۰
سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۴۰

پوتین و واقعیت گرایی روسی

پوتین و واقعیت گرایی روسی
واقع گرایی ژئو اکونومیک یا واقع‌گرایی روسی عنوان دکترین ولادیمیر پوتین بعد از رسیدن به قدرت در سال 2000 بود. سه اصل کلیدی در دکترین واقع‌گرایی روسی تاکید بر مولفه‌های رشد اقتصادی، انزواگرایی سازنده و سیاست خارجی فعال و مثبت است. از جمله کلیدی ترین موضوعات که در سیاست خارجی روسیه از دوران ریاست جمهوری پوتین تا کنون دنبال شده است، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. حفظ نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک در «خارج نزدیک»؛

۲. حفظ بقایا و نشانه های باقی مانده ی دوران ابرقدرتی؛ با اهمیت دادن به تداوم برتری هسته ای و ایفای نقش به عنوان یکی از پنج قدرت عضو شورای امنیت؛

۳. علاقه مندی جهت تقویت روابط با کشورهای کلیدی اروپا و بهره بردای از شکاف های موجود در روابط اروپا و آمریکا؛

۴. توسعه ی روابط تجاری و دیپلماتیک با چین که شدیدا یادآور سیاست های آمریکا در قبال چین در دوران جنگ سرد است؛

۵. تغیر شکل دادن محیط فعلی بین المللی، در راستای تضعیف نفوذ ژئوپلتیکی آمریکا و تبدیل آن به سیستم جهانی با چند قطب.

پوتین پس از روی کار آمدن، علت اصلی ناکامی در سیاست خارجی را مراکز متعدد تصمیم گیری در سیاست خارجی می دانست، بنابر این وی با ایجاد تمرکز در ساختارهای حکومتی موفق شد قدرت متمرکزی را در روسیه به وجود بیاورد، مضاف بر آنکه وی به محور اقتصادی روسیه که صادرات گاز بود توجه ویژه کرد و به موازات تاکید بر عامل نظامی، رویکرد اقتصادی را نیز مدنظر قرار داد .

در دکترین ولادیمیر پوتین، گسترش ناتو به شرق و لغو پیمان ضد موشک بالستیک (ABM) توسط آمریکا دو مقوله ی مهمی بودند که روسیه را ناگزیر کرد به جای آنکه توسعه امنیت ملی روسیه را از طریق مشارکت در امنیت بین المللی دنبال کند، به صورت فردی در پی تامین منافع و امنیت ملی خود برآید. از این رو وی دکترین نظامی جدید روسیه را در ۲۱ آوریل ۲۰۰۰ منتشر کرد. در این دکترین که صرفاً جنبه تدافعی داشت، روسیه پذیرفت که با تهدیدات جدی مواجه شده و باید در مقابل این تهدیدات ایستادگی کند. بر این اساس اتکاء به ایده همکاری با غرب دیگر نمی توانست مشکل امنیت ملی روسیه را حل نماید.

در این دکترین، تهدیدات امنیت ملی روسیه در سه شکل تهدیدات اصلی امنیت نظامی، تهدیدات خارجی اساسی و تهدیدات اساسی داخلی مورد توجه قرار گرفتند. بر این اساس علیرغم آنکه روسیه با تهدید صریحی در امنیت ملی خود مواجه نمی باشد، اما مجموعه ای از تهدیدات خارجی و داخلی وجود دارند که امنیت ملی روسیه را به مخاطره می اندازند. از جمله ی این تهدیدات می توان به ادعاهای ارضی علیه فدراسیون روسیه، نادیده گرفتن (یا نقض) منافع روسیه در حل مسائل امنیتی بین المللی، مخالفت با تقویت روسیه به عنوان یکی از مراکز با نفوذ جهان چندقطبی، منازعات مسلحانه و درگیری های موجود در نزدیکی مرزهای روسیه و متحدان آن، ایجاد گروه ها و تشکیلات جدید در نیروهای نظامی برای برهم زدن توازن موجود بین نیروهای نظامی روسیه و متحدان آن در مقابل نیروهای نظامی خارجی، ایجاد بلوک ها و اتحادیه های نظامی علیه امنیت نظامی روسیه و متحدان آن و ... اشاره کرد.

براساس رویکرد جدید روس ها، شعار حاکم بر سیاست خارجی روسیه، جلوگیری از گسترش ناتو به شرق است ( شعار اوراسیا گرایی). همچنانکه در این دوره روسیه در موضوع عراق و کوزوو و یا اخیرا در بحران سوریه با امریکا موضع متفاوتی را ارائه کرد. در واقع پوتین با در پیش گرفتن این رویکرد جدید در جست و جوی یك ژئوپلتیك چند قطبی است كه براساس آن، روسیه جایگاه واقعی خودش را در كنار آمریكا و دیگر قدرت های بزرگ بیابد و سیاست خارجی این کشور در خدمت روسیه به عنوان یك قدرت بزرگ باشد. بنابراین دكترین او، تلاش برای ایجاد توازن قدرت در جهان و حفظ روسیه به عنوان یك قدرت بزرگ و یا حداقل قدرت دوم بود. برای رسیدن به این هدف نیز، پوتین تلاش کرد كه مسكو در سیاست خارجی خود تجدید نظر نموده و ضمن برقراری كنترل دوباره بر جمهوریهای تازه استقلال یافته، روابط مستحكم تری با كشورهای مخالف سیاست های دولت آمریكا نظیر چین، هند و ایران و سوریه برای جلوگیری از نفوذ غرب در منطقه، ایجاد نماید، همچنانکه در طی این سال ها می توان پیگیری این سیاست ها از سوی کرملین را به وضوح مشاهده کرد.
مرجع : الوقت
کد مطلب : ۶۳۷۲۲۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما