۱
شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۰۷
رشد گسترده فرزندان نامشروع در ایالات متحده

زندگی هالیوودی آمریکا و بحران جدی در حوزه خانواده

زندگی هالیوودی آمریکا و بحران جدی در حوزه خانواده
آمریکا و غرب امروزه دچار بحران جدي در حوزه خانواده است. دوره ای که رشد اشتغال زنان از افتخارهای ملل غربی شمرده می شود ولی کاهش زمان پرداختن زنان به خانه و فرزندان که عامل اصلی تربیت نسل آینده بشر است، اهمیتی ندارد؛ دوره ای که رشد اقتصادی از ضرورت ها است حتی به بهای افزایش مالیات ازدواج که منجر به رشد آمار همزیستی های بدون ازدواج شده است و نتیجه فزاینده آن در ایالات متحده، تولد نزدیک به نیمی از نسل آینده از پدر و مادرهایی است که دوره معمولاً کوتاهی با هم زندگی می کنند نه اینکه زن و شوهر باشند.

این مسأله ما را بر آن داشت تا در تحلیل حاضر، فضای نامناسب اخلاقی در رسانه های ایالات متحده را به عنوان جرقه اصلی در تغییر فضای جامعه آمریکا به اختصار بررسی کرده، به آمارهای موجود در مورد افزایش فرزندان نامشروع در گروه های سنی و نژادی مختلف و همچنین ایالت های گوناگون آمریکا پرداخته، علل اصلی و پیامدهای این پدیده شوم را شرح داده و دست آخر نکته جالب توجهی را در مورد رئیس جمهور فعلی آمریکا بیان کنیم:

1- رسانه فاسد؛ جامعه فاسد

به یقین رشد رسانه های هرزه نگار، تأثیر به سزایی در تغییر فضای اخلاقی جامعه آمریکا داشته است و بستری شده تا علل و پیامدهای فساد جنسی با هم مرتبط شوند. از این رو پیش از بررسی آمار فرزندان نامشروع و علل و پیامدهای این پدیده ناگوار، ترسیم فضای رسانه های عمومی آمریکا ضروری است.

آمریکا بیش از 75 درصد محصولات هرزه اینترنتی را تولید می کند و نزدیک به 15 درصد در اروپا و مابقی در سایر مناطق تولید می گردد. همچنین حدود 30% از مراجعات به این پایگاه ها توسط کاربران آمریکای شمالی انجام می شود.

البته در مسائل فرهنگی آمریکا نیز مانند اقتصاد و سیاست آن کشور، رد پای یهود و صهیونیسم آشکار است و بدون توجه به اثرات حضور و فعالیت این گروه قدرتمند، تحلیل مسائل اجتماعی آمریکا ناقص خواهد بود. یهودیان در قالب تولیدکنندگان و فروشندگان محصولات هرزه نگار و نیز بازیگری در فیلم های هرزه، مدیریت این صنعت فاجعه بار را در ایالات متحده به عهده دارند. در تاریخ آمریکا بین سالهای 1890-1940 میلادی، با یهودیان مهاجری مواجه می شویم که در انتشار ادبیات، ترانه، لطیفه ها و رمان، مجله ها و نوشته های هرزه پردازانه فعالیت داشته اند.

معروف ترین تولید کننده و فروشنده محصولات هرزه در دوران پس از جنگ جهانی دوم، رابِرت اِستورمَن (Robert Storman) یهودی بوده است که در دهه 1970 میلادی کنترل بازار هرزه نگاری در آمریکا را در دست داشته است. او در آن زمان بزرگ ترین پخش کننده نشریات مستهجن در آمریکا بوده و با گسترش تجارت خود بیش از 200 فروشگاه کتاب مستهجن در سراسر آمریکا دایر نمود. وی همچنین سینماهای مخصوص هرزه پردازی را در آمریکا برپا ساخت و پس از مرگش در اواخر دهه 1990 میلادی پسرش دیوید (David Storman) به عنوان جانشین او کسب و کار خانوادگی را ادامه داد. اکنون یهودی دیگری به نام اِستیوِن هیرچ (Steven Hirsch) جای اِستورمَن در این کار را گرفته است به گونه ای که او «مایکروسافتِ هرزه پردازی جهان» نامیده می شود و عمده سینمای هرزه نگار در آمریکا به دست او است.

2- آمارهای نگران کننده در رشد فرزندان نامشروع

داده های بدست آمده از جامعه آمریکا نشان می دهد از 1950 میلادی تا کنون، نسبت نوزادان نامشروع 10 برابر شده و اکنون بیش از 40% از نوزادان آمریکایی از پدر و مادرهایی متولد می شوند که ازدواج نکرده اند. نسبت فرزندان نامشروع در میان سفیدپوستان آمریکا از 2% به 29% و در میان سیاه پوستان از 17% به 72% رسیده است:



اکنون به برخی از آمارهای تفصیلی در این زمینه اشاره می کنیم تا شرایط جامعه آمریکا بیش از پیش ملموس و قابل درک گردد. میزان بارداری در مورد کل زنان آمریکایی در حال افزایش است و یک بار دیگر مانند دهه 1950 میلادی اوج گرفته است. بیش از 75% از این مادران، 20 ساله و یا بزرگتر هستند:



حال اگر زنان متأهل و زنان بدون شوهر (شامل مجرد، بیوه یا مطلقه) را به عنوان دو گروه زنان آمریکا در نظر بگیریم، درصد بارداری در زنان گروه دوم بسیار بیش از گروه اول بوده است (ضمن اینکه از سال 2009 میلادی، میزان جوانان 25 تا 34 ساله آمریکایی که ازدواج نکرده اند از 50% فراتر رفت، یعنی بیشتر جوانان آمریکا مجردند) و همین مسأله موجب رشد نسبت فرزندان نامشروع در آمریکا به بیش از 40% شده است. البته در میان گروه دوم، زنان زیر 20 سال با کاهش میزان بارداری ها روبرو هستند (از 4.2% در سال 1990 به 3.7% از این زنان در 2008 میلادی) که دلیل آن افزایش آموزش های جنسی در مدارس است، ولی بارداری زنان بدون شوهر در گروه های سنی دیگر به ویژه 30 ساله ها و پیرتر از آن، به شدت در حال افزایش است. از سال 1990 تا 2008 میلادی، میزان بارداری در زنان بدون شوهر 20 تا 24 ساله از 6.5% به 7.9%، در زنان 25 تا 29 ساله از 5.6% به 7.9%، در زنان 30 تا 34 ساله از 3.7% به 5.9%، در زنان 35 تا 39 ساله ها از 1.7% به 3% و در زنان بالای 40 ساله از 3.5% به 7.5% افزایش یافته است.

همچنین در گروه دوم (زنان بدون شوهر) درصد بارداری در زنان سیاه پوست کاهش یافته ولی در میان زنان سفید پوست افزوده شده است که علت آن را می توان در رشد آگاهی های پزشکی و تحصیلات در میان زنان سیاه پوست و رشد تمایل به مادری بدون شوهر در میان زنان سفید پوست یافت که در بخش بعد بدان اشاره خواهد شد.

نکته قابل تأمل دیگر اینکه 36.8% از نوزادان نامشروع، فرزند مادران 20 تا 24 ساله هستند، 23.6% از این نوزادان، فرزند مادران 25 تا 29 ساله و همچنین 20.1% از آنان نیز فرزند زنان 19 ساله و جوان تر هستند. علت این نقش گسترده آن است که 53% از بارداری های این سه گروه یعنی زنان آمریکایی 30 ساله و جوانتر، بدون ازدواج انجام می شود که بالاتر از آمار کل زنان آمریکایی است. در واقع 76% از مادران 15 تا 19 ساله و 61% از مادران 20 تا 24 ساله، به صورت نامشروع باردار شده اند:



3- وضعیت فرزندان نامشروع در ایالت های مختلف

اکنون وضعیت ایالت های مختلف آمریکا و میزان فرزندان نامشروع را در این ایالت ها بررسی می کنیم. در کل ایالات آمریکا حدود 1467000 نوزاد نامشروع در سال 2011 میلادی به دنیا آمده است که کالیفرنیا با 175 هزار و تگزاس با 135 هزار، بیشتری سهم از این فرزندان را در خود جای داده اند. اگر چه نسبت فرزندان نامشروع به کل فرزندان در ایالات متحده 35% بوده است، اما برخی ایالت ها بسیار بیش از این و برخی دیگر بسیار کمتر از این به فاجعه نوزادان نامشروع دچار شده اند.

در سال 2011 میلادی، 50% از نوزادان کلمبیایی، 48% از نوزادان متولد لوئیزیانا و می سی سی پی، 47% از متولدین نیومکزیکو و 44% از فرزندان اهالی کارولینای جنوبی از پدر و مادری به دنیا آمده اند که ازدواج نکرده اند. در برابر این ایالت های پیشرو، متولدین یوتا با 14%، نیوهَمپشایِر با 19%، مونتانا با 24%، نِبراسکا با 25% و نوزادان واشنگتنی با 27%، کمتر از ایالت های دیگر دچار این بحران اجتماعی بوده اند:



دو تحلیل از بررسی این آمار بدست می آید: نخست اینکه هر چه فقر در ایالتی بیشتر باشد، فرزندان نامشروع بیشتر می شوند. برای مثال ایالت می سی سی پی 21% فقیر دارد و از ایالت های پیشرو در میزان فرزندان نامشروع است ولی ایالت مونتانا 13% فقیر دارد و از نظر فرزندان نامشروع نیز در اواخر جدول قرار دارد. ضمن اینکه آمار دیگری نشان می دهد میزان درآمد زنان ارتباط معکوسی با میزان فرزندان نامشروع دارد. برای مثال 68% از مادرانی که کمتر از 10 هزار دلار درآمد دارند و 61% از مادرانی که بین 10 هزار تا 15 هزار دلار درآمد دارند، به صورت نامشروع باردار شده اند و این نسبت معکوس تا بیشترین درآمد با کمترین میزان فرزندان نامشروع ادامه می یابد.

تحلیل دوم اینکه هر چه بر سطح تحصیلات زنان افزوده می شود، از میزان بارداری های نامشروع کاسته می شود. برای مثال 57% از مادرانی که کمتر از دبیرستان به تحصیل پرداخته اند و 49% از مادرانی که فقط دیپلم گرفته اند و تحصیلات دانشگاهی ندارند، به صورت نامشروع باردار شده اند. این آمار نیز تا بیشترین تحصیلات با کمترین فرزندان نامشروع ادامه می یابد.

بنابر این فقر، بیکاری و تحصیلات پایین به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در افزایش رشد فرزندان نامشروع اثرگذار بوده است (و البته از آن نیز اثر پذیرفته است) و تا زمانی که دولت آمریکا نتواند این سه معضل را حل کند (که با توجه به بحران اقتصادی اخیر در حال تشدید نیز هست) با افزایش نوزادان نامشروعمواجه خواهد بود.

4- علل اصلی پدیده فرزندان نامشروع

رشد هزاردرصدی نسبت فرزندان نامشروع به کل فرزندان آمریکایی در 60 ساله اخیر، بیش از هر چیز ناشی از تغییر هنجارهای جنسی، فروپاشی خانواده های طبیعی و اشتغال زنان است:

الف- هنجارهای جنسی به سمت عادی سازی روابط آزاد در خانه ها و مراکز عمومی و همچنین پایین آمدن سن برقراری روابط جنسی تغییر کرده است. آمریکا با وجود کاهش مادران زیر 20 سال (چه دارای شوهر و چه بدون شوهر) هنوز در رتبه اول در میان کشورهای غربی قرار دارد.در سال 2007 میلادی، آمریکا با 42%، بیشترین میزان بارداری دختران 15 تا 19 ساله را در میان کشورهای غربی به ثبت رسانده است و پس از آن، انگلیس با 26%، پرتغال و استرالیا با حدود 16% و کانادا و اسپانیا با 13% قرار دارند. در واقع بخشی از فرزندان نامشروع به ویژه آنانی که از مادران زیر 20 سال متولد می شوند، ناشی از روابط آزاد جنسی در این گونه مراکز است.

ب- در مورد زندگی خانوادگی نیز شاهد کاهش آمار ازدواج و حرکت به سمت همزیستی های بدون ازدواج در آمریکا هستیم. این مسأله ناشی از دو عامل فرهنگی و اقتصادی است، یعنی از طرفی در رسانه ها، صنعت سینما، پوسترهای تبلیغاتی، نوع و میزان حضور دختران در جامعه و... محرک های جنسی افزایش یافته و از طرف دیگر هزینه های ازدواج و تشکیل و تداوم زندگی خانوادگی طبیعی رو به افزایش است. طبیعی است فرهنگ فردگرایانه آمریکاییان در کنار کاسته شدن از اهمیت دین و معنویت، جوانان را که طالب آزادی های بیشتر و تنوع لذت هستند در اثر این دو عامل فرهنگی و اقتصادی به سمت همزیستی های بدون ازدواج و عموماً ناپایدار سوق می دهد.

ج- بسیاری از زنان به دلیل اشتغال و کسب درآمد مکفی، علاقمندند که بدون محدودکردن آزادی خود به دلیل ازدواج، بتوانند مادر شوند. در واقع این گروه از زنان شاغل و فردگرا، جدا از اینکه ازدواج کنند یا نکنند، به مادری فکر می کنند و این دو مسأله را جدا از هم و بی ربط می دانند. ازدواج برای آنان نوعی تعهد اخلاقی و عاطفی میان آنان و مردی است که دوستش دارند، اما مادری نتیجه یک ارتباط جنسی با هر مردی است که بخواهند، چه با او ازدواج کرده باشند و چه نکرده باشند، زیرا گمان می کنند از عهده پرورش و تأمین مخارج فرزند خود بر می آیند (عهده داری آموزش و پرورش فرزندان توسط مراکز مختلف در جوامع مدرن مانند آمریکا، موجب تضعیف اهمیت خانواده در این زمینه شده و هر کس که میزانی از درآمد داشته باشد، می تواند فرزند خود را به آنها بسپارد). یکی از علل چنین نگاهی، افزایش آمار طلاق است. در واقع زنان آمریکایی گمان می کنند که حتی در صورت ازدواج نیز به احتمال زیاد پس از چند سال ترجیح خواهند داد که از همسر خود جدا شوند. لازم به ذکر است که دو سوم درخواست های طلاق در آمریکا، توسط زنان ثبت می شود.

5- بررسی علمی پیامدهای ناگوار پدیده فرزندان نامشروع

به یقین برخی از این فرزندان نامشروع در همزیستی های بدون ازدواج، اگر از پدر و مادری ثروتمند و دارای روابط پایدار برخوردار باشند و یا حتی اگر با وجود ترک این زندگی توسط یکی از پدر و مادر، پدر یا مادر باقی مانده از قوت و انگیزه بالایی برای حمایت از فرزند خود بهره مند باشد، آینده تحصیلی و شغلی بدی نخواهند داشت، کما اینکه فرزندانی که در خانواده های طبیعی رشد می کنند و از پدر و مادری برخوردار هستند که ازدواج کرده اند نیز ضرورتاً فرزندان موفقی نخواهند بود. اما کنون بحث ما بر سر احتمالات و مسائل فردی نیست، بلکه نتیجه کلان اجتماعی این وضعیت را در نسل آینده بررسی می کنیم.

الف- فقر، ضعف تحصیلی و شغلی و کمبودهای روحی: آمارها نشان می دهد فرزندانی که از داشتن پدر یا مادر بی بهره اند (یعنی اکثر نوزادان نامشروع) به ویژه آنانی که تنها یک مادر 19 ساله یا جوان تر دارند، بیش از همتایان خود دچار فقر (عدم موفقیت شغلی و کمبود درآمد)، ضعف تحصیلی و کمبودهای روحی می شوند. این سه مشکل از هم نشأت گرفته و همدیگر را تقویت می کنند.

همان طور که پیش تر گفتیم، بیشتران مادران فرزندان نامشروع، از تحصیلاتی در سطح دیپلم و کمتر از آن برخوردارند و همین عامل موجب بروز مشکلات مالی در زندگی آنها و ضعف تحصیلی فرزندان نامشروع شان می شود. 80% از فقر مستمر در آمریکا در خانه هایی مشاهده می شود که تک سرپرست هستند، یعنی احتمال فقر در زندگی اکثر فرزندان نامشروع، 4 برابر همسالان آنها در خانواده هایی است که از پدر و مادر رسمی برخوردارند.

مطالعات بلندمدت پژوهشگران دانشگاه های پرینستون و کلمبیا در 20 شهر مهم بر روی 5000 کودک که از مادران متأهل یا بدون شوهر متولد شده بودند نشان داد اکثریت قابل ملاحظه ای از فرزندان نامشروع، تا 5 سالگی شاهد ترک خانه توسط پدر (یا همان شریک جنسی مادر) بوده اند و مدت کمی با پدر خود در ارتباط بوده اند. این شکنندگی در زندگی فرزندان نامشروع و همزیستی مادر با یک مرد جدید، موجب مشکلات روحی، ناآرامی و ناسازگاری های فراوان شده و اثرات سوئی بر رشد شخصیت این کودکان گذاشته است.این مشکلات روحی به همراه فقر و ضعف تحصیلی، آمار بزهکاران را در میان فرزندان نامشروع بیشتر کرده است.

این شرایط ناگوار، همان هشداری است که سناتور دَنِیل پی. موی نیهان (Daniel Patrick Moynihan) در 1965 میلادی بدان اشاره کرده بود ولی در آن زمان لیبرال های جناح راست و طرفداران حقوق مدنی در آمریکا وی را متهم ساختند. امروزه نیز فعالان جناح چپ تنها دغدغه فقر این کودکان را دارند و به این گونه مسائل توجه نمی کنند. این گونه پاسخ ها مشکلی را حل نمی کند. به نظر می رسد به جای حل مشکل فقر این فرزندان یا ضعف تحصیلی آنان، باید با کمک به خانواده های طبیعی و ترویج آن، کمبودهای شخصیتی این گروه را حل کرد و از آنجایی که همزیستی های بدون ازدواج در حال گسترش است، بحران فرزندان نامشروع روز به روز در آمریکا گسترده تر خواهد شد.

ب- ادامه یافتن مشکلات در نسل آتی: فقر، تحصیلات پایین والدین و مشکلات روحی، موجب ضعف تحصیلی و جایگاه پایین اجتماعی و شغلی در فرزندان نامشروع می گردد و این مشکلات موجب می گردد خود فرزندان نامشروع نیز اقدام به ازدواج نکرده (و یا حتی نتوانند ازدواج کنند) و با همزیستی های ناپایدار، فرزندان نامشروع جدیدی تولید کنند و این مشکل، نسل در نسل ادامه یابد و روز به روز گسترده تر شود.

ج- شکاف اجتماعی: این وضعیت که تحصیلات اندک ( وجایگاه اجتماعی پایین و فقر) با عدم ازدواج در یک گروه اجتماعی پیوند خورده است و نسل در نسل ادامه می یابد، موجب می شود عملاً شکاف عمیقی در جامعه بوجود آید. در یک طرف این شکاف، خانواده هایی طبیعی با تحصیلات بالا و موفقیت های اجتماعی و شغلی و در سمت دیگر، نامشروع زادگانی با روابط جنسی ناپایدار، تحصیلات پایین و ضعف در پایگاه اجتماعی. عدم ریشه داری فرد در یک خانواده مستحکم، پیوند های وی را با جامعه سست می کند و همبستگی اجتماعی نیز تضعیف می شود. شکاف و گسستگی اجتماعی به نوبه خود مشکلات عمیق تری در حوزه های مختلف اجتماعی و سیاسی ایالات متحده ایجاد می کند. جبران این گسستگی اجتماعی نیازمند عزم جزم و برنامه بلندمدت است، آنچه در وضعیت بحرانی امروز آمریکا محال به نظر می رسد.

6- رئیس جمهوری متناسب با جامعه بحران زده آمریکا

زندگی مردان برجسته یک ملت، نمادی از زندگی بسیاری از آن ملت و نمودار دغدغه هایی است که آن مردان دنبال می کنند. مروری بر زندگی اوباما در 6 سال نخست زندگی وی، نشان می دهد رئیس جمهور آمریکا نیز دست کمی از آنچه در این گزارش بدان اشاره شد، ندارد. ابتدا مرور کوتاهی بر این 6 سال داریم و سپس به نکات قابل توجهی در مورد رئیس جمهور آمریکا اشاره می کنیم:

باراک حسین اوباما از مادری آمریکایی از اهالی کانزاس و پدری کنیایی از اهالی نیانزادر 4 آگوست 1961 میلادی در هانالولو واقع در هاوایی آمریکا به دنیا آمد. زمانی که وی به عنوان نامزد ریاست جمهوری آمریکا معرفی شد، بحث های فراوانی در مورد آمریکایی الأصل بودن وی مطرح شد که اطلاعات زیادی را در مورد خانواده وی و نحوه تولدش فاش کرد.

مادر رئیس جمهور فعلی آمریکا، آنا دونهام (Ann Dunham) اگر چه در کنزاس متولد شده بود، اما همراه با پدر و مادرش که در برنامه مسکن دولت فدرال پس از جنگ جهانی دوم صاحب خانه ای در هاوایی شده بودند، به این ایالت سفر کرد و در همان جا ساکن شده تحصیلات خود را شروع کرد.

پدر رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما (Barack Obama Sr.)پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاهش، با دریافت بورس تحصیلی در سن 23 سالگی برای گذراندن تحصیلات دانشگاهی عازم هاوایی شد و در دانشگاه مانوا (Manoa)، با دونهام آشنا شد و با وجود مخالفت هر دو خانواده،در 2 فوریه 1961 میلادی در شهر مااو (Maui) با وی ازدواج کرد و چند ماه بعد، دونهام 18 ساله، باراک اوباما را به دنیا آورد.

مادر اوباما یک ماه بعد جهت گذراندن چندین واحد درسی به دانشگاه واشنگتن رفت، در حالی که همسرش همچنان در هاوایی مشغول به تحصیل بود. اوباما و مادرش به تنهایی در کَپیتال هیل (Capital Hill) واقع در واشنگتنزندگی می کردند. در پاییز 1962 میلادی پدر اوباما پس از اخذ بورس تحصیلی به ماساچوست رفت تا تحصیلات تکمیلی خود را در هاروارد بگذراند. ژانویه 1963 میلادی، مادر اوباما به هاوایی برگشت و در ادامه تحصیلات، از کمک مالی پدر و مادر خود برای گذران زندگی استفاده می کرد.

مادر اوباما پس از اینکه فهمید همسرش پیش از عزیمت به هاوایی، همسری به نام کِزیا (Kezia) در نیانگ اوما کوگِلا در کنیا اختیار کرده بوده و دو فرزند دارد، در ژانویه 1964 میلادی درخواست طلاق کرد و پدر اوباما نیز پذیرفت، در حالی که اوباما فقط دو سال سن داشت. پدر اوباما یک سال بعد در 1965 میلادی به کنیا مراجعت کرد و بار دیگر در 1971 میلادی به هاوایی آمد و برای آخرین بار، فرزند خود را دید. وی در پی یک حادثه رانندگی در 1982 میلادی درگذشت. اوبامای دو ساله در خانه پدربزرگ ارتشی و مادربزرگ بانکدار خود، بزرگ شد.

دونهام پس از یک سال زندگی بدون شوهر در 1965 میلادی در مرکز روابط شرق و غرب (East-West Center)با لولو سوتورو (Lolo Soetoro) آشنا شد، مردی که یک سال بعد به زادگاهش در اندونزی برگشت. مادر اوباما پس از یک سال زندگی در غیاب شوهر، در اکتبر 1967 با فرزند 6 ساله اش پس از اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه هاوایی عازم جاکارتا شد و به همسر خود پیوست.

آنچه ما می خواهیم در مورد رئیس جمهور فعلی آمریکا بیان کنیم، در چند نکته خلاصه می شود:

الف- محروم بودن از یک زندگی پایدار و آرامش بخش: آنچه بیش از همه در این 6 سال جلب توجه می کند، تغییرات دائمی مکان زندگی و سرپرست خانه است. وی ابتدا در هاوایی، سپس مدتی واشنگتن، پس از آن دوباره در هاوایی و نهایتاً در جاکارتا ساکن شده است. پدر وی نیز از ابتدای تولد با وی نبوده، سپس از مادر وی جدا شده، و نهایتاً بعد از یک سال زندگی اوباما با پدربزرگ و مادر بزرگ، شوهر مادر جانشین وی شده است. این وضعیتی است که بسیاری از نوزادان و کودکان کنونی در ایالات متحده با آن مواجه اند.

ب- عدم وجود روابط عاطفی میان پدر و مادر وی: پدر اوباما بدون آگاه کردن آنا دونهام از ازدواج قبلی اش و زندگی کاملی که در کنیا دارد، با وی ازدواج می کند. پس از 6 ماه زندگی مشترک، به زندگی جداگانه تن می دهند و نهایتاً با یک شکست عاطفی به خاطر پنهان کاری پدر اوباما، آنا دونهام از وی جدا می شود. پدر اوباما نیز به کنیا برگشته و زندگی اصلی خود را سرپرستی می کند. این عدم ارتباط عاطفی میان پدر و مادر و عدم تعهد اخلاقی آنها نسبت به یکدیگر در بسیاری از خانه های آمریکا مشاهده می شود.

ج- زندگی با شوهر مادر: همان طور که در بخش بررسی علمی پیامدهای پدیده فرزندان نامشروع بیان کردیم، بیشتر این فرزندان با مردان جدیدی روبرو می شوند که پس از رفتن پدر اصلی آنها از زندگی مادر، به عنوان همزیست جدید مادر مطرح می شوند. حضور این افراد و نبود پدر اصلی آنها، اثرات سوئی بر شخصیت این کودکان گذاشته و در بسیاری از اوقات، موجب بروز ناآرامی ها و ناسازگاری هایی می شود.

نتیجه گیری

بحران مالی، ترویج روابط آزاد جنسی، تمایل جوانان برای همزیستی به جای ازدواج و تمایل زنان شاغل برای مادرشدن بدون ازدواج، نشان می دهد آمار فرزندان نامشروع از این هم فراتر خواهد رفت. حاکمانی مانند اوباما نیز که خود این گونه به دنیا آمده اند، طبیعی است که اساساً این وضعیت را بحران تلقی نکنند و در پی حل مشکل نباشند. برای دلسوزترین متفکران اثرگذار آمریکایی، نه تولد نامشروع این نوزادان، بلکه مشکلاتی که در آینده با آن رویرو خواهند بود (مانند فقر، ضعف تحصیلی و کمبود روحی) اهمیت دارد. آنچه ما در بررسی علمی پیامدهای این وضعیت ناگوار در ایالات متحده بیان کردیم، تنها یک بخش از ماجرا است. خانواده، شخصیت انسانی افراد را تغذیه می کند و نبود آن، جدا از تجزیه افراد و فروپاشی جامعه، انسانیت را در ایالات متحده تضعیف می کند. صرف رشد پدیده فرزندان نامشروع و اهمیت ندادن به آن، یک سقوط انسانی و اخلاقی است. وقتی جامعه ای از نامشروع زادگان تشکیل می شود، دیگر نه انسانی وجود دارد و نه جامعه ای. این همان بحران آخرالزمانی است که دیر یا زود، قلب ایالات متحده را از کار خواهد انداخت.



منابع:

http://blog.heritage.org/2012/02/24/family-fact-of-the-week-majority-of-births-to-women-under-30-are-to-single-moms/

http://socialcapitalreview.org/few-births-in-washington-outside-of-marri...

http://usatoday30.usatoday.com/news/opinion/editorials/2011-01-25-editorial25_ST_N.htm?csp=Dailybriefing

http://www.biography.com/people/barack-obama-12782369

http://www.census.gov/compendia/statab/2012/tables/12s0085.pdf

http://www.census.gov/compendia/statab/2012/tables/12s0086.pdf

http://www.census.gov/prod/2013pubs/acs-21.pdf

http://www.familyfacts.org/charts/205/four-in-10-children-are-born-to-un...

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920205000275

http://www.mouood.org/component/k2/itemlist/category/14-end-of-the-times-news.html?start=100

http://www.nbcnews.com/id/29754561/ns/health-womens_health/t/unwed-birth...

http://www.thenationalcam
مرجع : پژوهشکده مطالعا آمریکا
کد مطلب : ۴۹۶۲۰۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما