کفاح نصر تحلیلگر عرب در مقالهای به بررسی اهداف آمریکا در خصوص ایجاد جنگ روانی علیه دمشق پرداخت.
کفاح نصر نوشت: وقتی یک کارمند وزارت خارجه آمریکا حرفی میزند صدها نفر هستند که مانند طوطی حرفهای او را تکرار کنند. اگر یک آمریکایی از دموکراسی در کره [جنوبی] صحبت کند، پشت سر او دهها مسئول اروپایی و متحدان آمریکا در سراسر دنیا و دهها شبکه تلویزیونی خبری عرب آمریکایی بخصوص در خلیج فارس گزارشهای متعددی از آزادی در کره دموکراتیک نشان میدهند و در اینترنت نیز صدها صفحه و مقاله در این خصوص خواهید دید و برخی روشنفکران [!] عرب هم به دنبال این میگردند که این دموکراسی در کره دقیقا در چه نقطهای است. حال، آخرین حرفی که طوطیهای آمریکا تکرار کردند، چیزی بود که آمریکا درباره سلاح شیمیایی در سوریه گفتند.
حباب رسانهای سلاح شیمیایی در سوریه ؛
آمریکا هوشمندانه عمل میکند با هر اتفاقی. آمریکا طبق این سیاست عمل میکند که «تیری میاندازیم در تاریکی. اگر به هدف اصابت کرد، فبهاالمراد». زمانیکه آمریکا تبلیغاتش را درباره سلاح شیمیایی در سوریه شروع کرد، همه میدانستند که آمریکا هیچ اتفاقی را مبنی بر جابهجایی سلاح شیمایی رصد نکرده است و سوال این بود که در پشت این حباب تبلیغاتی چیست؟
آیا این ادعا هم مانند ادعای تبلیغاتی و حباب رسانههای سلاح کشتار جمعی در عراق بود تا اساسی برای دخالت خارجی در سوریه شود؟ یا جنگی روانی علیه سران سوریه و مردم این کشور و شستوشوی مغزی افکار عمومی غرب از طریق یادآوری کشتار حلبچه در عراق و دردمند کردن وجدانها علیه سوریه است؟
آیا این ادعای آمریکا نوعی تهدید بود مبنی بر تجهیز کردن مخالفان سوریه به سلاح شیمیایی برای ارتکاب کشتارهایی جهت فشار بر روسیه؟ یا همانطور که ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ادعا کرد، سبب دخالت نظامی اسرائیل [در سوریه] به بهانه منع وصول این سلاحها به حزبالله؟
سلاح شیمـیــایی در سـوریـه ؛
به گفته منابع نظامی صهیونیست، نتیجه درگیری با سلاحهای غیرکلاسیک در منطقه به سود طرف ضعیفتر یعنی سوریه است. منابع اسرائیلی که روزنامه یدیعوت آحارونوت چند ماه پیش سخنانشان را منتشر کرد گفتند که اقدام اسرائیل برای نابود کردن دمشق، نتیجهای جز نابودی اسرائیل و باقی ماندن سوریه ندارد و فرقی نمیکند که پاسخ سوریه در این درگیری چه باشد.
به گفته منابع غربی سوریه دستکم سه نوع سلاح شیمیایی و بیولوژیک ساخت داخل دارد و قادر است تلآویو را با کلاهکهای انفجاری یا با جنگنده سوخوی 27 هدف بگیرد و در نتیجه غرب بخوبی میداند که سلاح شیمیایی سوریه چه با موشک زده شود چه با جنگندههای بمبافکن، میتواند توازن ارعاب و وحشتی ایجاد کند که مانع شود غربیها حتی فکر حمله به سوریه را به ذهن خطور ندهند.
تـوازن نظــامـــی سوریه و رژیم صهیونیستی ؛
بر کسی پوشیده نیست که توان ارتش صهیونیستی بدون کمکهای آمریکا، دو برابر توان ارتش سوریه است با توجه به اینکه ارتش صهیونیستی فناوریهای گرانقیمیتی دارد و کمتر از ارتش سوریه بر عنصر انسانی تکیه دارد و در نتیجه از لحاظ تسلیحاتی میتوان گفت که توان ارتش صهیونیستی دو برابر ارتش سوریه است. حافظ اسد رئیس جمهوری سابق سوریه میدانست که [با وجود کمکهای آمریکا] ایجاد توازن قدرت جنگی با رژیم صهیونیستی اگر شبه محال باشد، اما میتوان توازنی راهبردی از طریق موازنههای رعب و وحشت و قدرت بازدارندگی ایجاد کرد. از زمان امضای توافقنامه کمپدیوید و زمان اعلام حافظ اسد مبنی بر آغاز ایجاد توازن راهبردی، ارتش سوریه چندین مرحله اساسی را پشت سر گذاشته که آن را قدرتی بازندارنده کرده که قادر است امنیت رژیم صهیونیستی را تهدید کند.
بازدارنـدگی سوریـه ؛
سوریه هیچگاه در اندیشه در اختیار گرفتن جنگندهها برای هدایت جنگندههای هوایی مانند هواپیمای آواکس نبوده است بلکه در این اندیشه بوده است که چگونه آواکس صهیونیستها را ساقط کند و قبلا موفق شده است این کار را بکند. سوریه در اندیشه خرید اسکادرانی از جنگندهها یا بمبافکنهایی نبوده که توازن قدرت هوایی با دشمن صهیونیستی ایجاد کند، بلکه موشکهایی در اختیار گرفته است تا بتواند به حملات هوایی صهیونیستی پاسخ بدهد و در عین حال بتواند توان هوایی صهیونیستی را با سامانههای پدافند هوایی بزند.
که البته گسترش قدرت ارتش سوریه سه مرحله پشت سر گذاشته است:
1- سال 1982 تا 1992 . ارتش سوریه در این مدت دوره بازدارندگی موشکی را آغاز کرد و آغاز آن خرید موشکهای اس.اس 21 موشک زمین به زمین میانبرد با دقت عالی و شلیک انبوه بود.
2- سال 1992 تا 2002 . مرحله مصونسازی و تقویت خود برای ورود به جنگی در همه شرایط احتمالی بود از جمله اینکه هیچ پوشش هوایی وجود ندارد. در این مرحله بود که اسرائیل هشدار داد سوریه موشکهای کرهای به دست آورده است که قادر است اروپا و زرادخانههای شیمیایی بزرگ را هدف بگیرد.
3- سال 2002 تا 2012 . ارتش سوریه ورود به مرحله حرفهای را از طریق در اختیارگیری موشکهای دریا به هوا برای برای حملههایی از جانب دریا آغاز کرد تا توان جنگ با نیروهای ویژه در پشت خطوط دشمن را مانند شیوههای جنگی چریکی داشته باشد تا در عین حال قدرت وارد کردن ضربات دردناک را داشته باشد. در خلال جنگ 33 روزه برخی توانمندیها برای سد حملات [از جانب دریا] از طریق هدفگیری ناوچه ساعر 5 رژیم صهیونیستی به نمایش در آمد همچنانکه در مقابله با تانکها نیز این توانایی دیده شد و جنگ قبل از آنکه وارد مرحله موشک رعبآور زمین به زمین شود متوقف شد بدون اینکه از سامانه پدافند هوایی که قدرت سد حملههای هوایی را دارد، استفاده شود.
در نتیجه ارتش سوریه از سال 1982 کار ایجاد توازن راهبردی را مقابل رژیم صهیونیستی آغاز کرد تا بتواند بتنهایی مقابل آن بجنگد. و اصلا ساخت ارتش پس از آن انجام شد که یگانهای ارتش توانستند سه ماه به تنهایی پس از خروج مصر از جنگ 1973 با دشمن صهیونیستی بجنگند اما در دهه اخیر، توسعههای توانمندیهای ارتش سوریه، آن را به ارتشی تبدیل کرده است که میتواند مقابل هر هجومی بایستد و حملات دردناکی اجرا کند به طوری که اندیشه حمله مستقیم یا از طریق رژیم صهیونیستی را از مخیله آمریکا خارج کرده است.
سخنان باراک درباره دخالت در سوریه به بهانه سلاح شیمایی، دستور به گروهکهای مسلح بود.
بنا بر آنچه گفته شد، نمیتوان سخنان ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را تهدید به حمله به مهار سلاح شیمیایی سوریه دانست مگر اینکه دستوری بوده است برای گروهکهای مسلح در داخل سوریه برای حمله به مراکز حساس و حیاتی و ترور مغزهای متفکر صنعت موشکی و سلاح شیمیایی [همچنانکه شنبه گذشته 20 جولای الزغیب ترور شد].
پیش از این گروههای مسلح دانشمندان دانشکده شیمی در حمص را و امروز [شنبه 31 تیرماه] دکتر نبیل زغیب فعال در برنامه موشکی سوریه را ترور کردند که به روشنی نشان دهنده این است که آمریکا این مزدوران را به این کار ماموریت داده است و همه این جنگ تبلیغاتی درباره سلاح شیمایی و همه این حمایتهای مالی و کار کشیدن شدید از مزدورانش، برای این است که از به راه انداختن جنگ علیه سوریه ناتوان است. اما ایهود باراک که ارتش او در مقابل مشتی از مبارزان مقاومت لبنان و مردان حزبالله عاجز ماند، وقتی که سوریه و حزبالله را با هم تهدید میکند، بخوبی مداند که این جنگ، جنگ نابودی رژیم صهیونیستی است و فرقی نمیکند به چه بهایی باشد. مهمتر این است که بارا اوباما رئیس جمهور آمریکا افسار ایهود باراک را کشید چون توسعه دامنه جنگ به معنای نابودی منافع آمریکا در منطقه است.
در اینجا یک سوال از «مخالفان سوریه» باقی میماند که بپرسیم آیا اسرائیل یا آمریکا میتوانند شما را نجات بدهند یا حمد [بن جاسم] یا عبدالله [سعودی] یا عبدالله [دوم]؟ البته که نه. بزرگترین مزدوران آمریکا در میان مخالفان سوریه هم این حقیقت را میدانند اما ارادهای از خود ندارند در نیتجه سوریه که از خود اراده دارد و ارتشی رعبآور برای دشمن آماده میکند، اراده نابود کردن مزدوران آمریکا را نیز دارد و میتواند بینی آمریکا را به خاک بمالد تا درسی باشد برای کسانی که دوستی آمریکا را برای ساختن آینده خود گدایی میکنند.
اکنون تصمیم برای قطع کردن دستانی که با امنیت سوریه بازی میکنند به شکل نهایی اتخاذ شده است و هر کس گمان میکند آمریکا از عوامل خود حمایت میکند به او ثابت میکنیم که آمریکا از مزدوران خود حفاظت نمیکند و آنچه در باباعمرو [شهر حمص در بهمنماه گذشته] تا منطقه المیدان [شهر دمشق تا هفته اخیر] روی داد، بزرگترین دلیل بر این است که آمریکا قادر نیست مزدوران خود را در سوریه حفاظت کند و این را دمشق در هفتههای آتی با قطع کردن دست کسانی که علیه مردم سوریه دست به سلاح میبرند، بار دیگر ثابت خواهد کرد.