بی تردید نخستین حرکت بیداری اسلامی در تاریخ باز می گردد به طلوع خورشید اسلام در سرزمین حجاز که رسول مکرم اسلام(ص) پیام آور آن بودند و موجب شکل گیری تمدن عظیم اسلامی شدند.
تاریخ معاصر جهان خصوصاً تحولات قرن بیستم سرشار از رویدادهای متعدد از جمله انقلابات، جنگها، منازعات ملی و بین المللی بوده است. برخی از این تحولات و حوادث، تبعات و پیامدهای بلند مدتی داشته اند و برخی نیز به فراموشی سپرده شده اند و امروزه دیگر نامی از آنها نیست. شکل گیری جنبش بیداری اسلامی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ از معدود رویدادهایی است که پیامدها و تحولات منبعث از آن تاثیرات بلند مدتی بر سمت و سوی تحولات بعدی و مسیر تاریخ داشته است. غلبه یافتن نظام اسلامی بر انواع توطئه ها و دخالت های مستقیم و غیرمستقیم نظام سلطه در طول بیش از سه دهه و همینطور نیل به موفقیت های بزرگی همچون تحقق مردم سالاری اسلامی، دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فنی ایران اسلامی اکنون موجب شده حتی برخی تحلیلگران غربی از آن به عنوان یک «مدل موفق» در منطقه خاورمیانه یاد کنند. [۳] آغاز قیام ملت های مسلمان منطقه در برابر ظلم، فساد، تحقیر، استبداد و وابستگی نظام های حاکم بر این کشورها، در اذهان جهانیان یادآور تحولات انقلاب اسلامی ایران و سقوط نظام پهلوی بود. مطالعه و شناخت دقیق و صحیح فرصتها و تهدیدات فراروی جنبش بیداری اسلامی، در كنار بررسی ضعف ها و قوت های آن، به ما در ارزیابی صحیح از اوضاع کمک می کند و راهبردهای لازم را برای حرکت به سوی نیل به اهداف عالیه آن فراهم مینماید. ما در این بررسی به دنبال پاسخ این سوال هستیم که آسیبها و تهدیداتی که در حال حاضر جنبش بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تهدید می کند کدامند؟ و چه راهبردها و اقداماتی را می توان برای ممانعت از تضعیف و یا انحراف این جنبش تدوین و به اجراء در آورد؟ و بایدها و نبایدهای این مسیر کدام است؟ لازم به ذکر است که متاسفانه در گذشته، بسیاری از شكست ها و ناكامیهای جنبش های مردمی در عرصه های داخلی و خارجی، عمدتاً به تحلیل نادرست از فرصت ها و تهدیدات از یكسو و ضعف و قوت های آن از سوی دیگر بر میگردد.
مبانی نظری و روشی
یكی از روشهای تحلیل سیاسی در قالب مدیریت استراتژیک، مدل SWOT میباشد. در این الگو با شناسایی دقیق نقاط قوت و ضعف(عومل درونی جنبش) و شناسایی فرصت ها و تهدیدات آن(عوامل بیرونی جنبش) و ترسیم شرایط موجود، به تدوین اهداف و راهبردهای کوتاه مدت و بلندمدت آن اقدام میگردد. مدل مزبور نگاه کلان و آینده نگر دارد و به ما کمک می کند درک روشن تری از تحولات و وضعیت موجود داشته باشیم و تصمیمات درستی اتخاذ کنیم. اساساً بستر اصلی و اولیه نظریه بیداری اسلامی مبتنی بر قرآن مجید، سنت رسول اکرم(ص) و معارف اهل بیت(علیهم السلام) است.[۴] این بررسی نیز در چهارچوب نظریه کلان بیداری اسلامی صورت گرفته است که امروزه به عنوان نظریه ای علمی و دقیق، به صورتی منسجم و عملیاتی توسط مقام معظم رهبری طرح، تبیین و تشریح شده است و با اینکه منبعث از مجموعه تحولات تاریخ اسلام و جوامع اسلامی و تجربیات مربوطه است، اما اکنون خود مبدل به چارچوب متقنی شده است که ملت های مسلمان در این قالب قادر به حرکت و اقدام برای نیل به آزادی، عزّت و کرامت و تحقّق اهداف اصیل اسلام ناب خواهند بود.
با نگاه به بیانات و تحلیل های معظم له، عمق بینش تاریخی و جامعه شناسانه ایشان به موضوع بیداری اسلامی و تحولات آن نمایان می شود؛ معظمله بیداری اسلامی را نه یک پروژه، بلکه یک فرایند تاریخی می دانند.[۵] اما نظریه های رقیب نیز عمدتاً دو دسته هستند: دسته اول تمامی تحرکات و قیام های منطقه را در قالب هدف دستیابی به «دموکراسی» آن هم از نوع غربی تحلیل می کنند؛ دسته دوم نیز آن را در قالب «اسلام عرفیگری»، به اهدافی همچون از بین بردن فقر، تحقق آزادی، انتخابات رقابتی و... تقلیل می دهند و اعتقادی به لزوم پیگیری اهدافی همچون «نظام سازی» و «تمدن سازی» ندارند.[۶] نظریه پردازان غربی عمدتاً مبلّغ رویکرد نخست از تحولات منطقه هستند و برخی نیز در منطقه، رویکرد دوم را نمایندگی می کنند. هر دوی این تئوری ها به شدت تئوری بیداری اسلامی را مورد سوال قرار داده و آن را رد می کنند و تا کنون در قالب القای ترس از اسلام سیاسی، شیعه هراسی و ایران هراسی با آن برخورد نموده اند.[۷]
مبانی و ریشه های بیداری اسلامی
بی تردید نخستین حرکت بیداری اسلامی در تاریخ باز می گردد به طلوع خورشید اسلام در سرزمین حجاز که رسول مکرم اسلام(ص) پیام آور آن بودند و موجب شکل گیری تمدن عظیم اسلامی شدند که قرنها بعد، عظمت فرهنگ، هنر، معماری و پیشرفت های علمی و فنی آن در دنیا زبانزد شد. در تاریخ معاصر اسلام، علماء و متفکران بزرگی همچون سید جمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده، سید قطب و حسن البنّاء هر کدام تلاش های بسیاری برای آگاه ساختن ملت های مسلمان و تبیین لزوم قیام علیه استعمارگران و مستکبران زمان برای تحقق عزّت اسلام و مسلمین آغاز کردند اما علیرغم موفقیت های اولیه، با انواع توطئه چینی ها از جانب سلطه گران و وابستگانشان مواجه شدند. سرانجام با آغاز حرکت بیدارگرانه حضرت امام خمینی(ره) در سال های دهه ۱۳۴۰ در ایران و سپس نجف اشرف بارقه امیدی در دل مسلمانان پدیدار شد. در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) دلیل اصلی عقب ماندگی و ضعف مسلمین، استعمارزدگی کشورها و حکومت های وابسته آنهاست، لذا دیدگاه ایشان بر اساس تفکیک ناپذیری دین از سیاست بنا شده است. همانگونه که ایشان فرمودند: «ما تا به اسلام برنگردیم، تا به اسلام رسول الله برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه می توانیم قضیه فلسطین را حل بکنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را؛ ملتها باید بر گردند به صدر اسلام؛ اگر حکومت ها هم با ملتها برگشتند که اشکالی نیست و اگر بر نگشتند، ملتها باید حساب خودشان را از حکومت ها جدا کنند». [۸]
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در شرایط نظام دوقطبی، که ابرقدرت های شرق و غرب، جهان را بین خود تقسیم کرده بودند پیام این انقلاب از مرزهای سیاسی آن فراتر رفت و گسترش یافت و امروزه ما شاهد تزلزل پایه های استکبار در منطقه و جهان می باشیم. در حال حاضر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله العالی) در جایگاه رهبری انقلاب اسلامی همان نقش کلیدی حضرت امام خمینی(ره) را در این عرصه ایفاء می نمایند. بر همین اساس اکنون نیز رهبر انقلاب حساسیت اوضاع را گوشزد نموده و می فرمایند: «فصل جدیدی در منطقه و جهان شروع شده است، در این پیچ تاریخی دنیا، نظام جمهوری اسلامی ایران می تواند به عنوان الگویی برای ملت های مسلمان باشد». معظم له با ریشه یابی تحولات امروز، راه نجات را نشان می دهند و می فرمایند: «ضعف و عقبماندگى امت های مسلمان، همه ناشى از دورى از قرآن، ترک فرهنگ اسلامی و پذیرش فرهنگ مادیگری است. ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگى ما، كجرفتارىهاى ما، كجتابىهاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همه اینها ناشى از دورى از قرآن است. ملت هاى مسلمان بر اثر حاكمیت طغیانگران و طاغوتها به فرهنگ خودشان پشت كردند و فرهنگ مادیگرى را پذیرفتند».[۹]
دیدگاه آیت الله خامنه ای شامل مبارزه با غرب در ابعاد مختلف و همینطور مبارزه با نظام های فاسد و وابسته به غرب در منطقه و جهان اسلام می شود. در حقیقت، انقلاب اسلامی ایران ملهم از آموزه های اسلام ناب که همان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) می باشد بوده و اکنون جنبش های منطقه نیز ملهم از همین آموزه ها و همینطور مدل و الگوی عملیاتی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران هستند.
دلائل وقوع قیام های مردمی در منطقه
در خصوص علل بروز قیام های مردمی در کشورهای اسلامی منطقه، تحلیل های مختلفی ارائه می شود که طیفی از رویکردهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی را در بر می گیرد و دلائلی همچون فساد گسترده، تبعیض، فقر و تلاش برای برخورداری از امکانات رفاهی و معیشتی بهتر را مطرح می کنند؛ برخی نیز مبارزه با استبداد، حکومت موروثی، سرکوب و خفقان حاکم بر جامعه را دلیل اصلی قیام مردم می دانند. اگرچه هر یک از این عوامل می تواند در تحلیل انقلاب های هر یک از کشورهای منطقه مورد توجه و بررسی قرار گیرد اما در قالب نظریه بیداری اسلامی می توان محورهای اصلی ذیل را به عنوان علل بنیادین این قیام ها ذکر نمود:
- به ستوه آمدن مردم از ذلت تحمیلی از سوی فرمانروایان وابسته
- احساس تحقیر مردم نسبت به وضعیت سران خود
- جستجو برای باز گرداندن عزت و کرامت امت اسلام.
مقام معظم رهبری ریشه های اصلی قیام های منطقه را تبیین نموده و دلیل وحشت دشمن را از خیزش جوانان مومن و انقلابی منطقه یادآور می شوند، ایشان در این خصوص می فرمایند: «اسلام با پایهها و مبانی استكبار یعنی ظلم و تجاوز و اشغالگری مبارزه میكند به همین علت زورگویان جهانی از نفسِ گرایش ملتها به اسلام متوحش میشوند، همچنان كه در حوادث ماههای اخیر منطقه، از ظواهر و نشانههای اسلامی بودن تظاهرات ملتها و پیروزی اسلامگرایان در انتخابات، علناً ابراز نگرانی كردهاند».[۱۰]
نقاط قوت و ضعف جنبش بیداری اسلامی
نقاط قوت
- یکتاپرستی و اعتقاد به وحدانیت پروردگار
- اعتقاد به اسلام، قرآن کریم و نبوت پیامبر اکرم(ص) به عنوان ریشه های قدرت مسلمانان
- حق طلبی و عدالت خواهی مسلمانان
- برخورداری از روحیه مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم
- جمعیت جوان، پرشور و علاقمند به ایفای نقش موثر در تحولات(خصوصاً بانوان مسلمان)
- تجربیات ارزشمند جمهوری اسلامی ایران در «نهادسازی» و «نظام سازی»
- روحیه اعتماد به نفس و خودباوری ملهم از آراء حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب
نقاط ضعف
- فقدان و یا ضعف نهادهای مدنی و تشکل های اجتماعی و مذهبی منسجم مردمی
- برخی تعصبات ملی، قومی و قبیله ای و در برخی کشورها مبنای وحدت همانا قبیله و عشیره است(عربستان، یمن، اردن، لیبی)
- قشریگری و سطحینگری در فهم شریعت و دستورات اسلام
- فقر و بی سوادی و عقب ماندگی و تسلط فرهنگ بدوی در برخی مناطق
- خلاء رهبری واحد و مقتدر در برخی کشورها که می تواند موجب انحراف قیام ها شود
- بعضاً راضی شدن مردم به کاهش اختیارات شاه و مشروطه شدن نظام(اردن و مراکش)
- گاهی کم کاری و نقص در برنامه ها و فعالیت های انقلابیون
- نبود برنامهریزیهای
راهبردی و آیندهنگر و انعطاف پذیر
- بعضاً عدم شناخت درست مقاطع حساس و عدم بهره برداری صحیح از آن. [۱۱]
- شیفتگی و پذیرش برخی دیدگاه های غربی تحت عنوان «نواندیشی اسلامی»
تهدیدات و فرصت های جنبش بیداری اسلامی
تهدیدها
تهدید در اصطلاح به معنای هر آنچه كه ثبات و امنیت را به خطر اندازد، همچنین به هر اقدام و تحرك بالقوه و احتمالی سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی كه موجودیت و منافع حیاتی فرد، نهاد یا كشوری را به خطر بیندازد و نیز موانع و چالش هایی كه ما را از رسیدن به هدف بازداشته و یا باعث كاهش سرعت ما در دستیابی به آن گردد اطلاق میگردد. رهبری معظم انقلاب اسلامی ایران در این خصوص می فرمایند: «دشمن یک سناریوی جامع و سر و ته داری را برای نظام اسلامی و برای حرکت اسلامی و بیداری اسلامی تدارک دیده است، خوشبختانه ما کفایت برخورد با این سناریو را داریم، در این تردیدی نیست».[۱۲] اساساً از آنجایی که عوامل بیرونی قابل کنترل نیستند لذا با تکیه بر نقاط قوت جنبش باید تهدیدات بیرونی را خنثی کرد.
تهدیدات متوجه حرکت های بیداری اسلامی مسلمانان منطقه عمدتاً شامل موارد ذیل است:
- احتمال ترور نخبگان صالح و موثر و یا بدنام کردن آنها. [۱۳]
- خریدن برخی از افراد سست عنصر. [۱۴]
- حرکات تفرقه افکنانه قومی و مذهبی. [۱۵]
- حصر اقتصادی، تحریم و بلوکه کردن سرمایه های ملی ملتها. [۱۶]
- هجوم همه جانبه تبلیغاتی و رسانه ای.[۱۷]
- القای تحلیل های انحرافی و غیر واقعی از قیام ها. [۱۸]
- فریب و قانع کردن مردم با دستاوردهای جزیی و ابتدایی. [۲۱]
- شبیه سازی انقلابات در مورد کشورهای مستقل اسلامی منطقه. [۲۲]
- جنگ نرم و تهاجم فرهنگی غرب علیه ملت های مسلمان
- اعطای امتیازات مادی، رفاهی و معیشتی و برخی آزادی های برای آرام کردن انقلابیون. [۲۳]
- تلاش غرب برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنّی و القای خطر قدرت گیری شیعیان(عراق، بحرین و لبنان).[۲۴]
- احتمال بازگشت عوامل وابسته به غرب از راه های مختلف. [۲۵]
- دامن زدن به هرج و مرج، بی ثباتی و نا امنی اقتصادی و اجتماعی با هدف نگران کردن مردم
- القای ناكارآمدی دین در اداره امور جامعه
- ارائه تصویر آرمانی از ارزش های آمریكایی و لیبرال دمكراسی غربی
- تلاش های فراوان غرب برای جلوگیری از الگوشدن جمهوری اسلامی در منطقه و دیده نشدن آن. [۲۶]
- اعتماد به دشمن و افتادن در دام لبخندها و حمایت های آنها. [۲۷]
فرصت ها
منظور از فرصت، وجود زمینه یا شانس مطلوب در محیط بیرونی برای یک فرد، سازمان و یا كشور است كه با بهرهبرداری آن، میتوان به نتایج یا عواید قابل توجهی دست یابد. همچنین فرصت شرایطی است كه به كشورها این توانایی را میدهد كه با بهرهگیری صحیح از آنها، اهداف ملی خود را محقق و تهدیدات را دفع نمایند. با هدف تقویت و تداوم جنبش بیداری با استفاده از فرصت های محیطی موجود باید نقاط ضعف درون جنبش را بیاثر و خنثی نمود. فرصت های حرکت های بیداری اسلامی مسلمانان منطقه عمدتاً شامل موارد ذیل میباشد:
- شكست راهبردهای آمریكا در منطقه و گسترش تنفر مردم(عراق، افغانستان و لبنان)
- بحران اقتصادی و اجتماعی نظام سرمایه داری و جهان غرب
- شکل گیری جنبش اعتراضی وال استریت در شهرهای آمریکا و اعتراضات متعدد در شهرهای اروپایی(انگلستان، اسپانیا، یونان، پرتغال، ایتالیا و...)
- افزایش خود آگاهی و بیداری ملتها در سراسر جهان
- مردم دنیای غرب امروز به دنبال راه نجات از تمدن مادی هستند.[۲۸]
- سردی روابط دولت اسلام گرای ترکیه با رژیم صهیونیستی
- افزایش تقاضای جهانی به انرژی و افزایش قیمت حامل های انرژی
جایگاه و نقش جمهوری اسلامی ایران
وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ در شرایطی بود که نظام شاهنشاهی آن به استکبار جهانی اتکا داشت. اساساً انقلاب اسلامی در تعارض با نظام بین الملل، ارزشها و هنجارهایی را مطرح کرد که ضمن تضاد با منافع قدرت های جهانی حامی حفظ وضع موجود، موجب بروز چالش در نظام بین الملل شد. ایران اسلامی با طرح این ارزشها در سیاست خارجی خود، تلاش کرد تا افکار عمومی ملل محروم جهان را جهت تغییر در نظام بین الملل تحت تاثیر قرار دهد و ارزشهای مطرح شده را تبدیل به هنجار سازد.[۲۹] در حقیقت جمهوری اسلامی ایران، خود به عنوان یک مدل موفق در کنار ملت های منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب می شود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند.
جمهوری اسلامی ایران با عنایت به مجموعه نقاط قوت و برتری های خود در این عرصه نقش ویژه ای دارد. این نقاط قوّت عبارتند از: موقعیت ژئوپلیتیکی، کثرت جمعیت، وسعت و منابع طبیعی در کنار عوامل غیرمادی همچون تجربه موفق مردمسالاری اسلامی، رهبری هوشمندانه، برخوردار از امتّی با بصیرت، دیندار، هوشیار، آگاه و در صحنه، دارای فرهنگ غنی و تاریخی پربار که همواره از بدو تاسیس نظام اسلامی هدفی جز عزّت و اقتدار مسلمین و وحدت امت اسلام نداشته است. دیگر مولفه های توانایی های نظام عبارتند از: برخورداری از توان غلبه بر تهدیدات داخلی و خارجی، اعتماد متقابل مردم و نظام، ثبات سیاسی، اعتبار بین المللی، پیشرفت های علمی و فنی از جمله در علوم پزشکی، سلول های بنیادی، فناوری های نانو، فضایی، هسته ای و دفاعی و غیره. اساساً دفاع از حقوق ملتها و همراهی با ملتهای مسلمان و مظلوم و مخالفت با زورگویان و دیکتاتورها همواره بخش مهمی از اهداف اولیه انقلاب اسلامی ایران بوده است. در این بین، عدم انحراف انقلاب اسلامی ایران از اهداف و اصول خود بر عکس دیگر انقلاب های جهان نیز به آن جلوه ویژه ای داده است.[۳۰]
دو تجربه ارزشمند جمهوری اسلامی ایران در این خصوص عبارت است از :
الف- شروع نهضت و پیروزی انقلاب اسلامی
ب- نظام سازی(تدوین اولین قانون اساسی مبتنی بر شریعت اسلام و ایجاد ساختار و سازوکارهای سیاسی و اجرایی آن)
«ملت ایران این تجربه بزرگ را امروز در مقابل ملت های دیگر قرار داده است. تجربه موفقیت ناشی از دو عامل بصیرت و صبر است. بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراهه و کج راهه نشدن، تاثیر نپذیرفتن از وسوسه های خناسان و اشتباه نکردن کار و هدف، و صبر یعنی ایستادگی. نسل ها دست به دست به یکدیگر تحویل می دهند».[۳۱] رهبر انقلاب ماموریت بزرگ فرهنگی بین المللی نظام را این چنین ابلاغ می کنند:
«در این اوضاع پیچیده و حساس، دستگاه سیاست خارجی كشور در عرصه گسترده و مؤثر دیپلماسی جهانی، باید حرف نوی جمهوری اسلامی را برای ملتها و برای جهان تبیین كند».[۳۲] دول غربی به دلیل نگرانی از خیزش مسلمانان و به خطر افتادن منافع نامشروعشان انواع اتهامات را به جمهوری اسلامی ایران نسبت می دهند. لازم به ذکر است جمهوری اسلامی هیچگاه خواهان القاء مدل سیاسی و حکومتی خود به این کشورها نبوده است، اما اسلامی بودن این انقلاب ها بر کسی پوشیده نیست، حرکت های انقلابی در این کشورها، توسط مردم مسلمان و با شعارهای اسلامی همراه بوده است، پیروزی های بزرگ احزاب اسلامگرا در انتخابات اخیر این کشورها این مدعا را ثابت می کند. شعارها نیز نشان می دهد مردم به دنبال مکاتب سوسیالیستی و لیبرالیستی و غیره نیستند، انقلابیون و رهبران آنها بارها و به انحای مختلف در سخنان خود بر لزوم تحقق مردمسالاری اسلامی تاکید کرده اند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز فرموده اند:
«حركت عظیم ملتها، نشانه بیداری آنهاست و این بیداری به استناد واقعیات گسترده و تردیدناپذیر، صبغه اسلامی دارد البته این بیداری اسلامی به معنای آن نیست كه همه آنها حكومت اسلامی می خواهند و یا مدل حكومت اسلامی ایران را قبول دارند».[۳۳] واقعیتی که بارها از مسئولین عالی رتبه نظام شنیده شده این است که جمهوری اسلامی ایران قصد مصادره انقلاب های عربی به نفع شیعیان را ندارد. «جمهوری اسلامی را متهم می کنند که این حرکات را به راه انداخته است، غلط است؛ این یک تهمت بیجا و بی مورد است و احتیاجی به این کار نیست».[۳۴] حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب الله لبنان به خاطر شیعه بودنشان نیست. ایران از حماس و جهاد اسلامی فلسطین هم که دو جنبش اسلامی سنّی مذهب هستند حمایت می کند زیرا اصل «اقامه عزت اسلامی» و «مبارزه با متجاوز» مطرح است. فریاد «الله اکبر» و «لا اله الا الله» که امروزه از سوی انقلابیون مصری و یمنی و بحرینی شنیده می شود مختص شیعیان نیست بلکه شعار جهان اسلام است. البته در این خصوص بسیار باید مراقب بود، طبق نظر مقام معظم رهبری: «در تضعیف الگو شدن ایران، دو عامل موثر است: یكی نقص ها، كمكاری ها، به سمت دنیا كشیده شدن ها و بىسیاستی های ما و یکی هم بزرگنمایی عیب های ما توسط دشمنان. اگر عامل اول یعنی اشکالات خودمان را رفع کردیم، خداى متعال دومى یعنی تبلیغ دشمن را خنثى خواهد كرد. عامل دیگر، مربوط به دشمن است؛ كه اشکالات ما را صد برابر بزرگ می كنند؛ عیب هائى هم كه نداریم، به ما نسبت می دهند».[۳۵] همچنین در جایی دیگر می فرمایند: «می گویند چرا ایران از مردم بحرین پشتیبانى می كند، ما ۳۲سال است كه از مردم فلسطین پشتیبانى می كنیم؛مگر ملت فلسطین شیعهاند؟»[۳۶]
در خصوص اعتراضات در سوریه باید اذعان نمود که تحولات در سوریه با قیام ملت های منطقه تفاوت ماهوی دارد و دست آمریکا و صهیونیسم در حوادث سوریه بر خلاف وجه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی سایر قیام ها مشهود است. اگرچه ضروریست خواسته های معترضین در سوریه شنیده شود و دولت سوریه به مطالبات آنها پاسخ درخوری بدهد اما معترضین باید بسیار مراقب باشند زیرا دشمن درصدد بهره برداری از فضای به وجود آمده است. آمریکا و اسرائیل درصددند ضربه سنگینی را که از سقوط مبارک در مصر متحمل شده اند در سوریه جبران کنند. سه شاخص «مردمی بودن»، «ضد استعماری بودن» و «دینی بودن» جنبش های منطقه مبین این نکته است که اعتراضات مردمی در سوریه در قالب این جنبش قرار نمی گیرد.[۳۷] رهبر انقلاب در بیاناتشان جهت تبیین موضوع، یک شاخص کلیدی معرفی می کنند و می فرمایند: «اگر در حرکتی شعارها به نفع آمریكا و صهیونیسم باشد، آن حركت انحرافى است».[۳۸]
در تحولات بحرین نیز شاهد نفاق آشکار غرب می باشیم. در کشورهایی مانند مصر، لیبی و تونس، غرب برای موج سواری و کنترل اوضاع، خود را همراه مردم و مخالف رژیم های حاکم(دوستان قدیمی غرب) نشان داد. این در حالی است که
دولت ها و رسانه های غربی در بحرین ضمن سکوت و سانسور خبری سرکوب مردم مظلوم این دیار توسط حکام وابسته و ظالم آن، با چراغ سبز به نیروهای عربستان و امارات متحده عربی برای ورود به این کشور در کشتار مردم دخیل بوده و از رژیم مستبد آل خلیفه حمایت می نمایند. این سیاست تبعیض آمیز نشان آشکاری از ادعای دروغین آمریکا و کشورهای غربی در خصوص حمایت از ملتها و حقوق بشر است. چگونه نظامی که مجلس قانون گذاری ندارد، قانون اساسی مدون ندارد، زنان برای رانندگی، با حقارت و هزینه فراوان مواجه می شوند و اساساً نام این کشور به نام خاندان حاکم است، اختناق مذهبی و تضییع حقوق مسلمانان بیداد می کند، زنان حق رای ندارند، شکاف طبقاتی گسترده در جامعه، علیرغم ثروت افسانه ای شاهزادگان وجود دارد در عین حال در برابر حرکت های بیداری اسلامی سیاست مخالفت و سرکوب را دنبال می کند و مورد حمایت و تشویق کشورهای غربی که ادعای حمایت از ملتها را دارند نیز قرار می گیرد.؟ همه این شواهد دال بر ادعای کذب و ریاکارانه قدرت های غربی است. این سیاست سرکوب را از جانب رژیم غاصب صهیونیستی علیه مردم مسلمان فلسطین و حمایت دول غربی به سرکردگی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان نیز می بینیم. دروغ بودن ادعای حمایت از دمکراسی توسط این کشورها زمانی مشخص می شود که پس از اولین انتخابات در فلسطین و پیروزی حماس در سال ۲۰۰۶ میلادی شاهد کودتا و برخورد نظامی و تحریم توسط اسرائیل و حامیان رژیم اشغالگر علیه حماس در فلسطین هستیم. تجربه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نشان داده که در برابر بیداری اسلامی برخورد تند و خشن و به عبارت دیگر برخورد سرکوبگرانه راه به جایی نمی برد زیرا سرکوب کردن می تواند پیروزی یک جنبش را به تاخیر بیاندازد اما هیچگاه نمی تواند آن را از بین ببرد.[۳۹]
موج اعتراضات در اروپا و امریکا- الگوگیری از انقلابیون مسلمان
بیداری اسلامی مسلمانان مقیم اروپا و آمریکا طی سال های اخیر موجب نگرانی دولتمردان غربی شده است. افزایش جمعیت مسلمانان مقیم این کشورها و تمایل آنها(خصوصاً جوانان) به حفظ هویت و اعتقادات شان که منجر به عدم تاثیرپذیری و اختلاط آنها با فرهنگ و سبک زندگی غربی شده است به دغدغه اول رهبران غرب تبدیل شده و البته فشارهای غرب علیه اقلیت های مسلمان نیز بیشتر شده است. کاریکاتورهای توهین آمیز علیه رسول مکرم اسلام(ص)، ممنوعیت حجاب در برخی کشورها و به شهادت رساندن خانم مروه شربینی(شهیده حجاب) و همینطور تداوم حمایت ها از رژیم صهیونیستی و تضییع حقوق ملت فلسطین، بارها موجب خشم و عکس العمل مسلمانان مقیم اروپا و غرب شده است. دولتمردان غربی از الگوگیری شهروندان خود در نحوه اعتراضات و استفاده از شیوه ها و نمادهای انقلابیون مسلمان خاورمیانه هراسان هستند. پیش بینی مقام معظم رهبری در این خصوص که در فاصله کوتاهی به حقیقت پیوست موجب شگفتی و تعجب تحلیلگران جهان شد به گونه ای که اعتراضات گسترده مردم در شهرهای اروپا و امریکا موجب وحشت دولتمردان گردید و البته برخورد خشونت بار آنها با معترضین را در پی داشت. رهبر انقلاب فرموده بودند: «مبارزه با ظلم، بی عدالتی و تبعیض چون مبتنی بر فطرت انسانی است. لذا این جنبش تا قلب اروپا و آمریکا هم می رود؛ اساس مشكل دنیاى اسلام، آمریكا است که امروز به شدت ضعیف شده است»[۴۰]
جوانان و بیداری اسلامی
نکته مهم و درخور توجه جنبش بیداری اسلامی در کشورهای منطقه این است که اقشار مختلف مردم و همینطور نخبگان در آن مشارکت فعال داشته اند اما جوانان خصوصاً زنان نقش پررن گتری نسبت به سایرین دارند. آقای ابراهیم جعفری- نخست وزیر سابق عراق- در این خصوص می گوید: «زنان و جوانان پرچمدار اصلاح در کشورهای عربی هستند و لازم است در کلیه هم اندیشی ها و گفتگوهای فراگیر در خصوص مسائل مربوط به جنبش نیز مشارکت فعال داشته باشند»، وی همچنین نسبت به تلاشها برای ایجاد فتنه قومی و مذهبی در کشورهای منطقه هشدار داده و با تاکید بر ممنوعیت اقدامات خشونت بار تصریح می کند: «شورای مرکزی مجمع جهانی بیداری اسلامی بر مسالمتآمیز بودن انقلابهای منطقه و استفاده از سلاح کلام و قلم تأکید دارد».[۴۱] رهبر معظم انقلاب نیز خطاب به جوانان می فرمایند: «شما جوان هاى عزیز الگوى جوان هاى دنیا شدید؛ جوان تعیین كننده است، تحولآفرین است، موتور پیشرفت است».[۴۲] در تحولات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همانگونه که جوانان مومن و انقلابی ایران تحت هدایت حضرت امام خمینی(ره) نقش کلیدی را ایفاء کردند؛ اکنون نیز بار اصلی مسئولیت انقلاب های منطقه و مبارزه علیه استبداد و تسلط بیگانگان بر عهده جوانان منطقه است و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت این جنبش تنها با حضور فعال و موثر قشر جوان، البته با هدایت علماء دین و روشنفران این جوامع محقق خواهد شد.
اهداف مطلوب جنبش در کوتاه مدت: در حالت مطلوب باید سقوط نظام های حاکم و سپس «واژه سازی»، «نهاد سازی» و «نظام سازی» باشد.[۴۳]
هدف مطلوب جنبش در بلندمدت: این جنبش میبایست تحقق وحدت، عزّت و اقتدار امت اسلام و حرکت به سمت تاسیس «تمدن نوین اسلامی» را پیگیری نماید. پایه های این تمدن اسلامی نوین هم عبارتند از: دین اسلام، عقلانیت، علم و اخلاق.[۴۴]
راهبردهای پیشنهادی کوتاه مدت
با توجه به مجموعه نقاط قوت و ضعف جنبش و همینطور فرصت ها و تهدیدات آن می توان راهبردهای ذیل را پیشنهاد نمود:
- لزوم ارتباط گیری، حرف زدن و روحیه دادن و روحیه گرفتن مسلمانان با یکدیگر[۴۵]
- تعامل فکری و همکاری با برادران اخوانی منطقه
- بهرهگیری از امكانات ادبی، هنری، رسانه ای مسلمین با کمک فناوری های ارتباطی مدرن
- افشای دروغ ها و سیاست های دوگانه دول غربی
- رایزنی های سیاسی و دیپلماتیک با کشورهایی همچون عراق، ترکیه، قطر، عمان و الجزایر
- استفاده از پتانسیل مجامع بین المللی، منطقه ای و سازمان های حقوق همچنین فعال سازی سازمان کنفرانس اسلامی
- دیپلماسی پارلمانی فعال از طریق اتحادیه مجالس کشورهای اسلامی
- تقویت پیوندها با علماء و بزرگان فکری و مذهبی کشورهای اسلامی
- تشویق مشارکت حداکثری در انتخابات پس از سقوط نظام های دیکتاتوری
- ادامه مقاومت و تلاش برای آزادی فلسطین و پیگیری تحقق شعار «همه فلسطین برای همه فلسطینیان»
- برنامه ریزی و نظام سازی خصوصاً مردم سالاری اسلامی
- مقابله موثر با توطئه غرب در ترویج اسلام ستیزی، شیعه ستیزی و ایران هراسی[۴۶]
- افشای سیاست های دوگانه رسانه های غربی در خصوص تحولات منطقه و جهان
- لزوم شکل گیری پارلمان های مردمی و مشارکت همه اقشار در رای گیری
- ضرورت تغییر در مناسبات اجتماعی و ایفای نقش مردم در فرایندهای تصمیم گیری
- برقراری حاکمیت قانون، پارلمان منتخب، جامع مدنی مقتدر، پایان تبعیض علیه گروه های مسلمان
- تاسیس سازمان مستقل حقوق بشر از سوی کشورهای اسلامی
- ضرورت تحول ساختاری در شورای همکاری خلیج فارس که هماکنون به عنوان باشگاه رژیم های پادشاهی و همکاری با یکدیگر برای مقابله با اراده ملت های عضو عمل می کند.
- افشای ماهیت پلید و ضد اسلامی رژیم سعودی و ارتباط دوستانه آن با دشمنان جهان اسلام
- حمایت از اسلامگرایان میانه رو برای کنار زدن اسلامگرایان افراطی
- لزوم توجه به نقش افکار عمومی به خصوص دنیای غرب و تاثیر گذاری بر آن
- استفاده از قابلیت های سایبری و فضای مجازی
- لزوم راه اندازی رسانه های جدید و مستقل در هر یک از کشورهای اسلامی
- لزوم ایجاد شبکه های مجازی و حقیقی میان نخبگان و توده های کشورهای اسلامی
- شناخت ماهیت قیام ها در هر کشور و برنامه ریزی برای هر کشور بر اساس اقتضائات آن
- افشای سکوت جامعه جهانی در برابر نقض حقوق انسانی(به عنوان نمونه در بحرین)
- لزوم تحلیل منسجم اوضاع، تعامل، همافزایی و هماهنگی در عملکردها و تصمیم سازی ها
- تشدید فشارهای حقوقی و روانی بر حکومت هایی که در مقابل اراده ملت ها ایستادگی می کنند.
- اعمال «سیاست استمرار سوال» به منظور تحریک افکار عمومی جهان علیه سیاست های سرکوب گرانه دولت های غربی در قبال امت اسلامی
- سفر دیپلمات ها به اروپا برای تقویت نگاه حقوق بشری اروپا به موضوع بحرین و یمن
- جریان سازی رسانه ای قوی علیه سکوت غرب و اقدامات سرکوبگرانه آل سعود
راهبردهای پیشنهادی بلندمدت
- تبیین، ترویج و تعمیق مبانی و معارف اسلام ناب
- بازتعریف رویکرد جهانی شدن با توجه به مفهوم انتظار
- گفتمان سازی فرهنگی در سطح جهان مبتنی بر اسلام ناب
- معرفی آرمان ها و گفتمان انقلاب اسلامی و شخصیت و اندیشه های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری
- معرفی پیام ها، دستاوردها و الگوهای موفق جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان
- بهره گیری متوازن و موثر از ظرفیت های تبلیغی- دینی، رسانه ای، محیط مجازی، علمی-آموزشی و هنری و سازمان های مردم نهاد
- معرفی و اشاعه ارزشها، آثار و دستاوردهای فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی
- گسترش اخوت و وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی
- گسترش خودباوری و بیداری اسلامی و ساماندهی جبهه متحد امت اسلام در مقابل استکبار
- تاکید بر وحدت حول آموزه های اسلام و قرآن به جای وحدت در قالب قبیله و عشیره
- ریشه یابی و تلاش برای از بین بردن افراط گری مذهبی، تعصب، انحصارگرایی و تکفیر
- تقویت روحیة انقلابی در استفاده از ظرفیت های مناسکی همچون حج و نماز جماعت
- تقویت و ترویج اندیشه اسلام سیاسی جهان شمول
رهبر معظم انقلاب با تشریح دشمنی های استکبار جهانی علیه ملت های منطقه می فرمایند: «می خواهند ملت هاى این منطقه، از لحاظ فرهنگى، مقلد محضِ اروپایی ها باشند؛ از لحاظ نظامى، ذلیل و آسیبپذیر و ضعیف باشند؛ از لحاظ اخلاقى، فاسد باشند، دچار انحطاط هاى گوناگون اخلاقى باشند؛ از لحاظ مذهبى هم كاملاً سطحى و قانع به مذهب فردى و احیاناً مذهب تشریفاتى باشند. در تحلیل هاى جهانى سعى می كنند عامل اصلى این قیام ها ندیده گرفته شود. اشاره می كنند به مسائل اقتصادى و غیر اقتصادى-كه البته مؤثر است- اما عامل اصلى این حركت عظیم مردم، احساس تحقیرى است كه در مردم از وضعیت سران خود به وجود آمد.[۴۷] ضمناً می فرمایند: «دسائس و دخالت هاى استكبار موجب شده ملت هاى مسلمان با یكدیگر دست برادرى ندهند و یكدیگر را درک نكنند»[۴۸]
بایدها و نبایدها
- بیداری و هشیاری و غافل نشدن از واقعیات قضایای اخیر [۴۹]
- اتحاد و یكپارچگی، به مثابه سلاح مهم ملت ها در مواجهه با ابرقدرت ها و حكام مزدور
- پرهیز شدید از سست شدن عزم راسخ و متوقف نکردن
این حرکت مبارک[۵۰]
- لزوم شکل گیری افق مفهومی مشترک بین نخبگان جهان اسلام در خصوص بیداری اسلامی
- ممنوعیت اقدامات خشونت بار و تروریستی
- پرهیز از ایجاد بوروکراسی سازمانی و مصلحتگرایی تشكیلاتی در جنبش و دولت های بر آمده از آن
- پرهیز از ناامیدی و سستی و کاهلی«لاتهنوا فی ابتغاء القوم ان تكونوا تألمون فانهم یألمون كما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون» (سورة نساء، آیه ۱۰۴)
- هوشیاری در برابر حیله مستکبران بین المللی و قدرت هایی که از این قیامها لطمه دیده اند.[۵۱]
- سرگرم نشدن به دستاوردهای این مقطع[۵۲]
- ضرورت توجه به شعارها و مطالبات مردم (مصر، بحرین، یمن و ...)
- لزوم مراقبت جوانان، روشنفکران و عالمان دینی برای ممانعت از ترس و طمع و غفلت انقلابیون[۵۳]
- لزوم توجه به جوانان، به جوانان اعتماد کنید و اعتماد به نفس بدهید.[۵۴]
- باید علمای دین و الازهر شریف نقش خود را كاملاً برجسته كنند، مردم توقع دارند.[۵۵]
- حساس بودن به حوادث اخیر و تحلیل درست موضوع از سوی اساتید دانشگاهها. [۵۶]
- عدم خود محوری و لزوم ارتباط با دیگران
- پرهیز از بروز اختلاف و به جان هم افتادن انقلابیون و رخنه در پشت جبهه. [۵۷]
- مرعوب شدن از هیمنه ظاهری مستکبران. [۵۸]
- عدم احساس تمام شدن کار با سقوط حاکم وابسته، فاسد و دیکتاتور. [۵۹]
- پرهیز از اختلافات مذهبی، قومی، نژادی و قبیله ای
- پرهیز از پذیرش الگوهای لائیک، لیبرال، ملیگرا و مارکسیستی در مرحله نظام سازی
- دوری از تحجر، قشریگری و تعصبات جاهلانه و افراطی
- بازخوانی دائمی اصول انقلاب و تطبیق آنها با محکمات اسلام و حفظ آنها از انحراف.[۶۰]
- مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن. [۶۱]
- همفکری و همگرایی میان گروه های مختلف سیاسی- مذهبی معارض
- توجه به شرایط، اقتضائات و تجربیات سیاسی گروه ها و احزاب اسلامی پیروز انتخابات
- کمک به فرایند دولت سازی توسط جریان های اسلامی از جمله اخوان المسلمین مصر به عنوان الگویی در برابر مدل وهابی گری عربستان
- لزوم پرهیز از اقدامات نسنجیده و زمینه ساز مداخله نظامی بیگانگان
- لزوم افشای تصویر مجازی که غرب برای هر یک از این کشورها ساخته است و لزوم تبیین تصویر حقیقی هر کشور(مقابله با تصویر سازی مجازی)
- توجه به دغدغه های رفاهی و اجتماعی مردم
- تاکید بر اشتراکات دینی و اسلامی و پرهیز از طرح موضوعات و مباحث اختلافزا
- توجه به ظرفیت های غیردولتی و مردمی برای تعامل با ملل مسلمان منطقه
- واکنش علماء و مراجع جهان اسلام به نقض گسترده حقوق بشر در بحرین
- لزوم معرفی پیام انقلاب اسلامی و موفقیت های ۳۲ ساله نظام
- ارسال پیام متین و منطقی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران به ملتها و دولت های منطقه از سوی مسئولان کشور. [۶۲]
جمع بندی
از لوازم اصلی موفقیت در مسیر نیل به اهداف جنبش بیداری اسلامی همانا تبیین صحیح و واقعبینانه وضعیت موجود است. تحلیل نادرست از فرصت ها و تهدیدها از یكسو و ضعف و قوت های مرتبط با جنبش بیداری اسلامی می تواند به تضعیف و در نهایت فراموشی اهداف اصلی جنبش بینجامد. بررسی ها نشان می دهد اکنون نقاط تمرکز اصلی دشمن بر کشورهای خاصی همچون مصر، سوریه و بحرین قرار دارد، مصر زمان دیکتاتوری مبارک، ستون سیاست خاورمیانه ای آمریکا در منطقه بود و تاثیرگذاری این کشور بر جوامع عرب منطقه بسیار زیاد است. البته در این شرایط نباید موضوع فلسطین به فراموشی سپرده شود و رهایی ملت مظلوم فلسطین از ستم های ۶۳ ساله صهیونیست ها و حامیانشان همچنان باید در اولویت اول جهان اسلام باشد و در ترسیم اهداف و برنامه های جنبش بیداری اسلامی مورد توجه اساسی قرار گیرد. خطر اصلی در مورد جنبش عظیم بیداری اسلامی را که در کلام رهبر معظم انقلاب نیز بدان اشاره شده است میتوان در این دو عنوان اصلی خلاصه نمود:
«فرصت طلبی» و «شبیه سازی». فرصت طلبی عبارت است از وارد شدن نظام سلطه به قصد فریب انقلابیون و راضی نمودن مردم به همان دستاوردهای جزیی و ابتدایی اولیه. منظور از شبیه سازی توطئه و دخالت در امور داخلی کشورهای مستقل جبهه مقاومت برای ایجاد ناآرامی و براندازی است. این اقدام در خصوص ایران و سوریه مصداق دارد. در این خصوص ضرورت همفکری و وحدت نظر نخبگان فکری جوامع اسلامی دو چندان می شود. باید برنامه ریزی مشخص در ابعاد کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برای هر کشور، مبتنی بر شرایط خاص آن کشور صورت پذیرد. تاسیس یک مجمع دائمی تحت عنوان «مجمع جهانی بیداری اسلامی» که دبیرخانه آن در تهران مستقر شده است از اقدامات ضروری و بجای جمهوری اسلامی بود و هدف آن این است که از این طریق بتوان با همفکری و تضارب آراء بین نخبگان فکری و اندیشمندان کشورهای اسلامی به تقویت و استحکام این جنبش برای نیل به اهداف عالیه اش مساعدت نماید. همچنین در مصوبه پایانی اجلاس دو روزه بیداری اسلامی در تهران، بر شکل دهی سریع ساختار و تشکیلات مجمع جهانی بیداری اسلامی و بر ضرورت سازماندهی گروههای تماس برای رایزنی و ارتباط با فعالان و نهادهای مردمی تاکید شده است. برپایی دورهای اجلاسیه های مزبور در کنار فعال سازی کمیسیون ها و کارگروه های مختلف آن به خواست پروردگار، ملتهای مسلمان را قادر خواهد ساخت جنبش حاضر را با قدرت و صلابت به پیش برده و از تضعیف و انحراف آن ممانعت کند. با شکست قطعی طرح آمریکایی «خاورمیانه بزرگ» و فراهم شدن بسترهای شگل گیری خاورمیانه ای جدید بر پایه اسلام، عصر تازهای در تاریخ اسلام آغاز شده است. بدون شک نظامهای آینده کشورهای منطقه بر بسترهای فرهنگ اسلامی بنا خواهد شد البته ما نباید الزاماً برپایی مدل حکومتی جمهوری اسلامی ایران را در این کشورها انتظار داشته باشیم. یقیناً در نظامهای تازه تاسیس، شریعت اسلام، از منابع اصلی تدوین قانون اساسی آنها خواهد بود. به علاوه سرمایه اجتماعی موجود در این جنبش ها و اعتماد موجود در بین مجموعه گروه و فعالین این حرکت ها به مثابه پتانسیل عظیمی- در صورت مدیریت هوشمندانه- می تواند آینده درخشانی را برای این جوامع ترسیم نماید. در ایران نقش پررنگ علمای شیعه در طول مبارزه با نظام ستمشاهی یکی از مولفه های اساسی پیروزی آن بود، امروزه پیشگامی علمای شیعه را در بحرین نیز شاهد هستیم. لذا ضروریست رهبران دینی و روشنفکران کشورهای اسلامی و نقش مردمی آنها در تحولات منطقه تقویت شده تا به عنوان گروه مرجع، نقش هدایتگری، کادرسازی و نظام سازی برای آینده انقلابها داشته باشند.
دکتر جواد محمدی[1] و علی رفیعی[2] ------------------------------------------------------------------------
[۱] - مدیرکل دفتر امور بین الملل و سرپرست اداره کل ارتباطات و رسانه دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایرانdrjmohamadi@yahoo.com
[۲] - کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای (politic۱۳۸۸@yahoo.com)
[۳] - میسون، تیری، گفتگو با متفکر فرانسوی، نشریه اسلام تایمز، ۲۷ شهریور۱۳۹۰: