۰
سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۳۸

داعش، چچن و تهدید روسیه

آیا زمان تهدید روسیه با حربه ی دولت داعشی در چچن فرا رسیده است؟
داعش، چچن و تهدید روسیه
روسها نسبت به عواقب محو داعش در عراق و سوریه بسیار نگران هستند، زیرا داعشی های فراوانی از نژاد و ملیت روس، به سودای دولت اسلامی می جنگند که خطر بازگشت آنان به کشورهای موطن، تبدیل به خطری برای راهبران کرملین شده است. برنامه ای که آمریکایی ها برای رهبری آن جامه دوخته اند، تنها به تهدید و مقابله با داعش و تحرکات به اصطلاح دین محور در خاورمیانه خلاصه نخواهد شد.

ساده انگاری است اگر کسی ورود مستقیم ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا را محدود به عراق و سوریه بداند و یا تشکیل این ائتلاف را به هدف صلح بشری و از بین بردن خشونت های فرقه ای و سازمان یافته افراط گرایان بپندارد. امروز نوبت باج گیری آمریکایی ها از کشورهای رقیب خود پس از متلاشی ساختن لانه ی داعش فرا رسیده است. مهم ترین این رقبا که از قضا در این عرصه ی امنیتی، آسیب پذیرترین آنان نیز محسوب می شود، «روسیه» است. رقیبی که توانسته در چند وقت اخیر ضرباتی اساسی به غرب وارد کند و حداقل نشان داده که در میدان رقابت هژمونیک به خوبی دست و پنجه نرم می کند.

اصولا تحلیل گران استراتژیک به وضوح نسبت به آینده ی امنیتی مناطق حول روسیه، پس از فروکش کردن نبردهای سوریه، هشدار داده بودند. مناطقی که در ادبیات استراتژیک روس ها، به خارج نزدیک (Near Abroad) مشهور است و گستره ای وسیع، با خواص ویژه ی سیاسی و ژئوپلتیک ـ ژئوکالچر، درون خود جای داده است.

برنامه های ولادیمیر پوتین در نشستهای امنیتی کشورهای این منطقه نیز حاکی از پیش بینی قریب الوقوع او در خصوص بازگشت شورشیان روس تبار به کشورهای موطن خود، پس از پایان نبرد به ظاهر ایدئولوژیک داعش بوده است. از سوی دیگر می دانیم تعلیمات دینی و سپس نظامی و امنیتی اعضای این گروه سیاه، از سوی کشورهایی تأمین می شد که داعیه دار افزایش قدرت خود در جهتی خلاف فلش حرکت روسیه و همپیمانانش هستند.

اکنون که این کشورها خواسته یا ناخواسته به ائتلاف ضدداعش دست دوستی داده اند، قطعاً به رقیب منطقه ای، یعنی روسیه، فرصت نخواهند داد که با حذف خطر تروریستهای افراطی، ضریب امنیتی خود را ارتقاء بخشد. در غیر این صورت، سودای تجدید امپراتوری روسیه همانگونه که اتاق فکرهای آمریکایی پیش بینی کرده اند با سرعتی بیشتر به وادی حقیقت نزدیک می شود. امری که برای این مربیان تروریسم و نیز حمله کنندگان به تروریست ها، به هیچ روی قابل پذیرش نیست. (رک: The Turkey, Russia, Iran Nexus . Evolving power Dynamics in the middle East, the Caucasus, and the Central Asia – CSIS Washington – November 2013)

همانطور که گفته شد، مساله ی تهدیدات بالقوه ای که روسیه را تهدید می کند، بارها مورد تاکید قرار گرفته و در نظر و عمل مورد توجه و دقت سیاست ورزان بوده است، اما ناظران رخدادهای سیاست بین الملل در روزهای جاری، به موازات شدت گرفتن احتمال پایان نبردهای سوریه و عراق، با اطمینان بیشتری از تقویت این تهدیدات در منطقه ی حائل امنیتی میان روسیه و خاورمیانه سخن می گویند. بیشترین محل خطر برای ظهور دولت به اصطلاح اسلامی یا همان حکومت داعش گونه، در قفقاز شمالی و جمهوری چچن احساس می شود. این منطقه همواره به دلیل وجود تحرکاتی به ظاهر اسلامی و در حقیقت اقتصادی و جاه طلبانه، بوته ای برای پرورش تهدیدات تروریستی و جنگ جویانه علیه امنیت روسیه بوده است.

دهم سپتامبر جاری (19 شهریورماه) سایت Russia Direct در مطلبی تحلیلی ـ تاریخی به قلم یوری بارمین این موضوع را مورد بررسی و دقت قرار داده است. این سایت که به تحلیل و خبررسانی در حوزه ی مسائل روسیه می پردازد، پیرامون این سؤال تلاش خود را مصروف داشته که آیا چچنِ روسیه، مقصد بعدی داعش خواهد بود؟ (Is Russia’s Chechnya next for ISIS?)

تحلیل مذکور مبدأ تلاش خود را قطعه
فیلمی منتشرشده در سایت YouTube می داند که در آن، معتقدان به اندیشه ی تشکیل حکومت داعش از قصد خود برای گسترش خلافت اسلامی در منطقه ی قفقاز شمالی سخن گفته اند. این فیلم که حاوی پیامی برای پوتین، رییس جمهور روسیه، می باشد در تاریخ دوم سپتامبر جاری به مثابه یک شوک رسانه ای، هدف تروریستهای داعش برای آزادسازی چچن و کل قفقاز را به موضوع مهم رسانه های روسی تبدیل ساخت.

البته در نقشه ی دولت به اصطلاح خلافت اسلامی داعش، منطقه ی مهم قفقاز تدوین و بر تشکیل دولت اسلامی قفقاز تا پیش از سال 2020 توسط این گروه تاکید شده بود. حال سؤالی که به نظر ناظران و استراتژیست ها می رسد، میزان صحت و جدی بودن این خبر است. آیا واقعاً برنامه های مدون و راهبردهای عملیاتی برای این آزادسازی ادعایی در منطقه ی قفقاز و چچن وجود دارند؟

تحلیل مورد اشاره خبر می دهد که در روسیه موج تفاسیر سیاسی که پس از این فیلم براه افتاده، معتقدند با وجود محوریت مساله ی اوکراین در سیاست خارجی روسیه، خطر داعش از این منظر همچنان در کرملین مورد بررسی و مطالعه است. هرچند اخبار موجود نشان می دهد نهادهای تحقیقاتی و امنیتی روس ها به بررسی ریشه های تولید و انتشار این ویدئو مبادرت ورزیده اند، اما بی نام و نشان بودن افراد سخنگو در این فیلم، اصالت انتساب به رئوس امارت اسلامی قفقاز در سازمان داعش را بعید می نمایاند. البته آنچنان که سایت Russia Direct می گوید، بیشترین واکنش به این واقعه از سوی رمضان قدیرف، رئیس جمهوری چچن صورت گرفته است که قول داده بود با جنگجویان چچنی تهدید کننده، برخوردی ویرانگر داشته باشد.

به وضوح می توان پیش بینی کرد آمریکایی ها و ائتلاف ضدداعش نه می خواهند و نه اگر بخواهند می توانند از گسترش این فرقه و اعضای معتقد به آن در تمامی مناطق مدنظرشان جلوگیری نمایند. از آنروی که این پدیده ی شوم داعشی دارای ابعاد ایدئولوژیک سنگینی است و به کمک وضعیت بد اقتصادی و ظلم و نابرابری در سایه ی حکومتهای فاسد، به الهام بخشی معتقدانش می پردازد، با سرکوب و قلع و قمع سردمدارانش، امید به محو کامل آن نمی رود.

به عنوان مثال سلفیت در منطقه ی چچن و قفقاز شمالی ریشه های دیرین دارد و با کمک مدارس اسلامی پاکستان و دلارهای نفتی سردمداران عرب و الهام بخشی دولت حرمین شریفین سالهای مدیدی است به تربیت و جذب نیروهای معتقد به اندیشه ی ارهابی پرداخته شده است. تحلیلگران آمریکایی معتقدند جنگ چچن و برخوردهای خشنی که روسها با جنگجویان چچنی داشتند، باعث شده تا اندیشه های سلفی، الهام بخش مردم و نظامیان این منطقه باشد و نهایتاً قشر قابل اعتنایی از اعضای داعش را اهالی این قومیت تشکیل دهند.

این از سویی است که پژوهشگران برجسته ی دیگری بر این نظرند که درگیری هایی همانند آنچه در چچن رخ داد و رخ می دهد، اصالتاً ریشه ای اسلامی ندارند و با وجود تجدید حیات مذهبی در جایی مانند چچن، اسلام نقشی حاشیه ای در ایدئولوژی جدایی طلبان چچنی داشته است. ( رک: اسلام گرایی جنبش جدایی طلب چچن ـ دکتر ژولی ویلهلمسن ـ مؤسسه نروژی مطالعات بین المللی در اسلو ـ ترجمه و انتشار در فصلنامه ی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز) با وجود این نظر، بازهم محققین زبده ی مذکور اذعان دارند اتحاد جنگ سالاران افراطی چچن و نیروهای اسلامی بین المللی، به عنوان پدران جنبش های سلفی در جهان، هنگامی که با سیاستهای مقابله جویانه ی روسیه با وضعیتی سازش ناپذیر و خشن برخورد کردند، باعث کمرنگ شدن توان میانه روهای چچنی و قوت گرفتن نقش جنگجویان افراطی گردید به نحوی که اسلام سلفی ـ سعودی جای بیشتری از اسلام صوفی ـ چچنی در میان رهبران جنگ با روسیه به خود اختصاص داد.

با وجود همه ی این
عوامل، منطقه ی قفقاز شمالی که روزی منبع مهمی برای دردسر سازی علیه روسیه بود اکنون آرام شده است و سختگیری ها علیه گسترش افکار اسلامگرایی افراطی در کل منطقه ی اوراسیا خصوصا قفقاز باعث شده که نیروهای تندرو بیش از آنکه به فکر فعالیتهای عملیاتی باشند در اندیشه ی بقای خود به سر ببرند.

دولت داعش خود مدعی است که قریب به 2000 نیروی چچنی الاصل را در خویش جای داده که از این میان، شخصیتهایی معروف و البته بدنام مانند مسلم ابوالولید شیشانی و عمرالشیشانی در داعش حضور دارند که هم در جنگ دوم چچن با روسیه فعال بودند و هم اکنون از سرکردگان خلافت مدعی اسلام هستند. داعش البته با تکیه بر همین نیروها می خواهد هم وطنان بیشتری از چچنی های پیوسته به داعش را جذب کند و با راه اندازی تشکیلات یا بریگاد و تیپ چچنی، بنیان امارت اسلامی قفقاز را تاسیس نماید.

اطلاعات موجود نشان می دهد که برنامه های داعش در خصوص جذب چچنی ها، به نیروگیری خلاصه نمی شود، بلکه اخیراً آشکار شده که این سازمان در شهر «الرّقه» اقدام به راه اندازی مدرسه ای برای تربیت کودکان روسی زبان نموده است تا در آینده جنگجویان این سازمان باشند. پژوهشگران حوزه ی اوراسیا با نام خانم Joanna Paraszczuk آشنا هستند و با جستجوی نام او در جامعه های مجازی و پایگاه های خبری، به دامنه ی فعالیتهای وی در خصوص جنگجویان چچنی که به سوریه رفته اند بیشتر پی می برند. وی در مجموعه ی گزارشات خود از تشکیل و راه اندازی یک پایگاه خبری توسط داعش پرده بر می دارد که به طور اختصاصی بر روسیه تمرکز نموده است. نواری که ولادمیر پوتین را نیز مورد عتاب و هشدار قرار داد، از خود همین وبسایت منتشر شده بود.

برخی تحلیلگران بر این عقیده اند که اگر داعش برای رساندن پیام خود به مردم روس، این حد بسیار زیاد از تلاشها و منابع را بسیج کرده است، پس تهدیدات آنها نیز نمی تواند بی اساس باشد. در حالت کلی، مساله ی امکان بازگشت چچنی ها از سوریه به موطن خود، در دو حالت قابل پیش بینی است که البته هر دوی این حالات، امکان رخداد دارند. در صورت موفقیت داعش برای فتح عراق و سوریه، جنگجویان روس زبان داعش با الگوگیری از این فتح، به اندیشه ی تشکیل دولت خود در قفقاز وارد عمل می شوند تا با پیروزی در این آوردگاه، شکستهای خود در سالهای نخستین پس از 2000 میلادی را جبران کنند.

در صورتی هم که داعش در خاورمیانه از بین برود، چچنی های این سازمان، راهی جز بازگشت به منطقه ی قفقاز نخواهند داشت تا مفرّی برای خویش از سرکوب و دستگیری ها بیابند. به دنبال این امر، سؤال مهم پیشروی تدبیرگران کرملین به نحوه ی مقابله و مدل برخورد با کهنه سربازان کارآزموده ای باز میگردد که از دو جنگ چچن برجای مانده اند. در صورتی که این مجموعه بخواهند به اعتقاد خود قفقاز را آزاد کنند، روسیه چه برخوردی باید از خود نشان دهد؟

در حالت کلی می توان پی برد که سران روس به خوبی تهدید را درک کرده و اقدامات پیشدستانه اختیار نموده اند. منابع خبری گزارش کرده اند که سرویس امنیت روسیه (F.S.B) هم اکنون به تشکیلات زیادی از چچنی ها نفوذ کرده است اما گویی مبارزه ی اصلی و نوک پیکان تروریست ستیزی در این بخش به دست رمضان قدیرف، رئیس جمهوری چچن، است که در هفت ساله ی اخیر وظیفه ی ایجاد صلح و آرامش در منطقه ی خود را به عهده داشته است.

قدیرف برای مقابله با این خطرات، خطوط ارتباطی خاص و مؤثری با کشورهای خاورمیانه و حوزه ی خلیج فارس برقرار کرده است که امروزه با جدی تر شدن تهدیدات داعش، در نهایت به سود مسکو تمام خواهد شد. در شش ماهه ی گذشته، رئیس جمهوری چچن دو مرتبه با ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، دیدار کرده است؛ اول در ماه مارس در امّان
و دوم بار در ماه ژوئن در گروزنی.

این دیدارهای مهم، نشان از ارتباطات دوکشور، با هدف تلاش برای مقابله با تروریسم می باشد. ارتباط گیری با اردن، هم به دلیل همجواری وسیع و اثرگذاری این کشور بر منطقه ی تحت نفوذ تروریستهای داعشی است و هم به این دلیل که اردن مرکز حضور بسیاری از چچنی هاست، تعدادی که در گزارشات روسها ده ها هزار نفر خوانده شده است. قدیرف با برقراری ارتباط میان جماعات چچنی در قفقاز و خاورمیانه می کوشد خود را حامی همه ی چچنی های سرتاسر دنیا نشان دهد و نهایتاً به این توان دست یابد که بر هموطنان حامی داعش تأثیر مطلوب خود را برجای بگذارد. از سوی دیگر او با نفوذ در میان نیروها و تشکیلات چچنی های داعش می خواهد پیش از بازگشت تروریستها به کشور، آنان را حذف و تعدیل نماید.

در تحلیل نهایی می توان گفت خطر داعش در قفقاز آنچنان که در عراق و سوریه مشاهده شد، محتمل نیست، اما با توجه به سوابق درگیری های قفقاز شمالی با روسیه و جمیع جوانب، هنوز منطقه در معرض آسیب قرار دارد. از سویی، رئیس جمهوری چچن ممکن است که گروزنی را به «دوبی قفقاز» مبدل ساخته باشد با وجود اینکه منطقه ی چچن همبستگی و آتیه ی خود را در گرو این نبرد با داعش می بیند. البته مناطق روسی مانند داغستان و اینگوش، هنوز در حال مقابله با تروریسم زیرزمینی ای هستند که ممکن است این مناطق را برای توسعه ی عقاید به ظاهر اسلامی خود مناسب و سودمند بیابند.

ذکر این نکته برای تحلیلگران ایرانی سیاست خارجی کشورمان قابل توجه و ضروری است که آیا اتفاقاتی از این دست برای سیاستگذاران و هادیان دیپلماسی و روابط خارجی ما می تواند قابل توجه و منشأ برنامه ریزی ها و تدوین بدیل هایی برای تصمیم گیری در این عرصه باشد؟ پاسخ قطعاً مثبت، اما نتیجه چندان مورد یقین و اتکاء نیست. چه اینکه گفتمان های سیاست خارجی کشور ما در حوزه ی اوراسیا، بیشتر طفیلی سیاست گذاری روابط ایران و روسیه یا چین بوده است و البته مساله ی دیپلماسی هسته ای کشور نیز بر این چشم پوشی ها تاثیرگذاشته و بیشتر دامن سیاست ایران را از این مناطق برچیده است.

از سویی، سیاستهای دولت اعتدال، علی رغم همه ی مانورها و ادبیات پردازی ها در حوزه ی سیاست خارجی، از انسجامی علمی و مسیری ظریف برخوردار نیست و نمی توان سیاستهای آن را معطوف به تعامل به غرب یا خواهان نگاه به شرق دانست. در صورتی که ایران بخواهد مفاهیم امنیت منطقه ای خویش را از مسیر اتحاد با متحدان ضدناتو تالیف کند، باید در این گونه خطرات، پاسخ هایی عملی و نیز دیپلماتیک در دست داشته باشد. این ضرورت در صورتیکه مذاکرات هسته ای با غرب به پاسخهای مطلوب و راهگشا نرسد، برجسته تر خواهد شد و در پرتو این اتفاقات امنیتی ـ ایدئولوژیک، ابعاد اقتصادی تعاملات ایران با متحد دیرین خود در حوزه ی اوراسیا، فرم ویژه ای خواهد گرفت.

اگر از این نگاه شبه لیبرال در حوزه ی سیاست خارجی چشم بپوشیم، باید بر ضرورت حمایت ایران از شیعیان جهان تاکید نماییم که هم گزاره های گفتمان دینی سیاست خارجی انقلاب اسلامی را شکل می دهد و هم مؤلفه ی امنیتی موازی با کشورهای همجوار همچون آذربایجان را در بر می گیرد. چنانکه قفقاز شمالی وارد بحران مورد بحث شود و روسیه نیز در این میانه آسیب ببیند، قطعا شیعیان آذربایجان زیر فشار جریان بی رحم سلفی رو به ضعف خواهد نهاد و آینده ی تشیع در این کشور تیره و نامعلوم خواهد گردید. این در حالی است که جریان هژمون خواه غرب و کشورهای منطقه با سودای احیای امپراتوری های کهن از فرصت تهدیدآمیز احتمالی برای تغییرکفه ی آنچه که استفن والت «موازنه ی تهدید» می خواند نهایت استفاده را خواهند برد.

محمدمهدی بندرچی
کد مطلب : ۴۱۲۴۳۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرکوب رسانه بعد از دانشگاه
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
نتانیاهو در آتش «آتش‌بس»
۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما