هیلاری کلینتون وزیرخارجه وقت دولت ایالات متحده آمریکا در ششم جولای ۲۰۱۲ در نشست کشورهای مخالف نظام سوریه که تحت عنوان «دوستان سوریه» در پاریس برگزار میشد، از کشورهای حاضر در نشست خواست تا روسیه و چین را متقاعد کنند که از مواضع مشروع مردم سوریه حمایت کنند. کلینتون تاکیده کرده بود که چین و روسیه در حال حاضر به واسطه حمایت از بشار اسد ، هزینهای نمیپردازند اما جهان باید به آنها نشان دهد که باید بهای این حمایتها را بپردازند. بعدها البته سیب سیاست آنقدر چرخید که آمریکا در مقابل جبههی ایران، سوریه و روسیه قرار گرفت. روسیه نه تنها دست از حمایت از دولت بشار اسد نکشید که در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵ به صورت آشکار و رسمی وارد معادلات میدانی سوریه نیز شد. اما نکته قابل توجهتر این بود که دولت آمریکا با وجود برخی انتقادات اما این حضور نظامی را پذیرفت. از آن زمان به بعد تا اواخر دولت اوباما و روزهای انتقال قدرت به ترامپ، تقریبا تمامی آتشبسهای موقتی که در سوریه حکمفرما میشد، خروجی نشستهای متعدد روسیه و آمریکا بود. این یعنی واشنگتن حضور مسکو و همسویی راهبردی او با تهران را در معادلات سوریه پذیرفته بود و در پی مدیریت روابط خود با چنین روسیهای بود.
نشانهی آشکاری در دست نیست که از تلاش دولت اوباما از سال ۲۰۱۵ به بعد برای دورسازی روسیه از ایران در معادلات سوریه حکایت کند. آمریکای اوباما از قضا برای مدیریت ایران، از همسویی راهبردی مسکو با تهران هم بهره میبرد. اما حالا این شرایط تغییر کرده است.
روسهای اهل بازی هستند و بازی در سوریه به نقاط حساس رسیده است. طرف مقابل بازی اما در پی برهم زدن و آشفتهسازی تیم روبروست
مقامات آمریکایی به صورت جدی به گزینه دورسازی ایران و روسیه از یکدیگر فکر کرده و یا میکنند
چندی قبل روزنامه وال استریت ژورنال در مطلبی نوشت که دولت رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ به دنبال فرصت ها و امکاناتی است تا در همکاری نظامی روسیه و ایران مداخله کند. این روزنامه به نقل از منبع خود در کاخ سفید نوشت: «یک نقطهی ضعف وجود دارد که میتوان از این طریق به روابط روسیه و ایران ضربه زد و ما آمادهایم که این گزینه را بررسی کنیم.» و حالا رکس تیلرسون وزیر خارجهی کنونی آمریکا پس از نشست گروه ۷ و پیش از سفر به روسیه گفته است: «روسیه باید بین ائتلاف با آمریکا و متحدانش و ائتلاف با بشار اسد، ایران و حزبالله، یکی را انتخاب کند.» خطونشانی که تیلرسون برای روسیه کشیده است، تقریبا مشابه همان خطونشانی است که کلینتون در سال ۲۰۱۲ برای روسیه کشیده بود و از ضرورت افزایش هزینههای روسیه در صورت حمایت از اسد گفته بود.
به نظر میرسد مقامات آمریکایی به صورت جدی به گزینه دورسازی ایران و روسیه از یکدیگر فکر کرده و یا میکنند. اکنون کسی در آمریکا رئیس جمهور است که آشکارا معتقد است باید روابط واشنگتن و مسکو را دوباره و بهگونهای دیگر تنظیم کند. ترامپ در ماجرای منطقهی امن توانست بدون هماهنگی با روسیه، او را همسو با نظر خود سازد. وقتی ترامپ با پادشاه عربستان تلفنی گفتگو کرد و از موافقتش با طرح منطقه امن در بخشی از شمال سوریه سخن گفت، ابتدا روسیه منتقدانه گفت که در این خصوص با مسکو هماهنگی بهعمل نیامده اما چند روز بعدتر، روسیه به صورت رسمی اعلام کرد که در حال گفتگو با دمشق بر سر منطقه امن است. ترامپ میکوشد تا نظر روسیه را در خصوص همکاری راهبردی با ایران در سوریه تغییر دهد و بر همین اساس، در پی تغییر معادلات و برجستهسازی پرونده سوریه است. به نظر حمله موشکی به پایگاه الشعیرات، بخشی از این معادلهسازی جدید است.
واقعیت این است که هرچقدر به پردههای پایانی بحران سوریه نزدیک شویم، تعاملات سیاسی ضروریتر و تعیینکنندهتر خواهد شد. در چنین شرایطی، برخی اختلافنظرات ایران و روسیه نیز در صورت عدم مدیریت، میتواند امکان بهرهبرداری آمریکا را فراهم سازد تا هدف دورسازی مسکو و تهران محقق شود.
روسهای اهل بازی هستند و بازی در سوریه به نقاط حساس رسیده است. طرف مقابل بازی اما در پی برهم زدن و آشفتهسازی تیم روبروست. در چنین شرایطی، رصد و بررسی مداوم سیاست خارجی روسیه و تلاش برای فهم سناریوهای مختلفی که در پیشروی روسیه قرار دارد و همچنین فهم سیاست روسی آمریکا، ضرورتی غیرقابل انکار است.