۰
يکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۰۵

زمینه های شکل گیری قدرت نوظهور جمهوری اسلامی ایران

زمینه های شکل گیری قدرت نوظهور جمهوری اسلامی ایران
حضور یک کشور در عرصه تعاملات بین المللی و میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن بر ساختارهای منطقه ای و جهانی، تابعی از قدرت آن کشور است. در واقع حاکمیت منطق قدرت و زبان سیاست در عرصه روابط بین الملل، ایجاب می کند بیشینه سازی قدرت به عنوان اهداف اصلی دولت های ملی به شمار رود. جمهوری اسلامی ایران نیز، ضمن اتخاذ رویکرد انتقادی به نظام بین الملل سلطه، تلاش دارد تا جایگاه قدرت و توانمندی های خود را در سلسله مراتب جهانی ارتقا دهد. اینک پرسش این است که در وضعیت متحول جهانی و در شرایطی که نظام سلطه هژمونیک وجود دارد، چگونه می توان چشم اندازی از اقتدار منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران را تصویر نمود؟

ابعاد قدرت ملی


بی تردید قدرت مفهوم محوری در اندیشه سیاسی و منطق حاکم بر روابط بین الملل است. اعمال قدرت به معنای توانایی تغیر اراده دیگران، متضمن حیات سیاسی و امنیت ملی یک کشور است. در واقع داشتن امکان مادی برای اجبار دیگران به اطاعت و نیز داشتن توانایی های معنوی برای نفوذ بر سایر کشورهاست که می تواند منافع ملی و ارزشهای اساسی کشور را تامین نماید. آنگاه که ملتی از ابعاد گوناگون قدرت و ابزار اعمال آن بی بهره باشند، بی تردید در نظام جهانی به عنوان کشورهای حاشیه ای مورد چپاول و تجاوز کشورهای قدرتمند قرار می گیرند.

از طرف دیگر اما تاکید بر مفهوم محوری قدرت، به معنای ضدیت با اخلاق و نیز تمرکز بر ابعاد سخت و خشونت آمیز قدرت نمی باشد. چه اینکه در منطق اسلامی و ایرانی، قدرت سیاسی به عنوان ابزاری برای تغیر نظام های ظالمانه موجود، به نظم فطری و الهی است. از طرف دیگر ابعاد قدرت با توجه به مبانی دینی، بسیار فراتر ابزارهای قدرت مادی قرار دارد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران با اتکا بر آموزه های دینی خود، لزوما بایستی اولا؛ به دنبال تغیر نظام بین الملل مبتنی بر سلطه و ارائه یک بدیل اخلاقی و فطری برای آن باشد و دوما؛ این هدف را با تکیه بر کسب قدرت با توجه به همه عناصر و ابعاد قدرت محقق سازد.

این آموزه ها البته با ضرورت های عینی جهان معاصر نیز بسیار همخوانی دارد. چرا که کشورها در عرصه نظام بین الملل با کوله باری از عناصر گوناگون قدرت مادی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و ... حضور می یابند. به ویژه اینکه عرصه سیاست بین الملل به نحو فزاینده ای از سیاست سخت با تکیه بر نظامی گری به عرصه سیاست ملایم با تاکید بر عناصری چون؛ دیپلماسی عمومی، قدرت نرم و ... تغیر جهت داده است. لذا می توان عناصر تشکیل دهنده قدرت یک کشور را اینچنین مورد اشاره قرار داد:

ایدئولوژی و داشتن گفتمانی جهان شمول: توانمندی ایدئولوژیک یک دولت و برخورداری از گفتمانی جهانی از جمله ابعاد قدرت ملی است که می تواند اثرات شگرف جهانی بر جای بگذارد. به
ویژه اگر اینکه این گفتمان با شبکه سازی های جهانی مبتنی بر سازمان های مردم نهاد و رسانه های جمعی همراه گردد، ظرفیت عظیمی برای قدرت نرم کشور است.

توانایی نظامی: در نظریه های واقع گرا معمولا حجم و توانایی نیروی نظامی به عنوان اصلی ترین عنصر قدرت برای تامین منافع و امنیت ملی در نظر گرفته می شود.

شرایط ژئوپلتیک: منابع طبیعی، وسعت سرزمین، موقعیت سرزمینی، عمق استراتژیک، دسترسی های سرزمینی و دریایی و ... از جمله ابعاد جغرافیایی قدرت ملی به شمار می رود.

انسجام ملی و جمعیت: با توجه به کمیت و کیفیت جمعیت، خصلت های ملی، آگاهی و وفاق ملی، عدم شکاف های قومی مذهبی، می توان قدرت یک کشور را ارزیابی نمود.

اقتصاد توانا و دسترسی به تکنولوژی: بی تردید در دنیای کنونی، توانایی در اقتصاد و داشتن مزیت نسبی در تامین کالاهای استراتژیک از عوامل اصلی قدرت و تامین امنیت کشور به شمار می رود.

قدرت نوظهور ایران


موارد فوق، اهم عناصر و ابعاد گوناگون قدرت ملی را نشان می دهد که با تکیه بر آنان می توان یک دولت ملی مقتدر و موثر بر ساختارهای منطقه ای و بین المللی ایجاد نمود. تطبیق عناصر قدرت با ویژگی های جمهوری اسلامی ایران آشکار می سازد که نظام بین الملل امروز با قدرت نوظهوری بنام ایران مواجه است. امروز بی تردید جمهوری اسلامی یک قدرت منطقه ای به شمار می رود. چه اینکه برخی صاحب نظران در تعریف قدرت منطقه ای می گویند: قدرتهای منطقه ای ممکن است دارای منابع مادی و ابعاد سخت افزاری قدرت چندان مناسبی نباشند، اما به لحاظ اصالت تاریخی، سنت های ریشه دار و موقعیت جغرافیایی، این قدرت ها وضعیتی مساعد داشته باشند.

این درحالی است که دولت- ملت ایران ضمن تداوم تاریخی طولانی مدت در منطقه، از ابزارهای عینی و مادی قدرت نیز به نحوی فزاینده برخوردار است. به گونه ای که امنیت منطقه ای در غرب آسیا بدون رای و نظر ایران اساسا غیرممکن است. از طرف دیگر جایگاه بی بدیل ژئوپلتیک ایران در میانه دو انبار انرژی جهان یعنی خلیج فارس و خزر، و نیز ارائه یک گفتمان بدیل جهانی در برابر لیبرال دموکراسی آنهم در عصری که پایان تاریخ خوانده می شد، نشانگر ظرفیت های فرامنطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی است.

در این میان اساسا شکل گیری مناقشه بر سر فعالیت های صلح آمیز ایران و تداوم مذاکرات هسته ای در طول دوازده سال، نشانگر آن است که نظام سلطه ضمن بحران سازی تلاش دارد از تثبیت قدرت منطقه ای ایران و نیز شکل گیری یک قدرت نوظهور جهانی جلوگیری نماید.

ظرفیت فرهنگی و نرم در قدرت ملی


اما ابعاد قدرت ملی ایران، چنانچه اشاره گردید در قدرت مادی و سخت افزاری خلاصه نمی شود. بلکه ابتنای نظام جمهوری اسلامی بر آموزه های اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی ظرفیت های فرهنگی و
معنایی گسترده ای را برای کشور فراهم می سازد. ظرفیت هایی که قدرت جمهوری اسلامی را به اقتدار نرم بدل می سازد. چرا که فرهنگ به عنوان مؤلفه ای پایدار به دلیل تأثیرگذاری عمیق و ریشه دار، ضمن قوام دادن به یک هویت مشخص ایرانی-اسلامی، جذابیتی ایجاد می کند تا بازیگران منطقه ای و بین المللی اعم از دولت ها، ملت ها و ... در مدار گفتمان نفی نظام سلطه و ایجاد یک جامعه جهانی مبتنی بر اخلاق و عدالت قرار گیرند.

در حقیقت، ظرفیت جمهوری اسلامی برای پیوند میان قدرت با ارزش است؛ که آن را از تمامی قدرت های منطقه ای و بین المللی متمایز ساخته و آن را به نقطه درگیری نظام سلطه بدل ساخته است. بنیاد گفتمان انقلاب اسلامی به این امر باز می گردد که فرهنگ سازی و تحول در مبانی هنجاری و خلق معانی جدید، می تواند شرایط مادی در نظام جهانی را تغییر دهد.

بر همین مبنا گفتمان انقلاب اسلامی منادی این امر است که نظم موجودِ قدرت محور جهانی، نظمی اصیل نمی باشد و کاملا تغییر در آن متحمل است. لذا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ضمن پیوند با الگوهای هویتی، تئوری‌های قدرت در معادلات کلان جهانی را به چالش کشانده و در برآیند کلی به منزله طرح نویی تلقّی می شود که الهام‌بخش معنوی ملّت‌ها، برای آزادی و عدالت است. در این راستا ابعاد معنایی قدرت نوظهور ایران اسلامی بر موارد فوق تاکید دارد:

- عزّت طلبی و استقلال خواهی

- الگوی سازی از مردم سالاری دینی و صدور انقلاب اسلامی

- تقویت هویت اسلامی و پیوند با جهان سوم

- حمایت از مستضعفان و موضوع فلسطین

- نقد قدرت محوری در سیاست بین الملل

- شکستن تابوی پیروی از سیاست ابرقدرت ها و ارائه الگوی واقعی عدم تعهد

- ارائه چشم انداز نظمی اخلاقی و الهی در نظام بین الملل

جمع بندی

نظام جمهوری اسلامی ایران برآمده از خواست مردم و متکی بر مشروعیت دینی، دارای ابعاد گوناگون قدرت در عرصه ملی، منطقه ای و بین المللی می باشد. به بیان دیگر ظرفیت های معنایی و قدرت نرم در انقلاب اسلامی در آنگاه که با ابعاد عینی قدرت ملی و سرزمینی ممزوج گردد، شرایط را برای اقتدار منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی فراهم می سازد. و جالب اینکه در هر دو بعد قدرت، جمهوری اسلامی جایگاهی یکتا و منحصر به فرد دارد.

لذا در تدوین گام های نیل به ابرقدرتی ایران بایستی تلاش گردد، در عین فعال سازی همه ظرفیت های فوق، باید نسبت به تلفیق نظام مند ابعاد قدرت نرم و ابعاد قدرت سخت (ژئوپلتیکی) کشور اقدام نمود. در واقع باید این چشم انداز را با تاکید همزمان بر ارزش گرایی و واقع گرایی ترسیم نمود. البته مسیر تحقق این چشم انداز بی تردید مستلزم کارآمدی ساختارهای اداری، سیاسی، اقتصادی و ... کشور، و ایجاد اجماع در میان نخبگان سیاسی است.

عبدالله مرادی
کد مطلب : ۴۱۵۳۸۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما