۰
چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۲۸

آیا اقدام نظامی آمریکا علیه ایران ممکن است؟ بررسی هشت دلیل

آیا اقدام نظامی آمریکا علیه ایران ممکن است؟ بررسی هشت دلیل
روابط تهران و واشنگتن پس از انقلاب اسلامی بسیار پر فراز و نشیب بوده است. در این میان یک موضوع در این تقابل همیشگی همواره برجسته بوده و آن تهدیدات نظامی مستمر آمریکا علیه ایران است. این تهدیدات شفاهی بطور کلی در تمام دوران روسای جمهور آمریکا از رونالد ریگان به عنوان چهلمین رئیس کاخ سفید در سال 1980 تا دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ادامه داشته است، اما هیچ‌گاه از مرز زبان‌ها فراتر نرفته است.

ترامپ حتی پیش از آن که بتواند به کاخ سفید راه یابد بارها و طی دفعات متعدد، تهران را به اقدام نظامی تهدید کرده بود. از جمله زمانی که هنوز به عنوان نامزد نهایی جمهوری‌خواهان معرفی نشده بود، یعنی حدود یکسال پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امریکا در برنامه ی (میت د پرس) در شبکه تلویزیونی (ان بی سی) در شهر دس موینس در ایالت آیوا، در پاسخ به این پرسش که آیا به ایران حمله نظامی خواهد کرد، از دو ژنرال جنگ جهانی دوم نام برد و گفت این دو به جای حرف زدن عمل کردند. ترامپ به برجام اشاره کرد و آن را توافقنامه ای وحشتناک توصیف کرد و در پاسخ به این پرسش که چه توافقی می تواند وجود داشته باشد که به ایران پول ندهد، مدعی شد: "من به صراحت به ایرانی ها می گفتم که ما هرگز پول شما را به شما باز نخواهیم گرداند. ما هرگز یکصد و پنجاه میلیارد دلار را به شما باز نخواهیم گرداند و شما هرگز این پول را دریافت نخواهید کرد و هر کار عملی که بتوانم حتی بصورت نظامی علیه ایران انجام خواهم داد." این تهدیدات زبانی پس از بدست گیری قدرت در واشنگتن توسط ترامپ همچنان ادامه داشت و رئیس جمهور جدید آمریکا در واکنش به برنامه‌های دفاع موشکی ایران مدعی شد که همه گزینه ها علیه ایران همچنان روی میز است و هنوز هیچ گزینه ای حذف نشده است. این واکنش ترامپ در پاسخ به خبرنگاران درباره اینکه آیا گزینه نظامی علیه ایران مطرح است، عنوان شد و نشان داد دولت آمریکا در زمان ترامپ همچنان تهدید تکراری و شفاهی خود را درباره اقدام نظامی علیه ایران ادامه می‌دهد.

با وجود این شرایط و تداوم چند دهه تهدیدات مکرر واشنگتن برای اقدام نظامی علیه ایران، آیا می‌توان در حال حاضر رویارویی و تقابل نظامی ایالات متحده علیه ایران را شاهد بود؟ در واقع آیا تهدیدات لفظی و زبانی رهبران کاخ سفید علیه ایران در جهان واقع قابل اجرا و عملی خواهد بود؟ با توجه به 9 دلیل می‌توان هرگونه عملیاتی شدن و انجام تهدیدات نظامی کاخ سفید علیه ایران را مردود و در واقع غیرمحتمل ارزیابی کرد.

1- ناممکن بودن اجماع جهانی برای حمله به ایران


واشنگتن جهت اقدام نظامی خود علیه ایران نیازمند کسب حداقلی از اجماع جهانی پیرامون این مسئله است، حال آن که حتی در مسئله لغو توافقنامه هسته‌ای ایران و 5+1 که هدف مطلوب ترامپ است، هیچ‌گونه همراهی و حمایت از جانب نزدیک‌ترین متحدان آمریکا حتی در اروپای غربی وجود ندارد. ساز مخالف اروپای غربی جهت لغو توافق‌نامه مشترک هسته‌ای با ایران به طور قابل توجهی به معنای مخالفت صریح نزدیک‌ترین متحدان واشنگتن برای هرگونه اقدام نظامی علیه ایران است.

2- عدم توانایی ارتش آمریکا برای آغاز جنگ جدید

در حال حاضر ارتش امریکا علاوه بر عراق و افغانستان، در حمایت از ائتلاف سعودی در یمن و حمایت از برخی گروه‌های ضد دولتی در سوریه حضور فعالی دارد. با این حال در هیچ‌کدام از این کشورها، آمریکا نتوانسته اهداف مطلوب خود را دنبال کند. در افغانستان پس از گذشت بیش از 15 سال، دولت در ضعیف‌ترین وضعیت خود به سر می‌برد و نزدیک به نیمی از کشور بطور غیررسمی تحت کنترل شورشیان طالبان است. در عراق، داعش امنیت را به چالش کشانده است و هیچ نشانه‌ای از توسعه اقتصادی و اجتماعی مورد انتظار پس از سقوط صدام نیست. در شرایط چالش امنیتی و سیاسی در عراق و افغانستان و با وجود وضعیت نامطلوب سوریه و یمن برای آمریکایی ها، لشکرکشی جدید ارتش این کشور به دیگر حوزه‌ها در عمل به معنای شکست همزمان در همه جبهه‌ها بدلیل گسترش حوزه‌های درگیری قبلی خواهد بود. در همین ارتباط براساس بررسي مؤسسه بروكينز درخصوص نيروي لازم براي حمله به ايران، امريكا براي يك حمله موفق زميني به ايران نياز به 800 هزار نيروي نظامي دارد كه حتي در حالت بسيج عمومي اين كشور نيز از توان نظامي آن خارج است.


3- ناتوانی اقتصاد آمریکا در تأمین منابع جنگ جدید


از نظر تامین منابع اقتصادی برای درگیری نظامی جدید نیز ایالات متحده با چالش جدی روبروست. بنابر آمار دانشگاه «براون» تخمین می زند واشنگتن از ١١سپتامبر ٢٠٠١١ به این سو حدود پنج تریلیون دلار در جنگ هایی که به بهانه مبارزه با تروریسم راه انداخته، هدر داده است. در سال 2013 نیز دانشگاه هاروارد در گزارشی هزینه جنگ آمریکا در عراق و افغانستان را شش تریلیون دلار برآورد کرد . اگرچه گزارش دانشگاه براون تلاش نمی کند تاثیر گسترده تر جنگ بر اقتصاد و استانداردهای زندگی توده وسیع کارگران آمریکایی را برآورد کند، اما گزارش دانشگاه هاروارد، بصورت محافظه کارانه تخمین زده بود جنگ عراق و افغانستان برای هر خانواده آمریکایی حدود ٧۵ هزار دلار هزینه داشته است. همچنین این موضوع را می‌بایست در نظر گرفت که هزینه هرگونه تقابل نظامی علیه ایران با توجه به موقعیت غیرقابل قیاس جمهوری اسلامی ایران به نسبت عراق و افغانستان، هزینه چندبرابری را به نسبت نبرد‌های گذشته علیه اقتصاد ایالات متحده تحمیل خواهد کرد.

4- عدم اجماع و انسجام داخلی جامعه آمریکا برای جنگ علیه ایران


هرگونه اقدام نظامی آمریکا علیه ایران نه تنها فاقد اجماع جهانی و با مخالفت گسترده دولت‌های غربی حامی واشنگتن روبرو خواهد شد، بلکه حتی در داخل آمریکا نیز در میان سیاستمداران آمریکایی اختلاف نظرهای عمیقی حول این موضوع وجو دارد. بخش قابل توجهی از دموکرات‌های آمریکایی فشار بر ایران را با هدف کاهش هرینه‌های احتمالی تنها در قالب تحریم و محاصره اقتصادی دنبال می‌کنند و بخش دیگر از جمهوری‌خواهان نیز بدلیل افزایش هزینه‌های مالی عملیات نظامی علیه ایران، فشارهای ضدایرانی خود را از مسیر ایجاد بلوک‌ها و ائتلاف‌های بین‌المللی ضدایران دنبال می‌کنند. علاوه براین فضای ضدجنگ علیه ایران تنها محدود به نخبگان و رهبران سیاسی این کشور نیست، بلکه افکارعمومی این کشور نیز متاثر از حضور بخش قابل توجهی از چهره‌های علمی و اقتصادی ایرانی-آمریکایی به شدت هرگونه اقدام نظامی و جنگ علیه ایران را محکوم و با آن مخالفت می‌کنند.

در سال 2012 در دوران باراک اوباما همزمان با اعمال دور جدیدی از تحریم‌های ضدایرانی شورای امنیت و فضاسازی احتمال اقدام نظامی علیه ایران در رسانه‌های غربی، در میدان تایمز نیویورک حدود صدها نفر گرد آمدند و سپس به سمت دفتر نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد و کنسولگری اسرائیل راهپیمایی کردند. بر روی پارچه‌نوشته‌هایی که شرکت‌کنندگان در تظاهرات حمل می‌کردند، از جمله نوشته شده بود: «جنگ نه، تحریم نه، دخالت نه، ترور نه.» علاوه بر نیویورک، حدود ۸۰ شهر دیگر در آمریکا و کانادا شاهد تظاهرات اعتراضی علیه جنگ احتمالی علیه ایران بودند. به گفته سازمان‌دهندگان، این تظاهرات از جمله در شهرهای بزرگ دیگری چون بوستون، شیکاگو، فیلادلفیا، سان فرانسیسکو و واشنگتن نیز برپا شد. همچنین در کانادا تظاهرات مشابهی در کالگاری و ونکوور برگزار شد. در آن زمان در لس آنجلس فعالان ضد جنگ به عنوان بخشی از حرکت اعتراضیی خود روپوش‌های نارنجی‌رنگ و سرپوش‌های سیاه‌رنگ پوشیده بودند که یادآور زندانیان گوانتانامو بود. حتی علاوه بر آمریکا اعلام شد که قرار است در بریتانیا، ایرلند و هند نیز تظاهرات ضد جنگ احتمالی علیه ایران برگزار شود. همزمان نیز حدود ۶۰ گروه مدافع صلح و حقوق بشر، مردم آمریکا و کانادا را به شرکت در تظاهرات فراخوانده بودند. اطلاعیه مشترک این گروه‌ها که عنوان آن "روز حرکت مردمی: ۴ فوریه ۲۰۱۲" بود، علاوه بر انتشار در سایت‌های اینترنتی، در روز تظاهرات در میان مردم پخش شد. در این اطلاعیه از جمله آمده بود: «جنگ علیه ایران مدتی است به شکل‌های گوناگون شروع شده است.» این اطلاعیه به عنوان مثال از «کشتنن دانشمندان اتمی ایران بر اثر بمب‌گذاری» نام می‌برد. فعالان ضد جنگ در اطلاعیه خود به تلاشی که برای تاثیر بر افکار عمومی صورت می‌گیرد تا به نام "امنیت ملی" دخالتی نظامی علیه ایران را توجیه کنند، انتقاد کردند. آنان رسانه‌ها و سیاستمدارانی را نکوهش کردند که با "داستان‌های ساختگی" مدعی در دست داشتن شواهدی دال بر خواست ایران برای تولید سلاح اتمی هستند. آنان پس از اشاره به دو مورد عراق و افغانستان و خسارت‌های جانی و مالی در این دو کشور، می‌نویسند، نمی‌خواهند بگذارند که کشوری دیگر در خاورمیانه وارد جنگ شود.

5- عدم محاسبه و مقابله با پاسخ‌های متقابل ایران


از طرف دیگر نتایج اقدام نظامی ضدایران توسط آمریکا نیز می‌بایست در نظر گرفت. برخلاف افغانستان و عراق که در زمان تجاوز نظامی آمریکا در سال 2001 و 2003 فاقد دولت کارآمد و در واقع با دولتی از درون ورشکسته مواجه بودند، ماهیت دولت و حکومت در ایران بسیار متفاوت است. جایگاه منطقه‌ای ایران، جایگاهی تثبیت شده و غیرقابل انکار است. بسیاری از انتقادات ضدایرانی متوجه گسترش ضریب نفوذ و تثبیت موقعیت منطقه‌ای و گاه حتی فرامنطقه جمهوری اسلامی ایران است. بیشترین واکنش‌های ضدایرانی برخی کشورهای عربی نزدیک به غرب در منطقه بدلیل گسترش دامنه قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و کشوری با این موقعیت بسیار متفاوت از وضعیت افغانستان در زمان طالبان یا عراق در اواخر رژیم صدام است. براین اساس برخلاف انفعال و عدم اقدام موثر حکومت‌های کابل و بغداد در زمان تجاوز آمریکا، پاسخ‌های ایران در صورت وقوع تجاوز واشنگتن بسیار متفاوت و غیرقابل محاسبه خواهد بود.

6- مغایرت رویکرد «درون‌ گرایی» ترامپ با جنگ


در عین حال یک موضوع دیگر در ارتباط با اقدام نظامی ضدایرانی در دولت ترامپ قابل توجه است که این مسئله بطور کامل در مغایرت با اهداف درو‌ن‌گرایانه و کاهش هزینه‌های سیاست خارجی آمریکاست که در شعارهای انتخاباتی ترامپ بارها مورد تاکید قرار گرفت. ترامپ بارها رهبران پیشین امریکا را بدلیل راه اندازی جنگ در افغانستان و عراق مورد سرزنش قرار داده بود و در حال حاضر هرگونه اقدام نظامی جدید و در واقع آغاز جنگ جدید به معنای نقض شعارها و وعده‌های پیشین ترامپ است.


7- گسترده شدن دامنه جنگ به سراسر منطقه


اگر پاسخ‌های احتمالی ایران به تجاوز و اقدام نظامی امریکا علیه تهران غیرقابل پیش بینی است، اما بیشتر کارشناسان در یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن این که هرگونه اقدام نظامی آمریکا علیه ایران محدود به مرزهای داخلی ایران نخواهد بود و بصورت قابل پیش بینی شده‌ای جنگ تمام عیار را به تمام منطقه خواهد کشاند. یک گزارش موسسه بروکینگز بر اساس برنامه مانوري كه درخصوص حمله نظامي به ايران توسط فرماندهي نظامي امريكا در منطقه آسياي مركزي به نام سنتكام انجام شد می‌گوید که تلفات يك حمله احتمالي علیه ایران و هزينه‌هاي آن به شدت بالاتر از تجربيات قبلي امريكايي‌ها خواهد بود. بر پايه اين گزارش، ايران در اين جنگ موفق به غرق كردن يك ناو جنگي امريكا در خليج‌‌فارس و كشتن 200 نفر از خدمه آن مي‌شود. بر اساس اين گزارش شبيه‌سازي شده، این جنگ تبديل به يك جنگ بزرگ منطقه‌اي خواهد شد كه همين موضوع‌ نشان‌دهنده آن است كه حمله به ايران منجر به نتايج غيرقابل كنترل مي‌شود و تمام كشورهاي خاورميانه را در اين جنگ بزرگ درگير مي‌كند. همچنين در ادامه اين گزارش اين گونه نتيجه‌گيري شده است كه حمله به تأسيسات هسته‌اي ايران، اين كشور را تحريك خواهد كرد، تا راهبردی‌ترین متحدان منطقه‌ای آمریکا بویژه اسرائیل را طی چند ساعت هدف موشک‌باران گسترده قرار دهد.

8- تأثیر عمیق جنگ بر ساختار نظام بین‌الملل


این موضوع را نیز نمی‌توان نادیده گرفت که ساخت نظام‌ بین‌الملل در صورت حمله نظامی آمریکا به ایران بطور کلی دچار دگرگونی ماهیتی خواهد شد. هم بدلیل هزینه‌های سرسام‌آور مالی و سیاسی برای ایالات متحده و هم از نظر نوع رویکردها و جهت‌گیری سایر بازیگران نظام بی‌الملل در مقابل این اقدام نظامی، لذا از یک طرف هم موقعیت و نقش بازیگری آمریکا در ساخت نظام جهانی دچار تغییر خواهد شد و هم شاهد شکست برخی ائتلاف‌های امنیتی قدیمی و شکل‌گیری ائتلاف‌های جدید خواهیم بود. زمان‌بر بودن هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، به شکل‌گیری بلوک‌ها و قطب‌های جدید منطقه‌ای و جهانی منجر خواهد شد و ساختار نظام بین‌الملل را به دوران پساآمریکایی خواهد کشاند. دوره‌ای که ممکن است به انشقاق در برخی ائتلاف‌های سنتی غرب و شکل‌گیری ائتلاف رقبای سنتی آمریکا مانند روسیه و چین همراه با برخی متحدان قدیمی واشنگتن در اروپای غربی بیانجامد. اندیشکده «جیمزتاون»، در مقاله‌ای به قلم «پاول فلگنهاور» ضمن اعلام تصمیم ارتش روسیه بر واکنش نظامی در صورت حمله آمریکا به ایران می‌گوید که آغاز ورود مستقیم ارتش روسیه به معنای جنگ مستقیم مسکو و واشنگتن خواهد بود که نتیجه‌ای برای آن متصور نیست. جنگی که در صورت وقوع به معنای پایان نظم جهانی دو قرن گذشته و شکل‌گیری نظمی پساغربی و پسالیبرالیسم خواهد بود.
مرجع : الوقت
کد مطلب : ۶۱۴۰۰۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما