۱
شنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۲
شیوه های تجمع سیاسی گروه های تکفیری، مطالعه موردی سوریه -بخش دوم و پایانی

منابع روحی و روانی گروه های تکفیری

منابع روحی و روانی گروه های تکفیری
2- انگیزه های ایدئولوژیک/هویتی (منابع روحی و روانی)

یکی از عواملی که در ملحق شدن اعضا به گروه های تکفیری، نقش اساسی ایفامی کند، انگیزه های روحی و روانی و هویت مقاومت نشأت گرفته از ایدئولوژی سلفی – جهادی است که منبع مهم تسکین روحی برای افراد است. بسیاری از افراد براساس ملاحظات فرقه ای، مذهبی و هویتی برانگیخته شدند و رژیم علوی حاکم بر سوریه را رژیمی ستمگر و سنی ها را گروه مظلوم و مطرود شناسایی کرده اند؛ ازاین رو جنگ با رژیم را مقاومت مظلوم در برابر گفتمانی ستم پیشه و داغ زننده درک کرده اند که درصدد تسلط بر کل جهان عرب هستند؛ بنابراین آنها اقدام ضد رژیم دشمن و براندازی آن را «قهرمان پروری» و «افتخارطلبی» تلقی می کنند.

جبهه النصره در بیانیه تأسیس خود اعلام می کند: «زمان منکوب مسلمانان به پایان رسیده است و زمان، زمان قدرت ملت اسلامی است که از خویشتن در مقابل حاکم ستمگر دفاع کند...؛ به منظور انتقام گیری... کاهش تحقیر و شرم و غالب کردن عدالت و شکستن سرکوب، فعال شده اند» .(Hanssen, 2014: 39) الحاق بسیاری از افراد به گروه های تکفیری از این باور و تصویر نشأت گرفته است که طیفی وسیع از هم نوعان مسلمان سنی آنان، به دست رژیم اسد در حال قتل عام هستند .(Meir Amit Intelligence, 2013: 96) این الحاق، پس از شایعه قتل عام مسلمانان سنی مبنی بر استفاده رژیم اسد از سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی سرعت گرفت که مشخصه ای فرقه ای و مذهبی به جنگ داخلی سوریه بخشیده است.

عمده جنگجویان خارجی (چه زن و چه مرد) بر این باورند که امت اسلامی از بوسنی تا سوریه و از میانمار تا مالی، تحت حملات وحشیانه و ظالمانه قراردارد و تمام تلاش کفار بر آن است تا از پیروزی و بیداری و پیشروی مسلمانان جلوگیری کنند و زمینه های انهدام آنها را فراهم آورند؛ آنها معتقدند که تنها دو اردوگاه در جهان وجوددارد و هیچ شکل سومی نیست؛ اردوگاه ایمان و کفر و هرکس که با آنها نیست، دشمن آنهاست (Hoyel & Frenett, 2015: 11)؛ بنابراین باید نابود شود؛ بسیاری از آنان، جوامع مسلمانان را یک کل درنظرمی گیرند که تحت انواع ظلم و سرکوب قراردارد و در این راستا، جامعه بین الملل، سازوکاری مناسب و مؤثر برای دفاع از مسلمانان ندارد و به نوعی در واکنش به این امر، دچار اهمال و قصور است و پاسخی مناسب اتخاذنکرده است؛ لذا از این وضعیت به ستوه آمده اند و خود به مثابه یک واکنش و پاسخ عمل می کنند.

جنگجویی انگلیسی به نام ابومهاجر، انگیزه خود را از پیوستن به تکفیری ها این گونه بیان می کند: «دلایل زیادی وجوددارند که من، زندگی خود را ترک کرده ام و به اینجا آمده ام؛ مهم ترین آنها انگیزه های مذهبی و دلایل انسان دوستانه است، براساس این واقعیت که هر فرد مسلمان باید از سرزمین های اسلامی و خون مسلمانان دفاع کند و به آنها کمک برساند» (Barret, 2014: 21).

جهادگرایی، تعهدی شخصی است که براساس آن می توان به تعلق خود به جوامع مسلمان پایبند بود و به افراد تحت تهاجم و ستم مددرساند و جبهه ای متحد، فراروی جهان تشکیل داد؛ این امر به روایت مرکزی برای گروه های تکفیری تبدیل شده است. تکفیری ها خود، روایتی هستند که جنگ کفار در برابر مسلمانان را نظریه پردازی و تبلیغ می کنند و حس قوی ای از مسلمانان را از طریق روایت های «متهم سازی» و جهان بینی «ما در برابر آنها» برمی انگیزانند و آنها را برای مداخله در مسیر دفاع از مسلمانان ترغیب می کنند. در چشم جنگجویان خارجی، سوریه به مسیر و میدانی شرافتمند و پسندیده برای فعالیت تبدیل شده است (Byman & Shapiro, 2014: 12؛ ریشه چنین حس و تعصب های بشردوستانه که در جنگ سوریه، شکوفا شده است به جنگ داخلی عراق بازمی گردد.

گرچه یکی از عواملی که در پیوستن افراد و جنگجویان خارجی به گروه های تکفیری، نقشی بسزادارد، انگیزه های اقتصادی است، با اتکای صرف بر آن نمی توان به توضیح دقیق تر و کامل تر این پدیده، نایل آمد زیرا بسیاری از افراد جنگجو (غربی ها) که در این گروه ها عضومی شوند، وضعیت مالی و اقتصادی مناسب و مطلوب ندارند؛ بنابراین، عنصری مهم که در پیوند افراد به یکدیگر و ورود به گروه، نقشی تسهیل کننده دارد و این گروه ها آن را ارائه می دهند، بحث «هویت و ارزشمندی» یعنی فراهم آوردن فرصت هایی برای زندگی ارزشمندتر ورای مادیات و رسیدن به مفهومی بزرگ تر از معنای زندگی است که نظام های سرمایه داری و لیبرال دموکرات غرب در تحقق این اهداف فرامادیون، ناکام بوده اند.

از مراحل بسیار مهم زندگانی هر شخص، هویت سازی است که بنابر آن، اشخاص به تعریف خود در جامعه می پردازند؛ در مواردی، این جریان به صورت کامل و یک پارچه برای تمامی اشخاص رخ نمی دهد بلکه برای بسیاری از افراد به طور نابرابر و ناقص و براساس ویژگی های قومی، مذهبی و نژادی صورت می پذیرد و ازاین رو بسیاری از افراد به عنوان اقلیت شناسایی می شوند و براساس این برچسب، در معرض «سوءاستفاده، محرومیت و بدرفتاری» قرارمی گیرند که چنین امری، سبب زوال حس تعلق افراد به جامعه می شود و ازلحاظ اجتماعی و فرهنگی، احساس انزوا، سرخوردگی و بی هدف بودن را در افراد ایجادمی کند؛ ازاین رو، این اشخاص، جایگزینی را می جویند تا بتوانند براساس آن، خود را از چنین حالات نابهنجار و نکبت بار نجات دهند و با موجودیت بخشیدن به خویشتن، به زندگی بهتر دستیابند.

گروه های تکفیری با بهره گیری از ابزارهای اطلاعاتی و رسانه ای و توجیه های ایدئولوژیکی، خود را جایگزینی آرمانی معرفی می کنند که می تواند به امیال و آرمان های چنین اشخاصی جامه عمل بپوشاند و لذا بسیاری افراد از سراسر دنیا بنابر حس ماجراجویانه و با این خیال که می توانند به اهداف خود دست یابند، به تکفیری ها می پیوندند. آنها الحاق به تکفیری ها را در مقابل جوامع خود که زندگی در آن [جوامع] همراه با تبعیض، بی عدالتی و تحقیر بوده است، ارزش می شمارند چراکه از این طریق احساس می کنند، به اشخاصی مهم و اثرگذار و قابل توجه تبدیل می شوند؛ برای نمونه می توان به امیرشدن بسیاری از افراد در مناطق و ولایات تکفیری ها و جولان دادن با یال و کوپال جنگی اشاره کرد. افرادی که هیچ ارج و ارزشی نداشته اند، یک شبه می توانند امیر و قهرمان یک منطقه شوند.

هویت های مشترک، دستگاهی قدرتمند از عملیات، برداشت ها، ادراک ها، تعلق خاطر و نقاط مرجع مشترک را بازنمایی می کنند و با به اشتراک گذاری مؤلفه هایی مانند تعلق های مذهبی، خویشاوندی، تاریخی، جغرافیایی و ... انسان ها را به هم مرتبط می کنند و زمینه های لازم را برای کنش جمعی و عمل متقابل فراهم می آورند؛ بنابراین، پذیرش برچسب تکفیری و جهادی، نوعی ارزش و هنجار تلقی می شود زیرا ازیک طرف، سبب هویت دهی و معنابخشی بسیاری از افراد سرگشته و بی معنا می شود و ازطرفی دیگر به مثابه یک راه «رهایی و نجات بخش»، به دفاع از خود و هم نوعان در برابر دشمن مشترک و درنتیجه بقا منجرمی شود.

دستاویز قراردادن مفاهیمی نظیر «خلافت» و دعوی تکفیری ها مبنی بر تأسیس حکومت اسلامی و جهانی، در بطن و متن خود، جاذبه ای اساسی برای بسیاری از افراد مسلمان نهفته دارد؛ چراکه برقراری چنین الگوی سیاسی فراگیر، تداعی گر اصالت فرهنگی، خلوص مذهبی، وحدت سیاسی و تعهد دینی برای احیاگری مجدد است. از آن زمان که (جون 2014) داعش خلافت خود را اعلام کرد در استخدام گستره ای وسیع از افراد، بیش ازپیش توانمند شد (Zelin, 2015: 3).

تکفیری ها با وعده دادن برقراری خلافت و ایجاد جامعه ای مطلوب و آرمان شهر[16] اسلامی براساس تفاسیر سفت و سخت از قانون شریعت، آن را به مثابه اسطوره سیاسی بازنمایی می کنند که برپایه آن، اشخاص می توانند به مزایا و امکاناتی فراوان ازجمله هویت، معنا، پاکی، همسر و زن و زندگی مرفه، پست و مقام و ... دست یابند.

ژرژ سورل معتقد است که خصلت افسانه پردازی ایدئولوژی ها، قدرت انگیزشی آنها را افزایش می دهد و شور و احساس و تصمیم به عمل افراد را برمی انگیزاند؛ به واقع، زندگی در مناطق تحت کنترل تکفیری ها که به زعم خود درپی برقراری یک دولت پاک و ناب اسلامی هستند، عزت و افتخار محسوب می شود و ازاین رو اشخاص تلاش می کنند تا در تأسیس چنین دولتی پاک، با عناوینی مانند «رهبر، امیر، مبارز، مادر، معلم، پزشک و ...» سهم داشته باشند؛ به عبارتی دیگر، «خلافت»، امری حیاتی و الزامی درک می شود که افراد باید در ایجاد آن نقش ایفاکنند چنان که گروه تکفیری داعش اعلام کرده است: «هر مسلمان حرفه ای که جهاد خود را در گذشته به تأخیرانداخت... اکنون و به ویژه پس از تأسیس خلافت، باید اولویت اول خود را توبه و پاسخ به فراخوان هجرت قراربدهد؛ این خلافت، بیشتر از گذشته به متخصصان و حرفه ای ها نیازدارد؛ [به] کسانی که می توانند به قدرتمندشدن ساختارش کمک کرده، نیازهای سایر برادران مسلمان را تأمین کنند؛ بنابراین ترک هجرت (مسیر جهاد)، موضوعی خطرناک است و درنتیجه، کسی که جهاد را ترک کرد و شرایط اسف بار موجود را پذیرفت، یک تماشاگر ریاکار است» (Archick, 2015: 40).

ایدئولوژی تکفیری – جهادی، برساختن هویتی جدید را براساس مواد و مصالح مذهبی و تاریخی و آشنا هدف قرار داده است؛ این هویت با تقبیح وضع موجود و رویکردی دیرینه گرا و بهره برداری از مقوله خلافت، به تحریک احساسات افراد دامن می زند و راه حلی برای فرار از مشکلات و رنج ها و رسیدن به رستگاری نشان می دهد و از این طریق، افراد بسیاری را به خود جذب می کند.

ارتکاب اقدام نظامی پایدار، به آن نیازمند است که گروه های مسلح در امر استخدام کردن و انگیزه دادن به افراد و کارکنان، قادر و توانا باشند. رهبر یک گروه مسلح باید قادر باشد تا انگیزه های لازم را برای نبرد در اشخاص ایجادکند و به این پرسش استخدام شوندگان پاسخ دهد که چرا من باید برای تو بجنگم و کشته شوم؟ (Vinci, 2009: 21). رهبران گروه های تکفیری با دستاویز قراردادن و تمرکز بر مقوله ای مانند «شهادت» و توجیه گری آن در قالب امری که مزیتی وصف ناشدنی و پاداشی شگرف نظیر «بهشت» را درپی دارد، آن را نوعی منبع مهم الهام بخش لحاظ می کنند و از این طریق، مقدمات لازم را برای پذیرش جهادگرایی و نبرد فراهم می آورند؛ برای نمونه، ایمن الظواهری می گوید: مرگ بهتر از عقب نشینی است و از زبان سید قطب که او را برجسته ترین نظریه پرداز جنبش های بنیادگرا می داند، چنین نقل می کند: «برادر، به سمت جلو حرکت کن، سرت را به سمت چپ یا راست نچرخان و تنها به بهشت نگاه کن» (هشجین و سیلاب، 1393: 104).

شهادت طلبی، نوعی توجیه اخلاقی قدرتمند است که براساس آن، جهادگرایان می اندیشند که با بخشوده شدن گناهانشان از زندگی جاوید پسامرگ بهره مند خواهندشد. تکفیری بودن، فرصتی بسیار مناسب برای افراد تلقی می شود تا با مزین شدن به این رفتار، چیز جدیدی کسب کنند و گذشته ناخوشایند خود را ترک بگویند و پاک شوند (Barret, 2014: 9).

چنین الگوهایی، نقشی حیاتی برای سازمان های تکفیری بازی می کنند به گونه ای که توانایی ها و استواری آنها را نمادپردازی می کنند و سبب تأثیرگذاری بر اعضای وسیعی از مسلمانان جهان در قالب عاملان شهادت می شوند؛ آنها این روش را نهادینه کرده اند به گونه ای که در سایر گروه های تروریستی دیده نمی شود؛ آنها به طور تدریجی و آهسته و نرم، روح خودقربانی کردن را در میان تمام جنگنده های خود القاکردند و ازاین رو مکتبی از شهادت بنانهادند که ازلحاظ دامنه و امتداد، از مکتب مرگ فلسطین و لبنان، فراتر است (moghadam, 2008:59)؛ درواقع، آنها با محاسبه ای احساسی و اشتباه، مزایای ارتکاب عملیات انتحاری را بیشتر از هزینه های آن می پندارند و آن را نهایی ترین شکل حمایت از خداوند و بهترین راه ضربه زدن به دشمن می انگارند.

دکترین این گروه ها تلقین کننده آموزه های نیست انگاری و پوچ انگاری از جهان است و با بی اهمیت جلوه دادن آن، هدف شایسته و افتخارآمیز را شهادت و رسیدن به بهشت معرفی می کند؛ ازاین رو بر مشکلات ناشی از ترس برای مردن، فایق می آیند؛ ظلم و ستم گسترده و استبداد، تقویت کننده چنین القاها و افزایش دهنده شرارت های(Spitz, 2014, 135) آنهاست. بسیاری از افراد که از اطراف واکناف سراسر گیتی برای ورود به صفوف تکفیری ها بسیج شده اند، می گویند: «ما از مردن نمی ترسیم بلکه برعکس، ما برای یک دلیل باشکوه، یعنی مردن به اینجا آمده ایم. شما فقط یک بار می میرید پس بهتر آن است که شما برای یک دلیل باشکوه بمیرید» .(Sandee & Smith, 2013: 11)

جهادگرایی، برچسب ممتاز محسوب می شود؛ برمبنای این عنوان، افراد مبارز راه پاکی و آزادی شناسایی می شوند که با پیکار در برابر دشمنان پلید ازیک طرف آبادانی این جهانی و ازطرفی نیز، سعادت آن جهانی را رقم خواهندزد؛ این گروه ها با بهره برداری از آموزه های دکترین خود، آن را حربه ای برای جذب نیرو قرارمی دهند؛ آنها خود را در برابر دیگری «منحرف، ظالم، خطاکار و مقدس» جلوه می دهند و خویشتن را مرکز و کانون «تقدس ها، جمیع خیرات و محاسن» و اقدام های عملی خود را بهترین و نزدیک ترین راه رسیدن به «سعادت اخروی» معرفی و بدین سان نیروهای زیادی را به خود جذب می کنند و بر توانایی های خود می افزایند؛ آنها به سعادت اخروی، ایمان و یقینی کامل دارند چراکه چنین امری را شیوخ افراطی و دانشمندان مذهبیِ خودگماشته بانفوذ مطرح کرده اند؛ آنان گفته اند که هرکس در مبارزه با دشمنان بمیرد، پس از مرگ، منتفع و بهره مند خواهدشد (Barret, 2014: 18.)

3- منابع اقتصادی

با توجه به وضعیت اجتماعی و اقتصادی ناشی از جنگ داخلی و نقش بستن اوضاع نامطلوب زیستی و رفاهی بر زندگی بسیاری از مردم سوریه (که این امر معرف بیگانگی بسیاری از افراد بوده است)، تکفیرگرایی را می توان «جریانی شغل ساز» و منبعی مهم برای محرومیت زدایی و فقرزدایی، هم برای مردمان محلی و هم جنگنده های خارجی درنظرگرفت.

تکفیری ها به طرق مختلف ازجمله تصرف و دست اندازی بر میدان های نفتی (مانند موصل در عراق که یک مرکز ثقل اقتصادی است) و گازی در سوریه و عراق و دراختیارگیری زیرساخت های حیاتی، نظیر خطوط لوله ها، کارخانه های قدرتمند، سیلوهای غلات و مایملک حکومتی و مردمی و همچنین، انجام کارویژه هایی مانند غارت و سرقت بانک ها، فروش آثار باستانی، وضع مالیات و باج گیری و اخاذی، دریافت جزیه از غیرمسلمانان، گرفتن عوارض جاده ای از راننده ها، فروش زنان به عنوان برده، فروش اعضای بدن افراد و بهره مندی از جیب های پرپول حامیان خارجی (دولتی و خصوصی) توانستند منابع مالی گسترده ای برای خود دست وپا و ساختار مستقل اقتصادی ایجادکنند و شاید پر بیراه نباشد که این گروه ها (به ویژه داعش) را در مقایسه با سایر گروه های شورشی «غول های اقتصادی» نام نهیم. در اواسط سال 2014، تخمین های داخلی، درآمد داعش را در محدوده ای از 3 میلیون دلار در روز قراردادند و دارایی هایش را میان 3/1 تا 2 میلیارد دلار برآوردکرده اند (Barret, 2014: 45)؛ ازهمین رو، متیو لویت[17] از مؤسسه آمریکایی- مطالعاتی سیاست خاور نزدیک می گوید: «داعش ثروتمندترین گروهی است که ما تابه حال دیده ایم» (Counter Extremist Project, 2015: 5).

حسین علوی از مؤسسه انرژی عراق می گوید: «آنها روزانه 210 تانکر نفت را به ترکیه و جاهای دیگر قاچاق می کنند» (Defterious, 2014). ترکیه به بازار کلیدی برای نفت قاچاق تکفیری ها تبدیل شده است؛ زمانی که این گروه ها نفت را استخراج می کنند، دلالان این ماده را به مرزهای سوریه می برند و در درون لوله های مدفون در زیر زمین تخلیه می کنند. یک قاچاقچی می گوید: «نگهبانان مرزهای ترکیه چشم های خود را می بندند» (Giglio, 2014). یکی از نمایندگان مجلس ترکیه، علی ادیب اغلو، در ژوئن 2014 بیان کرد: «ارزش نفتی که داعش آن را از مناطق اشغالی به دست می آورد و در ترکیه می فروشد، 800 میلیون دلار است» (Vilmaz, 2014).

بنابراین، بهره مندی از چنین منبع درآمد و شبکه های مالی عظیم برای بسیاری از افراد فقیر و بیکار، جاذبه ای قدرتمند ایجادمی کند و مشارکت بسیاری از آنها را در این گروه ها برای بهره مندی از مزایای اقتصادی و پوشش دادن نیازمندی های خود، موجب می شود؛ درواقع برخورداری تکفیری ها از چنین مواهب اقتصادی کلان، سبب می شود تا هزینه های مشارکت را کاهش دهند و به طور مستمر، خود را باز تجهیز و تقویت کنند.نیویورک تایمز در گزارش خود به قلم یگینس[18] می نویسد: داعش به سربازان جدید درصورت پذیرش جنگ و موافقت با نبرد در برابر نیروهای دولتی، حقوقی معادل 150 دلار در روز پیشنهادمی دهد (Yeginsu, 2014).

گزارش ها از آن حاکی است که در جولای 2014، هزاران مرد مسلح از جبهه های مختلف به داعش و النصره پیوستند. در ماه دسامبر ادیبشیشکلی[19] (از تبعیدشدگان ائتلاف ملی سوریه) می گوید: «جنگجویان مخالف به دلایل مالی به گونه ای فزاینده به این گروه ها پیوسته اند» (Anderson, 2015).

باوجود بهره مندی اعضا از حقوق ماهیانه « به شرط پیوستن» می توانند از خانه های رایگان تصرف شده استفاده کنند و به همین دلیل، بسیاری از نیروهای کار محلی و جنگنده های خارجی به این گروه ها برای انجام خدمات ملحق شده اند تا بتوانند اقتضاهای زیستی و حیاتی خود را تأمین کنند؛ به عبارت دیگر، گروه های تکفیری با استفاده از ابزار «پول» به تطمیع بسیاری از افراد و گروه های کوچک می پردازند و آنها را تابع و هم سو با خود قرارمی دهند و وفاداری های آنان را برای پیش بردن اهداف خویش جلب می کنند؛ به واقع آنها منابع تحت اختیار خود را به طور مؤثر و راهبردی توزیع می کنند.

فرمانده ارتش آزاد در منجیب،[20] مدعی شده است: «همه مردم سوریه می خواهند به تکفیری هایی مانند النصره بپیوندند؛ چون آنها نیازهای مردم را تأمین می کنند» (Jonsson, 2014: 10). امروزه برای بسیاری از نیروهای جهادی، سوریه در مقایسه با کوه ها و کویرهای افغانستان، یمن، سومالی و مالی، به مکانی آرام و عالی برای کنش گری تبدیل شده است؛ بسیاری از این افراد در خانه هایی مجلل و با استخر و اتاق هایی با بازی های رایانه ای زندگی می کنند؛ بنابراین به نظرنمی رسد که زندگی در آنجا بد باشد و این امر، خود به حس ماجراجویی دامن می زند (Zelin, 2015: 3).

4- منابع جنسی (جهاد نکاح)

جهاد نکاح[21] یا جهاد جنسی را فتوایی منسوب به شیخ وهابی، محمد العریفی[22] دانسته اند؛ گرچه او چنین امری را تکذیب کرده است؛ براساس این فتوای مشمئزکننده و نابهنجار که از سال 2013 در جریان جنگ داخلی سوریه برای نخستین بار به ادبیات گروه های جهادی- سلفی واردشده است، بانوان به اجبار و زور یا اختیار خود به برقراری رابطه جنسی با مردان جهادگر برای برطرف کردن نیازهای جنسی آنها مبادرت می ورزند؛ برپایه این امر، زنان اگر برای رفع نیازهای جنسی مردان به سوریه سفرکنند، ادای فریضه دینی و مذهبی محسوب می شود و ازاین رو، ثواب آنها بهشت خواهدبود و رستگار خواهندشد؛ بنابراین گروه های تکفیری توانسته اند با اغوا و تحریک زنان برای پیوستن به مدل آرمانی خود از حکومت، یعنی خلافت اسلامی، جامعه ای مختلط را رقم بزنند به طوری که شواهد از ورود گسترده زنان و مردان از تمام نقاط جهان به این گروه ها و عزم بسیاری دیگر برای آمدن حکایت دارند.

طرح جهاد نکاح به تکفیری ها جذابیتی ویژه بخشیده است و از آن در قالب نوعی ابزار راهبردی برای جذب نیروی بیشتر بهره برداری می کنند؛ چراکه این طرح به زعم آنان، براساس الهیات جنسی و تعالیم اسلامی است و به نیازها و خواسته های جسمانی و شهوانی افراد و تعرض و تجاوز به زنان، ماهیتی قانونی و قالبی، مشروع می بخشد؛ درواقع تکفیری ها براساس تفاسیر تنگ نظرانه خود از متون اسلامی، به دخل و تصرف در آن می پردازند و به سادگی، بسیاری از فعالیت ها و اقدام های خود را توجیه می کنند و آن را مشروع و قانونی جلوه می دهند ازجمله غارت اموال رهاشده افرادی که از ایدئولوژی و اهداف آنها پیروی و حمایت نمی کنند و همچنین، کالایی و انحصاری دانستن زنان و دختران اسیر. بهره برداری ابزاری، القایی، مدیریتی و انگیزشی از مذهب، مرکز ثقل مدل اجرایی گروه های تکفیری را تشکیل می دهد.(Barret, 2014: 43) مبلغان داعش، اصولی جدید از سیاست های جنسی اختراع نکرده اند بلکه درعوض، قواعد قانونی قدیمی و فتواهایی را که از قرون وسطی تا قرن 18 استفاده شده اند، بازتفسیر و بازفعال کرده اند.(Guidere, 2015)

اگرچه اغلب، زنان، بازیگرانی منفعل فرض می شوند، امروزه آنها به بازیگرانی مهم و هدفمند در درون بسیاری از سازمان های تروریستی تبدیل شده اند. گروه های افراط گرای خشن از نیروی زن برای محدوده ای از اقدام ها ازقبیل تدارکات، استخدام، حفاظ سیاسی، مبارزه و بمب گذاری انتحاری بهره برداری می کنند (Saltman & Smith, 2015: 4)؛ این امر برای گروه های تکفیری مانند داعش و جبهه النصره مصداق دارد و زنان در این گروه ها از نقش و اهمیتی بسزا بهره مندند.

از آن زمان که رهبر گروه تروریستی- تکفیری داعش، خلافت خود را اعلام کرد، این گروه یک راهبرد (استراتژی) جهادگرایی منحصربه فرد را در دستور کار خود قرارداد که بر لزوم ورود زنان و استفاده از آنان درزمینه تبلیغاتی و استخدامی تأکیدداشت (Saltman & Smith, 2015: 17)؛ این گروه ها برای عملیاتی کردن چنین تفکری و دستیابی به عاملان انسانی مؤنث و جذب آنان از دو طریق عمل کرده اند: الف- «طرح تملیک»، یعنی به اسیری گرفتن زنان در میدان های جنگ و مایملک و غنیمت جنگی دانستن آنان و برده داری و ب- «حربه تطمیع»، یعنی وعده های اغواکننده، مانند بهره مندی از زندگی راحت و مرفه و حقوق عالی و رسیدن به مناصب ممتاز و داراشدن شوهرانی نیک و شجاع.

به طورا قاطع می توان اشاره کرد که «مناسبات و روابط جنسی که براساس صدور فتوا میان گروه های تکفیری و در مناطق تحت تصرف آنها دایر شد، چنان مناسباتی گسترده و عمیق را دامن زده است که انقلاب جنسی آمریکا از چهل سال پیش تاکنون نتوانسته آن را ایجادکند» .(Mashreghnews.Ir/1393) با برقراری شبکه های آزاد روابط جنسی مشروع، تکفیری ها مسیر چهل ساله غرب در زوال اخلاقی جامعه را ظرف دو سال پیموده اند. سازمان های تکفیری مانند داعش و جبهه النصره با پی بردن به اهمیت نقش زنان در جذب نیروی نظامی و جنگجویان مرد، به طور آگاهانه، سیاست های جنسی را در دستور کار خود قراردادند و با نهادینه کردن این مقوله در ساختار تشکیلاتی خویش، زنان را هنر بازاریابی تعریف می کنند که پیش برنده اصلی این سیاست و قوام بخش تشکیلات آنها هستند؛ یکی از مزایای این سیاست، آن است که جهادی ها آن را «چشیدن بهشت» تلقی می کنند.

یکی از واقعیات انکارناپذیر، آن است که انتشار مسائل جنسی در فضای مجازی، به آسانی طیفی وسیع از افراد را به خود جذب می کند؛ حال به سادگی می توان به این قضیه پی برد که انتشار و عرضه چنین مسئله ای آن هم به صورت رایگان و مشروع و باثواب در میدان عملیاتی سوریه، چگونه می تواند هزاران نفر را به خود جذب کند.

بسیاری از افراد که بنابر محدودیت های قانونی، اقتصادی و مذهبی از داشتن رابطه جنسی راحت و حلال محروم اند به تکفیری ها می پیوندند. در سازمان گروه های تکفیری، زنان کارکردی دوگانه یافته اند: هم اسلحه ای برای جنگ و هم پاداشی برای جنگجویان .(Esfandiari & Others, 2014: 2)

انگیزه های جنسی، نقش اساسی و انکارناشدنی در گسیل شدن جنگجویان جهادی به سوریه و پیوستن آنان به تکفیری ها ایفامی کنند. پرفسورجان هورگان،[23] کارشناس روان شناسی سیاسی و مدیر مرکز پژوهش های تروریسم در دانشگاه پنسیلوانیا می گوید: «بیشترین انگیزه کسانی که از راه ترکیه برای پیوستن به جهادی ها عازم می شوند، آن گونه که برخی گمان می دارند، به دین ربطی ندارد»؛ او می گوید: «تکفیری ها به آنها اوهام و آمیخته ای از منافع شخصی و سیاسی می فروشند؛ به این جوانان، درباره «مسائل جنسی، هیجان و ماجراجویی و رفاقت» وعده داده می شود اما درعین حال می توانند از قرن ها تفرقه و غربت انتقام بگیرند» (ملک محمد، 1393).

فضیله الفصال استدلال می کند که سرکوب جنسی در جوامع اسلامی، مهم ترین دلیل محبوب بودن سازمان های تروریستی است؛ وی می نویسد: «ایدئولوژی داعش ازاساس، جنسی است. سکس سلاح تبلیغاتی مهمی است؛ داعش با ارائه این وضعیت جذاب (چیزی میان بی بندوباری و کارهای شرافتمندانه تحت پوشش جهاد) خود را عرضه می کند» (عبدالرحمان الراشد، 2014). تکفیری ها با بهره برداری ابزاری از زنان، جامعه ای آرمانی را به تصویرمی کشند که افراد درصورت پیوستن به آنها می توانند از سعادت دنیوی و اخروی، بهره مند شوند.

5- منابع رسانه ای

رسانه های اجتماعی، شامل صفحات اینترنتی و برنامه های کاربری ازقبیل توییتر،[24] یوتیوب،[25] فیس بوک[26] و بسیاری دیگر است. رسانه های اجتماعی یک مدل از فعل وانفعال های ارتباطی است که با تسهیل تبادل اطلاعات میان پیغام گذار و پیغام گیر، محدودیت روش های معمول تر (روش های سنتی) ایجاد معنا را ازبین می برد (Childs, 2015: 22).

در سال های اخیر، تبلیغات نقشی اساسی و بنیادی در فعالیت سازمان های تروریستی ایفاکرده است؛ به گونه ای که استفاده از رسانه های اجتماعی و برقراری ارتباطات راهبردی (استراتژیک) به قلب تپنده سازمان تروریستی ای مانند داعش بدل شده است و در افزایش توانایی های این گروه از طریق انتقال پیام و چشم اندازهای جهانی اش مؤثر بوده است؛ درواقع استفاده آسان و ارزان از رسانه های اجتماعی، ازیک طرف فرصت هایی نامحدود برای به اشتراک گذاشتن پیام ها و برنامه ها عرضه می کند و ازطرف دیگر، توانایی های مهار آن را کاهش می دهد؛ این موارد، قدرتمندی هایی هستند که شبکه های اجتماعی برای جهادگرایان داعش به ارمغان آورده اند (Arnaboldi & Vidino, 2015: 129).

چنین روشی از فعل وانفعال ها و انتقال پیام در مقایسه با الگوهای عمودی سابق، برمبنای روابط افقی و عاری از سلسله مراتب صورت می پذیرد که این امر، قدرت نفوذی بیشتر به زیردستان می بخشد و درنتیجه، تشکیل دهنده یک گروه به عنوان «یک کل» می شود که ازیک طرف، سازوکارهای مهار جمعی را تدارک می بینند و پیوستگی میان اعضا را تضمین می کنند و ازطرفی با تعریف سیاست های کلی گروه، ظرفیت های کنش و اقدام های جمعی را فراهم می آورند؛ از طریق انتشار مداوم جریان اطلاعات در شبکه های اجتماعی، اعضای این گروه قادرند، فعالیت های خویش را هماهنگ کنند؛ بنابراین با تحت تأثیر قراردادن افکار عمومی، به سرعت، توده عظیم لازم برای موفقیت اقدام های خود را کسب می کنند؛ این گروه درنهایت، ازلحاظ درونی و بیرونی، بسیار «منعطف» است، بدین معنا که هرگاه یکی از اعضای خود را ازدست می دهد، سریع و آسان، جایگزینی برای او می یابد؛ چراکه آنها فقط به یک شخصیت مهم، وابسته نیستند و اعضای این گروه ها به نظر و اجازه کسی نیازندارند و هر عضو از فرصت هایی برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات با سایر اعضا بهره مند است (Arnaboldi & Vidino, 2015: 131-132)؛ درواقع، رسانه های اجتماعی به این گروه اجازه می دهد تا با انتقال سریع پیام و درنوردیدن محدودیت های مکانی و زمانی، به جذب نیروهای جدید و برقراری روابط نزدیک میان تمام جهادگرایان جهان مبادرت ورزد؛ به گونه ای که ما شاهد همزیستی میان جهادگرایان غربی و خاورمیانه ای در این گروه هستیم.

داعش با استفاده از قدرتمندی سازواره های مدرن ارتباطی، برای نفوذ میان اشخاص و جلب بسیج و حمایت آنها عمل می کند و از این طریق به چرخه ای درهم تنیده از روابط دوستانه با چشم اندازهای مشترک ایدئولوژیکی و ساختاری ترمیم پذیر از طریق جایگزین کردن نیروهای جدید انسانی و کسب مجموعه ای متنوع از مهارت های زبانی، فنی و رزم آوری آنان دامن می زند و ازاین رو به نیات راهبردی خود وسعت می بخشد. رسانه ها با ایجاد یک سپهر زیستی اجتماعی منسجم، میان جهادگرایان، بسیاری را به پیوستن ترغیب می کنند (Zelin, 2015: 2).

داعش با بهره گیری از رسانه های اجتماعی به تبلیغ دکترین و فعالیت های خود ازجمله، جهاد درراه خدا، اجرای امور مربوط به زکات، امور شریعت و مجازات خاطیان، کسب بیعت سایر گروه ها و ... می پردازد و به واقع از رسانه به عنوان ابزار کسب «مشروعیت الهی» بهره می برد و با تولیدکردن منابع متنی و ویدئویی، سبک زندگی در مناطق تحت تصرف خود را به نمایش می گذارد و درواقع، ماهیت و توانایی نظام های قضایی و اداری و شفافیت و پاسخ گویی گروه را به تصویرمی کشد؛ به عبارتی، دستگاه تبلیغاتی داعش، تصویری از موجودیت یک الگوی جایگزین و بدیل را برای نظام های (سیستم های) حکمرانی و سبک زندگی عرضه می کند (Krishnamurthy, 2015: 143) که این امر، راهبردی درراستای یارگیری، بقا و استمرار است؛ این راهبرد، اغلب برای کسانی که موجودیت آنها تهدیدشده است و برای حاشیه نشینانی که احساس می کنند صدای آنها در خفقان «عدم حکمرانی خوب و عدالت» به گوش نمی رسد و ازاین رو سودای زیستن در سپهر زیستی بهینه را در سر می پرورانند، جذاب است؛ بنابراین، داعش با عطف توجه به این موضوع، بسیاری از محصول های تبلیغاتی خود را درراستای نشان دادن تلاش برای ایجاد حکمرانی خوب و برقراری عدالت و سازه های جدید بهینه متمرکزکرده است (Gates & Podder, 2015, Vol: 108)؛ ازاین لحاظ، این گروه با استفاده از پیشرفته ترین شیوه های برنامه ریزی (تاکتیک های) خبرپراکنی و اتکای فراوان به گفتمان تبلیغات در طول تاریخ تروریسم، جنبش را در راه رسیدن به اهداف، توانا جلوه می دهد و با فرافکنی و ابرواقعیت سازی، قدرت خود را بیش از آنچه داراست، می نمایاند؛ این امر با ترسیم منظری ایدئالیستی برای جوانان، آنان را بدین اندیشه وا می دارد که می توانند در یک «جنبش سیاسی ظفرمند» مداخله کنند؛ این امر، گروه را در جذب سربازان بالقوه دور از دسترس، رادیکال کردن آنان، مرعوب ساختن دشمنان و برانگیختن جنگجویانش توانامی سازد (Bagci & Gullu, 2015: 85).

مرکز بین المللی مطالعه خشونت های سیاسی و رادیکالیسم[27] در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که میدان جنگ سوریه و عراق، اولین درگیری ای بود که تعدادی وسیع از جنگنده های غربی را بی درنگ به خود جذب کرده است. جایی که رسانه های اجتماعی با عرضه کردن یک منبع ضروری از اطلاعات، الهام بخش این افراد است (Furtig, 2015: 206).

نتیجه گیری

تکفیری ها را باید یا می توان کنش گرانی هدفمند و هوشمند دانست که با درکی استراتژیک به بهره برداری از اوضاع انقلابی سوریه و ضعف حاکم بر دستگاه های امنیتی برخی از کشورهای منطقه ازجمله عراق پرداختند و با معرفی کردن خود به عنوان طلایه داران و پیش قراولان استقرار نظام خلافتی ناب و نظم جدید ارزش مدار و هدفمند، درصدد ریشه دواندن در منطقه و تحقق بخشیدن به رؤیای غرب، یعنی تجزیه آن هستند؛ آنها با بهره برداری گسترده از موهبات عصر فنّاوری و رسانه های ارتباط جمعی، به متکثرسازی حرفه ای اطلاعات و به تصویرکشیدن و بازنمایی جامعه ای آرمانی (ایدئال) و اسطوره ای روی آوردند که در آن، قدرتمندی از طریق بهره مندی از سخت افزارهای مخرب و کشورگشایی، کارآمدی از طریق حکمرانی خوب، مشروعیت از طریق دستاویز قراردادن متون اسلامی و اجرای شریعت، سعادتمندی اخروی و بهشت از طریق جهاد و مردن، سعادتمندی دنیوی از طریق زنان، ثروتمندی و رفاه از طریق سازواره های اقتصادی و دارایی بی شمار و هویتمندی و ارزشمندی از طریق نوع دوستی و دفاع از مسلمان تضمین شده است.

می توان داعش را یک «اجتماع رسانه ای ترمیم پذیر و ابرواقعی» دانست که با فرافکنی های هیجان انگیز توانست ملزومات کنش جمعی قدرتمند، یعنی نیروی انسانی را از سراسر جهان و مردم محلی بسیج کند و به بازیگری قدرتمند و با دامنه تهدیدآفرینی جهانی تبدیل شود و به عبارتی بهتر با گسستن از حوزه های کنش گری محدود و سنتی و «خرده هویتی محلی بودن» به فراسوی مرزهای ملی عبورکند و «هویتی جهانی جهادگر» برسازد؛ بنابراین لازم می آید تا جامعه بین المللی با دیدی واقع بینانه و به دور از هرگونه سهل انگاری با اتخاذ «اقدام عملی مشترک و مجدانه» به مبارزه همه جانبه با تکفیری های داعش روی بیاورد و با ایجاد انسداد در مسیر توانمندی آنان، از قدرتمندی بیشتر آنها جلوگیری کند؛ البته از پیش شرط های ضروری چنین اقدامی، آن است که حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای این گروه ها به انقطاع حمایت های خویش همت گمارند؛ درغیراین صورت باید شاهد ریشه دوانی مرصوص تر این اجتماع و دورنمای مهلک تر آن بود.


برای دریافت بخش اول کلیک کنید


پی نوشت:

16. Utopia

17. Matthew Levitt

18. Yeginsu

19. Adib Shishakli

20. Manjib

21. Sexual Jihad

22. Muhammad Al-Arifi

23. John Horgan

24. Twitter

25. Youtube

26. Facebook

27. International Center for The Study of Radicalization and Political Violence

مراجع

- بشیریه، حسین (1387)؛ انقلاب و بسیج سیاسی؛ چ 6، تهران: دانشگاه تهران.

- تیلی، چارلز (1385)؛ از بسیج تا انقلاب؛ ترجمه علی مرشدی زاد؛ چ 1، تهران: پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی.

- دکمجیان، هرایر (1390)؛ جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب؛ بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی؛ ترجمه حمید احمدی؛ چ 6، تهران: کیهان.

- دهشیری، محمدرضا (1380)؛ نقش رسانه ها در عرصه سیاست خارجی در عصر جهانی شدن، جهانی شدن رسانه ها؛ تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

- غفاری هشجین، زاهد و قدسی علیزاده سیلاب (1393)؛ «مؤلفه های فرهنگ سیاسی جریان سلفی تکفیری؛بررسی داعش»، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام؛ سال سوم،ش 11،ص 89تا 111.

- کریمی، علی (1390)؛ درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی تنوع قومی؛ مسائل و نظریه ها؛ چ 1، تهران: سمت.

- کاستلز، مانوئل (1380)؛ عصر اطلاعات: اقتصاد و جامعه و فرهنگ؛ قدرت هویت؛ ترجمه حسن چاوشیان؛ ج 2، چ 5، تهران: طرح نو.

- ماه پیشانیان، مهسا (1389)؛ جنگ نرم در فضای رسانه و سایبر؛ چ 1، تهران: انتشارات علیاء.

- مشیرزاده، حمیرا (1385)؛ تحول در نظریه های روابط بین الملل؛ چ 2، تهران: سمت.

2- منابع انگلیسی

- Archik, Kristin & Others (2015),” European Fighters in Syria and Iraq: Assessment, Responses, and Issues for the United States”, Congressional Research Service.

- Amnesty International (2014), “Escape from hell Torture and sexual slavery in Islamic State captivity in Iraq”,.

- Arnaboldi, Marco & Lorenzo Vidino (2015), The Caliphate, Social Media and Swarms in Europe: The Appeal of the IS Propaganda, in: Twitter and Jihad: the Communication Strategy of ISIS, The Italian Institute For International Political Study.

- Byman, Daniel & Jeremy Shapiro (2014),” Be Afraid. Be a Little Afraid: the Thereat of Terrorism From Western Foriegn Fighters in Syria and Iraq”, Foreign Policy at Brookings.

- Barrett, Richard (2014), “Foreign Fighters in Syria”, The Soufan Group.

- Bensemra, Zohra (2015),” Syria: Alienation and Violence: Impact of Syria Crisis”, Syrian Centre for Policy Research.

- Bagci, Huseyin & Hilmi Gullu (2015), A Comparison between Ethnic-Driven and Religious-Driven Terrorism: A Study of PKK and IS in Turkey and their Future Prospects, in: From the Desert to World Cities The New Terrorism, Konrad-Adenauer-Stiftung.

- Cafarella, Jennifer (2014),” Jabhat Al-Nusra In Syria an Islamic Emirate For Al-Qaeda”, Institute for the Study of War.

- Caris, Charles C & Samuel Reynolds (2014),” ISIS Governance in Syria”, Institute for the Study of War.

- Childs, Sean (2015), Pure Manipulation: ISIL and the Exploitation Of Social Media, Australian Army Journal, vol xll, no.1.

- Counter Extremism Project (2015), “ISIS”.

- Esfandiari, Haleh & Others (2014), “Barbarians: ISIS’s Mortal Threat to Women”, Middle East Program.

- Fürtig, Henner (2015), German Fighters and Their Impact on Domestic Security, in: From the Desert to World Cities The New Terrorism, Konrad-Adenauer-Stiftung.

- FOI Memo. (2014),” Following the Money: Financing the Territorial Expansion of Islamist Insurgents in Syria”.

- Gates, Scott & Sukanya Podder (2015), Social Media, Recruitment, Allegiance and the Islamic State, Perspectives On Terrorism, Vol.9, No.4.

- Hansen, Helle Hjordt (2014); "Salafi-jihadists in Syria: A Social Movement Theory Analysis", Roskilde University.

- Hoyle, carolyn & Aalexandra Bradford & Ross Frenett (2015), “Becoming Mulan? Female Western Migrants to ISIS”, Institute For Strategic Dialogue.

- Kardas, Tuncay & Omer Behram Ozdemir (2014), “The Making of European Foreign Fighters Identity, Social Media and Virtual Radicalization”, Seta: Foundation for Political, Economic and Social Research.

- Krishnamurthy, Rajeshwari (2015), Terrorism and Youth in South Asia, in: From the Desert to World Cities The New Terrorism, Konrad-Adenauer-Stiftung.

- Mustapha, Hamza (2014), “the Al – Nusra Front: From Formation To Dissention”, Arab Center for Research and Policy Studies.

- Moghadam, Assaf (2011). The Globalizaotin Of Martyrdom: Al Qaeda, Salafi Jihad, And The Diffusion Of Suicide Attack, Maryland: The Johns Hopkins University.

- Meir Amit Intelligence and Terrorism Informatios Center (2013),”Foreign Figthers in Syria“,.

- Nasser, Rabie & Others (2013),”Socioeconomic Roots And Impact of the Syrian Crisis”, Syrian Center for Policy Research.

- saltman, erin marie & melanie smith (2015),”Till Martyrdom Do Us Part’ Gender and the ISIS Phenomenon “,Institute for Strategic Dialogue.

- Sandee, Ronald & Michael S. Smith (2013) “Inside The Jihad Dutch Fighters in Syria”, Kronos Advisory.

- Spitz, René (2014), State-civil society relations in Syria: EU good governance assistance in an authoritarian state, Leiden University.

- Vinci, Anthony (2009), Armed Groups and the Balance of Power: The international relations of terrorists, warlords and insurgents, Routledge.

- White, Jeffrey & Andrew J. Tabler & Aaron Y. Zelin (2013),” Syria’s Military Opposition: How Effective, United, or Extremist?”, The Washington Institute For Near East Policy.

- Zelin, Aaron Y. (2015), “Foreign Fighter Motivations”, Washington Institute for Near East Policy.

3- منابع الکترونیکی

- الراشد، عبدالرحمن (26/9/1393)؛ «سکس و برده داری و داعش»، سایت شرق الاوسط؛ (23095)، از:

- http/www.Persian.aawsat.com/tag.

- بی نام (16/9/1393)؛ «نقش انگیزه جنسی در پیوستن به داعش»، سایت مشرق نیوز؛ 16/9/1393 (360422)، از:

- http/www. Mashreghnews.ir/fa/news.

- ملک محمد، مهدی (6/9/1393)؛ «چرا غربی ها به داعش می پیوندند؟»، سایت صدای ایران؛16/9/1393 (30408)، از:

- سایت صدای ایران : http/www.Sedayiran.com/fa/news.

- سایت پژوهش های جهانی:

Anderson, Prof. Tim (2015), “The Relationship between Washington and ISIS: The Evidence”, http://www.globalresearch.ca.

- سایت سی ان ان:

Defterios, John (2014), “ISIS' struggle to control its oil riches”, http://edition.cnn.com/2014/09/03/business/defterios-oil-isis.

- سایت بازفید:

Giglio, Mike (2014), “This Is How ISIS Smuggles Oil”,http://www.buzzfeed.com.

- وبلاگ سیاست امنیتی:

Guidere, Mathieu (2015), “ISIS’ Politics of Sex”, http://www.sicherheitspolitik-blog.de/2015/01/30/isis-politics-of-sex/12.02.2015 14:23:22.

- سایت نی تایمز:

Yeginsusept, Ceylan (2014), “ISIS Draws a Steady Stream of Recruits From Turkey”, http://www.nytimes.com.

- سایت روزنامه نیویورک تایمز:

Vilmaz, Guler (2014), “Opposition MP says ISIS is selling oil in Turkey”, http://www.al-monitor.com/pulse/tr/business/2014/06

نویسندگان:

علی کریمی: استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندران

رضا گرشاسبی: کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه مازندران

فصلنامه جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام شماره 9

انتهای متن/
کد مطلب : ۷۱۶۱۶۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما