌سالان، بزرگ­ترین شرکت خدمات دهی پورنو در آمریکا است؛ ( At &و جنرال موتورز) نزدیک به 80 درصد دلارهای صرف شده توسط کاربران و مصرفت کنندگان صنعت پورنو را پارو میکنند.[25]

به گزارش «ایونا»، بنابر تحقیقاتی که وزارت دادگستری آمریکا درباره‌ی روسپی­گری، فساد و فحشا انجام داده، دریافته است که این عمل تجارتی رایج و پرسود است که درآمد و سرمایه‌ی آن به 8 میلیارد دلار می­رسد و با دیگر سازمان­های تبه­کاری در ارتباط می­باشد.این تجارت اشکال مختلفی را در بر می­گیرد از چاپ کتاب­های مستهجن گرفته تا مجلات، نوارهای ویدیویی، شبکه‌های ماهواره­ ای و اینترنت.

طبق آمار سازمان اطلاعات آمریکا (FBI) روسپی­گری سومین درآمد سازمان­های تبهکاری بعد از قاچاق مواد مخدر و قمار است و تقریباً به وسیله‌ی مجلات و فیلم­های مستهجن 85% این درآمد را کسب می­کنند. در عصر حاضر حداقل 900 سینما مختص به فیلم‌های مستهجن در آمریکا دایر است و بیش از 1500 کتاب‌فروشی، کلوپ فیلم‌ها و مجلات مبتذل را خرید و فروش می­کنند و این تعداد حتی 3 برابر غذا خوری­های معروف مک دونالد است. مشخص است که آمریکا رتبه‌ی اول را در ساخت و تولید موارد فساد و فحشا به خود اختصاص داده است.

طبق آمار سال 2002(م) این کشور سالانه 159 مجله در این زمینه یعنی به تعداد 8000 جلد در سال چاپ می­کند و تجارت اجاره کردن فیلم‌های مستهجن از سال 1985(م) از 75 میلیون به 665 ملیون در سال 1995(م) رسید .

صاحبان این تجارت دریافته‌اند که برخی از مردم اگر از ننگ و آبروریزی نمی­ ترسیدند وارد این کار شده و حتی بر پرده‌ی سینما خود را نشان می­دادند ولی با فشار حکومت تصمیم گرفتند ارسال این موارد را از راه پست انجام دهند که برخی از مردم هم که هنوز دارای فطرتی پاک بوده و کمی غیرت و ننگ در وجودشان بود آن‌ها را رد می­کردند.

روان‌شناسی به‌ نام «ادوارد دونرستین» عنوان می­کند: «کسانی که در کار فساد و فحشا هستند دچار خشونت بیش از حد، توجه نداشتن به مشکلات دیگران و تجاوز به دیگران می­شوند.» برخی محققین نیز بر این باورند که تماشای این موارد باعث تقبل تجاوز بر خود و اجبار دیگران به فاحشه­ گری و تمایل به تجاوز به دیگران شده و در نظر آن­ها این جرایم خرد و ناچیز به شمار می‌رود .

دو پژوهش‌گر به ­نام‌های «آدلف زیلمان و گنینگز برایانت» دریافتند، کسانی که به این امور پست مشغول هستند، تجاوز را جزو جرایم جنایی محسوب نکرده و غرق در این امور شده و بدان معتاد می­گردند و زشت­ترین و پست­ترین جنایت­ها را انجام می­دهند. مانند تجاوز، شکنجه‌ی تجاوز شده ­ها، لواط، تجاوز به کودکان و انجام همین اعمال بر روی جامدات، حیوانات و محارم. گروهی از افسران پلیس، تحقیقی را درباره‌ی تجاوز فردی و جمعی انجام دادند و دریافتند که فیلم­های مستهجن و دیگر موارد فحشا و سکس نقش اساسی و قابل لمسی در تحریک این افراد به ارتکاب این جرایم داشته است .

20- کاهش و افول قدرت نرم آمریکا


عملکرد آمریکا در سال­های اخیر و به خصوص پس از جنگ در افغانستان و عراق موجب کاهش محبوبیت آمریکا در منطقه شد. هم‌چنین افشا شدن شکنجه­ های غیرانسانی سربازان آمریکایی در گوانتانامو، ابوغریب در عراق و بعدها در افغانستان موج انتقادات علیه آمریکا را حوزه­ای گسترده بخشید؛ به گونه­ای که موجبات کاهش قدرت نرم آن را در جهان اسلام و حتی غرب ایجاد کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، مؤسسه‌ی مطالعاتی «رند» آمریکا در تحلیلی نوشت: «آمریکا به نوعی به طرفی حرکت کرده که به نظر می­رسد اکثر شیعیان و سنی‌ها، اکثر اعراب و اکثر فارس­ها، آمریکا را دشمن خود تلقی می­کنند؛ در واقع یکی از مواردی که طرف‌های درگیر در آن مشترک هستند، مخالفت آن­ها با آمریکاست.»

«جیمز دابینز» از مقام­های پیشین وزارت امور خارجه‌ی آمریکا و نویسنده‌ی این تحلیل، خاطر نشان می­کند: «نیروهای آمریکایی در عراق از سوی آشوب‌گران سنی، بعثی­های سابق و اعضای القاعده مورد هدف قرار می­گیرند و هیچ نشانه­ای از این وجود ندارد که دشمنی آن‌ها با آمریکا در حال فروکش کردن است.»

فروپاشی حتمی است


بدین ترتیب، 20 دلیل نام برده شده در ارتباطی تنگاتنگ، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و جامعه‌ی آمریکا را در می­نوردد تا این‌گونه این درگاه بسته شود. فروپاشی آمریکا حتمی است، زمانش را نمی‏دانیم امّا چرخه‌ی صعود و نزول تمدن­ها و شواهد، نشان از مرگ آمریکا دارد؛ یک مرگ تدریجی!(*)

پی نوشت‏ها:

[1]Mark Faber
[2]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8808250126
[3]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8808250126
[4]NaomiKlein
[5]Nation
[6]همان
[7]همان
[8]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8808250126
[9]http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1216724
[10]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8808250126
[11]www.rohama.org/fa/pages/?cid=1961
[12]مرکز پژوهش­های کاخ سفید، استراتژ امنیت ملی آمریکا، ترجمه محمد حسین خاتمی و علی آدمی، ضمیمه فصلنامه مطالعات راهبردی، سال ششم، ش2، تابستان 1382، ص9
[13]معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، پایان عصر آمریکا در خاورمیانه، ناشر: معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، 1386، ص20
[14]همان
[15]اندیشکده روابط بین الملل
[16]ریچارد هاوس، خاورمیانه بزرگ، اطلاعات
[17]سخنرانی دیک چنی در مجمع جهانی اقتصاد، روزنامه همشهری، ش 10، نیمه دوم، 1383، ص 8-9
[18] هاوس، همان
[19]مبارزه علیه تروریسم، کارنامه دولت بوش از 11 سپتامبر، ترجمه از فارین پالیسی شماره جولای و آگوست، مترجم سید جواد موسوی خورشیدی، ماهنامه راهبردی اطلاعات، سال چهارم، مهر 1385، ص 19
[20]معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، پایان عصر آمریکا در خاورمیانه، ناشر: معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، 1386، ص32-33
[21]همان، ص 34
[22] روزنامه کیهان، 16/1/1385
[23]معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، پایان عصر آمریکا در خاورمیانه، ناشر: معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، 1386، ص 35
[24]گراهام فولر، آینده اسلام سیاسی، ترجمه پیروز ایزدی، فصلنامه راهبرد، شماره 27، بهار 1382
[25] کریس هجز، منبع : www.alternet.org به نقل از: نشریه سیاحت غرب شماره 75
مرجع : اندیشکده راهبردی تبیین
کد مطلب : ۳۷۰۰۲۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما