۰
سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۳:۴۹

عوامل برون زای بیداری اسلامی از نگاه آیت الله خامنه ای

عوامل برون زای بیداری اسلامی از نگاه آیت الله خامنه ای
عوامل برون زای بیداری اسلامی:
 
1= انقلاب اسلامی ایران

بدون اغراق تقریبا هیچ  منبع و اثری پیرامون جنبش های اسلامی معاصر در دنیای اسلام چه منابع فارسی و چه منابع لاتین و عربی را نمی توان یافت(یا حد اقل نگارنده نیافته است)که در آن از تاثیر انقلاب اسلامی ایران در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دنیای اسلام خصوصا منطقه عربی – اسلامی سخن به میان نیامده باشد، تحولی با تاثیر گذاری عمیق که بنا به گفته یکی از پژوهشگران آنچنان آشکار است که تصور آن موجب تصدیق آن میگردد ، بنا به گفته راشد الغنوشی متفکر تونسی و رهبر حزب اسلام گرای النهضه این کشور ،انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره)نمایانگر تحولی بزرگ در سطح بین المللی و منطقه بوده  که حقِ پدیده ای به این گستردگی را نمی توان با سخنانی کوتاه ادا کرد .

فهمی هویدی، متفکر مصری در این باره می نویسد:در منطقه یک تغییر استراتژیک رخ داده که آغازگر روند آن پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بوده است، این انقلاب نقشی اساسی را در تزریق اعتماد به نفس به مسلمانان ، فارغ از ملیت و نگرش سیاسی آنها داشته است، پیروزی انقلاب ایران برای مسلمانان جهان به معنی پیروزی اسلام بود و توانائی های شناخته نشده اسلام را برای رهبری توده ها برای مقابله با رژیم های استبدادی و استعمار خارجی روشن ساخت .

انقلاب اسلامی ایران را نباید تنها یک جریان محدود انقلابی در قالب انقلاب شیعی قلمداد کرد ،راشد الغنوشی بر این اعتقاد است که با وجود اینکه پایگاه اصلی انقلاب اسلامی را مذهب تشیع شکل میدهد، ولی این انقلاب وابسطه به یک جریان جهانی فراگیر است که هدف آن برانگیختن روح اسلامی،بیداری اُمت و هدایت آن تا مرحله رهبری تمدن جهانی است .

وقوع انقلاب اسلامی باعث شد تا اسلام سیاسی به عنوان ایدئولوژی رقیب در منطقه ی خاورمیانه بیش از گذشته مطرح گردد، در واقع انقلاب اسلامی نه تنها به برتری نهضتهای اسلامی بر نهضتهای غیر مذهبی منطقه منجر شد بلکه دو تحول اساسی دیگر نیز در پی داشت، اول اینکه احزاب ملی گرا و چپ گرا را به تفکر در زمینه مدد گیری از موج اسلام گرائی و یا همراهی با آن وادار کرد و دوم اینکه به آن دسته از نهضتهای اسلامی که کمتر به عملگرائی اسلامی نزدیک بودند فشار تا با این تغییر در اندیشه های خود عملگرائی بیشتر و پرهیز از تقیه سیاسی را مورد توجه قرار دهند .

آیت الله خامنه ای بیشترین تاکید را به تاثیر انقلاب اسلامی به عنوان یکی اصلی ترین عامل ریشه ای برون‌زای بیداری اسلامی دارند، ایشان در این مورد می فرمایند: ثبات و استمرار و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران از مهمترین عواملی بوده است که ملتهای منطقه و ملتهای مسلمان را امیدوار کرده و میتوان گفت نقش موثری در ایجاد حرکت عظیم اسلامی منطقه و آزادی و بیدرای ایفاء کرده است ،تا کنون نیز حرکت رو به جلو نظام اسلامی موجب احیای مجدد اسلام و اراده ملتهای منطقه شده است  .
رهبری ایران معتقد است پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت جمهوری اسلامی ایران را به الگو برای جریانهای اسلام‌خواه مبدل کرده است . برنارد لوئیس شرق شناس و ایران شناس مشهور، در مقدمه‌ای که بر کتاب پیامبر و فرعون نوشته ژیل کِپِل نوشته است به اهمیت یافتن نیروی اسلام ، رشد و قدرت گیری جریانهای اسلام گرا و ورود اسلام سیاسی به تعاملات بین المللی  پس از پیروزی انقلاب در ایران اذعان داشته است  .
رهبر انقلاب، با عنایت به همین ملاحضات و آنچه در عرصه عمل پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در منطقه رخ داده است پیروزی انقلاب اسلامی را عاملی هویت بخش برای جامعه اسلامی قلمداد می کنند  و معتقدند که قیام دولت اسلامی در ایران،امت اسلامی را به هیجان آورده و به آنها اعتماد به نفس بخشیده است  .

جان ال اسپوزیتو مهمترین تاثیر ایران انقلابی بر جهان اسلام را در سطح افکار و ایدئولوژی می داند، او معتقد است نسل مسلمان پس از انقلاب اسلامی در سراسر جهان پذیرفتند که اسلام برای اصلاح سیاسی و اجتماعی برنامه دارد .

  پیروزی انقلاب اسلامی، جنبش های اسلامی را با یک الگوی زنده معاصر روبرو ساخت و در تقابل تئوری های صرف فرهنگی،تبلیغی و عملگرائی کفه را به نفع الگوهای عملگرایانه تغییر داد.مقام معظم رهبری معتقدند تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مفهوم بیداری اسلامی به این شکل و با این سبک و سیاق به وجود نیامده بود .

به هر تقدیر تاثیر ژرف پیروزی انقلاب اسلامی در قدرت بخشیدن به جنبشهای اسلامی و جریان بیدرای اسلامی تاثیری است - بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب- در خورد بحث و تحقیق  که با وجود تولید آثار فراوان داخلی و خارجی در این زمینه به دلیل پویائی جریان بیداری اسلامی جای تحقیق، بررسی و کنکاش بیشتری دارد.

2 = استعمار و حضور قدرتهای غربی در منطقه
 
استعمار به همراه شئون مختلف آن، یکی از منفورترین مفاهیم در ذهن تاریخی مسلمانان از هند، آسیای مرکزی و ایران گرفته  تا شامات و ملل مسلمان آفریقا را تشکیل می دهد. به نظر خورشید احمد، متفکر مسلمان پاکستانی، ریشه های رستاخیز اسلامی معاصر را باید در میراث استعمار یا به عبارتی، در آثار و عوارضی که قدرتهای استعماری در جوامع اسلامی برجای گذاشته اند جستجو کرد  .شهید مطهری نیز بیداری اسلامی را عکس العملی  در مقابل هجوم استعمار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی غرب عنوان داشته‌اند  .

حضور گسترده نظامی غرب، خصوصاً آمریکا، در منطقه، تلاش آنها برای ترویج فرهنگ غربی در قالب طرح‌های اروپائی(برنامه همسایگی اروپا، طرح بارسلون و طرح کشورهای اروپائی- مدیترانه ای) و آمریکا(خاورمیانه بزرگ) برای ایجاد تغییرات بنیادین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین حمایت گسترده از رژیم های غربگرای این مناطق در ذهنیت مسلمانان احساس نوعی تحقیر همراه با تلاش برای کسب هویت اسلامی و ایجاد جامعه‌ای عاری از نفوذ وسیطره غرب ایجاد کرده است که در قالب جنبشهای اسلامی، ضد غربی و ضد حکومتهای غربگرا آشکار میشود.

جستارهای تاریخی نشان داده است که حضور قدرتهای استعماری شرق و غرب در منطقه با گسترش و نوع حرکتها و جنبشهای اسلامی رابطه مثبت دارد بدین ترتیب که هرچه حضور قدرتهای مداخله گر در منطقه بیشتر باشد شکل گیری، دوام و استمرار گروه های اسلامی نیز بیشتر و عمیقتر میشود، به همین ترتیب حضور نظامی موجب تشکیل گروه های اسلامگرای مسلحانه و حضور فرهنگی غرب و شرق در مناطق اسلامی  موجبات نزج و شکل گیری جریانهای فکری و فرهنگی را فراهم می آورد. دکتر علی اکبر ولایتی نیز پدیده بیداری اسلامی را واکنش دنیای اسلام به عقب ماندگیهای خود و برخورد با فرهنگ و تمدن غربی می داند.

در مطالعه سیر اندیشه ها و آثار مقام معظم رهبری از میان ریشه های بیرونی و درونی شکل گیری بیداری اسلامی، پس از مساله اسلام خواهی، احساس تحقیر و عقب ماندگی مسلمانان و جستجوی خویشتن اسلامی  و مساله انقلاب اسلامی، عاملِ نقش استعمار و حضور قدرتهای مداخله گر از اهمیت و جایگاه بالائی برخوردار است.

آیت الله خامنه ای حضور استعمار و قدرت های مداخله گر را به سه شیوه موجب بیداری اسلامی میدانند، اول دخالت نظامی در منطقه که موجب شکل گیری گروه های مبارز اسلامی میشود،دوم احساس تحقیری که به مسلمانان به واسطه تسلط بیگانه و حضور متفرعنانه آنان در سرزمین های اسلامی دست داده است و سوم حمایت قدرتهای غربی از رژیم های سکولار و غیر مردمی است.

رهبر معظم انقلاب در این مورد می فرمایند :ملتها فقط مشکلشان این نیست که با این دیکتاتور مواجه اند[یا فقط]با یک آدم مستبد مواجه اند، مشکلشان این است که این دیکتاتور عقبه ای از قدرتهای  بین المللی دارند،آنها هستند که دارند منافع این کشور و این ملت را پایمال و نابود میکنند، مشکل دوران استعمار است،با این دید که نگاه کنیم، همه مسائل درست تحلیل می شوند،قضایای امروز هم همین جور است  .

 آیت الله خامنه ای معتقدند که آمریکا و اروپا طی دو قرن بیشترین لطمه ها و خسارت ها و تحقیرها را بر مردم کشورهای منطقه وارد آورده اند  ، تجمیع تحقیرها به واسطه استعمار طولانی مدت ملتها به اشکال گوناگون ذهنیت مسلمانان از غرب را ذهنیتی مقابله جویانه همراه با تنفر را ایجاد کرده است به همین دلیل معظم له تسلیم نشدن در برابر استکبار و استعمار را یکی از ارکان نهضتهای امروز کشورهای اسلامی می دانند  .

بسیاری از اندیشمندان تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا را شورش بر مدرنیته وارداتی قلم داد کرده ، نفوذ گسترده کشورهای غربی در شکل دادن به امور داخلی کشورهای عربی را پایه خشم و ناآرامی در این سرزمین ها  دانسته  و همچنین پیامد تلاش غرب برای جا انداختن ارزشهای لیبرال در خاورمیانه عربی را چیزی جز بی ثباتیدر منطقه نمی دانند  .

آمریکا با ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه و شمال آفریقا با تضعیف بیداری اسلامی و کشورهای مسلمان، امواج اسلام گرائیِ در حال رشد را در منطقه ضعیف می کند تا از این طریق،بقایای نظام های لیبرال دموکراسی غربی و حامیان دیکتاتور آنها را در منطقه تضمین نماید و این مهمترین چالش بیدرای اسلامی در دهه های آتی در کشورهای مسلمانان خواهد بود  .

برناردلوئیس در مورد عامل حضور غرب در منطقه به عنوان یکی از ریشه های شکل گیری و تداوم جریانهای اسلامی می‌نویسد:  این خود به اندازه کافی برای مسلمانان ناخوشایند است که ببینند پس از قرنها ثروت و قدرت، رهبری ای را که حق خود می دانند از دست بدهند و به نقش دنباله رو غرب تنزل یابند.
آمریکا با حضور گسترده در منطقه و اشغال نظامی دو کشور عراق و افغانستان هم اکنون به عنوان نماد استعمار جدید در چشم مسلمانان قلمداد می شود به همین لحاظ این کشور منبع مهم انگیزه تشکیل و استمرار جریانهای اسلامی قلمداد میشود  ،جریانهائی که با با نظم دلخواه غرب و دولتهای غربگرای عربی در منطقه مخالف هستند  .

رهبر ایران در تبیین قیام و برانگیخته شدن مسلمانان منطقه علیه قدرتهای مداخله گر و تاثیر آنها در نزج و رشد و استحکام جریانهای اسلامی می فرمایند:کجای دنیا جوانان و مردان و زنان شجاع یک جامعه حضور اشغالگران را تحمل میکنند که اینها(مردم عراق)تحمل کنند؟هیچ جا تحمل نکردند،این مخصوص عراق هم نیست،امروز در هرجای دنیای اسلام،آمریکائی ها و انگلیسی ها و امثال اینها حضور یابند و خود را با مردم مواجه سازند،موج عظیم نهضت و بیداری اسلامی را لمس خواهند کرد  .

هرایر دکمجیان در کتاب جنبشهای اسلامی معاصر در دنیای عرب می نویسد: افکار عمومی و مردمی عرب ، آمریکا را در وقوع هرگونه حادثه ناگوار در منطقه، از شکستهای نظامی گرفته تا مصیبتهای اقتصادی،شریک می دانند  .مقام معظم رهبری دلیل این تنفر را از سوی ملتهای مسلمان منطقه چنین عنوان می دارند: ملتهای منطقه خاورمیانه، منطقه اسلامی و شمال آفریقا  از ته دل از آمریکا متنفرند، چون در طول سالهای متمادی از آمریکا در این منطقه خشونت دیده اند، دخالت نظامی دیده اند،حق کشی دیده اند  ،امروز ملتها می دانند که حضور نظامی و مسلح بیگانگان در هر منطقه ای مایه ناامنی آن منطقه است  .

3= بحران فلسطین

فلسطین، یکی از عناصر تشکیل دهنده هویت مسلمانان در خاورمیانه است  ، پس زمینه منفی مسلمانان از یهودیان، نحوه ظالمانه شکل گیری رژیم صهیونیستی، رفتار تجاوزگرانه آن، ایدئولوژی افراط گرایانه صهیونیسم و پی بردن به اهداف غربی ها از تاسیس چنین رژیمی در همسایگی آنها موجب شده است تا زمانی که راه حلی عادلانه برای مساله فلسطین به اجرا در نیامده است،این موضوع همچنان یکی از ریشه ها و انگیزه های بیداری اسلامی و گرایش به اسلام گرائی است.

اگر چه مساله بیداری اسلامی قبل از ایجاد بحران فلسطین و اشغال این کشور نشو و نمو یافته است اما پس از جنگ جهانی اول و اعلام تاسیس کشور یهودی در سرزمین های اسلامی ،بحران فلسطین به نمونه ای عینی و زنده در مقابل چشم مسلمانان  به عنوان نماد ضعف آنان،بی کفایتی حکام محافظه کار در حل مساله بخشی از مسمانان و تحقیر آنان توسط غرب تبدیل شده است.

جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس ضمن قطع مطلق روابط با رژیم صهیونیستی، به صورت رسمی خود را حامی ملت فلسطین می داند و سعی کرده است مساله فلسطین را از حالت اختلاف اعراب - اسرائیل به نزاع دنیای اسلام – رژیم اشغالگر تبدیل کند که نمونه عینی آن اعلام روز جهانی قدس در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از سوی حضرت امام خمینی بوده است.

رهبر ایران از مساله فلسطین با عنوان جراحت عمیق بر پیکر امت اسلامی و خنجری در پهلوی کشورهای مسلمان منطقه  یاد کرده اند .ایشان یکی از مبادی اصلی طغیان مسلمانان ، رشد و گسترش حرکتهای اسلام گرایانه و موج جدید بیداری اسلامی را همین مساله می دانند .

هرایر دکمجیان، ناتوانی آشکار رهبران عرب در پایان دادن به اشغال سرزمین های عرب توسط اسرائیل را عامل تضعیف مشروعیت فرمانروائی حکام عرب و سرخوردگی، اضطراب، ناامیدی گسترده و احساسا حقارت مسلمانان در مقابل سلطه اروپا، آمریکا و اسرائیل می داند .

بسیاری از اندیشمندانی که بحران فلسطین و جنبشها و جریانهای اسلامی را مورد مداقّه قرار داده اند  به درستی میان بحران فلسطین  با مساله هویت مسلمانان پیوند برقرار کرده‌اند. اگر چه فلسطین اشغالی تنها ۱/۰% از وسعت سرزمینهای اسلامی در سرایر دنیا را شامل می شود، اما آنچه از اهمیت ویژه ای برای مسلمانان برخوردار است، علاوه بر بُعد مذهبی و فرهنگی سرزمین فلسطین، مساله حیثیت و هویت مسلمانان است که با بحران در این سرزمین  گره خورده است. بر همین اساس برناردلوئیس از مساله فلسطین به عنوان سرشکستگی تحمل ناپذیر برای دنیای عرب و اسلام یاد می کند  .

آیت الله خامنه ای تاثیر بحران فلسطین را در بیداری اسلامی چنین بیان داشته اند: ظلم و زور گوئی روز افزون رژیم صهیونیستی و همراهی برخی حکام مستبد و فاسد و مزدور آمریکا با آن از یک سو و سر بر آوردن مقاومت جانانه فلسطینی و لبنانی و پیروزی معجزه آسای جوانان مومن در جنگهای لبنان ۳۳و۲۲ روزه غزه از سوی دیگر،از جمله ی عوامل مهمی بودند که اقیانوس به ظاهر آرام ملتهای مصر و تونس و لیبی و دیگر کشورهای منطقه را به تلاطم در آوردند،انتفاضه اقصی حتی در خارج از مرزهای جغرافیائی فلسطین،عموم ملتهای مسلمان و عرب را به صحنه بکشاند  .

به هرتقدیر فلسطین یکی از محرکهای اصلی نزج تفکر ایجاد امت واحده اسلامی است و این باور را ایجاد کرده است که آن کسی که بر مسجد الاقصی تسلط دارد، مسجد الحرام را نیز در تسلط خواهد داشت، برخی از نویسندگان همچنین مساله فلسطین را سر آغاز موج دوم بیداری اسلامی(۱۹۴۵-۱۹۷۹)می دانند  .

4= وجود حکومتهای فاسد، غربگرا و غیر مردمی

تاسیس و حمایت همه جانبه از حکومتهای دست نشانده در تاریخ معاصر اسلام از سوی قدرتهای استعماری دارای سابقه مشخصی است، پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال آن فروپاشی امپراطوری عثمانی، دولتهای انگلستان و فرانسه سعی در تقسیم قلمرو از هم پاشیده عثمانی نموده و تلاش کردند مهره های دست نشانده خود را در این منطقه حیاتی به قدرت برسانند که بسیاری از حکومتهای امروزی از عربستان سعودی گرفته تا دولت هاشمی اردن و بسیاری از سرزمین های شمال آفریقا از جمله آن کشورها محسوب می گردند.
وجود چنین حکومتهائی از سه جهت موجبات قیام ملتها و بیداری اسلامی را فراهم آورده است، اول ماهیت غیر مردمی این نوع حکومت ها که نهایتا آنها را با بحران مشروعیت روبروگردانده است، دوم وابستگی این حکومتها به قدرتهای غربی و شرقی که بحران هویت و تحقیر تاریخی را به توده های مردم وارد آورده و سوم فساد گسترده‌ی سیاسی، اقتصادی و اخلاقی که دامنگیر چنین نظامهایی گردیده است.

 رهبری انقلاب اسلامی اگر چه بسیاری از حکومتهای منطقه را رژیمهای وابسته، فاسد و غیر مردمی میدانند اما منشاء اصلی این مساله را عقبه‌ی بین المللی این رژیم ها می دانند، و نوک پیکان انتقادات خود را متوجه دست های آشکار و نهان بین المللی حامی چنین رژیم هائی کرده اند،ایشان در این مورد می فرمایند: ملتها فقط مشکلشان این نیست که با این دیکتاتور مواجه اند[یا فقط] با یک آدم مستبد مواجه اند، مشکلشان این است که این دیکتاتور عقبه ای از قدرتهای  بین المللی دارند،آنها هستند که دارند منافع این کشور و این ملت را پایمال و نابود میکنند  ، ببینید امروز در دنیا علیه مسلمانان چگونه عمل می‌شود! این به خاطر آن است که در هر نقطه، جلادان مسلمانان فهمیده‌اند که دستگاه استکبار از فشار بر مسلمانان و قتل عام آنها خشنود می‌شود؛ لذا آزادانه به مسلمین آسیب می‌رسانند،این وضعیت مسلمانان انقلابی در الجزایر است...در کدام نقطه‌ی عالم است که مسلمانان از قبل خباثت استکبار جهانی و دستگاه سلطه‌ی جهانی به نحوی آسیب نبینند و فشار بر آنها وارد نشود؟ علاج چیست جز ایستادگی خود مسلمانان  .معظم له وجود شکاف عمیق بین دولت و ملت های غربگرای منطقه را نیز پدیده ای میدانند که به واسطه وابستگیی این حکومتها به غرب ایجاد شده است  .

 آیت الله خامنه ای بر این اعتقادند که احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی مسلمانان در طول زمان توسط دیکتاتوریِ حاکمان فاسد منطقه و سلطه سیاسی آمریکا و غرب و حمایت آنها از حکومتهای دست نشانده پایمال شده است .
 
مردمی بودن قیامهای اسلامی منطقه یکی از محوری ترین شاخصه هائی است که ایشان در اکثر سخنرانی های خود به آن اشاره کرده اند  ، معظم له در این مورد می فرمایند: مردمی بودن این انقلابها مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. قدرتهای خارجی  با آخرین توانائیها و شگردهای خود سعی میکردند حکام مستبد و فاسد و وابسته را در این کشورها حفظ کنند و تنها هنگامی از حمایت آنها دست برداشتند که قیام و عزم مردم، هیچگونه امیدی برای آنها باقی نگذاشت  ، آنچه که شما ملاحظه میکنید در مصر، در تونس، در لیبی، در یمن، در بحرین و در برخی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده است، که مردم خودشان وارد صحنه شده‌اند، ملتها خودشان همت گماشته‌اند بر اینکه سرنوشت خودشان را در دست بگیرند  .
دست نشاندگی حکومتهای اکثر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نیز مساله ای است که مقام معظم رهبری در تحلیل چرائی اوج گیری بیداری اسلامی بر آن تاکید داشته اند، ایشان این مساله را چنین بیان میدارند: وابستگی و حکام دست نشانده آمریکا و غرب با ملتها کاری کردند که این ملتها احساس کردند جز قیام، جز حرکت عظیم عمومی، جز انقلاب، راهی در مقابل آنها نیست .
 
وابستگی مفرط حکومتهای عربی- خاورمیانه‌ای به غرب علاوه بر تحقیری که به ملتهای این منطقه وارد آورده است، به واسطه نوع حکومتی بسته ، غیر مردمی و غیر پاسخگو با فسادهای گسترده مالی و اقتصادی همراه بوده است که به دنبال آن موجب گسترش فقر،بیکاری و افزایش شکاف بین توده های فقیر و غنی شده است، تحلیلگران بر این اعتقادند که در کارنامه رژیم های اقتدارگرا از زمان استقلال تا کنون در بیشتر کشورهای عربی خاورمیانه، چیزی جز فقر گسترده، شکاف ژرف طبقاتی، کمبود نهادهای سیاسی، ضعف جامعه مدنی، کمرنگی حضور فرد در جامعه و بی ثباتی فراگیر به چشم نمی خورد  ، دکمجیان معتقد است عدم صلاحیت و سوء حکومت نخبگان، توزیع بد ثروت در تقریبا تمامی کشورهای عربی ، فراهم بودن پول حاصل از فروش نفت، شکاف میان طبقات اجتماعی را وسیع کرده و در همان حال فساد و مصرفگرائی بی حد و حصری را میان فرمانروایان و عوامل آنها رواج داده است  .
دکتر حسن نافعه پژوهشگر و استاد دانشگاه قاهره سه مشخصه استبداد، فساد و وابستگی به آمریکا و اسرائیل را با درجات مختلف وجه مشترک بسیاری از حکومتهای عرب می داند  .
 
از لحاظ سیاسی نیز منطقه خاورمیانه عربی به شدت اقتدارگرائی، سلطانیسم و نظام موروثی را تجربه میکند، مطالعات نشان می دهند که کشورهای این منطقه هنوز حتی با وضعیت نیمه دموکراتیک  فاصله قابل توجهی دارند تا چه رسد به تثبیت یافتگی دموکراتیک. همچنین بخش اعظم احزاب فعال سیاسی ماهیت شکلی دارند، تا کنون در هیچ انتخاباتی یک رئیس جمهور عرب از قدرت کنار نرفته، همچنان موانع آشکاری در برابر مجالس این کشورها پیش بینی نشده و فرد محوری در فرایند تصمیم گیری در جهان عرب همچنان غلبه دارد .
بر اساس همین معیارها مقام رهبری انقلاب اسلامی ایران ضدیت با استبداد و تسلیم نشدن در مقابل آن را یکی از ارکان قیام های اسلامی منطقه میدانند  و می‌فرمایند: ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده، یکی از مهمترین خواسته‌هایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان نظام مردمسالاری اسلامی است؛ یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است  .
 
مرجع : http://atabe.ir
کد مطلب : ۶۴۷۱۵۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما