۰
سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۵۳

تزلزل خانواده در غرب

تزلزل خانواده در غرب
نهاد خانواده از اصیل ترین و قدیمی ترین نهادها در اجتماع بشری است. اگر فلسفه وجودی تشکیل نهادها را نیازهای «ساخت یافته» بدانیم، به یقین، خانواده نهادی است که یکی از طبیعی ترین و پایدارترین نیازهای انسان را به صورتی ساخت یافته و تعریف شده تأمین می کند. نیاز به آرامش و سکون و استراحت، از مهم ترین نیازهای انسان است که خداوند متعال با آفرینش زوج و جفتی در کنار انسان، این نیاز او را برآورده کرده است و برای اینکه سازوکار ارضای این نیاز قاعده مند باشد، یک راه را مجاز دانسته و آن تشکیل نهاد خانواده است. «و از آیات و نشانه های خداوند این است که برایتان همسری از جنس خودتان آفرید تا بدان وسیله آرامش یابید». (روم: 21)

بحران فروپاشی خانواده در غرب و پی آمدهایی که از رهگذر آن گریبان گیر جوامع غربی شده، بسیاری از اندیشه وران متعهد را به واکاوی علل این پدیده و تلاش برای یافتن راهکارهایی برای مقابله با آن واداشته است. جریان های غالب فکری، سیاسی، اقتصادی و رسانه ای غرب برای حفظ منافع نظام سلطه، با شتاب در مسیر متلاشی شدن خانواده حرکت می کنند، ولی از سوی دیگر، حرکت رو به گسترش منتقدان این روند را نیز شاهد هستیم. جریان اخیر، با وجود محدودیت های بسیار در راه نشر افکار خود، به دلیل برخورداری از پشتوانه حمایتی انسان های آزاداندیش توانسته است در سپهر فکری آن دیار برای خود جایگاهی بیابد.

پای بند نبودن به اخلاق

نبودن فرهنگ متعالی و الگوی باارزش فرهنگی در برخی جوامع، به ویژه الگوهای رفتاری و اخلاقی مناسب، راه را برای افزایش استحکام خانواده بسته است. یکی از مهم ترین علل سقوط و تزلزل خانواده، پای بند نبودن به اخلاق و تعهدات انسانی است؛ زیرا ایمان و رعایت مسائل اخلاقی، قدرت ایستادگی انسان را در برابر مشکلات و مسائل گوناگون افزایش می دهد. متأسفانه این موضوع در جوامع غربی به کلی فراموش شده یا با تکیه بر فردی بودن دین و آزادی انسان در تکیه به ارزش ها و باورهای مذهبی، به سستی گراییده است.

زندگی مشترک، بدون ازدواج

یکی از پدیده های رایج و رو به رشد در غرب، زندگی مشترک بدون ازدواج است. افراد بسیاری، چه به منظور ازدواج و چه بدون این هدف، به زندگی مشترک روی می آورند. این افراد معمولاً زنان و مردان بیوه ای هستند که فرزند دارند و به دلیل گران بودن هزینه ها، به ناچار با هم زندگی می کنند یا دوستان غیر هم جنسی هستند که برای هزینه های زندگی خود شریک می جویند یا به دلیل ترس از مسئولیت های ازدواج، این نوع زندگی مشترک را برمی گزینند. چون در این نوع زندگی مشترک، تعهدات قانونی و عرفی کمتری نسبت به طرف مقابل وجود دارد، گرایش به این زندگی ها در حال افزایش است.

محوریت اشتغال

تورم و بحران های شدید اقتصادی سبب شده است زن و مرد، ساعت های بسیار طولانی را در خارج از خانه به کار بگذرانند. در سال 1987م.، 41 درصد اروپاییان در یک نظرخواهی اظهار داشتند طرفدار خانواده هایی هستند که در آن پدر و مادر شغلی داشته باشند. 25 درصد ترجیح می دادند فقط مرد به کار بیرون از خانه بپردازد. در بیشتر خانواده ها، مردها مایلند همسرانشان دارای شغلی خارج از خانه باشند. این وضع سبب شده است کارکردهای خانواده در مقایسه با گذشته محدود شود، هرچند برخی از این کارکردها همچنان در خانواده باقی است. تداخل سازمان ها و نهادهای دیگر اجتماعی در اجرای این وظایف نیز عامل دیگری در تزلزل ساخت خانواده است.

هم جنس گرایی

موجی که به صورت فراگیر، کشورهای اروپایی را تهدید می کند، افزایش روزافزون هم جنس گرایی است. شمار این افراد در بیشتر جوامع، به علل مختلف فرهنگی، در آمارها یا داده های جامعه شناسی نمی گنجد. با پذیرفته شدن هرچه بیشتر هم جنس گرایی نزد مردم، بر شمار خانواده های هم جنس گرا افزوده می شود. اینان کودکانی را نیز به فرزندخواندگی قبول می کنند و تشکیل خانواده می دهند و می کوشند به خواسته های خود صورت قانونی بدهند. در امریکا در اجلاسی که با حضور کشیشان برگزار شد، اعلام کردند که رابطه بین دو هم جنس، در شرایط خاصی از نظر قانونی عملی است.

طلاق

میزان طلاق، شاخص دیگری در بررسی عوامل تزلزل خانواده در غرب است. براین اساس، مردان و زنان اروپایی به مراتب کمتر از گذشته، ازدواج را تحمل می کنند. از سال 1995م. تاکنون، طلاق در کشورهای شمال اروپا، به استثنای ایرلند که در آن ممنوع است، سیر صعودی دارد. در بیشتر این کشورها تشریفات طلاق را ساده تر کرده اند، هرچند این تغییرات قانونی، هنوز از تغییر در نگرش مردم به طلاق عقب تر است. بر اساس آمار گزارش شده، در سال 1988م. در امریکا، از هر سه عقد ازدواج که در سال صورت می گرفت، بیش از یکی به طلاق می انجامید. در سال 1989م. 23 درصد ازدواج ها در امریکا به طلاق انجامیده است و به زودی طلاق امری عادی و نه استثنا تلقی خواهد شد.

خشونت علیه زنان

خشونت های خانگی علیه زنان، بالاترین آمار جنایت های منتشر نشده است. کودکانی که به شدت از آنها بهره کشی های جسمانی، جنسی یا عاطفی می شود، در زندگی پیوسته دچار افسردگی، نداشتن اعتماد به نفس و کمبود احساس ارزشمندی خواهند بود. به طورکلی، در جهان، بیشترین خشونت و بهره کشی را در خانواده، مرد انجام می دهد و بیشترین قربانیان، زنان و کودکان هستند.

زهرا رضاییان
مرجع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه
کد مطلب : ۳۸۴۳۲۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما