۰
سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۴۲

انحلال تمدن غرب از دیدگاه شهید آوینی و رنه گنون

انحلال تمدن غرب از دیدگاه شهید آوینی و رنه گنون
« فَتلقّی آدمُ من رَبه كلماتٍ فَتابَ علیهِ » بقره /37

آدم از پروردگارش كلمه ای چند فرا گرفت و خداوند توبه ی او را پذیرفت.

در این مقال سعی داریم تا نگاه شهید آوینی را كه ملهم از نگاه رنه گنون(1) حكیم فرانسوی به انحلال تمدن غرب است را به اجمال بررسی كنیم.

از دیدگاه شهید آوینی یگانه عامل و علت تامه ی افتادن بشر متجدد به تمدن اسراف و تبذیر غربی، غفلت از امر فوق مادی یعنی ذات اقدس الهی است. می توان این غفلت را زائیده ی نگاه علم پرست بشر متجدد دانست كه محصول عقل استدلالی است. اما انكار امر فوق مادی و فردی، پیامدهایی را برای بشر متجدد در پی دارد.


چگونگی تفسیر اموری كه بشر امروزی از آن به " صُدفه " یا اتفاق تعبیر می كند برای ما جالب توجه است. ما اكنون نمی خواهیم وارد بحثی فلسفی شویم ، اما همینقدر یادآور می شویم كه قرار دادن خدا به عنوان علة العلل در رأس می تواند به نگاهی توحیدی و راهگشا منجر شود. اما بشر امروزی با قرار دادن خداوند به عنوان علة اعدادی یا علة معدّ، سعی دارد همه چیز را براساس قانون علیت مادی تفسیر و توجیه كند. غافل از آنكه خداوند علتی حقیقی است برای وقوع افعال و اگر او را در محبس علة معدّ قرار دهیم تفسیری از امور ماورایی و متافیزیكی نخواهیم داشت و آنها را اتفاق یا حادثه قلمداد می كنیم.

دیگر پیامد حاصل از این طرز تفكر را علم پرستی بشر جدید می دانیم ، زیرا او سعی براین دارد كه همه چیز را با علم بسنجد، در صورتی كه علم خود امری نسبی است و چیزی كه نسبی و دائم التغییر است، نمی تواند اساس مطلقی برای امور تلقی شود. از اینها گذشته می دانیم كه تا وقتی بشر متجدد بینش علم پرستی را سرلوحه ی اعمال خویش قرار داده است، ما راهی جز تذكر به وی در پیش رو نداریم:

تا قیامت شرح عشقش دادمی      گر كسی بودی كه باور داشتی

شهید سید مرتضی آوینی با الهام از آموزه های حكمت خالده (2) (3) سعی داشت این تذكر را به مردم خویش بدهد و در این راه از هیچ چیز كوتاهی نكرد. از اینرو این متفكر تیزهوش با تمام وجود سعی در نمایاندن ضعف های علوم جدید در تمام شئون زندگی انسان داشت. ایشان با الهام از رنه گنون عقیده داشت كه دنیا به سوی انحلال پیش می رود و افتادن تمدن جدید به دست افراد ناشایست عامل اساسی این انحلال است.

شهید آوینی در جایی ذكر می كند كه: « باید سر از اطاعت غرب پیچید ، یعنی نخست باید بند ناف عادات و تعلقات را كه در زاهدان نفس اماره می بالد و فربه می شود برید و از آتمسفر اكنون زدگی و مشهورات روز و اعتبارات خرافی جدید بیرون آمد و در فضای ولایت حق دم زد، یعنی آنجا كه جان، بسته ی هیچ بندی نیست... و البته اینجا نیز پایان سلوك نخواهد بود». (4)

همانطور كه از نظر گذشت، آوینی اطاعت كردن از تمدن غرب را برای انسان سنت گرا و خواهان آزادی معنوی، افتادن به دام تعلقات دنیوی می داند. ایشان ذكر می كند كه باید بندها را گسست و خود را به نوعی سلوك معنوی كشاند و می دانیم كه یكی از مراتب سلوك ولایت است و دم زدن از ولایت ولی رهایی از تعلقات است. اما یگانه منظور انسان از برای سلوك ، معنای سلوك است. برای چه رخت بربندد و به مبازه پردازد؟ برای هدفی چون هدف "وینستون اسمیت" (5) كه بر علیه این تمدن شورید؟ هدف به نظر آوینی دم زدن از حق است و بس.

در نظر گرفتن ذات احدیت در همه ی امور باعث بریدن از تعلقات دنیوی و مادی است. همانكه ادیان الهی به ذكر نام خدای تعالی در آغاز هركار سفارش كرده اندو صد البته طرفداران تجدد و مدرنیته آن را اصلاً نمی شناسند .

اما به نظر نویسندگانی چون آوینی، بشر جدید باید از این تمدن پوشالی كه سود انگاری و نفی خدای تعالی را سرلوحه اعمالش قرار داده است ، سرپیچی كند و نباید خود را حامل و موافق با آن قلمداد سازد.

رنه گنون در كتاب بحران دنیای متجدد در سطور پایانی ذكر می كند : « كسانی كه به درهم شكستن جمیع این موانع نائل آیند، و بر مخاصمت محیط و مجامع مخالف هر نوع معنویت ظفر یابند بدون شك، بسیار معدود و انگشت شمارند. ولی، یكبار دیگر می گوییم كه تعداد شماره واجد اهمیت نیست، زیرا در اینجا با امور و شئونی سر و كار داریم كه نوامیس و قوانین آن با نوامیس جهان ماده یكسره فرق دارد. بنابراین جای نومید شدن نیست. و اگر بفرض امیدی هم برای وصول به نتیجه ی محسوس – قبل از اینكه دنیای متجدد بر اثر فاجعه به كام عدم فرو برود- وجود نداشت، بازهم این امر باعث نمی شد كه ما این مبارزه را ادامه ندهیم». (6)


همانطور كه در كلمات این حكیم و مابعد الطبیعه دان مشاهده می شود، جای ناامیدی نیست و افراد نباید خود را تنها قلمداد كنند و به تعداد مبارزه كنندگان علیه تمدن غرب نظر داشته باشند بلكه باید بدانند كه اگر این دنیای متجدد بخواهد به سوی انحلال پیش رود، آنها باید سرنوشت خود را از آن جدا كنند.

سرپیچی از فرامین الهی در تمام شئون زندگی انسان بدون در نظر گرفتن نتایج آن می تواند انسان را به كام انجماد فرو برد. بر اساس آموزه های گنون می فهمیم كه سیر عادی- البته به اصطلاح عادی- تمدن غرب رو به انجماد می رود و این انجماد با انحلال همسفر است. و انحلال چیزی جز درهم شكستن این تمدن از درون نیست.

نگاه متفكرینی چون آوینی و گنون آمیزه ای از این
نگاه فراگیر و عشق به حق طلبی است. اما اگر با آثار گنون آشنایی داشته باشیم ، یك نكته آنرا از سایرین متمایز می كند و آن نكته دوری از هرگونه پیش گویی است. گنون پیش گویی را نیز نفی می كند ، اما شاید برای ما سوال باشد كه چرا گنون انجماد و انحلال تمدن غرب را غریب الوقوع میداند؟ جواب این است كه حكما با مشاهده ی علت به معلول عقلاً علم می یابند و این سخن گنون سخنی از این سنخ است.

*باید متذكر شد كه آوینی در سخنانش تمدن جدید را حاصل بها دادن به نفس اماره می داند. نفس اماره همان قطب منفی وجود انسان است كه با وسوسه سعی بر این دارد كه انسان را از مركز وجود خود منحرف سازد و به ولایت شیطان رهنمون شود.

بها دادن به نفس اماره ، كه منشأ آن همان لذت طلبی است ، باعث افتادن بشر به دام بی خدایی و الحاد شده است و ایشان با توجه به آموزه های گنون این عصر را "عصر توبه ی بشریت" نامگذاری می كند.

سید مرتضی آوینی می نویسد:

« عصر تمدن غرب و سیطره ی روح سرمایه داری بر بشر به پایان رسیده و عالم در محاصره ی حقیقت است ... حقیر این عرصه را آوردگاه مبارزه ای عظیم می بینم كه بین آدم و دعوات شیطانی نفس اماره اش درگیر است. آدم فریب خورده و از بهشت حقیقت خویش هبوط كرده، اما دیگر توبه اش مقبول افتاده است و زود است كه بازگردد.» (7)

به نظر آوینی جنگ میان معنویت و نفس اماره یا لذت طلبی به جایی می رسد كه به قول گنون و دیگر سنت گرایان « حق بر همه چیز غالب می گردد». (8)

ایشان در پاره ای از اوقات در ذیل سخنانش و در جواب به این سوال كه آیا این انجماد و انحلال جبر یا موجبیتی است كه انسان به ناگزیر شخصا بدان دچار خواهد شد؟ ذكر می كند كه مقامی كه خداوند به انسان اعطا كرده یعنی خلیفة اللهی می تواند بر تمام جبر غلبه كند ، اما مشروط بر اینكه اعتقاد خویش را با ذات اقدس الهی حفظ و ایمان خود را مستحكم گرداند. (9)


*بشر متمدن امروزی می داند كه به معارضه با آفرینش و استخراج بی رویه ی عناصر و منابع طبیعی پرداخته است و این سرپیچی از فرامین خدای تعالی است. علامه طباطبائی در تفسیر شریف المیزان ذكر می كند كه: « چگونه برای انسان ممكن است و چگونه در توان اوست كه به معارضه با آفرینش برخیزد و حال آنكه او خود جزئی از اجزای آفرینش است بگونه ای كه به نحو مستقل نمی تواند موجود باشد و چگونه ممكن است كه انسان به فكر خود بر علیه آفرینش خدعه و مكر كند و حال آنكه فكر و اندیشه ی او از طریق ترتیب قوانین كلیه ای حاصل می شود كه مأخوذ از آن است». (10)

انسان باید از تمامی تعلقات دنیوی دست بردارد و این حاصل نگاه توحیدی است كه پیامبران الهی آن را به ارمغان آورده اند كه گنون و دیگر همفكرانش بدان تذكر داده اند.

*شهید آوینی می نویسد: « من در فروپاشی تمدن غرب بیش تر به تحول درونی غربی ها امیدوارم تا جنگی رو در رو كه میان شرق و غرب و یا اسلام و غرب روی دهد. چنین جنگی لامحاله روی خواهد داد، اما غرب از درون خواهد پوسید و در خود فرو خواهد ریخت و چون عقربی در محاصره ی آتش، خود خویشتن را نیش خواهد زد و كشت». (11)

این چكیده ی نظر گنون در دو كتاب بحران و سیطره ی كمیت است ، كه وی آن را نظریه ی انحلال عالم نامگذاری كرده است.

تمدن غرب اصطلاحی است متناقض و مبانی آن نیز با مبانی پی ریختن تمدنی همه جانبه متعارض است از اینرو خود تمدن غرب تعارضی بالفطره را یدك می كشد.

پس باید یادآور شد كه انحلال قریب الوقوع تر از جنگ میان حق و باطل است. زیرا تناقضات مبنایی و مبانی لاادری این تمدن چون زخم دهان می گشاید و از درون پیكره اش را خواهد پوساند. همانطور كه تمدن كمونیستی شوروی سابق با تذكر پیر جماران و پیش بینی ایشان از درو منحل شد و پوسید. آیا فرو پاشی شوروی سابق حاصل چیزی جز نفی خدای تعالی بود؟ لازم است نامه ی امام(ره) به گورباچف را بازهم مطالعه كنیم.

« وَ لا تكونوا كألّذینَ نَسوا الله فأنساهُم أنفُسَهُم اولئكَ هُم الفاسِقون» حشر/19

و همچون كسانی نباشید كه خدا را فراموش كردند و خدا نیز آنان را به فراموشی گرفتار كرد و آنانند فاسقان گنه كار.

امیر حسین فرخ زادنیا


پی نوشتها:
*كارشناس ارشد فلسفه و حكمت اسلامی
1. Rene Guenun (1886-1951)
2. Sophia Perennis
3. رجوع كنید به دو مقاله نگارنده با نامهای " دین و فلسفه در حال هبوط از نگاه آوینی" و " راسیونالیسم و عقل علمی امروز نگاه جاویدان خردی آوینی" در سایت جاویدان خرد به آدرس: javidankherad.com
4. آوینی، سید مرتضی، آغازی بر یك پایان، نشر ساقی، تهران ، ص123
5. وینستون اسمیت قهرمان رمان پرفروش و عالی 1984 اثر جرج اورول كه در راه مخالفت با تمدن خفقان غرب دست به اقدام مخالفت جویانه زد ولی به خاطر نداشتن تصوری از جامعه ی آرمانی موفق نشد. نگارنده در مقاله ای جدا به این رمان و بررسی آن پرداخته است كه به زودی منتشر می شود.
6. گنون، رنه، بحران دنیای متجدد، ترجمه سید ضیاء الدین دهشیری، امیر كبیر تهران، ص 186
7. آغازی بر یك پایان، ص 64
8. vincit omnia veritas سخن مشهوری در میان فضلای قرون وسطی كه به صورت ضرب المثل درآمده بود.
9. آوینی، سید مرتضی، توسعه و مبانی تمدن غرب، نشر ساقی، تهران، ص111
10. طباطبائی، علامه سید محمد حسین، انتشارات اسماعیلیان قم ،ج1 ، ص 195
11.آوینی، سید مرتضی، رستاخیز جان، نشر ساقی، ص92
مرجع : حکمت مشرقی
کد مطلب : ۳۷۰۴۱۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما