حوادث اتفاق افتاده در صبح یازدهم سپتامبر 2001 تنها چند دقیقه به طول انجامید. با این حال اهمیت این ماجرا تا اندازهای بود که روند سیاست خارجی آمریکا و روند سیاست جهانی را بکلی متحول ساخت. دولت آمریکا با گذشت زمان اندکی از وقوع این حادثه خود را قربانی حوادث تروریستی خواند و پرچم مبارزه با تروریسم را برافراشت با این وجود دلایل و اسناد بسیاری در طول زمان منتشر شد که نشان از عدم صداقت آمریکا به عنوان راوی رسمی سوانح مذکور داشت. در قسمت قبلی این نوشتار به ارائه دو دسته از شواهد و اسناد موجود دال بر تناقض دعاوی آمریکا پرداختیم. در ادامه بحث به یکی دیگر از اسناد قابل طرح که تناقضات گفتاری آمریکا پیرامون موضوع 11 سپتامبر را آشکار میکند، میپردازیم.
3- تناقض ادعای دولت آمریکا با قوانین فیزیکی سقوط اشیاء
از جمله شبهاتی که درباره این حادثه معمابرانگیز مطرح شده تناقضی است که روایتهای رسمی آمریکا از سقوط ساختمانهای تجارت جهانی با یکی از اصول قوانین نیوتن دارد.
مهندسان و معماران حقیقتیاب 11 سپتامبر زمان سقوط برجهای دوقلو و ساختمان شماره 7 تجارت جهانی را اندازه گرفته و نشان دادهاند این سقوط دقیقاً با قوانین سقوط آزاد مطابق بوده است.
سقوط آزاد به حرکت هر جسمی گفته میشود که تنها نیروی وارد بر آن هنگام سقوط نیروی وزن خودش باشد. این شرایط باعث میشود حالتی از اینرسی (تمایل جسم به ماندن در همان حالتی که هست) به وجود آید که جاذبه زمین تنها نیرویی است که جسم تحت آن سقوط میکند.
برای فهم ساده موضوع فرض کنید در یک بسته چوب یا فلز در شرایط خلأ از بالای برجی به پایین پرتاب شود. در این شرایط 2/9 ثانیه طول خواهد کشید که این بسته سقوط کند. سقوط یک بسته چوب که قطر آن به عنوان مثال 10 اینچ باشد، زمان سقوط آن در هوا را نسبت به سقوط در خلأ تا 50 درصد افزایش خواهد داد. بنابراین این جعبه چوب، پس از حدود 15 ثانیه سقوط خواهد کردـ یعنی همان زمانی که برج شمالی تجارت جهانی سقوط کرد. علت این افزایش در زمان سقوط همان مقاومت هواست که سرعت سقوط را کاهش میدهد.
اما آیا ریزش یک ساختمان هم میتواند با سرعت سقوط آزاد صورت پذیرد؟ در گزارشهای رسمی آمریکا عنوان شده برج جنوبی ساختمان تجارت جهانی ظرف 10 ثانیه، یعنی با سرعتی معادل سقوط آزاد فروریخته است.
با این حال، نکتهای که به زعم دانشمندان باید به آن توجه کرد این است که سقوط یک ساختمان با سقوط آزاد جسمی که از بالا به پایین پرتاب میشود، متفاوت است و به زمان بیشتری نیاز دارد، چون عواملی در ریزش ساختمان درکارند که باعث میشود از سرعت سقوط آن بکاهند.
اگر بخواهیم به زبان علمی سخن بگوییم، اصل سوم قانون نیوتن تصریح میکند وقتی جسمی سنگین روی اجسام دیگر میافتد، یعنی وقتی دو جسم به هم برخورد میکنند به هم نیرویی در جهت عکس وارد میکنند.
بنابراین وقتی یک شی سقوط میکند، اگر در مسیرش بر اجسام دیگری نیرو وارد کند، اجسام مورد نظر به خاطر نیروی متقابلی که بر جسم در حال سقوط وارد میکنند، آن را به عقب میرانند و از سرعت سقوط آن میکاهند. سقوط برجهای دوقلو طبق آنچه دولت آمریکا میگوید، مستلزم این است که طبقات بالا، به منزله «پیستونی» عمل کنند که طبقات زیرین را خورد میکنند. در اینجا بحث مقاومت متقابل طبقات زیرین پیش میآید که سرعت سقوط را هزاران برابر مقاومت هوا کاهش میدهد.
در نتیجه اگر گزارشهای رسمی آمریکا درباره سقوط برجهای دوقلو و ساختمان شماره 7 صحیح باشند و این ساختمانها با سرعت سقوط آزاد فرود آمده باشند باید یک تناقض علمی عجیب پیش آمده باشد زیرا این ساختمانها به گونهای فروریختهاند که گویا هیچ چیزی در مسیر آنها نیرویی بر آنها وارد نکرده تا از سرعت سقوطشان بکاهد؛ ضمن اینکه بر اساس قانون سوم نیوتن، سقوط ساختمانها با سرعت سقوط آزاد به این معنی است که آنها هم در مسیرشان بر چیزی نیرو وارد نکردهاند.
کارشناسان علوم عمرانی نیز با بازبینی فیلم سقوط برجهای دو قلو به تناقضات علمی این حادثه با روایت آمریکایی این ماجرا پی بردهاند. در فیلمهایی که از سقوط برجهای دو قلو وجود دارد، اگر دقت کنیم، بخش بالایی برج، ابتدا سقوط میکند و سپس بخشهای دیگر خورد شده و سقوط میکنند.
گزارشهای رسمی دولت آمریکا برای سقوط برجهای دوقلو، مدلی موسوم به «سقوط هدایتشده به وسیله جاذبه» برای برجهای دوقلو را پیشنهاد میکند.
اگر بخواهیم این مدل را به زبان ساده توضیح دهیم باید بگوییم که هنگام سقوط ساختمانی با این مدل، بخش بالایی ساختمان مانند یک «پیستون» طبقههای زیرین را پودر میکند و هر طبقه بالاتر روی طبقههای پایینتر نیرو وارد میکند تا آن را شکسته و نیرو را به قسمت پایینتر منتقل کند.
از آنجا که بخش بالایی ساختمان، اولین قسمتی است که باید نیروی لازم را به طبقه زیرین وارد کند، در مدل سقوط هدایتشده، این بخش باید سالم بماند.
علیرغم این، چنانکه در فیلمها و تصاویر برجها به خصوص برج جنوبی دیده میشود، بخش بالایی زودتر از بخشهای دیگر به عنوان یک واحد یکپارچه به یک سمت خم شده و میافتد و این یعنی اینکه نیرویی وجود ندارد که مانند پیستون بر بخشهای زیرین ساختمان اعمال فشار کند و تخریب آنها را موجب شود؛ بر این اساس، تنها در صورت وجود عاملی مضاعف میتوان حرکت تخریبی ساختمان را توجیه کرد.این عامل مضاف، همان انفجار بوده است.
شواهد ارائه شده در بالا تنها گوشهای از مدارکی است که روایت آمریکا از حادثه 11 سپتامبر را زیر سوال میبرد. دولت آمریکا تا کنون حاضر نشده مدارک رسمی مربوط به وقایع حادثه 11 سپتامبر 2011 را منتشر کند. از این رو نمیتوان به طور قطع در مورد چگونگی شکلگیری این سوانح حکم داد، اما آن چه مبرهن است عدم صداقت دولت آمریکا در روایت واقعه مذکور است.
تحلیلگران سیاسی از منظرهای متفاوتی به این واقعه نگریستهاند. به عقیده برخی از اندیشمندان، آمریکا به عنوان نماینده جهان سرمایهداری تنها قادر به حفظ هویت خود در مقابل دشمن متقابل است. از این رو با فروپاشی شوروی نیاز به حضور دشمنی دیگر برای تعریف هویت خود داشت. شکلدهی به حوادث 11 سپتامبر و مطرح کردن تروریسم به عنوان مهمترین دشمن آمریکا در همین راستا قابل توجیه است.
برخی دیگر از کارشناسان عرصه سیاست بینالملل شکلدهی به حوادث 11 سپتامبر را بهانهای برای ادامه اقدامات مداخلهجویانه آمریکا در خاورمیانه و امنیتی کردن فضای جهانی جهت فراهم کردن فروش هر چه بیشتر تسلیحات تفسیر کردهاند.