۰
چهارشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۲۴
روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

حمایت آمریکا از گروه‌های تروریستی برای مقابله با جمهوری اسلامی

حمایت آمریکا از گروه‌های تروریستی برای مقابله با جمهوری اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، دولت آمریکا طرح های مختلفی را برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران تدارک دید . از جمله این طرح‌ها، حمایت از گروه های تروریستی را می توان ذکر کرد . طی سال های بعد از انقلاب، گروه های تروریست مختلقی پا به عرصه فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران نهادند که اغلب آنان از طرف دولت آمریکا مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفتند . در اینجا به عنوان نمونه ، به تعدادی از این گروه ها و ارتباطات آنها با آمریکایی ها اشاره می کنیم .

الف ـ سازمان مجاهدین خلق ( منافقین )

سابقه سازمان در رژیم شاه :
اعضای اصلی مرکزیت این سازمان ، 12 نفر بودند که همگی در سال 1350 قبل از انجام هر گونه اقدامی ، توسط ساواک دستگیر و پس از محاکمه ، 11 نفر از آنان به اعدام محکوم شدند و فقط مسعود رجوی به خاطر همکاری با ساواک، به حبس ابد محکوم شد . عزت الله شاهی از مبارزین پیش از انقلاب ، در مورد مسعود رجوی می گوید :

« مسعود رجوی وقتی در سال 1350 دستگیر شد ، تا سال 53 اصلاً شکنجه نشد اما صحنه آرایی‌ها و دفاعیات وی در دادگاه ، همه و همه به گونه ای بود که همه می پنداشتند به واقع او یک قهرمان است . » 1

مسعود رجوی در بازجویی ، تاریخ دستگیری خود را چهارم شهریور 1350 ذکر کرده بود ولی در کارت بازداشتگاه متهمین ، تاریخ بازداشت او اول مرداد 1350 یعنی حدود یک ماه قبل از بازداشت سایر اعضای مرکزیت سازمان ذکر شده است . این سند اولین بار در سال 1359 در داخل کشور و سپس در سال 1380 توسط خود سازمان در نشریه مجاهد چاپ خارج ، منتشر گردید . رجوی پس از دستگیری ، اطلاعات مفصلی در مورد کادرها و اعضای بازداشت نشده و بازداشت شده ، به همراه کروکی محل اقامت آنها در اختیار ساواک قرار می‌دهد و پیرو این همکاری ، ارتشبد نعمت الله نصیری ـ رئیس ساواک ـ خطاب به دادرسی ارتش ، مسعود رجوی را از همکاران ساواک معرفی کرده که "در جریان تحقیقات ، کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه به عمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده ، از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده ". نصیری در ادامه همین نامه که تاریخ آن 19 فروردین 1351 می باشد ، همچنین تأکید می کند که مسعود رجوی "پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه همکاری های صمیمانه ای با مأمورین به عمل آورده ، لذا به نظر این سازمان ، استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد ". 2

خواهر مسعود رجوی به نام منیره رجوی ، در تلگرامی به فرح پهلوی ـ همسر محمد رضا شاه ـ درخواست عفو او را چنین مطرح می کند :

« پیشگاه مقدس شهبانوی فداکار ایران . علیاحضرتا ، من در این شب عید، جان برادرم مسعود رجوی را به سلامتی سر فرزندانتان ، از آن مادر تاجدار خواهانم . »3

به این ترتیب ، شاه نیز با اعطای تخفیف به او موافقت می کند و وی به حبس ابد محکوم می شود. او پس از حدود هفت سال زندان ، سرانجام در سال 57 به همراه جمع دیگری از زندانیان ، آزاد می شود .

مسعود رجوی که پس از اعدام سایر اعضای مرکزیت سازمان ، به عنوان رهبر مجاهدین خلق شناخته می شد ، در زندان تغییر موضع داده بود و در اثر هم نشینی با مارکسیست ها ، عقیده آنها را پذیرفته بود . موسوی بجنوردی ـ از زندانیان پیش از انقلاب ـ در خاطرات خود به انحراف عقیدتی رجوی چنین اشاره می کند :

« در زندان و در میان زندانیان سیاسی ، جلساتی برگزار می شد . در این جلسات نماینده ای از سوی مسلمانان و نماینده ای از سوی کمونیست ها شرکت می کردند . مسعود رجوی به نمایندگی از سوی مسلمانان در این جلسه شرکت می کرد . بعد از شرکت در یک جلسه ، مسعود آمد و گزارش جلسه را داد و گفت: [ بیژن ] جزنی پیشنهاد کرد خودش نماینده مارکسیست ها باشد و من [ رجوی] نماینده مسلمان ها . من نپذیرفتم و به جزنی گفتم ما هم مارکسیست هستیم ! من از این حرف مسعود خیلی تعجب کردم و پرسیدم : جداً گفتی مارکسیست هستی ؟! گفت بله . من واقعاً مارکسیست هستم . »4

امام خمینی (ره) نیز در مورد انحرافات عقیدتی این سازمان در پیش از انقلاب ، می فرمایند :

« قبل از این که این دسته در داخل ایران به فعالیتی دست بزنند ، یک نفر از جانب آنها نزد من آمد و اظهار داشت که ما جمعیتی هستیم که بر مبنای قرآن می خواهیم قیام مسلحانه کنیم ، به مبارزه چریکی دست بزنیم و از شما می خواهیم که ما را تأیید و حمایت کنید . به قرآن و نهج البلاغه خیلی تمسک می کرد و از خدا و پیغمبر دم می زد . به او گفتم که من جمعیت شما را نمی‌شناسم و از عقاید و افکار شما هم بی اطلاعم و با این حرفها هم نمی‌توانم اعتماد کنم . او برای اینکه اطمینان مرا بتواند جلب کند ، حدود یک ماه هر روز نزد من می آمد و از عقاید و افکار جمعیت خود برای من حرف می‌زد ، من فقط گوش می دادم و هیچ گونه اظهار نظری نمی کردم . بعضی از نوشته هایشان را آورد من مطالعه کردم و روی انحرافاتشان انگشت گذاشتم و در کنار نوشته هایشان حاشیه زدم و آنچه را که برخلاف اسلام و مبانی قرآن بود به آنها تذکر دادم . چون اظهار کرد که می خواهیم قیام مسلحانه کنیم ، فقط یک کلمه به او گفتم این کار را نکنید چون موفق نمی شوید و [خون] خود را به هدر می دهید . من از مجموع اظهارات او و نوشته هایشان به این نتیجه رسیدم که این جمعیت به اسلام اعتقاد ندارد ، لیکن چون می داند که در کشوری مانند ایران که بیش از هزار سال است اسلام در رگ و پی این ملت ریشه دوانیده است ، جز با نام اسلام نمی توان پیشرفت کرد ، لذا اسلام را ملعبه کرده اند . بالای نوشته خود نام خدا را می گذارند ، لیکن ذیل آن همان حرف ها و بافته های مارکسیست ها و مادیّون است . این فکر در آن روز فقط در حد یک گمان بود لیکن هر چه گذشت و نوشته هایشان بیشتر منتشر شد ، این گمان در من بیشتر تقویت شد . البته من نمی خواهم بگویم همه آنهایی که با این جمعیت هستند این جوری اند . ممکن است در میان آنها افرادی باشند که واقعاً به اسلام اعتقاد داشته باشند و چه بسا افرادی که فریب آنها را خورده باشند ، لیکن اساس تشکیلات این جمعیت روی اعتقاد به اسلام نیست . » 5
کد مطلب : ۴۵۴۵۲۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما