به گزارش
اسلام تایمز، با آنکه اغلب تحلیلها و گزارشهای رسانههای داخلی و خارجی، هدف عمده سفر آقای نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا به تهران را رایزنی و چارهاندیشی درباره کاهش بیسابقه قیمت نفت برشمردهاند، نباید از نظر دور داشت که این دیدار رسمی دو روزه، میتواند برای هر دو طرف دستاوردهای فراوانی غیر از مقابله مؤثر با کاهش شدید بهای نفت نیز داشته باشد؛ دستاوردهایی که حفظ آنها مستلزم هوشیاری و دوراندیشی هرچه بیشتر مقامات دو کشور است.
از آنجا که تمرکز صرف بر سهم عمده نفت در اقتصاد ایران و ونزوئلا و صورتبندی مناسبات دوجانبه براساس نقش انکارناپذیر دو کشور در اوپک، ممکن است سبب شود برخی جنبههای حیاتی و کلیدی اتحاد راهبردی ایران و ونزوئلا مغفول بماند، یادداشت حاضر بر آن است که با توجهدادن به این جنبهها، و همچنین بررسی اجمالی ضعفها و چالشها در تداوم و تعمیق این مناسبات، تصویری جامعتر از ظرفیتهای بالقوه و بالفعل مناسبات دو کشور به دست دهد.
بدین منظور، در ابتدا اجمالاً به تهدیداتی اشاره خواهد شد که میتوانند به فرصتی برای اقدام مشترک دو کشور تبدیل شوند. سپس برخی جنبههای عینی و عملی گسترش و تعمیق مناسبات جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بولیواری ونزوئلا، بهاختصار مطرح میشود.
تحریمها؛ دیروز تهران، امروز کاراکاسدرست فردای روزی که باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده، طی نطقی نسبتاً کوتاه اعلام کرد دولتش درصدد «عادیسازی» روابط خود با کوباست، کنگره آمریکا به بهانه نقض حقوق بشر و توسل به خشونت توسط دولت ونزوئلا، تحریمهایی را علیه برخی مقامات این کشور به تصویب رساند. هرچند این نخستین اقدام خصمانه هیئت حاکمه آمریکا علیه انقلاب بولیواری از بدو به قدرت رسیدن رهبر آن، هوگو چاوس در سال ۱۹۹۹ نبوده است، به نظر میرسد تصویب این تحریمها نقطه آغاز دور جدیدی از فشارها به دولت عدالتخواه آقای مادورو باشد.
پس از پیروزی انقلاب بولیواری و برخاستن موج خروشان تحولات انقلابی در ونزوئلا و بهتبع آن منطقه آمریکای لاتین، نظام سلطه با توسل به کودتا، آشوب خیابانی، و جنگ اقتصادی، کوشید روند این تحولات را متوقف و دولت انقلابی ونزوئلا را سرنگون کند.
در پی درگذشت آقای چاوز، هنگامی که معاون وی، نیکلاس مادورو در رقابت با رقیب راستگرای خود، انریکه کاپریلس، با اختلاف رأی ناچیز به ریاستجمهوری رسید، وابستهگرایان طرفدار آمریکا (مخالفان ثروتمند و متنفذ انقلاب بولیواری که آقای مادورو از آنان با عنوان «بورژوازی انگلی» یاد میکند) با سازماندهی اعتراضات خشونتبار خیابانی و همچنین بهراهانداختن یک جنگ اقتصادی تمامعیار، تلاش کردند دولت مادورو را به تسلیم وادارند.
اخلال در نظام اقتصادی از طریق احتکار و ایجاد شوک ارزی دو تاکتیک عمده مخالفان بود که با چاشنی خشونت خیابانی، امید فراوانی در دل وابستگان به نظام سلطه ایجاد کرد، اما هوشیاری و ایستادگی دولت و ملت ونزوئلا آنان را ناکام گذاشت.
اینک که دولت ایالات متحده ــ دستکم در کوتاهمدت ــ از براندازی حکومت بولیواری نومید شده است، تلاش میکند با توسل به تحریم، زمینه را برای تضعیف و درنهایت سرنگونی دولت عدالتخواه ونزوئلا فراهم آورد.
همین چند سال پیش، نسخه دیگری از این سناریو در ایران اجرا شد: درحالیکه «تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی» صرفاً بهانهای واهی بود تا نظام سلطه بتواند محملی برای تداوم خصومت خود با جمهوری اسلامی ایران بیابد، مقررداشتن تحریمهای همهجانبه علیه ایران به اصلیترین سلاح استکبار برای متوقف ساختن روند پیشرفت علمی و اقتصادی و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت تبدیل شد.
از سویی، وقتی دشمنان انقلاب اسلامی با مقاومت و سازشناپذیری ملت و رهبری انقلاب مواجه شدند، تلاش کردند با اجرای نسخه ایرانی «انقلاب رنگی» به هدف خود برسند، که این توطئه نیز علیرغم خسارات گسترده و عمیقی که فتنه ۸۸ برجا نهاد، با درایت رهبری انقلاب اسلامی و حمایت ملت ناکام ماند.
پس از آن بود که سرمایهداری جهانی تمام توان خود را به کار گرفت تا با اعمال تحریمهای بیسابقه (که اکثریت قریب به اتفاق آنها کماکان به قوت خود باقی است) عرصه را بیش از پیش بر ملت ایران تنگ کند و از جمهوری اسلامی ایران امتیاز بگیرد. جنگ اقتصادی بیامانی که در یک سال و نیم پایانی دولت دهم بسیاری از دستاوردهای انقلاب اسلامی را نشانه رفته بود، با این هدف دنبال میشد.
تحلیل و بررسی مشابهتهای فراوان میان آثار سوء تحریمها بر اقتصاد ایران و ونزوئلا، میتواند این تهدید را به فرصتی بیبدیل برای تبادل تجربیات، افزایش سرمایهگذاریهای دوجانبه، یافتن شرکاء ثالث مشترک بهمنظور دورزدن تحریمها، و همچنین تقویت بنیانهای اقتصادهای ملی دو کشور تبدیل کند.
درحقیقت، تحریم نهفقط سلاحی در دست دشمن، که مجالی برای همکاری و همراهی هرچه بیشتر دو کشور ایران و ونزوئلاست. در عرصه سیاست و حقوق بینالملل نیز، ایران و ونزوئلا قادرند با سازماندهی ائتلافهایی مؤثر در سطح جهان علیه تحریمهای یکجانبه ایالات متحده، به مبارزه متحدانه برای لغو این سیاست منسوخ و مطرود و منفور بپردازند.
وابستهگرایان متنفذ؛ کانونهای زر و زوردرحالیکه انقلاب بولیواری دستاوردهای فراوانی برای مردم زحمتکش و محروم جامعه ونزوئلا داشته، و حتی برکات این انقلاب نصیب بسیاری از مستضعفان سایر کشورها نیز شده است (ازجمله مردم فقیر برخی کلانشهرهای ایالات متحده که آقای چاوز تعهد کرده بود سوخت مصرفی آنان در زمستان را با بهای نازل تأمین کند)، نمیتوان کتمان کرد که هنوز شاهرگهای بخشهایی از اقتصاد این کشور در دست سرمایهداران کلان است که مخالفتشان با انقلاب و وابستگیشان به سرمایهداری جهانی، بر ناظران آگاه پوشیده نیست.
درواقع این سرمایهداران «بومی» در حکم کارگزاران نئولیبرالیسم جهانی عمل میکنند و با توسل به ترفندهای گوناگون، میکوشند مانع اجرا و استمرار سیاستهای عدالتخواهانه دولت بولیواری شوند.
انقلاب اسلامی نیز از بدو پیروزی با چنین مشکلی روبهرو بوده و بسیاری از کاستیهای کنونی، معلول عملکرد ضدملی کانونهای زر و زور در کشور است که گردانندگانشان، به دلیل اشتراک منافع با سرمایهداری جهانی، همواره برخلاف جهت آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی ازجمله عدالت اجتماعی و استقلال سیاسی و اقتصادی گام برداشتهاند.
تقویت همکاریهای اقتصادی ـ علمی ـ فنی ایران و ونزوئلا، که هر دو هم از لحاظ سرمایه انسانی و هم از لحاظ منابع طبیعی ظرفیتهای مطلوبی دارند، میتواند باعث محدود و محصور شدن دامنه عمل سرمایهداری وابسته، و یکی از ارکان «اقتصاد مردمسالار» در در هر دو کشور باشد؛ اقتصادی که اولویتش نه تأمین منافع «سرمایه»، که تأمین رفاه مردم است.
با این اوصاف، گسترش همکاریهای اقتصادی دو کشور میتواند نمونهای مثالزدنی از تعاون در عرصه بینالمللی، و تعامل برپایه منافع عادلانه مشترک باشد.
گل همیشهبهار فلسطین در زمستان تهراندر پی تهاجم رژیم کودککش صهیونیستی به غزه در تابستانی که گذشت، بسیاری از مردم شریف سراسر دنیا، طی اعتراضاتی گسترده انزجار خود از جنایات اسرائیل را با صدای بلند ابراز کردند. در این میان اقدام متحدانه و یکپارچه چندین دولت آمریکای لاتین (در رأس همه دولت بولیواری ونزوئلا) که همسو با ملتهای خود و در پاسخ به بانگ دادخواهی مردم غزه، همبستگیشان را با آرمان فلسطین اعلام داشتند، موجی از شور و شعف در دلهای مردمان آزاده پدید آورد و موجب دلگرمی رزمندگان مقاومت فلسطین شد.
اینکه واژه فلسطین چندین بار در دیدار رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و رئیسجمهور ونزوئلا تکرار میشود، نشان از آن دارد که دفاع از آرمان فلسطین نهفقط یک موضعگیری مقطعی، که یکی از اصول بنیادین انقلاب بولیواری است.
اقدامات عملی دولت ونزوئلا در دفاع از ملت فلسطین، از ارسال چندین هواپیما حامل تجهیزات پزشکی و مواد خوراکی گرفته تا پذیرش چندین دانشجوی فلسطینی و تقبل هزینه تحصیل آنان در ونزوئلا، بهخوبی گویای آن است که انقلاب بولیواری تحقق آرمانهای خود را محدود به ونزوئلا و حتی منطقه نمیداند و با گامبرداشتن در مسیری که فرمانده هوگو چاوس فقید ترسیم کرده است، آزادی قدس شریف از چنگال اشغالگران را یکی از آرمانهای خود تلقی میکند.
همسویی ایران و ونزوئلا در دفاع از آرمان فلسطین، علاوه بر میدان سیاست عرصهای گسترده برای اقدام مشترک در عرصههای اجتماعی ـ فرهنگی نیز پیش روی دو کشور قرار میدهد که میتواند مبنای همکاریهای دوجانبه و چندجانبه با کشورهایی باشد که در این زمینه موضعی نزدیک به ما دارند.
سیاست «قطعی» کارگزار «قاطع» میطلبد«تصمیم قطعی جمهوری اسلامی ایران، ادامه و افزایش همکاریهای همهجانبه با ونزوئلاست.»
این جمله صریح مقام معظم رهبری در دیدار با آقای مادورو را میتوان یک راهبرد موجز اما روشن و بیابهام برای تبیین مناسبات آتی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بولیواری ونزوئلا دانست؛ اما علاوه بر این آنچه باید مد نظر قرار گیرد، «قاطعیت» کارگزاران نظام است که موظفاند تمام توان خود را برای تحقق این «تصمیم قطعی» به کار گیرند.
هرچند دولت یازدهم تا کنون در مقام «سخن» مواضعی مقبول در قبال کشورهای متحد ایران در منطقه آمریکای لاتین اتخاذ کرده است، برخی اقدامات عملی دولت بهویژه در صنعت نفت، نشان میدهد نهتنها افزایش همکاریها با کشورهای دوست ایران در منطقه در دستور کار قرار نداشته، بلکه در مواردی با توجیهاتی نظیر «عدم صرفه اقتصادی برخی فعالیتهای ایران در منطقه» و با توسل به شعار «عملگرایی بر آرمانگرایی مقدم است،» بسیاری از گامهایی که طی یک دهه اخیر رو به جلو برداشته شده بود بیاثر و بعضاً به عقبنشینی تبدیل شده است.
بایسته است جمهوری اسلامی ایران بهعنوان ریاست دورهای جنبش غیرمتعهدها و همچنین بهعنوان عضو ناظر اتحادیه آلبا یا «اتحاد بولیواری مردمان آمریکای ما» که یکی از تشکلهای مهم و تأثیرگذار منطقه آمریکای لاتین محسوب میشود، تمام توان خود در زمینه سیاست خارجی را بسیج کند تا با استفاده از این ظرفیتها، گامهایی مؤثر در زمینه همبستگی با کشورهای مستقل و ظلمستیز و تقویت جبهه جهانی مقاومت علیه نظام سلطه بردارد.
نشست مشترک چین ـ سلاک (مجمع کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب) که اتفاقاً آقای مادورو پس از ترک آن به تهران آمد، نمونهای بارز از تشکیل ائتلافها و اتحادهای فرامنطقهای برای تقویت اقتصادهای ملی است. با توجه به راهبرد تعیینشده توسط رهبر انقلاب، تعمیق مناسبات ایران و ونزوئلا میتواند الگویی تازه از چنین پیوندهایی پدید آورد؛ البته به این شرط که کارگزاران و مجریان سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی نیز، به اندازه رهبر انقلاب در این زمینه قاطع باشند.
علی ابوطالبی