۱
۰
پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۷
بررسی شخصیت سیاسی - مذهبی اردوغان

سیاست ضد سوری و خاورمیانه ای رجب طیب اردوغان از نگاه یک پژوهشگر ترک

سیاست ضد سوری و خاورمیانه ای  رجب طیب اردوغان از نگاه یک پژوهشگر ترک

نویسنده: احمد مختار 

 سنت و قانون تغییر ناپذیر الهی این است که هر کودک بر اساس فطرت اسلام زاده میشود. این فطرت، فطرتی طاهر و پاک است. در آن زمان همه اعمال، رفتارها، احساسات و رویکردهای انسان پاک و تمیز می‌باشد. در ذهن و زبان او هیچ گونه نیت ناخالص وجود ندارد.

خداوند متعال از انسان میخواهد و او را تشویق میکند که زندگی خود را بر اساس همین فطرت پاک ادامه دهد. در آیه کریمه خداوند چنین می‌فرماید:

«پاکدلانه روی به دین بیاور، این فطرت الهی است که مردمان را بر وفق آن آفریده است، در آفرینش الهی تغییری راه ندارد، این دین استوار است، ولی بیشترینه مردم نمی‌دانند» (آیه 30 سوره مبارکه روم)

باری، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه نیز در 26 فوریه سال 1954 در منطقه قاسم پاشای استانبول با همین فطرت پاک دیده به جهان گشود. والدین او که از مسلمانان سنتی استانبول بودند، فرزندشان را رجب طیب نام نهادند. رجب نام هفتمین ماه هجری قمری است اما در لغت به معنای با ابهت، عظیم و موقَر است. طیب نیز به معنای خوب، زیبا، اعلی و هلال است.

رجب طیب اردوغان بر اساس روزی که زاده شده است، دوست داشتنی، با شکوه، خوب، موقر و آزاده است. اما آینده او تاریک و سیاه و مملو از پشیمانی است. باری، پشیمانی او سودی نخواهد داشت. چرا؟ انسانهای با بصیرت البته علت این امر را کاملا و به طور مشخص میدانند.

اردوغان در سنین نوجوانی مثل فرزندان سایر خانواده‌های متوسط و متدین به تشویق خانواده خود به دست فروشی، فروش نان سیمیت در کوچه و خیابان پرداخت. هنوز در گوشم طنین صدای او "نان سیمیت" سیمیتچی" می‌پیچد.

علاوه بر آن، بازی فوتبال با بچه‌های محله و دیگر بازیها بخشی دیگری از وقت اردوغان نوجوان را پر می‌کرد. او در سنین جوانی به فوتبال اهتمام بیشتری ورزید و با پیشرفت در بازی فوتبال در تیمهای Camialtı و İETT و Erokspor به مدت 16 سال فوتبال بازی کرد.

پدر و مادرش در سالهای کودکی تا جوانی او بیکار ننشستند و تلاش کردند که او شخصی دیندار به بار بیاید. آنها طیب نوجوان و پاک نهاد را به حال خود و آزاد رها نکردند تا خود دست به انتخاب بزند. مثل هر پدر و مادر دیگری اراده او را در اختیار خود گرفتند و او را دقیقا مثل خودشان تریبت کردند، اردوغان نیز مثل آنها می‌اندیشید، مقید و دارای آرامش روحی بود.

او را به اقتضای سنش در دبیرستان امام خطیب ثبت نام کردند. در سال 1973 از مدرسه امام خطیب در حالیکه به مکتب ابوحنیفه منسوب بود فارغ التحصیل شد و اراده او بار دیگر در اختیار دیگران بود.

اردوغان در دورانی که دانشجوی دانشکده علوم اقتصاد و تجارت دانشگاه مرمره بود، با " اتحادیه ملی دانشجویان ترکیه" روابط بسیار تنگاتنگی داشت. این اتحادیه در واقع برای مقابله با کمونیسم بنیان نهاده شده بود. ترکیه در این سالها با یک جریان نوین اسلامی آشنا می‌شد. تشکیلات " اخوان المسلمین " که با فعالیتهای حسن البنا و دوستان وی در مصر شکل گرفته بود در جهان اسلام تاثیرات خود را بر جای می‌گذاشت و ترکیه نیز بهره خود را از این تشکیلات گرفت.

آثار حسن البنا، سید قطب، محمد قطب، عبد القادر عوده، راشد الغنوشی، مودودی و دیگران به زبان ترکی ترجمه شد. باور دارم که رجب طیب اردوغان نیز با شعف بسیار این کتابها را مطالعه کرد و زیر سطرها خط کشید و از روی آنها یادداشت برداری کرد. او باید از کتاب " نشانه‌های در راه" مرحوم سید قطب بسیار تاثیر پذیرفته باشد. در آن سالها اردوغان تشکیل یک حکومت اسلامی را آرزو می‌کرد، تا اینکه وارد صحنه سیاست گردد...

اردوغان در سال 1976 به ریاست بخش جوانان حزب سلامت ملی در شهر بی‌اوغلو- از شهرستانهای تابعه استانبول - انتخاب شد و به زودی این سیاستمدار آرام با اخذ کارنامه و گواهینامه سیاست از برادران بزرگترش در همان سال به ریاست شعبه استانبول این حزب انتخاب گردید.

اردوغان بزرگترهای حزب را گام به گام تعقیب کرد، چرا که راه ترقّی همین است. وارد شدن در طریقت آنان، دست بوسی، خم شدن و حمل کیف بزرگان...

طیب اردوغان در واقع از مریدان صادق طریقت نقشبندی خانقاه اسکندر پاشا بود.

عاشقی که از بغل زانوان شیخ محمد زاهد قوتقو جدا نمی‌شد. او این بار نیز اراده‌اش را تسلیم برادران حزبی و همچنین شیخش کرده بود. در این سالها هنوز سیاستمداری نخراشیده بود. به خاطر عدم آشنایی با دینامیکهای داخلی و خارجی هر از گاهی با نطق‌ها و مصاحبه‌های آتشین خود توده‌ها را به هیجان می‌آورد...!

در چهارم ژوئیه 1978 با امینه خانم ازدواج کرد. در 1985 به ریاست حزب رفاه در استانبول رسید و در 27 مارس 1994 ستاره سیاسی اردوغان شروع به درخشش کرد چرا که او در این روز به عنوان شهردار استانبول انتخاب شده بود. هنوز به صندلي‌اش عادت نکرده بود که برای به دست گرفتن نبض توده‌ها شربت پخش می‌کرد، برای نمونه می‌گفت: « آیا بزرگی ملت با شعار " چه خوشبخت است آنکه میگوید ترکم" درست می‌شود؟ امپراطوری عثمانی، بیش از 30 گروه قومیتی متفاوت را با اندیشه امت (اسلامی) در یکجا گرد آورد. ما نیز با یکپارچگی و اتحاد اندیشه این کار را خواهیم کرد.»

در سال 1991 پس از جنگ نخست خلیج فارس در بیانیه‌ای اینگونه گفت: «این جنگ، جنگی است که آمریکا، امپریالیسم جهانی و صهیونیزم برای سلطه یافتن بر جهان آن را به راه انداخته است.»

در سخنان دیگری نیز گفته بود که « ما می‌آییم تا در اتحادیه اروپا داخل نشویم. چرا که تا زمانی که شما دین آنان را نپذیرفته‌اید آنان شما را نخواهند پذیرفت (هان!) با کافران دوستی مجویید»

و البته سخنان بسیاری که میتوان در آرشیوها بدان دست یافت. همانگونه که هر ایده‌ای طرفدار خود را دارد،

ملی‌گرایی و کمالیسم نیز طرفداران متعصب و مرتجعی دارد. تاکنون همینها بر سرنوشت و مقدرات مردم ترکیه حاکم بودند. این اندیشه ارتجاعی نخست او را از شهرداری استانبول جدا ساخت و سپس روانه زندانش کرد.

اردوغان در 16 ژوئیه 2000 از زندان بیرون آمد و هنوز گرد کفشهایش را نزدوده بود که روانه آمریکا شد و گفت: "برای رسیدن به هدف حتی لباسهای خاخام‌ها را نیز خواهم پوشید" او با این سخنان پوست می‌انداخت و ذهنیت خود را تغییر می‌داد.

او در این سفر مهمان کمیته یهودیان آمریکا (American Jewish Comitte) بود و به دعوت آنان به ینگه دنیا رفته بود. علاوه بر آن اردوغان در آن با مقامات JINSA (انستیتوی امنیت ملی یهود) نیز دیدار کرد.

همچنین در 4 ژوئیه 2001 دعوتنامه ویژه‌ای از آمریکا دریافت کرد و بلافاصله آن دعوت را پذیرفت. بعد از بازگشت از این سفر بود که در 14 آگوست 2001 حزب عدالت و توسعه را بنیان نهاد و راه خود را از اربکان جدا کرد.

اردوغان قربانی و مظلوم بار دیگر در صحنه سیاست بود، اما این دفعه نیز اردوغانی بود که اراده‌اش را تسلیم دیگران کرده بود. این دفعه اراده او تسلیم شیطان بزرگ شده بود.

وی بعد از اینکه با شیطان بزرگ بیعت کرد، در 31 مارس 2003 برای دوستان آمریکائیش اینگونه می گفت: «دعا می‌کنم که زنان و مردان قهرمان آمریکایی با کمترین آسیب ممکن به خانه‌های خود بازگردند» و بدینگونه چشمان خود را بر جنایات و ظلم‌های آمریکا در عراق فرو می‌بست.

اینک رجب طیب اردوغان قاسم پاشا در روبریمان است. مردی که ایده‌آلهای قدیمی خود را وداع گفته است و تنها برای تاثیر نهادن بر توده‌ها، با گفتمان محبوب آنان، با وعده‌ها و شعارهایش به یک بازیگر صحنه سیاست بدل شده است... اما ملی‌گرایان متعصب هر زمان به مثابه چوپ در لای چرخ کارهای اردوغان بودند تا زمانیکه به اذن آمریکا کادر ارتش (ملی‌گرا) و طرفداران مدنی آنان در جامعه از سر راه برداشته شوند.

اردوغان توانست با تأییدات آمریکا و اسرائیل و ناکارآمدی حزب ملی‌گرای خلق ترکیه، ملی‌گرایان را از سر راه خود بردارد. حزب ملی‌گرای ترکیه در مقابل حرکتهای شطرنجبازانه اردوغان هیچ راه حل اجتماعی ارائه نمی‌داد، و درمانی برای دردهای مردم ترکیه نداشت و از ارائه برنامه‌های بلند مدت و مؤثر عاجز بود حتی این حزب در مقابل دینامیسمهای داخلی خود نیز عاجز و ناتوان می‌نمود.

در مقابل این رقیب ناتوان، اردوغان یک خطیب چیره‌دست بود که میتوانست با یک موضوع بسیار پیش پا افتاده روزمره در توده‌ها تاثیر بگذارد و آنها را پشت سر خود به صف بکشد. برای مثال در مراسم عاشورای حسینی با گردهم آوردن شهروندان آذری در دور خود با سخنان آتشین خود و بیان واقعیتهای تاریخی چنان سخن می‌گوید که انگار یک عاشق اهل بیت علیهم السلام است. او در جای دیگر به عنوان یک دانشجوی صادق ناظم حکمت ( شاعر بزرگ و چپگرای ترکیه) جلوه می‌کند و در جای دیگر نقش یک پیر مراد علوی را بازی می‌نماید.

وقتی صحبت از اقلیتها میشود مثل یک روحانی کلیسای ارتدوکس یا کنیسه ظاهر می شود و در جای دیگر جبه ابن تیمیه را بر تن کرده است، با عمامه‌ای سبز بر دو سرش در صحنه ظاهر می‌شود. وقتی با شهروندان رومانیایی دیدار می‌کند انسان با خود میگوید که او هم اینک بند طبل را به شانه‌اش خواهد آویخت. با کردها، با نصرانیها، با شیعیان، با مسیحیان اروپا و آمریکا، با اسرائیل ملعون غاصب و ظالم، با یهودیان، با بودائیها، با بت پرستان برادر است. او با همه دنیا برادر است. خوشبینی و صیانت از حقوق آنان چیزیست و برادری با آنان چیز دیگر.

با روی کار آمدن اردوغان حزب ملی‌گرا و رسانه‌های آنان با تهدید و ارعاب به سکوت کشانده شد و در عوض رسانه‌های و نهادهای مدنی طرفدار او با اعطای امتیازات و نواله در صف دوستان وی قرار گرفتند.

و دقیقا در همین نقطه است که او در محاصره آمریکا، اسرائیل و اتحادیه اروپاست ... چرا که انسان مغرور و متکبر آینده را نمی‌بیند. او نه تنها نمیخواهد آینده را ببیند بلکه آخرت را نیز فراموش می‌کند. مانند شاه ایران، صدام، قذافی، حسنی مبارک و امثال آنان که عاقبتی تلخ دامنگیرشان شد.

در زمانی که آمریکا میخواهد خاورمیانه جدیدی را طراحی کند، رجب طیب اردوغان را به عنوان رئیس مشترک انتخاب می کند و در اینجا نیز دوباره او یک بازیگر وابسته است. این وابستگی به عنوان یک لکه سیاه در پیشانی او خواهد ماند و سپس در باتلاق این وابستگی فرو رفته و محو خواهد شد. گفتیم که او این بار اراده خود را به اسرائیل، آمریکا و غرب تسلیم کرده است. سر رشته امور در دست شیاطین است در حالی که خداوند سبحان در قرآن چنین می‌فرماید: « و به كسانى كه ستم كرده‌اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ‌] به شما مى‌رسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام يارى نخواهيد شد» (سوره مبارکه هود آیه 113)

سیاست امروز جمهوری ترکیه در قبال سوریه و خاورمیانه چیزی جز در کنار اسرائیل بودن و بازی امپریالیسم نیست. حکومت ترکیه با در پیش گرفتن این سیاست هم برای آینده خود و هم برای آینده ملت ترکیه فرجام تلخ کرم ابریشم را تدارک می‌بیند.

بعد از انقلاب اسلامی ایران محاسبات و اقتصاد اسرائیل، آمریکا و اروپا با تاثیرات منفی مواجه شدند. ایران توده‌ها را مورد خطاب قرار داده بود و به آنان می‌گفت که ظالمان با همکاری کارگزاران وطنی منابع و ثروتهای زمینی و زیرزمینی آنان را غارت می‌کند و توده‌ها را به قیام علیه امپریالیسم فرا میخواند. در زمانی که کشور ایران در ضعیف‌ترین دوره خود به سر می‌برد، غرب به وسیله دوستش! صدام جنگ هشت ساله را علیه ایران آغاز گردانید. تمامی نیروهای
امپریالیسی و همکاران منطقه‌ای آنان یعنی دیکتاتورهای منطقه برای یاری صدام دست از پا نشناختند. بی‌شک با حمایتهای غیبی خداوند این صدام ستمگر و حامیان او بودند که در نهایت شکست خوردند.

سپس اسرائیل غاصب این فرزند لوس آمریکا در سال 2006 با حزب الله وارد جنگ شد. بعد از 33 روز جنگ باز این اسرائیل و حامیان او بودند که با وجود همه کمکها دگرباره شکست خوردند.

آمریکا با نیرنگ حقوق بشر و دموکراسی وارد عراق شد اما محاسبات آمریکا در اینجا نیز درست از آب در نیامد و سیاست ایران در عراق حاکم شد و آمریکا با تحمل شکست از آنجا گریخت.

با وجود همه اینها دوباره مشعل بهار اسلامی - عربی در کشورهای اسلامی روشن شد. دیکتاتورهای ستمگر یکی پس از دیگری رفتند و اکنون نوبت به سوریه رسیده بود. قرار بود با دستان رجب طیب اردوغان و گویا به صورت دوستانه برای ایجاد یک ساختار جدید به سوریه وارد شوند.

این در حالی بود که قبل از این او با سوریه نشست مشترک هیئت وزیران را برپا می کرد و ویزای بین دو کشور را از میان برمی‌داشت و برای ساختن سد مشترک مقدمات کار را فراهم می‌آورد و مین‌های مرزی را پاکسازی می‌کرد و دیدارهای خانوادگی با اسد ترتیب می داد و بازرگانان ترک و سوری هر روز در بین دو کشور آمد و شد می‌کردند و پویایی اقتصادی در مرزهای کشور هر روز فزونی می‌گرفت. حتی نخست وزیر اردوغان در مورد بشار اسد می‌گفت: پسرمان مانند پدرش نیست، شخصیتی است باتربیت و دارای مناسبات خوب انسانی.

آقای اردوغان! شما آن روز هم می‌دانستید این شخصی که امروز او را دیکتاتور! می‌نامید رئیس حزب بعث است پس چرا آن روزها پیوسته در پی محکمتر کردن روابط دوستانه خود بودید؟ اگر پاسخ بدهید که " ما روابطمان خوب بود اما او امروز ظلم می‌کند و ما نمی‌توانیم در مقابل آن بی‌اعتنا باشیم." خواهیم گفت: بسیار خوب! ما فهمیدیم که شما چرا آلت دست شیطان بزرگ آمریکا قرار می‌گیرید؟

ببینیم شیطان کیست!

شیطان آفریده‌ خبیثی است که مشوق خرابکاری و شرارت است.
در آیه کریمه آمده است: « بعضى از مردم... از هر شيطان سركشى پيروى مى‌كنند.» ( سوره مبارکه حج آیه 3)
« اى مردم، ... پاى به جاى پاى شيطان مگذاريد كه دشمن آشكار شماست.» ( آیات 168 و 208 سوره مبارکه بقره و آیه 5 سوره یوسف)
و « شیطان... شما را به کارهای زشت فرمان می‌دهد» ( آیه 268 سوره مبارکه بقره)
و « هرکس که شیطان را به جای خداوند دوست گیرد، آشکارا زیانکار شده است‌ »( آیه 4 سوره نسا)
و « به آنان وعده می‌دهد و ایشان را به [دام‌] آرزو می‌اندازد و شیطان وعده‌ای جز فریب به آنان نمی‌دهد» ( آیه 120 سوره نسا)
و « آنگاه شیطان اعمالشان را در نظرشان بیاراست» ( آیه 43 سوره انعام و آیه 63 سوره نحل)
و «چنین بود که شیطان کارهای ایشان را در نظرشان آراسته جلوه داد، و گفت امروز کسی از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من امان‌دهنده شما هستم، و چون دو گروه رو در رو شدند، به عقب برگشت و گفت من از شما بری و برکنار هستم، چرا که من چیزی را می‌بینم که شما نمی‌بینید، من از خداوند می‌ترسم و خداوند سخت کیفر است« ( آیه 48 سوره انفال)

شیطان بزرگ آمریکا رویدادها را برای شما آراسته جلوه داد و آتش را شعله‌ور ساخت، سپس به کناری کشید و با نگاه عاقل اندر سفیه به حالتان خندید...

شیطان بزرگ آمریکا تاکنون به ارزش 46,8 ملیارد دلار سلاح فروخت. آمار پناهندگان سوری به ترکیه به صد هزار نفر رسید و میتوان گفت این آمار به دو یا سه برابر خواهد رسید.

با سرکردگی آمریکا همین که وظیفه ساختن خاورمیانه جدید برایتان محول شد همانند یک شوالیه بزرگ به میدان آمدید با هوس اینکه دوباره عثمانی‌گری را احیا کنید و به خلیفه آن جغرافیا تبدیل شوید. اما فراموش نکنید که این آرزو توسط همین شیاطین در تاریخ دفن شد. احیای چیزی که توسط شیطان بزرگ و متحدانش به خاک سپرده شده است چیزی جز خیال پوچ نیست. چرا که هم آنان و هم مسلمانان از دست آن خلافت ضد بشری به اندازه کافی کشیدند. با فرامین آن خلفا و یا با فتاوای شیوخ کاسه‌لیس دربارشان، کاسه چشم مظلومان هرگز از اشک خشک نشد.

امروز آمریکا شیطان بزرگ مسئولیت پناهندگان را به عهده نمی‌گیرد و هر روز با اجرای شو از بشار اسد و رژیم او بد نمی‌گوید. اما جمهوری ترکیه حکومت (سوریه) و تجارت با آن را از دست داد و در حالیکه با همسایگانش هیچ مشکلی نداشت، مشکلاتش با آنان فزونی گرفت و بار پناهندگان بر دوشش ماند و تا به امروز سیصد میلیون دلار برای پناهندگان هزینه کرده است. مشکلات ترکیه با همسایگانش مثل عراق، ایران، سوریه، لبنان، روسیه و دیگر همسایه‌ها هر روز زیاد و زیادتر می‌شود. اعتماد آنان به ترکیه از دست رفت و روابط سیاسی و اقتصادی با این کشورها به گره کور تبدیل شد.

آیا از اردوغان پرسیده نخواهد شد که:

در حالی که نیروهای شیطان بزرگ آمریکا بر سر افسرانتان توبره انداختند؛ در زمانی که ایالات متحده در قبرس جنوبی به تنهایی به اکتشاف نفت می‌پردازد؛ در حالی که در 31 مه 2011، نه شهروند ترکیه از سوی اسرائیل در کشتی آزادی کشته شدند و دهها شهروند زخمی شدند؛ در حالی که در یمن خون هزاران معترض به دیکتاتور آن کشور، در ازای اعتراض به زمین ریخته شد؛ در حالی که مردم معترض به دیکتاتوری آن کشور به پا خواسته بودند نیروهای عربستانی برای ساکت کردن آنان به آن کشور وارد شدند؛ در حالیکه آمریکا و متحدانش در مقابل دهها جنایت در کشور عراق سکوت اختیار کردند و در عوض آمریکا و غرب در جنگ 33 در مقابل حزب الله در کنار اسرائیل قرار گرفتند؛ و در حالیکه آمریکا سودان را بمباران کرد؛ شما چرا حساسیتی را که در مقابل سوریه نشان دادید به
آن حوادثی که بر شمردیم نشان ندادید؟

ما حوادثی را که در سوریه رخ می دهد به هیچ وجه نمی‌پذیریم. بی‌گمان خونی که در آنجا ریخته می‌شود خون مسلمان است. در موضوع سوریه نباید دخالت می‌کردید و نقش سازنده ( سوریه جدید) را نباید می‌پذیرفتید. آیا خداوند متعال در قرآن نفرموده است که؟ «و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم در افتند، میان آنان سازش دهید، و اگر یکی از آنها بر دیگری تعدی کرد، پس با آنکه تعدی پیشه کرده است کارزار کنید، تا آنکه به سوی امر الهی باز آید، و اگر باز آمد، آنگاه میان آنان دادگرانه سازش دهید، و به داد بکوشید که خداوند دادگران را دوست دارد » ( آیه 9 سوره مبارکه حجرات)

و «همانا مؤمنان [مسلمانان‌] برادرند، پس بین برادرانتان آشتی برقرار سازید، و از خداوند پروا کنید، باشد که مشمول رحمت شوید » ( آیه 10 سوره مبارکه حجرات)

سؤال من اینست که آیا برای آشتی دادن بین بشار اسد و مخالفان او همایشی برگزار کردید؟ آیا برای مراعات عدالت با هر دو طرف به صورت یکسان برخورد نمودید؟ خیر! شما فقط رو در روی اسد قرار گرفتید و در سخنانتان به تمامی از مخالفان اسد حمایت کردید و هنوز هم به این کار ادامه می‌دهید.

شما بدون پیروی از آمریکا، و با استفاده از اراده آزاد خود می‌توانستید با ایران و بشار اسد به صورت صمیمانه در یکجا بنشینید و با هم اندیشی مشترک این آتش را قبل از شعله‌ور شدن اطفاء کنید و گر نه بخشنامه صادر کردن به اسد و دولت او – پنداری که ماموران دون پایه شما هستند – و صدور فرمان " در این امر تعجیل به عمل آید" و دخالت در امور سوریه راه حل این مشکل نبود. آیا حکومت‌های قبل از شما و حکومت شما توانستید در طول این 30 سال مشکل پ ک ک را حل کنید که اسد و دولت او بتواند این مشکل را که بر روی هم انباشته شده‌ است در عرض سه چهار ماه حل کنند؟ دلمان میخواست در سوریه مشکلی نباشد اما با گفتن " مشکلات را حل کن" حق صادر کردن دستور نیز نداشتید چرا که هر عملی عکس العملی به دنبال خواهد داشت.

و چنین بود که عمران الزعبی، وزیر اطلاعات سوریه در پاسخ به نخست وزیر اردوغان که گفته بود " اسد مشروعیتش را از دست داد" گفت: " در هر جای دنیا که باشد فرقی نمی‌کند هر کس که بخواهد به اقتدار ما خدشه وارد کند دستانش را می‌بریم و هزینه‌اش را پرداخت خواهیم کرد ." و بدینگونه تهدیدات شما را با تهدید پاسخ داد. پسندیده‌تر آن است که به تهدیدات خالی وقعی نهاده نشود و همچنین تهدید کردن سزاوار دولتمردان نیست بلکه آنها باید عمل کنند. چرا که در ماجرای کشتی آزادی نیز با همان تن صدا سخنرانی کردید اما نتیجه‌اش بر علیه شما بود.

اگر این مسئله یک بازی نیست، نیروهای شرّ بدون گرفتن انتقام "’’one minute " از شما دست بردار نخواهند بود و هزینه آن نیز البته سنگین خواهد بود. زیرا شما هنوز به ادامه دوستی خود با این دوستان! مصمم دیده می‌شوید.

آیا کسی نیست به خاطر خدا به رسانه‌های حامی حکومت و ستون نویسان این رسانه‌ها هشدار بدهد؟ باری، شماها از خواب غفلت بیدار شوید. در کارهای نادرست شرکت نجویید و با نگاه سودجویانه در مقابل حوادث سکوت نکنید. دیگر کافی است، ببینید که حکومت، کشور را به سوی سرانجامی نامطمئن سوق می‌دهد. من گویا از هم اکنون نشانه‌های زلزله‌ای را می بنیم که خسارت سنگینی را بر کشور تحمیل خواهد کرد.

نخست وزیر، مسائل سوریه را پیوسته به مثابه یک ابزار در سیاست داخلی به کار می‌گیرد. اگر قیلیچ‌دار اوغلو ( دبیر کل حزب جمهوریخواه خلق) وکیل رژیم بعث است، شما وکیل چه کسی هستید؟!

ما سرانجام فجیع دوستان آمریکا، غرب و اسرائیل را دیدیم. به هر روی زمانی که پرده‌ها به کناری روند هر کس نتیجه اعمال نیک و بد خود را – ولو به اندازه ذره مثقالی باشد – خواهد دید و در پایان پشیمانی هیچ سودی نخواهد داشت.

در طی 19 ماه گذشته کودکان، زنان و سالخوردگان در سوریه قربانی جنگ می‌شوند. کسانی که انسانها را به جان هم می‌اندازند خیلی خوب می‌دانند که تحت چه نامی این کار را انجام می‌دهند. اما افسوس، کسانی که همدیگر را می‌کشند و به جان یکدیگر می‌افتند خود نمی‌دانند که چرا این کار را انجام می‌دهند... و در واقع روی تلخ این قضیه نیز دقیقا همین‌ است.

یقین دارم که فتنه افروزان به خاطر منافع مادی این کار را انجام می‌دهند. مبارزان نیز به نام یک آزادی توخالی نبرد می‌کنند. کدام حق و حقوق و کدامین عدالت؟ جنگی که بردگان تنها به خاطر عوض کردن اربابشان آن را انجام می‌دهند. بهار عربی برای این انسانها چه دستاوردی داشت که برای سوریها نیز همان دستاورد حاصل آید؟

به خوبی می‌دانیم که در طول سی و اند سال گذشته چه کسانی به پ ک ک در زمینه‌های مختلفی چون لجستیک، اقتصاد، اسلحه و مهمات، ابزار و مسکن به انواع و انحاء مختلف کمک کردند. آیا اینها علی الخصوص آمریکا، غرب، اسرائیل و دیگر قدرتهای شر نیستند؟ البته که همانها هستند. پس اکنون چرا با آنها دوست هستید؟ آیا به این خاطر که این قدرتها به شما دعوتنامه خصوصی ارسال کردند و با آویختن مدال شما را به قدرت رساندند؟ یا هزینه متقابل چیزی را پرداخت می‌کنید؟

در حالیکه مطبوعات جهانی زیر سیطره اسرائیل بر روی مسئله شیعه و سنی تمرکز کرده است، شما نیز متاسفانه صف خود را معین کردید، آیا شما به طارق الهاشمی و الحریری سنی مذهب کمک نکردید؟ و همانگونه که قبلا نیز متذکر شدم زمانیکه خاندان سعودی برای کمک به دیکتاتور بحرین به آن کشور تاختند شما چرا سکوت کردید؟ آن کسی که از تهدید، تحمیل و دخالت در امور کشور دیگر متضرر خواهد شد شما نیستید، بلکه ترکیه و مردم آن است که متضرر
خواهد شد، به ویژه انسانهای معصوم مناطق مرز نشینمان از این امر زیان خواهند دید.

مانند روز روشن است که غربی‌ها برای سوریه توطئه‌‌چینی کردند و ترکیه نیز در داخل آن توطئه قرار گرفت. گویا شما خود به این نتیجه رسیده‌اید که در سیاست داخلی اعتبار خود را از دست داده‌اید و رفته رفته این باخت پررنگ‌تر هم خواهد شد و به همین جهت افرادی مثل نعمان کورتولموش و سلیمان سویلو را به حزب خود دعوت می‌کنید و وقتی که به طور کامل در انتخابات شکست خوردید فاکتور را به نام نعمان صادر خواهید کرد.

به نظر ما عقب ننشستن شما از موضعتان در قبال سوریه تنها یک علت دارد و آن نیز غرور و نخوت شماست و اطرافیانتان اطلاعات غلط به شما می‌دهند و امپریالیستها که آنها را دوست خود می‌دانید به شما تلقین می‌کنند. در حالی که بازگشت از خطا خود یک فضیلت است. راه آن بسیار ساده است، تنها باید غرورتان را زیر پا بگذارید و مطیع نفستان نگردید. اگر شبیه دعوتی که از المالکی به عمل آوردید همان دعوت را ولو به طور غیر رسمی به اسد بفرستید، شما و مردم ما سود خواهید برد و دشمنان زیانکار خواهند شد.

جناب نخست وزیر رجب طیب اردوغان، شما در آخرین سخنرانی خود حادثه سوریه را به کربلا تشبیه می‌کنید و می‌گویید که در مسجد اموی شام، نماز جماعت برگزار خواهید کرد. به نظر ما این مسجد نه بر اساس تقوا که بر اساس تفرقه بنیان گشته است. رسول خدا (ص) میفرماید: " مرد با محبوبش یکی است". غیر از این سخن زرین، سخن دیگری برای گفتن نداریم. اما در رابطه با حادثه کربلا: تشبیه واقعه کربلا به سوریه یا بی‌خبری از حادثه کربلاست و یا پرده کشیدن بر روی واقعیت‌های آن.
خداوند متعال در آیه 124 سوره بقره حضرت ابراهیم (ع) را به عنوان یک امام توصیف می‌کند. و کسانی هم به پیشنمازان مساجد لقب امام دادند. همان قدر که ماموریت الهی و مسئولیت ابراهیم علیه السلام به عنوان امام با ماموریت آن امامان جماعت متفاوت است، واقعه کربلا نیز به همان اندازه با حادثه سوریه فرق دارد. حادثه سوریه نه به عنوان یک نهضت، نه در فرم و نه در اندیشه و احساس هیچ شباهتی با واقعه کربلا ندارد.

کربلا جنگ کفر و اسلام، ظالم و مظلوم، حق و باطل و جنگ شیطان با رحمان بود. جنگ راهیان صراط المستقیم با اهل ضلالت بود. آن جنگ، جنگ کفر با ایمان، نبرد ذلت با عزت، و نبرد آمران به معروف با آمران به منکر بود. نبرد خورندگان حق یتیمان و مظلومان و مستضعفان با کسانی بود که میخواستند راه را بر این ظلم ببندند. نبرد باشکوه کسانی بود که به گروهی که منابع امت را تاراج می‌کردند ندای بس است! میدادند. نبردی بود که نیروهای الهی در مقابل نیروهای شیطان صف کشیده بودند و نبردی بود که در پایان آن حق بر باطل چیره گردید. اگر واقعا میخواهید در نقطه‌ی تعیین صف قرار بگیرید به راستی که امروز نیز مثل جنگ احزاب ظالمان صفهای خود را در کنار هم گرد آورده‌اند و هدف آنان ایجاد سد در مقابل اسلام واقعی و احیای اسلام اموی بر اساس خواسته های شیطان بزرگ آمریکا می‌باشد. اگر آن ظالمان برنامه‌ای دارند خداوند نیز کمینگاهی دارد و خداوند و باورمندان او همواره پیروزمندانند.

سخنان نخست وزیر اردوغان در قبال سوریه، همواره در میدان گفتار و عمل چیزی جز استعمار و فرهنگ استعماری نیست. چرا که ترکیه به صورت مستقیم و غیر مستقیم همه امکانات لجستیک، معیشتی، سلاح، مهمات و غیره را در اختیار معارضان سوری قرار داد و پاشنه این در، هنوز بدین منوال می‌چرخد.

با آنکه از صحت این اخبار زیاد مطمئن نیستیم، اما دو خبر زیر را به عنوان نمونه می‌آوریم و البته با این دست اخبار زیاد مواجه می‌شویم. مثلا خبرگزاری رویترز در 19 آگوست 2012 تلاش کرد تا کسانی را که از آمریکا تا چچنستان در یک گستره وسیع جغرافیایی برای کمک به معارضان سوری به سوریه رفته‌اند، معرفی کند. بر اساس گزارش این خبرگزاری "جهادگرانی که برای کمک به انقلاب سوریه به این کشور رفته‌اند شامل اشخاصی از افغانستان، عراق، چچنستان هستند که در مناطق جنگی تجربه کسب کرده‌اند و اینها به همراه اشخاص تازه لاحق از آمریکا، تونس، مصر، انگلیس و سایر مناطق به فعالیت مشغول هستند و به یک گروه عقیدتی تعلق دارند."

برای من درک این نکته سخت است که شما چگونه به کسانی که از چارسوی جهان به سوریه آمده‌اند و در صف معارضان این کشور قرار گرفته‌اند، کمک می‌کنید؟

همچنین بر اساس خبری که نشریه تایمز انگلیس (منتشر شده در مطبوعات ترکیه به تاریخ 15 سپتامبر 2012 )منتشر کرده است یک کشتی باربری از لیبی وارد بندر اسکندرون شد و در این راستا پناهندگان سوری با معارضان دیدار کردند و در پایان بین اخوان المسلمین و ارتش آزاد سوریه بر سر تقسیم سلاحها نزاع درگرفت. بر اساس ادعاها این کشتی از سوی نهاد " بنیاد موقوفه حقوق و آزادیهای بشر و کمکهای بشر دوستانه" تحویل گرفته شد و محموله آن که قرار بود به ارتش آزاد سوریه تحویل داده شود بین ارتش آزاد و اخوان المسلمین سوریه تقسیم شد و بیشترین سهم آن نصیب اخوان المسلمین گردید.

به گزارش تایمز، این کشتی باربری که از سوی تشکیلاتی به نام "شورای عالی کمک‌های ملی لیبی" عازم شده بود، کشتی انتصار (پیروزی) نام داشت و حامل سلاح‌هایی چون سام7 موشک‌های ضد هواپیما و آر پی جی بود و وزن سلاحهای موجود در کشتی به 400 تن می‌رسید.

با توجه به مطالبی که در بالا ذکر کردم، گویا این تصویر از ترکیه در ذهن نقش می‌بندد که ترکیه وظیفه دارد از اسرائیل صیانت کند. و اینگونه است که لیبرمن وزیر امور خارجه رژیم به غایت نژاد پرست و صهیونیستی اسرائیل می‌گوید: " اگر ترکیه چیزی شبیه معذرت خواهی آمریکا
از پاکستان را قبول می‌کند ما نیز آماده این گونه عذرخواهی هستیم."

اصلا نگران نباشید! بدون عذرخواهی هم در اندک زمان کوتاهی مثل پیچک به همدیگر گره میخورید و به روزهای دوستی! دیرین خود باز خواهید گشت.

و به همین خاطر میگوییم که بعد از این یکی از مسئولان هر قطره خونی که در سوریه بر زمین می ریزد، حکومت ترکیه است. زیرا کسی که سلاح را تهیه می‌کند، شریک وبال آن کسی است که ماشه را می‌کشد.

چنانکه قبلا نیز خاطر نشان کردیم رویدادهای غم انگیز سوریه را هیچ وجدانی قبول نخواهد کرد. این جنایت انسانی که به وسیله سلاحهای مدرن صورت می‌گیرد، مسئولیت و گناهش متوجه امپریالیسم غرب و شیپورچیان این امپریالیستهاست.

امپریالیستهایی همانند آمریکا، اسرائیل و اتحادیه اروپا، رسانه‌های این دولتها و دنباله هایشان – اعم از رسانه‌ها و سیاستمداران - که در منطقه با آنها همکاری می‌کنند همه میخواهند مردم مسلمان منطقه را به نقطه افتراقهای مذهبی بکشانند. متاسفانه امپریالیستها در این باب موفق شدند و توانستند سیاستمداران و رسانه‌ها را طبق برنامه‌های خود به پیش برانند.

حتی در این روند پادشاهان قطر و عربستان یک بلوک رسمی سنی را تشکیل دادند. بسیار خب! در مقابل چه کسی؟ صد البته در مقابل ایران، عراق، سوریه و لبنان. چه کسانی خواستار این بودند؟ طبیعتا آمریکا، اسرائیل، اتحادیه اروپا. و سرانجام کسانی که خواهان استحکام برادری سنی‌ها بودند به مقصود خویش نائل آمدند.

دوست داشتم که این جغرافیا بلوکی را بر علیه آمریکا، اسرائیل، اتحادیه اروپا و دیگر دول امپریالیسم تشکیل بدهد و مبشر آینده‌ای استوار بر عدل باشد، باری این موکول به بهار دیگری شد و آن بهار قطعا خواهد آمد.

قبل از اتمام سخنانم دو کلام نیز برای داوود اوغلو دارم: از یاد مبرید که سیاست جهانی بدانگونه که شما در دانشگاه میخوانید یا تدریس می‌کنید، ساده نیست. متاسفانه شما تئوری و عمل را با یکدیگر خلط می‌کنید. میگویید: " اگر ساکت بمانیم شریک جرم خواهیم شد". در واقع شما از همان نخست شریک جرم هستید. ادامه می‌دهید: " در سوریه رژیم آن کشور از هواپیما و سلاحهای سنگین بر علیه مردمش استفاده می‌کند ".

سؤال من از شما این است که آیا ترکیه و دولتهای امپریالیستی، انواع حمایت‌های لجستیکی را از مخالفان به عمل نمی‌آورند و انواع سلاحها را به آنها نمی‌دهند؟ و اساسا آیا خود مخالفان این سلاحها را در مقابل دولت سوریه به کار نمی‌گیرند؟

آیا در شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای فرانسه، انگلیس و آمریکا در آخرین تصمیم این شورا شما را یکه و تنها رها نکردند؟ آیا آنها شما را دوباره نا امید نساختند؟

و در نتیجه:

1. شما اعتبار خود را که در نزد دولتهای دیگر غیر از آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل فزونی می‌یافت به صفر رساندید. اکنون اعتبار و اعتمادتان کم کم از بین می‌رود. این اضمحلال هر روز ادامه خواهد یافت.

2. مشکلات مربوط به پناهندگان افزایش خواهد یافت و این مشکلات، مشکلات دیگری به بار خواهد آورد.

3. بازنده سیاستهای شما در قبال سوریه، شما نیستید بلکه ملت ترکیه است. به ویژه هموطنانی که در مناطق مرزی زندگی می‌کنند و امرار معاششان از طریق تجارت است. بعد از این، ترکیه از ناحیه بشار اسد رنجهای بسیاری متحمل خواهد شد. با گذشت هر روز زندگی را سخت خواهد ساخت و ترکیه را به عدم ثبات خواهد راند.

4. در رابطه با تشکیلات تروریستی پ ک ک و آمریکا، اتحادیه اروپا، انگلیس، اسرائیل و سایر کشورهای امپریالیست غربی و همچنین همدستان آنها که در داخل کشور به پ ک ک کمک می‌کنند، تا زمانی که در مقابل اینها یک سیاست عملگرایانه اتخاد نکنید و همچنین یک راه حل اساسی برای حل مشکل انقلاب (کردها) ارائه ندهید، با جراحی‌های سرپایی قادر به حل مشکل کرد نخواهید بود. با خشونت در مقابل خشونت و کشتن انسانها مشکلی حل نمی‌شود. به خاطر سیاستهای غلطتان در قبال سوریه مرزهای ایران، عراق، سوریه و دیگر مرزها از کنترل شما خارج شده و حوادث هر روز بیشتر از روز قبل خواهد شد. در پایان نیز کاسه صبر ملت لبریز خواهد شد و در نتیجه زنگهای فلاکت برای همه ما به صدا در خواهد آمد.

5. با این سیاستهای خود در قبال سوریه، دشمنان تاریخی اسلام و دشمنان سنگر و پناهگاه اسلام و تاریخ اسلام را دوست! خود و دوستان واقعی خود را دشمن کردید. بین ملیتهایی که یکدیگر را در آغوش می‌کشیدند و به همدیگر احساس مهر و محبت داشتند، فاصله انداختید.

6. ترکیه‌‌ای که اکنون با همه همسایگانش به مرحله عدم ثبات و استقرار وارد شده است باید بداند که کشورهایی مثل آمریکا، اتحادیه اروپا، اسرائیل و روسیه به دنبال حل مسائل سوریه نیستند. کشورهای ایران، عراق، مصر و ترکیه هستند که برای سوریه راه حل ارائه خواهند داد. برای حل این مسئله اگر امروز ( 18 سپتامبر 2012) در نشستی که با حضور وزاری خارجه ایران، مصر و ترکیه برگزار می‌شود – و وزیر خارجه عربستان در آخرین لحظه از شرکت در نشست امتناع کرد- در صورت همدلی و همفکری این وزرای خارجه پیروزی از آن این کشورها خواهد شد و آنان به جای شکست ظفرمند می‌گردند.

7. و ما به دنبال اردوغان‌هایی هستیم که داد میزنند: «نان سیمیت داغ» « سیمیتچی»، و هنوز فطرتشان آسیب ندیده است، حقوق انسانها اولویت اول حیاتشان است و سرمست باده مسند، کاخ و قدرت نیستند، چیزی را پیشکش امپریالیسم و استعمار نمی‌کنند و برای خود و اطرافیانش نواله پخش نمی‌کنند، تنها به دنبال رضای خداوند هستند و تنها برای خوشبختی انسانها در انتخابات شرکت می‌کنند و طرفداران مظلومان هستند. ما به دنبال مردی از این دست هستیم .

کد مطلب : ۲۰۲۷۳۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

ابراهیم نوروزی
Iran, Islamic Republic of
عالی بود
منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما