۱
۰
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۲

نقش آمریکا در ایجاد و حمایت از گروه های تروریستی

نقش آمریکا در ایجاد و حمایت از گروه های تروریستی
قدرت هاي بزرگ نظير ايالات متحده آمريكا همواره در فرايند سلطه گري خويش به سلسله اي ارزش هاي مورد قبول و باور در سطح جهاني نياز دارند كه به كمك آنها بتوانند پيگيري منافع خويش را كتمان يا توجيه نمايند. با فروپاشي بلوك شرق، نيازمندي به دشمن جديدي براي آمريكا كه در تعارض با ارزشها و باورهاي مورد حمايت اين كشور باشد و اجراي برنامه هاي سياست خارجي آن را تسهيل كند، در قالب طرح مقوله تروريسم و پردازش آن در جهت منافع ايالات متحده آمريكا ظهور و بروز كرد. پس از يازدهم سپتامبر، ايالات متحده با مطرح كردن خطر جدي تروريسم، درصدد برآمد خلأ ناشي از فقدان ايدئولوژي كمونيسم را با تهديد تروريسم جبران كند و ازاين طريق به اهداف و اميال توسعه طلبانه خود در ديگر كشورها مشروعيت بخشد. ازسوي ديگر، ازآنجا كه آمريكا اقدامات تروريستي را به گروههاي اسلام گرا و بنيادگرايي اسلامي نسبت مي داد و منطقه خاورميانه نيز مهد اسلام گرايي سياسي است، اين منطقه در مركز ثقل تحولات جهاني قرار گرفت.

حمایت آمریکا از گروه های تروریستی


یکی از مهمترین مصادیق نقض حقوق بشر در سایر کشورها که به صورت مستقیم و غیرمستقیم توسط آمریکا هدایت می شود، نقش این کشور در شکل گیری گروه های تروریستی و سپس حمایت از آنان در راستای منافع و اهداف آمریکا در سایر مناطق جهان است. در این زمینه می توان به موارد متعددی بویژه نقش آمریکا در شکل گیری القاعده و حمایت از آن در دوره جنگ سرد که در راستای منافع آمریکا در حال جنگ با شوروی بود و یا به نقش آمریکا در ایجاد و تقویت گروه های تروریستی علیه دشمنان آن و به ویژه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. درواقع، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مجموعه دستگاه های سیاسی، تبلیغاتی، امنیتی، حقوقی و اقتصادی غرب به ویژه آمریکا علیه انقلاب اسلامی بسیج شدند. سفارتخانه آمریکا در تهران به ستاد ایجاد هماهنگی میان نیروهای مخالف انقلاب تبدیل گردید. در یکی از اسناد به‌دست آمده از سفارتخانه آمریکا در تهران تمایل به استفاده از ظرفیت قومیت‌ها جهت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به خوبی بازتاب یافته است.

در این زمینه می توان به اقدام اخیر این کشور در خروج نام منافقین از لیست گروه های تروریستی که به اذعان گزارشات متعدد منابع رسمی اطلاعاتی و امنیتی آمریکا، گروهی تروریستی بوده و مدت زمان طولانی در لیست گروه های تروریستی قرار داشته و نقش آن در موارد گسترده ای از اقدامات تروریستی و شهادت هزاران نفر از شهروندان ایرانی و عراقی تأیید شده است نیز اشاره کرد.

در حوادث یازدهم سپتامبر، موضوع مطرح مبارزه با تروریست، محدود به مقابله با نفوذ القاعده در آمریکا و اروپا بود. اما آمریکا بعد از این حوادث، از موضوع تروریسم و اخطار و هشدارهای پیرامون آن برای تحقق اهداف و پیگیری منافع خویش بهره برد. زیرا با خروج از آمریکا و اروپا، و لشکر کشی به افغانستان و عراق، عملا میدان جنگ را به جای شهرهای آمریکا و درگیر کردن شهروندان آمریکایی برای دفاع از منافع خود، به شهرهای افغانستان و عراق کشاند و آتش جنگ را بر سر ملت مسلمان این کشورها ریختند و گروه های القاعده و سایر شبه نظامیان در سراسر منطقه و کشورهای افغانستان و پاکستان، عراق و سوریه، لیبی، مصر، فلسطین و لبنان و... فعال تر از گذشته تحرک خود را نشان دادند.

القاعده پیمانکار آمریکا در جهان اسلام است. حمایت های گاه و بیگاه و آشکار و پنهان آمریکا و اسرائیل از گروه های مسلح، القاعده و شبه نظامیان تروریست در کشورهای مختلف اسلامی، حمایت از طالبان و بازگذاشتن دست آنها در مناطقی مانند سوریه، نشان می دهد که هر جا منافع آمریکا و صهیونیست ها ایجاب کند که علیه دولت های ایران، سوریه، ترکیه، عراق، لبنان، فلسطین، و حتی کشورهای آفریقایی مانند مصر ولیبی، و در آسیا در هند وچین و... خودی نشان دهند، از طریق این گروه های تروریستی اقدامات مختلفی را انجام می دهند.

ايالات متحده آمريكا از ابتداي تشكيل اسرائيل كمك هاي فراوان اقتصادي ، نظامي و سياسي را در راستاي بقاي اسرائيل انجام داده است. بايد گفت كه يكي از مهمترين ريشه هاي تروريسم در خاورميانه منازعه اسرائيل و فلسطين است.

گروه ترورستی پژاک با چراغ سبز آمریکا و صهیونیسم، با رویکرد ایجاد رعب و وحشت در منطقه و اختلال در بخشی از محیط امنیتی ایران در سال ۲۰۰۵ فعال گردید. یعنی ایجاد اختلال در نظام امنیتی شمال غرب کشور از اهداف کوتاه مدت و در نهایت کسب اعتماد قدرت های غربی از جمله آمریکا از اهداف بلند مدت آنهاست. گروه تروریستی پژاک در عرض چند سال اخیر، جان ۱۲۰۰ نفر از مردم بی گناه منطقه را از طریق عملیات تروریستی گرفته است.همچنین ایران بیش از ۱۷۰۰۰ شهید ترور دارد.

مدت هاست این موضوع روشن شده که دو گروه اصلی معارض در سوریه یعنی داعش و جبهه در ارتباط نزدیک با گروه القاعده هستند که مورد حمایت آمریکا نیز می باشند. یکی از دلایل حمایت آمریکا از تروریسم در سوریه این است که این موضع استراتژیک یعنی سوریه که مانع تسلط مطلق غرب بر جهان عرب است و برای اسرائیل خطر آفرین می باشد از بین برود. به عبارت دیگر آمریکا و هم پیمانانش در نهان با این گروه ها احساس نزدیکی می کنند و ترس اصلی آنها از مقاومت است. اما اینکه چرا آمریکا اکنون پس از گذشت چهل سال از حضور نظام ضد اسرائیلی در سوریه به این فکر افتاده است باید گفت: یکی از دلایل آن همین پدیده بهار عربی است که سوریه نیز دچار آن شد و آمریکا از این فرصت استفاده کرد و حمله ای همه جانبه به این کشور را به طرق مختلف شروع کردند. مسئله دیگری که مورد اهمیت قرار دارد مسئله قدرت است. خاورمیانه به منطقه ای قدرتمند در جهان تبدیل شده است و غرب برای تسلط بر این منبع قدرت وارد این جنگ شد.

دو روزنامه واشنگتن پست و وال استریت ژورنال به افشاگری درباره طرح های امریکا برای گسترش حمایت و آموزش گروه های تروریستی در سوریه پرداخته اند. به نوشته روزنامه واشنگتن پست ماهانه ۶۰۰ نفر تروریست در پایگاه ها و اردوگاه هایی در اردن، شمال عربستان و قطر با نظارت سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) آموزش داده می شوند و به موشک های ضد هواپیمای «منپاد» مجهز می شوند که هزینه آن چندین میلیون دلار است. یک تحلیلگر سیاسی به پرس تی‌وی گفته است دولت اوباما برای براندازی دولت دمشق نزدیک به سه سال از تروریست‌های تحت حمایت خارج در سوریه «حمایت مالی» کرده است. دان دبار، فعال ضد جنگ از نیویورک گفت: «امریکا
از اوایل سال ۲۰۱۱ از تروریست‌های در حال جنگ با مردم سوریه حمایت مالی و تسلیحاتی کرده است.

تکفیری ها ابزار محور آمریکایی اسرائیلی هستند که در راستای منافع این محور و بی ثباتی حرکت می کنند؛ گاهی آنها را به افغانستان و پاکستان و زمانی به عراق و سوریه و در برهه دیگر از زمان به لبنان اعزام می کنند.

تروریسمی که در سطح بین المللی اقدامی برای توقف آن انجام نشده و محاکمه نشده و در بسیاری از حالات هم از وتو برای جلوگیری از محکومیت آن در سازمان ملل متحد استفاده شده، سبب تشویق تروریسم دیگری یعنی تروریسم تکفیری و مذهبی است.

نوام چامسکی ابراز کرده که دولت اوباما گسترش دهنده تروریسم است. در واقع، آن را در سراسر جهان انجام می دهد. بزرگترین عملیات تروریستی که در زمان اوباما یا شاید در تاریخ صورت گرفته، ترور غیرنظامیان و کودکان بوسیله هواپیماهای بدون سرنشین، است. چامسکی حملات بی رویه هواپیماهای بدون سرنشین را جنایات جنگی از طرف امریکا می پندارد. چامسکی می افزاید؛ ترور زیر نفوذ ایالات متحده در جهان سوم، و ده کشور آمریکای لاتین متمرکز شده است. چامسکی و هرمان نتیجه گرفته اند، که افزایش جهانی ترور دولتی، نتیجه سیاست خارجی آمریکا بوده است.

در سال ۱۹۹۱، کتابی از پروفسور گراهام، استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد که توسط جروج الکساندر ویرایش شده نیز استدلال کرد که ایالات متحده و متحدان آن از حامیان اصلی تروریسم در سراسر جهان هستند. در واقع، ایالات متحده جوخه های مرگ در آمریکای لاتین، عراق و سوریه ایجاد کرده است. شعار امروزه جنگ علیه تروریسم تنها نگاه ریاکارانه ایالات متحده به بقیه جهان است.

اخیرا اسناد محرمانه ای که توسط ایالات متحده نیز پذیرفته شده، بدست آمده که نشان می دهد در سال ۱۹۶۰،
انفجار هواپیمای AMERICAN در خاک کوبا که اعمال تروریستی خوانده شده بود، توسط نیروهای آمریکا در یک برنامه صورت گرفته که سپس از آن به منظور توجیه حمله به کوبا استفاده کرد.

افسران اطلاعاتی ایالات متحده گزارش داده اند که برخی از شورشیان در عراق با استفاده از تپانچه های امریکایی مدل BERETTA ۹۲ بدون شماره سریال تجهیز شده اند.

حمایت آمریکا از حکومت بحرین موجبات سرکوب معترضین گردید. زیرا ناآرامی ها در بحرین، مستقیما بر منافع ملی آمریکا تأثیر دارد. بحرین تضمین امنیتی مهمی برای برنامه های مختلف آمریکاست از جمله اینکه حمایت کلیدی که از منافع آمریکا با میزبانی از پایگاه نظامی دریایی این کشور در منطقه به عمل آورده است.

سیاست خاورمیانه ای امریکا در مبارزه با تروریسم


دشمن تراشي و ايجاد دشمن فرضي يكي از لازمه هاي تعقيب استراتژي توسعه طلبانه غرب و به ويژه آمریکا است. استراتژي دشمن سازي آمريكا با ديدگاه انديشمنداني مثل ماكياولي و اشتراوس مطابقت دارد كه معتقدند اگر تهديد خارجي وجود نداشته باشد، بايد آن را ساخت. منافع» مي توانند تبيين گر اتخاذ يا عدم اتخاذ سياست هاي مختلف از سوي كشورها باشند. درواقع استراتژي كلان آمريكا در دوران پس از يازدهم سپتامبر كه از تفكرات محافظه كارانه نشأت گرفته و طي دو دهه گذشته تدوين گشته است، سه ويژگي مهم دارد: ضدچندجانبه گرايي تهاجمي، جنگ سالاري و مطلق گرايي اخلاقي. در توضيح اين عبارت بايد گفت كه نخبگان آمريكا پس از يازدهم سپتامبر بر اين باورند كه با اعتقاد به نسبي گرايي نمي توان از عدالت و عقلانيت سخن گفت.
آنها رژيم هاي سياسي را به نيك و بد، و خير و شر تقسيم مي كنند كه اين ديدگاه متاثر از تقسيم ارزش ها به خير مطلق و شر مطلق مي باشد. رگه هاي اين انديشه را مي توان به خوبي در جملات جرج دبليو بوش (پسر) ديد؛ جملاتي در مورد دولت ها و كشورهاي شرور كه ارزش هاي آمريكايي را به چالش كشيده اند. توجيه كننده اين عناصر مبارزه با تروريسم مي باشد كه به جاي مبارزه با كمونيسم قرار گرفته است و چون مبارزه با تروريسم هم مي تواند در ميان مردم مقبوليت پيدا كند، اين توانايي را دارد كه مبناي تشكيل ائتلاف هايي با قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي گردد. به طوركلي پس از يازدهم سپتامبر، نخبگان سياسي آمريكا به اين باور رسيدند كه ماشين نظامي آمريكا بايد درجهت تحقق آرمان هاي آمريكا به كارگرفته شود. از نگاه دولت بوش،رويداد يازدهم سپتامبر به عنوان مانعي درراه تحقق آرمان هاي آمريكايي،ريشه در دنياي عرب دارد.

تروریسم پروری در منطقه خاورمیانه


خاورمیانه از دیرباز با توجه به موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیکی در زیر ذره بین کشورهای استعمارگر و استثمارگر قرار داشته دارد. پرواضح است که اقدامات تروریستی در ۱۱ سپتامبر امری از پیش تعیین شده بود تا حکومت بوش پسر بتواند به مقاصد خویش برسد. پس بدین ترتیب می توان پی برد که آمریکا برای چه مقاصدی به خاورمیانه سرازیر شده که بعدها با عنوان طرح خاورمیانه بزرگ مطرح کرده است. آمریکا با حضور در افغانستان به بهانه نابود کردن شبکه القائده بار دیگر جای پای خود را در این منطقه محکم کرد، مساله ای که در دهه های قبل بارها بکرآت اتفاق افتاده، حضور در منطقه به بهانه جنگ ایران و عراق، جنگ نفت (خلیج فارس) با حضور در خلیج فارس و... از نمونه های بارزحضوراین کشور در منطقه است. آمریکا در ابتدا با احداث پایگاه های مختلف نظامی به بهانه نابود کردن تروریسم به حمایت از اسرائیل پرداخت. تخریب اراضی و مناطق مسکونی و کشتار افراد بیگناه تحت عنوان مبارزه باتروریسم معرفی کرد و اقدامات شجاعانه مبارزین فلسطینی و لبنانی در دفاع از خانه آباء اجدادی خود امری تروریستی عنوان شد.

در اين ميان ايالات متحده و سازمان ناتو به بهانه مقابله با (بنيادگرايي اسلامي) تلاش مي كنند تا حضورخود را در آسياي ميانه پر رنگ كنند، زيرا آنان با تقسيم اسلام به محافظه كار، سنتي، اصلاح طلب،جهادي، بنيادگرا و... تلاش مي كنند تا از تقويت انسجام اسلامي وشكل گيري امت واحده اسلامي جلوگيري كنند.

نتیجه

آمریکا به جای این که مستقیم در کشورهای جهان حضور یابد و اهداف استعماری و استکباری را دنبال کند از طریق گروه های تروریستی و پیمانکاران خویش هرجا لازم بداند آتشی یا جنگ برپا می کند تا زمینه دخالت و حضور آمریکا را به صورت غیر مستقیم فراهم کند و این موضوع بهانه ای شده که حضور نظامی در کشورهای منطقه مانند عراق و افغانستان داشته باشد. این برخورد دوگانه نشان می دهد که آمریکا به دنبال مقابله با تروریست ها نیست بلکه به دنبال منافع خود است.

منابع:
1. globalresearch.ca
2. bultannews.com
3. nowiran.blogfa.com
4. dhs.gov
5. nowiran.blogfa.com
مرجع : موسسه مطالعات آمریکا
کد مطلب : ۳۸۸۳۷۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

United States
دقیق فرمودید این نظریه هانتینگتون است که در قالب ایجاد گروه های تروریستی در سراسر جهان اسلام خود را تبارز می دهد.
منتخب
پیشنهاد ما