۰
شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۰۴

فروپاشی دومین پایگاه سعودی‌ها در منطقه

آیا رژیم سعودی در لبنان دچار تردید شده است؟
فروپاشی دومین پایگاه سعودی‌ها در منطقه
 با گذشت یک و نیم سال از بحران سیاسی موجود در لبنان، هیچ مؤلفه‌ای مبتنی بر روزنه‌های برون رفت از اوضاع کنونی در لبنان مشاهده نمی‌شود، گرچه بحران زباله ها و خیزش مردمی در ماههای اخیر، اندکی مسئولان سیاسی این کشور را به تحرک واداشت، اما با فروکش کردن اعتراضات مردمی دامنه فعالیت‌ها برای بهبود اوضاع سیاسی و رسیدن به تفاهم گروه‌های لبنانی برای حل مشکلات کنونی این کشور نیز فروکش کرد.

سؤال اساسی این است که کدام گروه‌ها در پشت پرده روند فرسایشی بن‌بست سیاسی موجود در لبنان قرار دارند، این در حالی است که تمامی جریان‌های ملی‌گرا و مستقل لبنانی اذعان دارند که ادامه این روند به ویژه در شرایط حساس کنونی در منطقه به نفع هیچ جریان داخلی نیست.
به نظر می‌رسد معادلات کنونی لبنان قربانی معامله‌ای منطقه‌ای شده که سرنخ‌های آن را باید از آغاز بحران امنیتی سوریه در سال 2011 و بسیج دولت های غربی- صهیونیستی به همراه مزدوران عرب منطقه ای برای براندازی دولت بشار اسد در این کشور جستجو کرد. عربستان و اربابان غربی آن تصور می کردند در مدت کوتاهی می تواند حکومت سوریه را سرنگون کند و به نفوذ سوریه در لبنان پایان داده و این کشور را تحت سلطه خود بگیرند، به زعم آن ها براندازی دولت سوریه می توانست حضور سیاسی جریان مقاومت را محدود کرده و به مشارکت آن ها در دولت لبنان پایان دهد، به همین علت برگزاری هر نوع انتخابات داخلی در لبنان را با براندازی دولت بشار اسد در سوریه مرتبط کردند. دقیقا به همین دلیل است که سعودی ها تاکنون مانع از انتخاب رئیس جمهور در لبنان شده اند، چرا که در شرایط کنونی مهم ترین چهره ای که اقبال بالایی برای تعیین به عنوان رئیس جمهور در لبنان دارد، میشل عون رئیس جریان آزاد ملی است که ارتباط نزدیکی با مقاومت و حزب الله لبنان دارد.

به این ترتیب گروه سیاسی وابسته به عربستان سعودی یعنی جریان 14 مارس و بویژه گروه المستقبل به ریاست سعد حریری مأموریت به شکست کشاندن تمامی تلاش ها برای برون رفت از بحران کنونی را بر عهده دارد. عربستان به کمک حریری و گروه زیر نظر وی یعنی جریان المستقبل لبنان را به بن بست کشانده است و اجازه انتخاب رییس جمهوری و برگزاری انتخابات آزاد مجلس را نمی دهد.
شاخص‌های ناتوانی ریاض در لبنان
با این وجود به نظر می‌رسد تغییر معادلات نظامی و سیاسی در سوریه بر قدرت ریاض بر کنترل عرصه سیاسی لبنان نیز تأثیرگذار بوده است. کشور کوچکی که از مدت‌ها پیش به عنوان یک صندوق پست برای انتقال مفاهیم سیاسی مورد نظر ریاض کارکرد داشت و دولت‌های اروپایی و سعودی از آن برای ارسال پیام‌های خود استفاده می‌کردند، امروزه به سد بلندی در برابر سیاست‌های مشترک صهیونیستی - وهابی تبدیل شده است . از همین منظر دقت نظر در اولویت‌های گذشته و حال عربستان سعودی می‌تواند در رسیدن به بسیاری از نتایج و مقایسه برخی واقعیت‌ها با یکدیگر مفید باشد. از این‌رو به نظر می‌رسد عربستان به زودی باید توقف ویژه‌ای در عرصه لبنان داشته باشد تا بتواند موقعیت جدید آن در منطقه را بشناسد.

عربستان به عنوان یکی از بازیگران اساسی منطقه از طریق سیاست‌های خود می‌تواند سرنوشت منطقه عربی را تعیین کند، اما این کشور که پیش از این نقش عمده‌ای در تحولات منطقه‌ای داشت، در برابر انتظاری نگران‌کننده و طولانی مدت قرار گرفته تا بتواند میزان قدرت خود برای حفظ این شاخص‌های تأثیرگذاری را ارزیابی کند. ریاض به این ترتیب باید بررسی کند که آیا این شاخص‌ها باقی مانده است یا نه؛ چرا که هر چیزی در اطراف این کشور به سرعت تغییر می‌کند و ریاض قادر به کنترل نوسانات دراماتیک تحولات منطقه نیست.

عربستان در جنگ خود در یمن غرق شده است ، جنگی که شش ماه از آغاز آن گذشته و وارد نیمه دوم سال اول خود شده است. جنگی که دشمنان ریاض در آن هنوز در برابر عربستان و متحدان عربش تسلیم نشده‌اند، این اولین شاخص‌های متغیرات مربوط به امنیت ملی عربستان است ، چرا که یمن بخشی جدایی‌ناپذیر از امنیت عربستان سعودی و یکی از مراکز نفوذ این کشور در طول دهه‌های گذشته به شمار می‌رفته است، اما الان دیگر این موقعیت را ندارد. از دیدگاه یک دیپلمات عرب، یمن حیاط‌ خلوت عربستان سعودی به شمار می‌رود و ریاض نمی‌تواند در حفظ سلطه و نفوذ خود در این کشور سستی نشان دهد، اما این اتفاق تاکنون رخ نداده است.

موضوع مهم دیگر تحولات موجود در عرصه امنیتی سوریه است. این تحولات از افزایش حضور نظامی و مستشاری ایران و حزب الله گرفته تا حمله هوایی روسیه به مواضع مخالفان دولت و تایید ضمنی راهکار سیاسی حل بحران سوریه از سوی غرب به شرط ابقای بشار اسد در قدرت، کابوس وحشتناکی در عربستان رقم زده است، کابوسی که نه تنها نفوذ منطقه ای این کشور را تهدید می کند، بلکه ممکن است دامنه اعتراضات و تغییرات گسترده ای را در عرصه داخلی آن رقم بزند.

در پرونده هسته‌ای ایران اتفاقاتی افتاده است که متوجه عرصه سیاسی و امنیتی عربستان سعودی است، علاوه بر اینکه تأثیرات عمده‌ای بر روحیه خاندان حاکم این کشور دارد. پذیرش ایران به ‌عنوان یک قدرت هسته‌ای از سوی غرب به معنی رهبری منطقه خلیج فارس از سوی ایران است ، این موضوع به صورت خودکار بر روند ورود ایران در پرونده مذاکرات یمن تأثیرگذار خواهد بود. در اینجا می‌توان دقت رویکرد تقسیم پرونده‌ها با ایرانی‌ها را دید، این چیزی است که عربستان سعودی هرگز آن را محاسبه نکرده بود.

این مسایل مستقیماً با عرصه داخلی عربستان سعودی مرتبط است، رژیم آل سعود قبل از آغاز خیزش‌های عربی با ثبات ملموسی به روند حیات خود ادامه می داد ، اما حمایت ناموفق آن از روند ناآرامی های منطقه، ریسک غیر قابل تحملی برای این کشور بود. به این ترتیب همچنان احتمال پیوستن عربستان به واقعیت جدید منطقه وجود دارد.

لبنان یکی از مهم‌ترین مراکز نفوذ عربستان به شمار می‌رفت ، اما به نظر می‌رسد این نفوذ نیز مانند گذشته وجود نداشته باشد. در لبنان نیز همه چیز تغییر کرده است. عربستان در اراضی خود با دو مشکل حساس و عمده مواجه شده که نشان دهنده نگرانی هایی است که در مناسبات ریاض با دوستانش چالش ملموسی را ایجاد کرده است. آیا عربستان امروز در لبنان دچار تردید نیست؟

این سؤالی است که در غرق شدن این کشور در تجارت مواد مخدر و آزادی‌های تبلیغاتی مطرح است. آن هم در شرایطی که در قبال بازداشت یک شاهزاده از نوادگان عبدالعزیز موسس خاندان سعودی به اتهام حمل مواد مخدر در لبنان هیچ واکنشی غیر از سکوت مطرح نشده و به نظر می‌رسد آل سعود که پیش از این تمام زیر و بم دولت لبنان را در اختیار داشت، در اعمال فشار بر این دولت جهت آزاد کردن یک شاهزاده نیز ناتوان است.

نکته جالب‌تر، نحوه تعامل سرویس‌های امنیتی لبنان با این شاهزاده سعودی از زمان بازداشت اوست. بر کسی پوشیده نیست که عربستان سعودی پیش‌تر از سرویس‌های امنیتی لبنان حمایت می‌کرد و از امتیازات گسترده‌ای در نزد دولت لبنان برخوردار بود، چرا که منصب اصلی اهل تسنن در لبنان را در اختیار خود داشت. اما بازداشت یک شاهزاده سعودی و انتشار خبر آن از طریق رسانه‌های جمعی، مانند آتشی در انبار خس و خاشاک بود، به این معنی که تحول گسترده‌ای را در تصمیم‌گیری لبنانی‌ها ایجاد کرد و ریاض این تحول را به خوبی درک کرد و فهمید.

عربستان با وجود بستن شبکه المیادین در ماهواره عرب ست از اعمال فشار بر مقامات لبنان در رابطه با مسدود شبکه المیادین در اراضی این کشور ناتوان است. سعودی ها به خوبی ابعاد جنگ تبلیغاتی به ویژه در لبنان را می‌شناسند. با توجه به اینکه لبنان یکی از مراکز جذب و تحریک افکار عمومی عربی به شمار می‌رود، این یک رسوایی بزرگ است. این در حالی است که میلیون‌ها دلار برای در دست گرفتن این رقابت هزینه کرده اند.

اسناد منتشر شده از سوی پایگاه ویکیلیکس نیز نشان می‌دهد که سفیر عربستان از برخی رسانه‌های لبنانی نگران است. بنابراین به نظر می‌رسد، عربستان دچار سردرگمی است، چرا که می بیند مقاومت بر خلاف اراده آن در ایجاد هویت لبنان به شریکی تبدیل شده که راه را بر تلاش‌های دیگر جهت تخریب معادله طلایی ارتش، ملت و مقاومت بسته است. این روند تأکید می‌کند که اراضی لبنان دیگر لقمه آسانی برای نفوذ و اعمال حاکمیت سعودی ها نخواهد بود و عربستان ناگزیر است این پیام را به خوبی مطالعه کرده و واقعیت‌های جدید را درک کند.
کد مطلب : ۵۰۲۶۶۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما