امروزه کمتر کسی شک دارد که محیط زیست اطراف ما تحت تاثیر مسائل سیاسی است. در واقع ما در یکی از سیاسیترین دوران به سر میبریم که در آن حتی تغییرات آب و هوایی نیز تحت تاثیر سیاستهای خرد و کلان بازیگران دولتی و بینالمللی قرار گرفته است. تغییرات اقلیمی و نوع واکنش به این تغییرات، فقط محدود به دولتها نیست، بلکه واکنش به تغییرات اقلیمی از سوی بازیگران غیردولتی مانند گروههای شبه نظامی، سازمانهای مردم نهاد و حتی کارتلهای اقتصادی نیز صورت میگیرد و در این میان نوع واکنش گروههای مسلح غیردولتی خطرناکتر و به مراتب پرخشونتتر میتواند باشد.
این واکنشها به این دلیل است که تغییرات آب و هوایی میتواند ظرفیت و توان دولتها را کم و زیاد کند و در مقابل رقابت برای منابع کمیاب مانند آب تشدید خواهد شد و در این شرایط درگیریها نیز شدت خواهد یافت. بازیگران غیردولتی مانند گروههای مسلح به صورت خشونتآمیز و سایر گروهها به اشکال دیگری به این تحولات واکنش نشان خواهند داد.
«نوح گوردون»، سرپرست برنامه توسعه پایدار و ژئوپلیتیک در بنیاد کارنگی واقع در واشنگتن دیسی
در گزارش تحقیقی خود، پنج عامل مرتبط با آب و هوا را بررسی کرده که باعث ایجاد واکنش گروههای شورشی، جنایتکار، شبهنظامیها و تروریستها میشود.
این عوامل عبارتند از:
اول) بحرانهای غذا، آب و انرژی که توان و حتی مشروعیت دولتها را کاهش میدهد
دوم) مناطق آسیب پذیر محیط زیستی و محدودیت منابع
سوم) افزایش تقاضا و درخواستها از قاچاقچیان انسان و مرزبانان مسلح
چهارم) هرج و مرج و بیعدالتی ناشی از تغییرات آب و هوایی
پنجم) کاهش سطح اعتماد به مسئولان دولتی
در واقع تغییرات آب و هوایی تنها یکی از چندین عامل موثر بر ظهور و رشد گروههای مسلح شبه نظامی و افزایش فعالیت آنهاست. در عین حال انسانها ظرفیت قابل توجهی برای کاهش اثرات آب و هوایی و سازگاری با وضعیتهای بحرانی جدید دارند، اما تغییرات آب و هوایی تاثیر خود را بر فعالیت گروههای شبه نظامی مسلح خواهد گذاشت و در ادامه شش عامل مطرح شده به تفصیل مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
کاهش توان و مشروعیت دولتها
تحقیقات علوم سیاسی ثابت میکند که «دستاوردهای رفاهی» و بهبود مستمر استانداردهای زندگی یک عامل کلیدی تعیینکننده مشروعیت دولت است. اما برخلاف این وضعیت، تغییرات اقلیمی و رویدادهای آب و هوایی، وضعیت را بدتر و تشدید میکند و این وضعیت بدتر مشروعیت دولتها را زیر سؤال خواهد برد. در بحرانهای آب و هوایی، منابع مالی که میتوانستند برای بهبود آموزش یا مراقبتهای بهداشتی هزینه شوند، به سمت مقابله با اثرات سوء تغییرات اقلیمی یا سرمایهگذاری در انرژیهای نو هدایت خواهند شد و فرصت کمتری برای هزینه در بخشهای بهداشتی و رفاهی بهوجود خواهد آمد. در واقع، میتوان انتظار داشت که تغییرات اقلیمی تا سال 2050 باعث شود که از 10 درصد از تولید اقتصاد جهانی را صرف هزینههای مربوط به خود کند.
بنابراین تغییرات آب و هوایی میتواند مشروعیت عملکرد یک دولت را کاهش دهد. همچنین دولتی که هزینه بیشتری برای مقابله با تغییرات آب و هوایی میکند، برای مقابله با تهدیدات امنیتی با محدودیت مواجه خواهد شد و در این شرایط گروههای شورشی و شبه نظامی مسلح فرصت عرضاندام پیدا خواهند کرد. به عنوان مثال، شکست دولت سومالی در مقاله با گروه شورشی و تروریستی الشباب در اوایل دهه 2010 باعث شکست داخلی آن دولت و شکل گیری اعتراضات علیه دولت وقت سومالی شد، چون در آن زمان دولت سومالی همزمان مشغول ساماندهی قحطی زدگان در دیگر مناطق این کشور بود.
تاریخ معاصر چندین نمونه از شکست دولتها در ارائه خدمات اساسی را نشان میدهد که فرصتهایی را برای شورشیان ایجاد کرده است. در سوریه در اواخر دهه 2000، خشکسالی منجر به ناامنی غذایی شد و در نتیجه راه را برای اعتراضاتی که جنگ داخلی سوریه را آغاز کرد، هموار کرد. ارائه ضعیف کالاهای عمومی توسط دولت عراق در بحبوحه کمبود آب در اواخر دهه 2000 دولت این کشور را به تدریج ضعیف کرد تا آن که در میانه دهه 2010 منجر به قدرت گیری گروه تروریستی داعش در بخشهایی از عراق شد.
مناطق آسیب پذیر محیط زیستی
در مناطقی که از نظر زیستمحیطی غیرقابل سکونت هستند، گروههای شورشی مسلح فضای آزادی عمل دارند، چون در این مناطق حکومتها کنترل ضعیفی دارند و فعالیتهای اقتصادی مانند کشاورزی تعطیل شده و بهجای آن فعالیتهای غیرقانونی مانند قاچاق شکل میگیرد. در حال حاضر جغرافیا یکی از عوامل مهم ناتوانی دولتها در کنترل برخی مناطق در کشورهای آفریقایی مانند لیبی، الجزایر و مالی است. تغییرات آب و هوایی به بیابان زایی، تخریب معیشت، مهاجرت و تشدید درگیریهای خطرناک کشاورزان و گلهداران در نیجریه و مالی کمک کرد. در این دو کشور بیابان زایی باعث شد تا دامداران به سمت جنوب سوق داده شوند و در آنجا برای آب و زمین حاصلخیز با کشاورزان رقابت کنند. در این شرایط بود که بهدلیل خشکسالی و کمبود زمینهای حاصلخیز و کاهش درآمد و معیشت، گروه تروریستی بوکوحرام توانست در نیجریه نیروهای بیشتری جذب کند و قدرت بیشتری به دست آورد.
در واقع بین سالهای 2005 تا 2018، حداقل 41 کشور شاهد یک شورش مرتبط با کمبود آب، انرژی و یا گرانی سوخت بودهاند. علت گرانی سوخت نیز مرتبط با مسائل محیط زیستی است، چون دولتها بدلایل تعهدات بینالمللی ناگزیر به کاهش سطح استفاده از سوختهای فسیلی هستند و این کاهش عرضه سوختهای فسیلی منجر به گران شدن آنها میشود و این مسئله خودش عامل اعتراض و بحران خواهد شد. تاکنون محدودیتهای تولید سوخت فسیلی عمدتا معادن زغال سنگ را هدف قرار داده است که به عنوان مثال در لهستان اعتراضها را برانگیخته است. اما اگر دولتها وعدههای آب و هوایی خود را جدی بگیرند، در نهایت مجبور خواهند شد نه تنها تولید نفت را محدود کنند، بلکه مزارع آب بر و همچنین سایر مزارع تولید گوشت گاو را به ناگزیر محدود خواهند کرد. تلاشهای دولت انگلیس برای بستن معادن زغالسنگ در دهه 1980 به واکنش معدنچیان منجر شد و آنها دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب و درگیری در سال 1984 به اوج خود رسید و هزاران معدنچی و افسر پلیس در خارج از کارخانه زغال سنگ در یورکشایر با هم درگیر شدند که منجر به زخمی شدن دهها نفر شد.
اگرچه اعتراض و اعتصاب معدنچیان انگلیس در آن سال تغییر سیاستهای دولت وقت لندن بود، اما در برخی کشورهای دیگر که دولتها ضعیفتر است، واکنشهای آب و هوایی میتواند به درخواست برای براندازی دولت منجر شود، مانند پیشروی داعش برای کنترل میادین نفتی سوریه و عراق در اواسط دهه 2010 که با هدف شکست دولت صورت گرفت. در حال حاضر نیز نیجریه نمیتواند مانع از سرقت صدها هزار بشکه نفت در روز از سوی گروههای تروریستی و شورشی شود.
در جنگلهای بارانی آمازون، شبکههای مسلح قاچاقچی، صدها فرودگاه غیرقانونی خصوصی ساختهاند تا با آنها امکان ارسال کالا داشته باشند. در همین حال، این گروهها از نگهبانان بومی برای محافظت از قلمرو خود در کلمبیا و اکوادور استفاده میکنند و مقابله با این گروهها مستلزم فعالیت مسلحانه در جنگل است که این فعالیتها میتواند به وارد شدن آسیبهای بزرگ به جنگلهای آمازون منجر شود.
افزایش تقاضا و درخواستها از قاچاقچیان انسان
تغییرات آب و هوایی میلیونها نفر را مجبور میکند تا در دهههای آینده خانهها، زادگاهها و کشورهای خود را ترک کنند. برخی از این مهاجران به امید دسترسی به مناطقی بهتر به قاچاقچیان انسان روی میآورند. به طرز غمانگیزی، قاچاق انسان یک تجارت بزرگ به ارزش میلیاردها دلار در مرزهای جنوبی آمریکاست و تا کنون بیش از 5 هزار نفر به اتهام قاچاق انسان دستگیر شدهاند.
قاچاق انسان در سال 2021 به ارزش بیش از 100 میلیون دلار در مسیرهای مهاجرتی مدیترانه غربی و مرکزی به اروپا جریان داشته است. پناهجویان افرادی هستند که همه پسانداز خود را فقط برای داشتن یک زندگی بهتر به قاچاقچیان میسپارند و این پولها میتواند تمام انواع فعالیتهای مسلحانه غیرقانونی را تامین کند.
در حالی که مهاجرت مرتبط با آب و هوا عموماً مربوط به افراد آسیبپذیر است که به دنبال پناه بردن به مناطق امن هستند، افراد ثروتمند با «گذرنامههای قانونی» به تغییرات آب و هوایی واکنش نشان دهند و این هجوم موج مهاجرتی در کشورها و مناطق مقصد نیز باعث محدودیت منابع و ایجاد بحرانهای ناشی از تغییرات ناگهانی جمعیت خواهد شد.
پناه بردن فوق ثروتمندان به فضاپیماهای غول پیکر با محیطی سرسبز اگرچه در فیلمهای تخیلی دیده میشود، اما میتواند یک سناریو برای آینده باشد و در آن باقی ماندگان روی
کره زمین ویران شده بر سر منابع کمبود با هم در حال درگیری باشند.
هرج و مرج و بیعدالتی
تغییرات آب و هوایی میتواند بیعدالتی در توزیع بودجه و امکانات را تشدید کند. خیلی از آمریکاییها همچنان پس از سالها مقامات این کشور را متهم به تبعیض بر اساس نژاد میکنند، چون پس از طوفان هاروی در سال 2018، اختصاص بودجه امدادی فدرال به هیوستون و هریس رد شد. پژوهش دیگر نشان داده است که آژانس فدرال مدیریت اضطراری (FEMA) آمریکا، اغلب بیشتر به قربانیان بلایای سفید پوست کمک میکند تا رنگین پوستان.
پس از طوفان هایان در فیلیپین در سال 2014 نیز بیعدالتی واضحی رخ داد، به این دلیل که دولت منطقهای بدون ساخت و ساز در نزدیکی ساحل را پس از طوفان تصرف و ماهیگیران را آواره کرد. این مسئله معیشت آنها را ویران کرد و دولت نیز از اختصاص کمک اضطراری به کسانی که در منطقه آواره شدند، خودداری کرد. با این حال هتلها و استراحتگاهها توانستند با پرداخت مبالغ کلان به فعالیت خود در ساحل ادامه دهند. هنگامی که سیل ویرانگر پاکستان را در ژوئیه 2010 رخ داد، برخی از قربانیان احساس کردند که دولت بهاندازه کافی برای آنها کاری انجام نمیدهد و در این وضعیت گروههای تندرو و افراطی مانند طالبان و لشکر طیبه برای تأمین غذا، آب و مراقبتهای پزشکی وارد عمل شدند و توانستند خود را توسعه دهند. در مکزیک، گروههای جنایتکار معروف به «نارکو» از همهگیری ویروس کرونا برای جلب حمایت استفاده کردند و با توزیع کمکهای پزشکی سوء توانستند نفوذ خود را گسترش دهند.
چگونه تغییرات آب و هوایی ممکن است به بیثباتی سیاسی ما کمک کند
تغییرات آب و هوایی همچنین میتوانند بیثباتیهای سیاسی گسترده را به همراه داشته باشند. روزنامه تایم در گزارش خود در این حوزه به تحقیقاتی اشاره کرده که براساس آن، دمای گرمتر و هوای شدیدتر منجر به پیامدهای نامطلوب سیاسی مانند جنایت خشونتآمیز، بیثباتی سیاسی و فروپاشی رژیمها میشود. امسال احتمالاً دومین یا سومین سال گرم ثبت شده کره زمین است و هنوز مقامات دولتها و کشورها نتوانستهاند به اهداف آب و هوایی سال 2015 بر سر کاهش دمای کره زمین به نتیجه برسند.
این در حالی است که تغییرات آب و هوایی به طور مستقیم بر مسائل و تغییرات سیاسی تاثیرگذار است. دمای گرمتر و هوای شدید استرس اجتماعی را تشدید کرده و وضعیت اقتصادی را بدتر میکند. اینها به نوبه خود بر رفتار سیاسی تأثیر میگذارد.
یک مقاله مهم در سال 2013 در مجله ساینس نشان میدهد که تغییر درجه حرارت در نرخ تعارض بین گروهی مرتبط است. پیشبینی میشود تا سال 2050 دما در بیشتر نقاط جهان با دو درجه و در برخی نقاط تا چهار درجه بیش از حد استاندارد افزایش یابد. این درجهها ممکن است اندک به نظر برسند، اما در بسیاری از موارد میتوانند بهاندازهای باشند که منجر به مشکلات جدی شوند.
در واقع آب و هوا زندگی بشر را از همان اولین تمدنها شکل داده است. طیف وسیعی از مطالعات نشان داده است که چگونه شرایط آب و هوایی منجر به فروپاشی جوامع شده است، از زوال سلسله تانگ در چین در قرن دهم تا زوال تمدن مایاها در حدود 900 پس از میلاد تا تغییر شکل سکونتگاهها در آفریقا قبل از آن همگی تحت تاثیر تغییرات آب و هوایی صورت گرفتهاند.
مطمئناً تمدنهای قرن بیست و یکمی بهتر میتوانند خود را با تغییرات اقلیمی وفق دهند. مسئله این است که در حالی که ممکن است امروز از نظر فناوری بسیار پیشرفتهتر باشیم، اما ما تاکنون صدها میلیارد تن دی اکسید کربن به جو فرستادهایم. نتیجه انتشار این گازها، افزایش شدید دمای هوا است که میتواند تغییرات آب و هوایی را تشدید کند.
امروزه، کشورهایی مانند آمریکا با طیف گستردهای از چالشها مواجه هستند، که بیشتر آنها، در نگاه اول هیچ ارتباطی با تغییرات آب و هوایی ندارند، مانند قرنها نژادپرستی سیستماتیک، سیستم مراقبتهای بهداشتی بیمار و نابرابری گسترده اقتصادی. در سطح جهانی نیز طیف گستردهای از مشکلات مشابه وجود دارد. این مشکلات با تغییرات آب و هوایی تشدید میشود. به عنوان نمونه وقتی گرمایش زمین منجر به آب شدن یخهای قطبی و انتشار ویروسهای جدیدی میشوند که سالها منجمد بودهاند و با انتشار این ویروسها، بیماریهای جدید ظاهر میشوند که در مقابله با این بیمارهای، نابرابری در امکانات بهداشتی و بیعدالتی در توزیع مناسب درمان خود را نشان میدهد. به طور دقیق تر، دمای شدید و آب و هوا رفتار انسان را شکل میدهد که به نوبه خود بر ثبات اجتماعی و سیاسی تأثیر میگذارد. الکساندر کوهن، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه کلارکسون که آب و هوا و رفتار سیاسی را مطالعه میکند، میگوید: «ما موجوداتی هستیم که در یک محیط زندگی میکنیم، محیط ما آب و هوای ما است. تحلیل رفتار سیاسی، یا در واقع هر رفتار اجتماعی، بدون توجه به این متغیر عظیم، به نادیده گرفتن کل داستان است.»
تحقیقات هم نشان داده است که دمای گرم احتمال تعاملات خشونتآمیز بین افراد را افزایش میدهد و شهرها شاهد افزایش جرایم خشونتآمیز هستند و پلیس به احتمال زیاد در گرمای شدید از زور استفاده میکند. مطالعات همچنین نشان داده است که افرادی که با گرمای شدید سر و کار دارند بیشتر به دیگران اعتماد کمتری دارند. تحقیقات همچنین نشان داده است که آب و هوای چالش برانگیز، تصمیمات سیاسی چالش برانگیز را شکل میدهد. تحقیقات در مورد پیوند آب و هوا و سیاست نسبتاً نوپا است و به سختی میتوان نقش آب و هوا را در آشفتگی سیاسی کنونی مشخص کرد. اما، در دو سال گذشته صدها هزار نفر در کالیفرنیا و اورگان آواره شدهاند، بیش از 10 میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی بر اثر طوفان در آیووا آسیب دیده است و دو طوفان بزرگ بخشهایی از لوئیزیانا و تگزاس را زیر آب برده است. دما در سراسر آمریکا و دیگر کشورها در مسیری قرار دارد که امسال را به یکی از گرمترین سالهای ثبت شده کره زمین تبدیل کرده است. تصور این که این تغییرات بر سیاست دولتها تاثیر نخواهد داشت، تقریبا غیرممکن است. در واقع نقش تغییرات اقلیمی در شکلدهی سیاست و ژئوپلیتیک امروز، شاید کمتر به چشم آید، اما در آینده، تأثیر آن آشکارتر و نگرانکنندهتر خواهد بود. اگر تغییرات اقلیمی کنترل نشود، طوفانهای بزرگتر، گرمای غیرقابل تحمل و سواحل ناپدید میشوند و میلیاردها نفر را آواره میکنند. این به نوبه خود فشار بیسابقهای بر نهادهای سیاسی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد.
آب و هوای سیاسی شده
امروزه دیگر تردیدی در سیاسی شدن موضوع گرمایش کره زمین و مسائل مرتبط با آب و هوا و محیط زیست نیست. یک بررسی انجام شده توسط برنامه دانشگاه ییل درباره تغییرات آب و هوایی در آمریکا نشان داد که روی آوردن به عبارت «تشدید وضعیت آب و هوا» در جلب نظر محافظهکاران آمریکایی مؤثرتر از عبارت «تغییر آب و هوا بوده است و همین تغییر کلام توانسته حمایت بیشتری از میان محافظهکاران آمریکا برای پرداختن و توجه به سیاستهای آب و هوایی بهدست آورد. «آنتونی لیزروویتز»، مدیر برنامه ییل میگوید: «در جنگ فرهنگی سیاسی، آب و هوا یکی از مسائل مهم است که توسط برخی بازیگران مورد تاکید قرار گرفته و برخی نیز روی موج تغییرات آب و هوایی مانور میدهند، بیآن که کاری انجام دهند.»
آلیسوناندرسون، استاد جامعهشناسی در دانشگاه پلیموث آمریکانیز میگوید: «ایدئولوژی و ارزشهای شخصی بسیار مهم هستند و عوامل جمعیت شناختی مانند سن و جنسیت در جلب توجه سیاستمداران به مسائل آب و هوایی نقش دارند، اما مهمتر از همه اینها، این جو سیاسی و لحن رسانههاست که درباره آب و هوا نقش دارد.»
به گفتهاندروهافمن، استاد توسعه پایدار در دانشگاه میشیگان، تغییرات آب و هوایی یک مشکل فرهنگی بسیار پرمناقشه است که تمایل دارد به عنوان بخشی از دستور کار گروههای چپ تلقی شود. به همین دلیل مسائل آب و هوایی تاکنون هرگز موضوع اصلی گروههای راست و محافظهکار نبوده است و برای سالها، تغییرات آب و هوایی از دریچهای صرفاً محیط زیستی دیده شده است.هافمن میگوید با تصویب معاهده کیوتو در مورد تغییرات آب و هوایی، نگرشها تغییر کرد. او توضیح میدهد: «در سال 1997، آنچه قبلاً یک موضوع علمی بود، تبدیل به موضوعی شد که بر منافع قدرتمند سیاسی و اقتصادی تأثیر گذاشت و شکافهای سیاسی حول آن آغاز شد.»
در واقع رسانههای اجتماعی، چه توسط منافع شخصی ایجاد شده باشند یا گروهها، اما در واقع شکاف در نگرش نسبت به تغییرات آب و هوا را افزایش دادهاند.هافمن میگوید: «مردم به سمت جناحها حرکت میکنند و رسانههای اجتماعی به ما اجازه دادهاند که بسیارمتفرق شویم.» امروزه دیدگاهها در مورد تغییرات آب و هوایی اغلب با وفاداریهای سیاسی همسو میشوند. برای مثال، سال گذشته، مرکز تحقیقات پیو دریافت که در حالی که 72 درصد از دموکراتها و آمریکاییهای متمایل به دموکرات میگویند فعالیتهای انسانی باعث تغییرات آب و هوایی میشود، تنها 22 درصد از جمهوریخواهان و متمایلان جمهوریخواه با این موضوع موافق بودند.
لیزروویتز به چهار کشور اشاره میکند که سه مورد از آنها مستعمرههای سابق انگلیس بودهاند و در آنها شکافها بر سر تغییرات آب و هوایی شدیدتر است: آمریکا، کانادا، استرالیا. او خاطرنشان میکند: «یکی از چیزهایی که آنها را به هم پیوند میدهد، انگلیسی است و آنها به مانند انگلیس بر سر مسائل آب و هوایی دچار شکاف و اختلاف نظرهای عمیق داخلی هستند.»
برای کسانی که طرفدار برابری گرایی هستند، تغییرات آب و هوایی یک تهدید بزرگ است. این تهدید به دلیل تأثیری است که تغییرات آب و هوایی نه تنها بر آنها بلکه بر مردم فقیر در سراسر جهان و اکوسیستمها دارد، اما، برای فردگرایان رادیکال، آزادی و استقلال فردی ارزشی بالاتر و مهمتر است. افرادی با این جهان بینی ذاتاً با موضوع تغییرات آب و هوا مقابل هم قرار میگیرند.
نقاط بحران
در عین حال، برخی مناطق روی کره زمین، بیش از دیگر مناطق از تغییرات آب و هوایی آسیب دیدهاند و در این مناطق بحرانها نیز عمیقتر به نظر میرسند. به عنوان نمونه در طول 40 سال گذشته، جنوب آسیا بیش از 1300 بلای طبیعی را تجربه کرده است- این بلایای طبیعی به ویژه در منطقه کشمیر شدید بوده است. با این حال در حال حاضر کار بسیار کمی در سراسر خط کنترل (LoC) در کشمیر برای آماده سازی و پاسخ به این بلایا انجام شده است.
بنابراین بسیاری از فقیرترین کشورها و جوامع جهان با یک مشکل دو طرفه روبهرو هستند: تغییرات آب و هوایی و درگیریهای خشونتآمیز. این خطر واقعی وجود دارد که تغییرات آب و هوایی باعث گرایش به درگیریهای خشونتآمیز بیشتر میشود و این امر به نوبه خود جوامع را فقیرتر میکند و این فقیر شدن جوامع امکان مدیریت و پاسخگویی آنها به بحرانهای آب و هوایی را تضعیف میکند.
جنگ داخلی سودان اغلب به عنوان اولین درگیری مدرن ناشی از تغییرات آب و هوایی توصیف میشود، اما یکی از مهمترین تصاویر از هزینههای زیستمحیطی درگیریها در طول جنگ اول خلیجفارس بود، زمانی که 700 میدان نفتی کویت به آتش کشیده شد. دود بالای آنها در ابتدا 800 مایل کشیده شد. 11 میلیون بشکه نفت خام به خلیجفارس سرازیر شد و 9 مایل آلودگی بسیار شدید ایجاد کرد. در داخل کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس نیز نزدیک به 300 دریاچه نفتی در سطح بیابان شکل گرفت که برای چندین دهه خاکها را آلوده کرد.
ائتلاف بینالمللی از آتشنشانان ماهها با آتشسوزیها مبارزه کردند تا اینکه سرانجام آخرین چاه در نوامبر 1991 خاموش شد. حتی اکنون، با گذشت بیش از 30 سال، اثرات آن آتشسوزیها هنوز احساس میشود و بیش از 90 درصد خاکهای آلوده هنوز غیرقابل استفاده هستند.
همچنین شواهد نشان میدهد که تغییرات در الگوهای بارندگی تنشهای موجود (IPCC) را تشدید میکند، نمونه بارز آن سوریه است. در این کشور آب و هوای خشکتر در جنگ داخلی این کشور نقش ایفا کرد. با این حال، نادرست است که بگوییم مناقشه سوریه تنها به دلیل تغییرات آب و هوایی ایجاد شده است، بلکه تغییرات آب و هوایی این تنش را شدت بخشید.
تغییرات آب و هوایی همچنین منجر به آوارگی اجباری میلیونها نفر در سراسر جهان شده است. به گفته کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان (UNHCR)، در 10 سال گذشته، تعداد افرادی که به اجبار آواره شدهاند دو برابر شده و به 80 میلیون نفر رسیده است.
در پایان سال 2021، تعداد بیشتری از افراد خانه خود را بهدلیل سیل، طوفان و یا گرمای مرگآور ترک کردهاند. تا پایان سال 2020، تقریباً 35 میلیون پناهنده، پناهجو و سایر افراد آواره بحرانهای آب و هوایی به خارج از کشورهای خود رفتند و 45 میلیون نفر هم درکشورهای مختلف در داخل مرزهای کشور خود آواره پدیدههای آب و هوایی شدند. با تشدید بحران اقلیمی در سالها و دهههای آینده، افراد بیشتری مجبور به ترک خانههای خود خواهند شد، این آوارگی اجباری در نتیجه بحرانها از بیابانزایی گرفته تا بالا آمدن سطح دریاها شکل میگیرد.
براساس گزارش اندرو هارپر، مشاور ویژه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، 90 درصد از پناهندگان جهان از کشورهایی میآیند که قبلاً تحت تأثیر شرایط اضطراری آب و هوایی قرار گرفتهاند و یا توان و ظرفیت را برای سازگاری با یک محیط زیست آسیب دیده از دست دادهاند.هارپر همچنین میگوید که 3.3 تا 3.6 میلیارد نفر در جهان در مناطق حساس در برابر تغییرات آب و هوایی زندگی میکنند که عمدتاً در غرب آسیا، آفریقا، آسیای جنوبی، آمریکای جنوبی، مرکزی و کشورهای در حال توسعه ساکن هستند. خشکسالیهای پیدرپی، سیل، طاعون ملخ، تخریب محیط زیست، حکمرانی ضعیف، همگی منجر به یک وضعیت مخاطرهآمیز و پیچیده برای دهها میلیون نفر میشوند که هر بار مقابله با آنها نیز دشواتر خواهد شد.
ما چارهای نداریم جز اینکه از آسیبپذیرترین نسلها و نسلهای آینده محافظت کنیم، شکست یک گزینه نیست. اما ما باید واقع بین باشیم. در طول زندگی ما دمای جهان فقط افزایش مییابد و در نتیجه شرایط آب و هوایی شدیدتر میشود و تأثیرات آنها غیرقابل پیشبینیتر و خطرناکتر میشود، اما نمیتوانیم فقط شاهد این بحران باشیم، بلکه هر روز که میگذرد، به بحران نزدیکتر میشویم.
باید از همین امروز و قطعا همین امروز برای کاهش آلودگیها و تغییرات آب و هوایی فکری کنیم قبل از آن که دچار ورشکستگی آب و هوایی شویم.
___________________________________________________________________________
منابع:
https://carnegieendowment.org/experts/2173
https://www.crisisgroup.org/future-conflict/climate-environment-and-conflict
https://www.ft.com/content/4bac715b-2812-4610-a528-dc8db9ecd635
https://www.international-alert.org/publications/climate-conflict/?gclid=CjwKCAiA-8SdBhBGEiwAWdgtcLX7WiBLHniJuMdk95-BCr5ZwEt9IYZuFXMOBZwTKTak6awouIHn2xoCu4MQAvD_BwE
https://unfccc.int/blog/conflict-and-climate?gclid=CjwKCAiA-8SdBhBGEiwAWdgtcJrGNjkWs6U4LUIebVqxy9oUgAnm56cqZyPIlk_j7Id-5cIWzGzAshoCAFIQAvD_BwE
https://www.international-alert.org/wp-content/uploads/2021/09/Climate-Change-Climate-Conflict-EN-2007.pdf
https://time.com/5888866/climate-change-wildfires-political-instability