۰
سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۳۴

آیا انصارالله، حزب‌الله یمن است؟ /تفاوت نگاه انصارالله با جریان سلفی یمن در امور داخلی و خارجی

آیا انصارالله، حزب‌الله یمن است؟ /تفاوت نگاه انصارالله با جریان سلفی یمن در امور داخلی و خارجی
برای کشور فقیر و عقب نگه داشته شده ای همچون یمن که طی یک قرن گذشته کمتر سالی را بدون بحران و جنگ سپری کرده ، 21 سپتامبر 2014 نقطه تحولی بود که توانست بار دیگر خواست مردم را بر برنامه های استعمارگران خارجی ومنطقه ای پیروز ساخته و قدرت بستر جامعه را نه تنها به رخ حاکمان این کشور بلکه رهبران مادام العمر تمامی کشورهای همسایه تا حوزه جنوبی خلیج فارس بکشد.

به اعتقاد کارشناسان یمنی واقعه سقوط صنعاء که روز 21 سپتامبر به وقوع پیوست تا سالیان متمادی نه تنها در ذهن آنها بلکه در یاد وخاطره مردم این کشور نیز باقی خواهد ماند ، واقعه ای که در آن یک گروه کوچک موفق شد در چارچوب اعلام خواسته های مردم و در سایه حق طلبی وارد پایتخت شده و نقشه سیاسی جدیدی را برای ساختار سیاسی آینده این کشور تحمیل کند.

در این نوشتار بیش از آنکه به دنبال پرداختن وثبت حوادث و رخدادهای به وقوع پیوسته در دهه اخیر در یمن باشیم ، کنکاشی در علل به وجود آمدن آن و دلایل شکل گیری جریانی خواهیم داشت که دست آخر خود را مجبور به فتح صنعاء وبه کارگیری سلاح برای رساندن پیام مظلومیت اقشار عظیمی ازمردم این کشور دید، مظلومیتی که حتی نمایندگان سازمان ملل متحد نیز به آن اذعان کردند.

آیا انصار الله، حزب الله یمن است ؟


چگونه یک گروه که از سوی دشمنانش جریانی طایفه ای ومذهب گرا توصیف شده وطبق گفته آنها در منطقه ی جغرافیایی خاصی نفوذ نسبی دارد واز آن مهمتر هفت جنگ وسیع وگسترده هم طی یک دهه علیه آن سامان داده شده است می تواند به این سطح از قدرت وتوانایی برسد که قادر باشد به این شکل پایتخت کشور را فتح کند؟

وحتی به جایگاهی برسد که یک نخست وزیر غیرهمسو با خواست مردم را عزل ومخالفتش با تعیین احمد عوض بن مبارک نخست وزیر پیشنهادی رئیس جمهور که مورد حمایت کشورهای منطقه هم می باشد باعث شود او نیز از این کرسی دور شود.

گرچه مقایسه انصار الله یمن با حزب الله لبنان و عبد الملک الحوثی با سید حسن نصر الله توسط رسانه های مخالف به ویژه رسانه های عربستان مقایسه ای مغرضانه و با اهدافی مذهب گرایانه انجام می گردد اما به هر شکل این حقیقت که انصار الله از تجارب سازمان دهی ، سیاسی و مبارزاتی حزب الله الگو برداری کرده اند امری غیر قابل انکار است.

به اعتقاد کارشناسان ، حدود دو دهه فعالیت های تربیتی ، آموزشی وایدئولوژیکی در کنار فعالیت های خیریه و بشر دوستانه به انصار الله نفوذ قابل توجهی در میان بسیاری از احاد ملت یمن بخشیده است جایگاهی که نه تنها توطئه های مذهبی بلکه صف بندی های قبیله ای نیز نتوانسته است آنرا تحت تاثیر خود قرار دهد ، این در حالی است که مبارزان این گروه ترسی از مرگ نداشته وتا سرحد مرگ برای اعتقادات خود می جنگند.

نقطه قوت دیگر انصار الله دقیقا همان زاویه ای است که دولت مرکزی ازطریق آن به دنبال تضعیف وسرکوب این گروه بر آمده بود، به گفته این کارشناسان جنگ های پی در پی که دولت یمن با پشتیبانی کشورهایی همچون عربستان علیه این گروه سامان داد باعث گردید تا مبارزان این گروه در جنگ و رویارویی های مسلحانه کارکشته و صاحب تجربه شده و تبحر ویژه ای در استفاده از سلاح و انجام تاکتیک های نظامی در کشوری سرتاسر مسلح همچون یمن پیدا کنند.

حملات گسترده وگاه وحشیانه دولت علی عبدالله صالح علیه زیدی های یمن باعث شد تا قبایل وجریان های مختلف پیرو این مذهب برای مقابله با این خطر بزرگ به نوعی اتحاد فیما بین برسند مسئله ای که نه تنها موجب تضعیف آنان نگردید بلکه بر قدرت آنها نیز افزوده است.

این اتحاد زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم طی دهه گذشته منطقه صعده ومردم آن علاوه بر تحمل حملات گسترده ارتش این کشور یکی از مهمترین اهداف گروه های تروریستی سلفی از جمله القاعده قرار داشته و دارد.

عبد الناصر المودع نویسنده وپژوهشکر امور یمن قدرت انصار الله را در ضعف وناتوانی دولت یمن در ابعاد مختلف سیاسی ونظامی می داند ومعتقد است سرگرم شدن دولت به اختلافات داخلی که از سال 2011 کشور با آن دست به گریبان بود باعث شد تا انصار الله قدرتی چند برابر پیدا کنند.

با این وجود نگاهی بی طرفانه به این مسئله نشان می دهد ، امروز بسیاری از مردم یمن انصار الله را در چهره منجیان آنها از ظلم وفقر ودیکتاتوری می بینند. یکی از یمنی ها در نظر سنجی اینترنتی شبکه الجزیره در رابطه با سقوط صنعاء نوشته بود: چرا باید شما از این امر احساس خطر بکنید ، مگر یمن همانند مصر به دست اسرائیل افتاده است، حوثی ها عرب های اصیل یمنی هستند که دیرینه حضورشان در این سرزمین به هزار سال قبل باز می گردد ، چرا نباید اجازه دهید آنها نیز ایده های خود را در رابطه با مدیریت کشور ارائه کنند ، چرا باید همواره به دنبال تکرار تجارب شکست خورده عربی باشیم که صدها سال است همچنان در حال تکرار خویش است وجز فساد ، شکست ، ناکامی ، مزدوری وتوطئه علیه وطن پرستان نتیجه ی دیگری در پی ندارد ، من فکر می کنم که اکنون فرصت مناسبی فراهم شده تا چپاول کننده گان اموال مسلمین تقاص این کار خود را بدهند.

اقدامات جنایتکارانه سلفی ها نیز باعث شد تا بسیاری از مردم یمن به سوی جریان متضاد آن که علاوه بر میانه روی،‌ حمایت های اجتماعی وخیریه ای بدون چشمداشت ارائه می کند ، گرایش پیدا کنند.

رویکرد مردم گرایانه وحق طلبانه انصار الله طی یک دهه گذشته باعث شد تا ریزش هایی در صفوف رقبا ودشمنانشان به وجود آید ، این ریزش به وضوح در ساختار ارتش ، جدای طلبان جنوب وحتی قبایلی که تا مدتی وحتی تا به امروز پرچم جنگ با شیعیان را در یمن بر افراشته اند به وجود آید.

بر خلاف جریان های سلفی ـ سنی که فعالیت خود را بین سرکوب جامعه غیر همفکر داخلی و صدور تروریست به اقصا نقاط جهان می بینند ، انصار الله صرفا اهدافی ملی و داخلی را سر لوحه فعالیت های خود قرار داده وحتی شعار مرگ بر آمریکا ومرگ بر اسرائیل را نیز در چارچوب مبارزه با نفوذ آنها در امور داخلی یمن تفسیر وتبیین می کنند.

دوری از رسیدن به راس هرم قدرت نیز یکی از مهمترین نقاط قوت انصار الله به شمار می رود با وجود آنکه این جریان چندین وچند بار پیشنهاداتی برای رسیدن به مراکز حساس کشور را دریافت کرده بود اما ترجیح داد همواره به عنوان مشاور دولت وحامی ملت برای احقاق حقوقش باقی بماند .

رهبران این گروه همواره تاکید می کنند حاضر نیستند کرسی های حساس کشور بر اساس طایفه ای ، مذهبی ، حزبی ، قبیلیه ای وعشیره ای تقسیم شود بلکه بهترین راهبرد برای خروج یمن از بحران شایسته سالاری است وبرای رسیدن به این آرمان همچنان تلاش خواهند کرد.

در این چارچوب انصار الله از قیام مردمی که منجر به سرنگونی علی عبد الله صالح گردید حمایت کرد ، عبدالملک الحوثی با اعلام حمایت خود از قیام 15 فوریه مردم یمن در سخنرانی های مختلفی تاکید کرد به توانمندی وظرفیت جامعه یمن در تعیین سرنوشت خویش وترسیم آینده اش ایمان کامل داشته ومعتقد است که مسئولیت این ترسیم را مردم با استمداد از اراده الهی در اختیار بگیرند.

این موضع انصار الله همواره به عنوان یکی از نظریه ها وعقاید این گروه مطرح شده وادبیات انصارالله همچنان بر آن تاکید دارد ، همین مسئله صف بندی واضح وشفافی بین این گروه با گروه های سلفی وجنگجویان القاعده که با حمایت عربستان در یمن فعالیت می کنند، ایجاد می کند.

انصار الله همواه تاکید دارد که جریان آنها جنبشی اصلاحی ، مسالمت آمیز ومدنی است که هرگز خشونت طلب نبوده واعمال قدرت را ابزاری راهبردی برای تحقق اهداف نمی داند .

در اینجا این پرسش مطرح می شود چرا جریانی که خود را در چارچوب چنین نظریاتی محصور کرده هفت جنگ را در کمتر از 10 سال به خود دیده است؟

رهبران این گروه در پاسخ به این پرسش می پرسند؛ آیا حسین و بعد از او عبد الملک بدر الدین الحوثی راهکار دیگری در برابر خود می دیدند و از آن استفاده نکردند؟ آیا دولت مرکزی واقدامات وفشارهای شدیدش از سال 2004 به بعد به این جریان اجازه داد تا رویکرد صلح طلبانه وآشتی جویانه خود را ادامه دهد؟

حسین بدر الدین الحوثی حتی بعداز 2004 هم که دولت مرکزی علیه گروهش در تدارک جنگ بود ، همچنان در راستای فعالیت های آشتی جویانه قدم بر می داشت و همواره تاکید می کرد فرصت تغییر واصلاحات اجتماعی بیشتر در سایه اقدامات صلح آمیز امکان پذیر می باشد زیرا در سایه اقدامات آشتی جویانه شرایط مناسبتری از لحاظ سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، روحی ، فکری واجتماعی برای تغییر وتحول وجود دارد تا آنکه به دنبال تحقق این اهداف از راه مبارزه مسلحانه باشیم.

از اینرو می توان تاکید کرد ، تحلیل صحیح از انگیزه های حقیقی گرایش انصار الله به جنگ را باید در قالب تاریخی و زمانی آن و نیز ریشه های اجتماعی ، محیط فرهنگی ، روحیه جامعه و زیر ساخت های سیاسی و اقتصادی یمن جستجو کرد وهرگز نباید تحلیل های سطحی و تولیدات ذهنی نشات گرفته از انتشار یک یا چند تصویر از اقدام چند مسلح عضو این گروه را ملاک نتیجه گیری خود در مورد این جریان فراگیر حق طلبانه قرار داد.

رادولف کیملی کارشناس آلمانی امور عربی در این رابطه به دویچه وله گفت : عبدالملک حوثی قدرت خود را از محبوبیت وسیعی که در میان اقشار مختلف مردم یمن دارد کسب کرده است ، محبوبیتی که ظلم وستم دولت مرکزی سهم عمده ای در بسط آن دارد.

به اعتقاد این کارشناسان افزایش محبوبیت و هواداری از انصار الله بیانگر میزان نارضایتی مردم از حاکمان این کشور می باشد که از شمال تا جنوب این کشور گسترش یافته است و مردم در کنار تظاهرات واعتراضات خیابانی خود آنرا از طریق حمایت از جریان انصار الله بروز می دهند.

چرا رسانه های گروهی طی این مدت از جنایات صورت گرفته علیه مردم یمن توسط دولت این کشور وبا حمایت کشورهایی همچون عربستان از این جنایات سخنی به میان نمی آوردند.

بااین وجود برخی از رسانه ها که متاسفانه تاثیر گذاری قابل توجهی هم بر افکار عمومی عربی وبین المللی دارند ، تلاش می کنند تا آنچه را که در یمن اتفاق می افتد اقدامی با پیش زمینه ایدئولوژیکی ومذهبی تفسیر وآنرا در چارچوب جنگ مذهبی حاکم بر منطقه تبیین نمایند.

این در حالی است که بزرگترین حامی جنگ مذهبی در منطقه گروه های سلفی ـ تکفیری هستند که توسط مفتی های وهابی تغذیه واز طریق دولت عربستان و برخی دیگر از کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس مورد حمایت قرار می گیرند.

ودر شرایطی که انصار الله همواره اقدامات خود را در چارچوب امر به معروف ونهی از منکر حاکمان وحتی الامکان به طرق غیر خشونت آمیز قرار می دهد ، این گروه ها صرفا جنگ ، خونریزی وکشتار را در راس اولویت های خود قرار داده و بیش از هر چیز جریان مخالف افکار خود چه سنی وچه غیر سنی را هدف حملات خود قرار می دهند.
کد مطلب : ۴۱۵۶۷۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرکوب رسانه بعد از دانشگاه
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
نتانیاهو در آتش «آتش‌بس»
۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما