آنچه که در اندیشه های مقام معظم رهبری در رابطه با توحید مطرح میشود، مسئله ای فراتر از یک مفهوم انتزاعی و بدون مابه ازای عملی و اعتقادی و رفتاری است. توجه به بعد کلان توحید، به معنی سازماندهی ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بر اساس این مفهوم است و توحید در راس همهی امور قرار میگیرد و متفاوت است با هر عقیده و نظر دیگری.
در این تفکر، صرف اعتقاد به وحدانیت خدا، توحید تلقی نمیشود بلکه ابعاد عملی و فردی اعتقاد توحیدی، گستردهی اجتماعی خواهد داشت. اعتقاد و ایمان قلبی، تنها مورد قبول قرآن و اسلام نبوده بلکه ایمان حقیقی از نظر اسلام ایمانی است که توأم با رفتار و التزام عملی به احکام و مقررات دینی باشد و به همین جهت در آیات زیادی از قرآن، ایمان و عمل صالح مقرون به هم موجب رستگاری و سعادت معرفی شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی عقب افتادگی و انحطاط جامعه اسلامی بعد از پیامبر را محدود شدن خداپرستی و توحید به فرضیه و باوری ذهنی دانسته، می فرماید:
«باچنین نگرشی است که به درستی میتوان راز نفوذ و گسترش و اعتلای اسلام نخستین و عقبگرد و انحطاط و خصلت انفعالی اسلام دوره های بعد را شناخت. اسلام پیامبر(ص) توحید را مانند راهی جلوی پای مردم میگذاشت و اسلام دوره های بعد آن را چون نظریهای در محافل بحث و مجادله مطرح میساخت. آنجا سخن از بینش تازهای درباره جهان و تئوری تازهای برای حرکت و تلاش و زندگی بود و اینجا بحث از ریزه کاری های کلامی باب اوقات تفنن و فراغت. آنجا، توحید، استخوان بندی نظام موجود و محور همه روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به شمار می رفت.»[1]
به طور کلی نگاه توحیدی برای فرد و اجتماع، وظیفه و محور معین میکند و نمیتوان توحید را فردی دانست و از آن بروز اجتماعی نداشت. کسی که معتقد است همه چیز از خداست، پس نمیتواند چیزی غیر از خدا تعریف کند و سمت و سویی غیر از خدا بگیرد.
از این رو توحید در زندگی فردی نیز تاثیر اجتماعی دارد. یک فرد نمیتواند موحد باشد اما ولایت طاغوت را بپذیرد و نسبت به حرکت کلی جامعه بیتفاوت باشد. از این رو این تفکر به طور تمام قد مقابل ایدهی جدایی دین از سیاست میایستد و آن را مخالف تفکر توحیدی میداند. آیت الله خامنه ای در پیام خود به کنگره عظیم حج در سال 1368 میگویند:
«از بزرگترین مظاهر شرک در عصر حاضر، تفکیک دنیا از آخرت، و زندگی مادّی از عبادت، و دین از سیاست است... این، همان شرکی است که امروز مسلمانان باید با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهیر کنند. آنچه جای تأسف است، اینکه سالها غفلت مسلمین و مهجور ماندن قرآن سبب شد که دستهای تحریف بتوانند به نام دین، هر سخن باطلی را در اذهان جای داده و بدیهیترین اصل دین خدا را منکر شوند و شرک را جامهی توحید پوشانده و مضمون آیات قرآن را بیدغدغه انکار کنند، و در حالی که قرآن اقامهی قسط را هدف از ارسال رسل میداند؛ «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم النّاس بالقسط»[2]، و در حالی که با خطاب «کونوا قوّامین بالقسط شهداء للَّه»[3]،همهی مؤمنین را موظف به تلاش برای اقامهی قسطمیکند، و در حالی که آیات کریمهی قرآن، اعتماد به ستمگران را ممنوع میسازد و به پیروان خود میفرماید: «و لاترکنوا الی الّذین ظلموا فتمسّکم النّار»[4]، و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافی با ایمان میشمرد و میگوید: «الم تر الی الّذین یزعمون انّهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به»[5]، و کفر به طاغوت را در کنار ایمان به خدا قرار میدهد؛ «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروة الوثقی»[6]، و در حالی که نخستین شعار اسلام، توحید، یعنی نفی همهی قدرتهای مادّی و سیاسی و همهی بتهای بیجان و باجان بود، و در حالی که اولین اقدام پیامبر(ص) پس از هجرت، تشکیل حکومت و ادارهی سیاسی جامعه بود، و یا دلایل و شواهد فراوان دیگری که بر پیوند دین و سیاست حکم میکند، باز کسانی پیدا میشوند که بگویند دین از سیاست جداست، و کسانی هم پیدا شدند که این سخن ضداسلامی را از آنها بپذیرند.»
از این رو جهانبینی توحیدی جامعهساز است؛ جامعه ای که بستر رشد انسانی است و عملا چیزی به نام دین از سیاست در آن تفکیک نمیشود. این نگاه به توحید، با خود عقاید اساسی دینی را به همراه میآورد و برای زندگی فردی و اجتماعی انسان برنامه و چارچوب تعیین میکند.
تحقق دین و پیروزی حقیقی هر دینی به این است که یک جامعه ای را، یک عدهای از مردم را بتواند اداره کند. زندگی آنها را، حیات اجتماعی آنها را، اقتصاد آنها را، جنگ و صلح آنها را، روابط فردی آنها را، روابط آنها با بقیهی دنیا را این دین تنظیم کند.[7]
با این نگاه، آیت الله خامنه ای با استناد به آیهی 121 سوره انعام[8] (از ذبحی که نام خدا بر آن یاد نشده مخورید که عصیان است ، دیو نهادان به دوستان خود القا میکنند تا با شما مجادله کنند اگر اطاعتشان کنید مشرک خواهید بود) میفرمایند:
«در فرهنگ قرآن در مواردی بر اطاعت و دنبالهروی، نام عبادت نهاده شده و اطاعت کنندگان غیر خدا مشرک معرفی شدهاند. با این بیان عبادت خدا را ـ که روح و معنای توحید است ـ میتوان با تعبیر عبودیت و اطاعت انحصاری خدا معرفی کرد و عبودیت و اطاعت غیر خدا را شرک دانست؛ چه در فرمان های شخصی، چه در قوانین عمومی و چه در شکل و قواره نظام اجتماعی.»[9]
از این رو توحید به معنی نرمافزار اصلی زندگی، جهت گیریهای کلی انسان را معین میکند. به نوعی مسیر رودخانه را تعیین میکند تا جریان زندگی از کل تا جز و از فردی تا اجتماعی در آن قرار بگیرد.
جهان هستی در عین تفاوتها، در آفریننده مشترک است و تحت سلطه قوانین الهی است. بدون شک شناخت قوانین الهی، رکن اصلی برای فهم امور است. از سوی دیگر زندگی بشری به هم گره خورده است و مرزهای جغرافیایی یک امر مصنوعی هستند. با توجه به عدم پذیرش و به معنی دیگر آن، عدم اطاعت و عبادتِ غیر از خدا، در تفکر توحیدی، این مسئله در ابعاد مختلف زندگی خود را نشان میدهد.
بنابر اصل توحید، انسانها حق ندارند هیچکس و هیچ چیز، جز خدا را عبودیت و اطاعت کنند و همه تحکمات و تحمیلاتی که از طرف قدرت گونههای تاریخ بر بشریت رفته، غلط و برخلاف حق بوده است. این بیانکلی، بت ها، خدایان، خداوندگاران و تمایلات نفس سرکش را مدنظر دارد و در قرآن[10] از شریکان پنداری خدا - از جنس بشر و غیر آن – سخن گفته میشود و طرحی کلی از این رویه اصل توحید[11] را مینمایاند.
پس آنچه که مورد اطاعت قرار بگیرد به نوعی عبادت شده است و غیر خدا، لزوماً انسان و بت صامت نیست و میتوان این مسئله را هم مدنظر داشت که قوانین و اصول و نهادهای غیر الهی که «اطاعت» میشوند نیز خود یک بت و یک خداوندگارند. این مسئله ای است که سراسر بشر را در بر میگیرد و شایسته نیست جامعهی اسلامی در رفتار خود به ویژه در سیاست خارجی، جوانب توحیدی را رعایت نکند.
نگاه توحیدی در سیاست خارجی، منشا اثرات مختلف خواهد بود. عدمپذیرش قوانین، اوامر، نهادها، رژیمهای غیرالهی و... و از سوی دیگر عدم تعهد به قدرتهای غیرالهی از جمله اثرات مهم نگاه توحیدی است. جامعه اسلامی نمیتواند در مسیر و چارچوبی حرکت کند که منشا غیرالهی دارد و با اوامر الهی و فطری مخالف است.
نظم جهانیای که چارچوب و حرکت غیرالهی دارد و ساختار آن هدایتکننده به سوی بدیها باشد، منافی توحید است. نظام جهانی که مبتنی بر بیعدالتی و تبعیض ملتها، نژادپرستی، تروریسم و... باشد منافی اهداف الهی است و برای جامعه اسلامی قابل پذیرش نیست. البته مبارزه با این نظم جهانی غیرالهی نیز یک حرکت توحیدی است.
شکوفایی و سعادتمند شدن نوع بشر در تفکر توحیدی نهفته است. جامعه ای سعادتمند است که همبسته و در راه خدا باشد. جامعه بشری باید توحیدی عمل نماید. در سطح یک جامعه، در یک جغرافیای خاص و تحت یک حکومت، اگر حکومت محافظ تبعیض و بی عدالتی باشد، این جامعه به نابودی کشیده خواهد شد ولو اینکه بخشی از این جامعه در بالاترین سطوح زندگی باشند. حال اگر در سطح نظام بینالمللی، این نوع تبعیض وجود داشته باشد یعنی نظامی باشد که از منافع برخی قدرتها در برابر دولتها و کشورهای دیگر محافظ میکند، متعاقبا این نظام، در سطح بزرگتری ظلم میکند.
از این رو ظرفیت بشری و رفع بی عدالتی زمانی محقق میشود که نظام جهانی توحیدی باشد و پیش از رسیدن به این مطلوب، باید توحیدی ماند و در کنار عدم تبعیت از نظام غیر الهی، باید با آن مبارزه نیز کرد.
مهدی اسکندری
پی نوشت ها:
[1] آیت الله خامنه ای. روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا منتشر شده در کتاب دیدگاه توحیدی. اسفند1356
[2] سوره مبارکه الحدید آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ وَأَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِیَعلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ
ترجمه :
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
[3] سوره مبارکه النساء آیه 135
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کونوا قَوّامینَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَلَو عَلى أَنفُسِکُم أَوِ الوالِدَینِ وَالأَقرَبینَ إِن یَکُن غَنِیًّا أَو فَقیرًا فَاللَّهُ أَولى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الهَوى أَن تَعدِلوا وَإِن تَلووا أَو تُعرِضوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آوردهاید! کاملاً قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنیّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوی و هوس پیروی نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است.
[4] سوره مبارکه هود آیه 113
وَلا تَرکَنوا إِلَى الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکُمُ النّارُ وَما لَکُم مِن دونِ اللَّهِ مِن أَولِیاءَ ثُمَّ لا تُنصَرونَ
ترجمه :
و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید!
[5] سوره مبارکه النساء آیه 60
أَلَم تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزعُمونَ أَنَّهُم آمَنوا بِما أُنزِلَ إِلَیکَ وَما أُنزِلَ مِن قَبلِکَ یُریدونَ أَن یَتَحاکَموا إِلَى الطّاغوتِ وَقَد أُمِروا أَن یَکفُروا بِهِ وَیُریدُ الشَّیطانُ أَن یُضِلَّهُم ضَلالًا بَعیدًا
ترجمه :
آیا ندیدی کسانی را که گمان میکنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، ولی میخواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان میخواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهههای دور دستی بیفکند.
[6] سوره مبارکه البقرة آیه 256
لا إِکراهَ فِی الدّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَیُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقى لَا انفِصامَ لَها وَاللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ
ترجمه :
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
[7] خامنه ای، سیدعلی. عهدمشترک.تهران: موسسهی ایمان جهادی.1394.ص89
[8] وَ لا تَأْکلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌوَ إِنَّ الشیَطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیَائهِمْ لِیُجَدِلُوکُمْوَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لمَُشرِکُونَ(121)
[9] بخش دهم کتاب طرح کلی اندیشهاسلامی در قرآن مجموعه دروس رهبرمعظم انقلاب. آدرس:
http://www.ghadeer.org/Book/729/114532
[10] 28وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکائُکُمْ فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیّانا تَعْبُدُونَ
29فَکَفى بِاللّهِ شَهیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلینَ
30هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْس ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ
ترجمه:
28 ـ (به خاطر بیاورید) روزى را که همه آنها را جمع مى کنیم، سپس به مشرکان مى گوئیم: «شما و معبودهایتان در جاى خودتان باشید (تا به حسابتان رسیدگى شود)»! سپس آنها را از هم جدا مى سازیم. و معبودهایشان (به آنها) مى گویند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمى کردید»!
29 ـ (آنها در پاسخ مى گویند) همین بس که خدا میان ما و شما گواه باشد، اگر ما از عبادت شما غافل بودیم!
30 ـ در آن جا، هر کس عملى را که قبلاً انجام داده است، مى آزماید. و همگى به سوى «اللّه» ـ مولا و سرپرست حقیقى خود ـ بازگردانده مى شوند; و چیزهائى را که به دروغ همتاى خدا قرار داده بودند، گم و نابود مى شوند!
[11] بخش دهم کتاب طرح کلی اندیشهاسلامی در قرآن مجموعه دروس رهبرمعظم انقلاب. آدرس:
http://www.ghadeer.org/Book/729/114532
اندیشکده تبیین
انتهای متن/