کامران کرمی کارشناس مسائل عربستان در گفتوگو با خبرنگار بین الملل خبرگزاری فارس درباره اقدامات جدید مقامات عربستانی از جمله عدم پذیرش عضویت در شورای امنیت،تقابل مستقیم با ایران در موضوع هستهای ، همسویی با اسرائیل و درخواست برای عضویت دائم در شورای امنیت به گفتوگو پرداخت و تاکید کرد که این اقدامات حکایت از اختلاف نظر در کادر رهبری این کشور در هدایت و تصمیم گیری موضوعات دارد که بخصوص بعد از تحولات بهار عربی قابل مشاهده است.
کرمی با اشاره به اینکه مهمترین تاثیر انقلاب های عربی برای عربستان تغییر در نوع رفتار سیاست خارجی و امنیتی این کشور است، تصریح کرد که فروریختن ترس عربستان از تغییرات پیرامونی و ماجراجویی آشکار در محیط راهبردی و منطقه ای مهمترین تاثیر از تحولات اخیر منطقه بود.
این کارشناس منطقه در ادامه میافزاید: در سالهای اخیر مشکلات عربستان افزایش پیدا کرده و آزادی عمل کمتری برای این کشور بوجود آورده، همگی باعث گردیده تا عربستان متوجه این واقعیتها باشد که دیگر نمی توان بسان گذشته و در پیوند با یک قدرت فرامنطقهای، به تامین نیازهای خود بپردازد.
متن کامل این گفتوگو در زیر آمده است
فارس: دلیل اصلی اینکه عربستان پس از 15 سال تلاش عضویت در شورای امنیت را رد کرد به چه مسئله ای برمی گردد؟
کرمی: اتخاذ تصمیم در حوزه سیاست خارجی همواره برگرفته از تصورات ادراکی کنشگران در بستر شرایط متغیر محیطی و پیرامونی است. تلاش های یک دهه و اندی عربستان در پیوستن به کرسی غیر دائم شورای امنیت تحت عنوان «کرسی اسلامی» معطوف به همین درک متغیر محیطی است. تغییر در تصمیم عربستان در رد کرسی شورای امنیت، فارغ از اینکه با چه توجیه یا استدلال منطقی نزد زمامداران سعودی برخوردار است، اما توجه به فضاهای طرح این پیشنهاد تا پیگیری و نهایتا رد این موضوع از سوی دولت آل سعود می تواند بخشی از الگوی رفتاری این کشور را توضیح دهد. مسئله مهمی که واقعیت روشنی را به تصویر می کشد این است که ماه های متعددی است که رویه سیاست خارجی عربستان از منطق متعارف سابق پیروی نکرده و رفتارهای متناقضی که حکایت از اختلاف نظر در کادر رهبری این کشور در هدایت و تصمیم گیری موضوعات دارد، بخصوص بعد از انقلابهای عربی مشاهده می شود.
ماهیت خیزش های عربی و تحولات منبعث از آن بخصوص متغیر آمریکا، تردیدهای زیادی را در ادراک رهبران عربستان بر جای گذاشت که با توافقی که بر سر خلع سلاح سوریه صورت گرفت، تبدیل به یک واقعیت رفتاری گردید که در گفته های مقامات عربستان از جمله بندر بن سلطان انعکاس یافت. عربستان در 2 سال اخیر تلاش ها و لابی های زیادی نمود تا با راه یافتن به کرسی شورای امنیت بر روند تحولات سوریه تاثیر قابل توجهی بر جای بگذارد، اما تلاش های نافرجام عربستان در ساقط کردن رژیم سوریه باعث گردید تا این مسئله به عنوان مهمترین متغیر بر تصمیم رهبران عربستان در رد این کرسی تاثیر داشته باشد.
مسئله دوم دیگری که می تواند بخشی از رفتار عربستان را توضیح دهد این است که کرسی شورای امنیت اگرچه می تواند برای عربستان فضاهای بازی را فراهم آورد، اما همزمان قبول این عضویت می تواند پیامدهایی چون کاهش آزادی عمل در زمینه اتخاذ عملیات در سطح منطقه باشد و همچنین عربستان را وادار به رایدادن در موضوعاتی کند که ترجیح میدهد آنها را نادیده بگیرد. بخصوص انتقاد مجامع و نهادهای حقوق بشری عامل بازدارنده مهمی برای پرهیز از درگیر شدن در موضوعات و احتیاط در رفتار عربستان می باشد. از اینرو این چند مسئله می تواند بخشی از الگوی رفتاری عربستان را توضیح دهد، اما با توجه به سرعت اتخاذ این تصمیم، ممکن است واقعیت چیز دیگری باشد که در حال حاضر از آن بی اطلاعیم.
فارس: اخیرا عربستان درخواست برای تغییر در ساختار شورای امنیت و عضویت دائم در این شورا را خواستار شده، به نظر شما این نشانی از عدم درک سران سعودی از واقعیات روابط بین الملل هست یا یک اقدام تبلیغی می باشد؟
کرمی: مسئله تغییرات در ساختار و مکانیسم های شورای امنیت موضوعی است که در سالهای اخیر از سوی بازیگران تجدید نظرطلب مطرح شده که بخشی از این تغییرات ریشه در واقعیت دارد و باعث گردیده تا دیگر بازیگرانی که رویه سیاست خارجی انها حفظ وضع موجود است نیز از این روند حمایت نمایند.
اهمیت این مسئله برای عربستان می تواند در سطح نیازهای تاکتیکی مطرح باشد و فاقد منطق راهبردی و پیروی از یک استراتژی روشن و مشخص است.
عربستان از طرح این مسئله می تواند ضمن همراه شدن با افکار عمومی، بخشی از انتقادات نهادهای وابسته به سازمان ملل را نیز خنثی نماید.
مسئله دیگر به جریان سازی و هدایت موضوعات بر می گردد. حمایت عربستان می تواند بر روند جریانات تاثیرگذار باشد و سیاستهای عربی – اسلامی را با چانه زنی بیشتر و قدرت بیشتری مدیریت کند و نوعی پذیرش را برای عربستان بوجود آورد. از سوی دیگر بخشی از انگیزه عربستان برای همراه شدن با موج تغییرات در سازمان ملل برآمده از استدلالات منطقی است.
سعودی ها معتقدند که اصلاحات در ساختار سازمان ملل و همچنین راه یافتن بازیگران منطقهای به چرخه شورای امنیت باعث خواهد شد تا تصمیم گیری محدود به اراده برخی بازیگران نباشد و قدرت های منطقهای هم بتوانند بر روند تصمیمات بخصوص در ارتباط با موضوعات منطقهای اثرگذاری بیشتری داشته باشند.
فارس: چقدر تغییرات در محیط اطراف عربستان پس از بیداری اسلامی در این رفتار تاثیر داشته است؟
کرمی: منطق تغییر انقلابهای عربی اگر چه برای عربستان فاقد جذابیت های لازم بود و دربردارنده تهدیدات امنیتی و درگیرسازی در موضوعات ناخواسته بود، اما دو پیامد مهم برای سعودی ها داشت: اول؛ فروریختن ترس عربستان از تغییرات پیرامونی و ماجراجویی آشکار در محیط راهبردی و منطقه ای بود. تا قبل از این، عربستان از طریق مصالحه و اجماع پشت پرده سعی می نمود تا از تغییر و تحولات پیرامونی جلوگیری نماید.
پیامد دوم؛ مدیریت تغییرات بدون همراهی آمریکا بود که تجربه جدیدی را برای تصمیم گیرندگان عربستان بر جای گذاشت که بدون بهره گیری مستقیم از حمایت های آمریکا هم میتوان به کنترل متغیرهای مداخلهگر پرداخت. بنابراین این دو مسئله می تواند در محیط سیاسی جدید خاورمیانه، عربستان را وارد الگوی جدیدی از رفتار سیاست خارجی نماید که جلوه های آن می تواند بر موضوعات و تحولات آتی خاورمیانه اثرگذار باشد و ریاض را به پیروی از سیاست توازن سازی جدیدی که برگرفته از متغیرهای منطقهای است، هدایت نماید.
از اینرو بخشی از تناقض های رفتار سیاست خارجی عربستان ناشی از محیط بیثبات خاورمیانه پس از خیزش های جهان عرب است که بر خروجی تصمیمگیری در کادر رهبری عربستان بیشترین تأثیر را بر جای گذاشته است.
فارس:در سطح داخلی آیا مشکلات اقتصادی و سیاسی می تواند دلیل مدل نو رفتار سیاست خارجی عربستان باشد که به نظر جسورانه تر و ماجراجویانه تر شده باشد؟
کرمی: همانطور که در سطور بالا اشاره شد، اساسا جلوه های تغییر در رفتار سیاست خارجی بازیگران روابط بین الملل برآمده از تصورات جدید در محیط متغیر راهبردی است که در پیوند با هم، یک هم نهاد را در تبیین الگوی جدیدی از کنش رفتاری تشکیل می دهند. در این شرایط بازیگران با توجه به مقدورات و محذورات خود که همواره بر سطح و دامنه تصمیمات اثرگذار است، سعی می نمایند تا رفتار خود را منطبق با شرایط جدید تنظیم نمایند. هر چند که نباید این نکته را نادیده گرفت که تحمیل شرایط راهبردی می تواند تصمیمات را دچار حالتهای واکنشی و متناقض نیز نماید. واقعیت امروزین عربستان با دهه های گذشته متفاوت است.
زمانی عربستان به دلیل برخورداری از درآمدهای فراوان می توانست هزینههای ابتکار عمل در سطح منطقه را همچون طوفان صحرا یا حمایتهای مالی از گروههای سلفی در پهنه وسیعی از جهان تامین نماید. اما امروز متغیرهایی چون افزایش جمعیت جوان تحصیلکرده و بیکار با مطالبات چالشی جدید، مصرف بخشی از تولید نفت برای تامین برق نیروگاهها، انتقادات داخلی و بین المللی که در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده و آزادی عمل کمتری برای عربستان بوجود آورده، همگی باعث گردیده تا عربستان متوجه این واقعیتها باشد که دیگر نمی توان بسان گذشته و در پیوند با یک قدرت فرامنطقهای، به تامین نیازهای خود بپردازد. از اینرو این مسئله خواه ناخواه عربستان را وارد فضای جدیدی خواهد نمود تا با درگیر شدن آشکار در موضوعات منطقهای و بین المللی، رویه محتاط آمیز خود را کنار گذاشته و با چانه زنی بیشتر که هزینههایی را نیز متوجه این اقدامات خود خواهد نمود، به تامین منافع خود بپردازد. در پایان ذکر این نکته لازم است که صحبت و سخن از دیپلماسی جدید عربستان در سالهای آینده منوط به سطح درآمدهای نفتی، متغیرهای داخلی، تغییرات در کادر رهبری عربستان، تحولات جدید منطقهای و همچنین ماهیت رابطه با آمریکا می باشد.