۰
شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۳۵

«ساکت نخواهم نشست»؛ موضع انقلابی امام در مقابل مستکبران

«ساکت نخواهم نشست»؛ موضع انقلابی امام در مقابل مستکبران
 مقاله پیش رو به ابعاد انقلابی گری امام چه در رهبری نهضت 15 خرداد و چه در دوران پس از انقلاب شکوه مند اسلامی ملت ایران می پردازد.

نگاهی به سخنان و مواضع انقلابی امام انقلاب

شاخص های انقلابی گری امام انقلابی از نگاه رهبر انقلابی


برای تبیین جلوه های انقلابی گری امام انقلابی و عزیزمان، بهترین راه مراجعه به خلف صالح او و شایسته ترین و برترین مفسّر اندیشه ها و رفتارهای امام در دوران کنونی، یعنی مقام معظم رهبری است. با مراجعه به بیانات معظم له می توان شاخص های انقلابی گری امام را این گونه برشمرد:

1 . مظهر عینی حرکت انقلابی


ایشان حضرت امام را مظهر عینی حرکت انقلابی ملت دانسته، می گویند: «امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیان گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد.»1

2 . مصداق آیه «وَ جاهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه»


حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، امام را مصداق مجاهدت فی سبیل الله دانسته، خاطرنشان می کنند: «شخصیّت اصلی امام در تحقّق مضمون آیه «وَ جاهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه»[بود]؛ امام بزرگوار با داشتن آن زمینه های برجسته علمی، وارد میدان مجاهدت فی سبیل الله شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد و حرکت عظیمی را به وجود آورد؛ نه فقط در کشور خود بلکه در همه منطقه ما و در همه دنیای اسلام و به یک اعتبار در همه جهان. محصول این حرکت، یک محصول بی نظیر بود.»2

3 . جهادگر در همه زمینه ها


انقلابیگری امام فقط در یک بعد و عرصه نبود بلکه در همه عرصه ها و ابعاد نمود داشت: «جهاد این مرد بزرگ صرفاً جهاد سیاسی و اجتماعی یا جهاد فکری نبود بلکه همراه با همه این جهادها، جهاد درونی، جهاد با نفس، پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود؛ این هم درس است... امام بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بکاء بود، اهل دعا بود، اهل توسّل و تضرّع بود... گریه سحرگاهان او، مناجات او، دعای او، ارتباط دائمی او که این حالت، پشتوانه معنویِ تداوم و استمرار جهاد این مرد بزرگ را تشکیل می داد.»3

4 . مواضع صریح انقلابی در سایه اتّکال به قدرت پروردگار


مقام معظم رهبری، موضع گیری های صریح و انقلابی حضرت امام را ناشی از اتکال ایشان به خدا دانسته، می گویند: «اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او موجب می شد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت می کرد؛ آن چه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان می کرد، چون اتّکا به خدا داشت، نه این که نمی دانست قدرت ها بدشان می آید، نه این که نمی دانست آن ها عصبانی می شوند، می دانست امّا به قدرت الاهی، به کمک الاهی، به نصرت الاهی باور داشت... این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الاهی معتقد شد، و در این راه وارد شد.»4

5 . مخالفت جدی با مستکبران


از دیگر شاخص های انقلابی گری امام راحل، مخالفت جدی ایشان با مستکبران است: «امام صریحاً در جبهه مخالف قلدران بین المللی و مستکبران قرار داشت، هیچ ملاحظه ای نمی کرد. این است که امام در مقابله میان قلدران و مستکبران و قدرت های زورگوی عالم با مظلومان، در جبهه مظلومان بود؛ صریح و بدون ملاحظه و بی تقیّه این را بیان می کرد. طرفد ار جدّی مظلومان جهان بود. امام با مستکبرین سرِ آشتی نداشت.»5

6 . ردّ سلطه پذیری


از دیگر شاخص های انقلابی گری امام، ردّ سلطه پذیری بود: «یکی دیگر از نقاط اصلی و خطوط اصلی تفکّر امام، مساله استقلال کشور، ردّ سلطه پذیری [است ]...امام معتقد به استقلال کشور بود، معتقد به ردّ سلطه [بر] کشور بود.»6

7 . صراحت لهجه


یکی دیگر از ویژگی های امام انقلابی، داشتن صراحت لهجه و بی رودربایستی بودن ایشان بود. به تعبیر مقام معظم رهبری: «امام بزرگوار از اوّل شروع نهضت، همه حرف خود را صریح، بدون ابهام بیان کرد. از اوّل، امام رژیم طاغوتیِ موروثیِ استبدادیِ سلطنتی را نفی کرد، ملاحظه نکرد؛ از اوّل معلوم بود که امام دنبال یک نظام و یک تشکیلات مردمی است.»7

انقلابی گری امام در آیینه سخن و سیره امام


برای شناخت انقلابی گری امام بایستی به سراغ سخن و سیره آن برپاکننده بزرگ ترین انقلاب تاریخی قرن رفت و ویژگی های فردی، سیاسی و اجتماعی او را رصد کرد. در جای جای بیانات روح خدا می توان موارد انقلابی گری او را مشاهده کرد. در ذیل به چند نمونه از بیانات ایشان اشاره می کنیم:

1 . گوشه نشین نیستم: «من از آن آخوندها نیستم که در این جا بنشینم و تسبیح دست بگیرم! من پاپ نیستم که فقط روزهای یک شنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.»8

2 . از هیچ چیز نمی ترسم: «من از آدم هایی نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم و چرت بزنم! من دنبالش راه می افتم. اگر خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که حرفی بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و بحمدالله تعالی از هیچ چیز نمی ترسم. والله تا حالا نترسیده ام.»9

3 . تکلیف گرا هستم: «من وظیفه می دانم که تذکر بدهم و تا آن اندازه که صدای من به شما می رسد فریاد کنم و تا اندازه ای که قلم من یاری می دهد بنویسم و منتشر کنم، اگر آقایان هم صلاح دانستند و امت اسلامی را امت خودشان دانستند، آن ها هم انجام بدهند.»10

4 . سرباز اسلام هستم: «دوستان عزیزم! خود را برای خدمت به اسلام و ملت محروم، مهیا کنید. کمر به خدمت بندگان خدا که خدمت به خدا است ببندید. من با توفیق خداوند تعالی پس از چند روزی در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازی خود ادامه خواهم داد.»11

5 . زورگویی را نمی پذیرم: «من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مأمورین شما حاضر کردم ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جباری های شما حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم کرد و تا قلم در دست دارم کارهای مخالف مصالح مملکت را برملا می کنم.»12

6 . ساکت نخواهم نشست: «هیهات که خمینی در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد.»13

7 . آماده شهادتم: «من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.»14

8 . خواب خوش را از چشمان مستکبران خواهم ربود: «قدرت ها و ابرقدرت ها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه می دهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهان خواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند سلب خواهد کرد.»15

9 . آغوش من برای حوادث سخت، باز است: «امروز خمینی آغوش و سینه خود را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ ها و موشک های دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت برای درک شهادت روز شماری می کند.»16

10 . تا من هستم از اصول عدول نخواهم کرد: « تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند، تا من زنده هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد.»17

شاخص های فوق الذکر را می توان با توجه به برخی از بیانات امام راحل بررسی کرد. به واقع شاخص های انقلابی گری امام را می توان در مواردی چون سازش ناپذیری، استکبارستیزی، شهادت طلبی و تکلیف گرایی جست وجو کرد.

امام انقلابی در گذرتاریخ

الف) دوران پیش از انقلاب


روحیه انقلابی و سازش ناپذیری امام در دوران پیش از انقلاب و در دوران نهضت، جلوه ها و ابعاد مختلفی دارد؛ از گرفتن تفنگ در دوران نوجوانی تا هشدار به مراجع عظام و تلاش برای محوریت دادن به افرادی مقتدر در رأس حوزه علمیه و مقابله با انحراف و لوایح و رفراندوم های نظام ستم شاهی. ایشان از همان دوران کودکی، با فرهنگ مبارزه با ستم آشنا شده بود. امام در بیان خاطر ه های دوران نوجوانی خود می گوید: «ما در همان محلی که بودیم، یعنی خمین که بودیم، سنگربندی می کردیم. من هم تفنگ داشتم.

منتها من بچه بودم، به اندازه بچگی ام ـ بچه شانزده ساله ـ تفنگ دستمان بود و تعلیم و تعلّم تفنگ هم می کردیم ...، سنگر می رفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می کردند و می خواستند بگیرند و چه بکنند[مقابله می کردیم]... دیگر دولت مرکزی قدرت نداشت و هرج و مرج بود... یک دفعه هم یک محله خمین را گرفتند و مردم با آن ها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزو آن ها بودیم.»18

موضع انقلابی امام در دوران رضاخان نیز ادامه یافت. رضاخان برای مقابله با حوزه های علمیه، به پی ریزی نقشه ای همت گماشت. او بدین منظور به برگزاری امتحانات دولتی برای روحانیون مبادرت ورزید، اما امام خمینی به افشای اهداف پشت پرده و مخالفت با آن برخاست و به برخی از علمای صاحب نام که ساده اندیشانه این اقدام را گامی اصلاحی ارزیابی می کردند، هشدار داد.19

وجه دیگر مبارزه انقلابی امام در آن سال ها مقابله با افکار انحرافی زمان بود. چاپ کتاب «اسرار هزار ساله» که توهین آشکار به ارزش های دینی و روحانیت شیعه بود، موجب شد تا امام با تألیف کتاب «کشف الاسرار» ضمن دفاع از اسلام و روحانیت و پاسخگویی به شبهات و هجمه های منحرفان، جنایت های سلطنت پهلوی ها را افشا کند. امام در همین کتاب، «ایده حکومت اسلامی» و «ضرورت قیام برای تشکیل آن» را مطرح ساخت.20 اصرار ایشان برای آوردن آیت الله بروجردی به قم، افزون بر سامان بخشی به حوزه های علمیه، به منظور مبارزه با رژیم سفاک پهلوی بود که از روحیه انقلابی وی سرچشمه می گرفت.

ایشان در این باره می فرماید: «ما آقای بروجردی را آوردیم قم برای این که او یک آدم مقتدری بود. هم خوب درس می گفت، هم می توانست خوب شاگرد تربیت کند، هم یک آدمی بود که مثلاً اهلش بود که به شاه حمله کند، به دستگاه حمله کند. ما ایشان را آوردیم قم به خاطر این که از قدرتش برای کوبیدن رژیم شاه و این ها استفاده کنیم؛ متأسفانه آن طور که ما می خواستیم، نشد.»21

پس از رحلت آیت الله بروجردی، رژیم شاه شتاب بیش تری به اصلاحات مورد نظر آمریکا داد و همزمان لایحه انجمن‎های ایالتی و ولایتی را که به موجب آن شرط «مسلمان بودن، سوگند به قرآن کریم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر می‎یافت، در 16 مهر 1341ش به تصویب رساند. امام خمینی به همراه علمای بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور پس از تبادل نظر به اعتراض هایی همه جانبه دست زدند.

برگزاری رفراندوم فرمایشی در 6 بهمن 1341 برای اجرای اصول شش گانه اصلاحات آمریکایی و تصویب قانون کاپیتولاسیون یا حق مصونیت مستشاران آمریکایی در ایران، بُعد دیگری از مبارزه شاه با دین بود. این اقدامات با واکنش جدی امام خمینی و برخی علما روبه رو شد.22 در این میان واکنش حضرت امام در مقایسه با مراجع دیگر، انقلابی بود. بیانیه معروف امام در 13 فروردین 1342 که با عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» انتشار یافت، نقطه اوج مبارزه وی با محمدرضا پهلوی به شمار می آمد.

امام در آن بیانیه تأکید کرده بود که: «...من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مأمورین شما حاضر کرده ام ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جباری های شما حاضر نخواهم کرد.»23 تهدید و تطمیع توسط رژیم، هیچ گاه موجب سکوت امام نشد و این گونه شد که در 13 خرداد 1342 و به مناسبت روز عاشورای حسینی، در مدرسه فیضیه سخنرانی حماسی و انقلابی بسیار کوبنده ای ضد رژیم ایراد کردند. این سخنرانی آتشین به دستگیری و زندانی شدن ایشان و متعاقب آن قیام تاریخی 15 خرداد شد.

15 خرداد به مبدأ انقلاب حسینی و نقطه عطف انقلاب ملت ایران بدل شد تا پس از 15 سال تبعید رهبر مجاهد خود به کشورهای ترکیه، عراق و فرانسه، به اخراج شاه از ایران همت گمارند و آغوش خود را در 12بهمن 1357 به روی رهبر خویش بگشایند تا با رهبری های این فقیه مجاهد، باقی مانده پیکر متلاشی شده شاهنشاهی در ایران را در 22 بهمن 1357 در زباله دان تاریخ دفن کنند.

ب) دوران پس از انقلاب


با این که بسیاری از انقلابیون دنیا پس از پیروزی انقلاب محافظه کار می شوند، در دوران پس از انقلاب خروش انقلابی امام کاسته نشد بلکه بر آن افزوده شد. نمونه هایی از این روحیه انقلابی را می توان در مواضع ایشان جست وجو و این گونه فهرست کرد:

1 . برخورد انقلابی با جریان نفاق


یکی از مهم ترین برخوردهای انقلابی امام، مبارزه با جریان نفاق و البته سازمان منافقین است که به نام سازمان مجاهدین خلق فعالیت می کردند. حضرت امام در برخورد انقلابی با این جریان منحرف، تردیدی به خود راه ندادند. برخورد امام با این جریان ریشه در دوران قبل از انقلاب داشت. امام راحل در همان دوران پس از انقلاب نیز با بصیرت بالای خود به عمق نفاق منافقین بدتر از کفار پی برده بودند. ایشان می فرمایند: «...این ها مى‏خواستند من را گول بزنند. من نجف بودم، این ها آمده بودند که من را گول بزنند...، آمدند در نجف، [یکى‏] شان بیست و چند روز آمد در یک جایى، من فرصت دادم به او حرف هایش را بزند. آن به خیال خودش که حالا من را مى‏خواهد اغفال کند.

مع الأسف، از ایران هم بعضى از آقایان که تحت تأثیر آن ها واقع شده بودند- خداوند رحمتشان کند آن ها هم اغفال کرده بودند آن ها را- آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند. بعضى از آقایان محترم، بعضى از علما، آن ها هم به من کاغذ نوشته بودند که این ها إِنَّهُمْ فِتْیَه؛ قضیه اصحاب کهف. من گوش کردم به حرف هاى این ها که ببینم این ها چه مى‏گویند. تمام حرف هایشان هم از قرآن بود و از نهج البلاغه، تمام حرف ها... این که آمد بیست و چند روز آن جا و تمامش از نهج البلاغه‏ و تمامش از قرآن صحبت مى‏کرد، من‏ در ذهنم آمد که... خوب، تو اعتقاد به خدا و اعتقاد به چیزهایى که دارى، چرا مى‏آیى پیش من؟ من که نه خدا هستم، نه پیغمبر، نه امام، من یک طلبه‏ام در نجف.

این آمده بود که من را بازى بدهد؛ من همراهى کنم با آن ها. من هیچ راجع به این ها حرف نزدم، همه‏اش را گوش کردم. فقط یک کلمه را که گفت «ما مى‏خواهیم قیام مسلّحانه بکنیم»، گفتم: نه! شما نمى‏توانید قیام مسلّحانه بکنید. بی خود خودتان را به باد ندهید. این ها با خود قرآن، با خود نهج البلاغه مى‏خواهند ما را از بین ببرند و قرآن و نهج البلاغه را از بین ببرند.

همان قضیه زمان حضرت امیر و قرآن را سرنیزه کردن که این قرآن حَکَم ما باشد. حضرت امیر مظلوم بود واقعاً... باید ما ببینیم که عمل این ها چى هست، آن ها در پیشانى‏شان هم آثار سجده بود؛ ابن ملجم در پیشانى‏اش آثار سجده بود، ببینیم چه کرد؟ با این آثار سجده چه آمده بکند؟»24 در دوران بعد از انقلاب نیز این جریان پس از آن که علیرغم مماشات های امام راه راست را نیافتند، با برخورد انقلابی و قهرآمیز ایشان روبه رو شدند.

2 . برخورد انقلابی با جریان تحجر


وجه دیگر برخورد انقلابی امام، مبارزه با جریان تحجر بوده است. این جریان همان هایی بودند که کاسه ای را که حاج آقا مصطفی در مدرسه فیضیه با آن آب خورده بود، آب می کشیدند؛ چراکه پدرش فلسفه درس می داد! امام با این جریان، انقلابی برخورد و تز آنان را باطل اعلام کرد: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب(عج) یاید. حضرت صاحب(عج) مگر براى چى مى‏آید؟ حضرت صاحب(عج) مى‏آید معصیت را بردارد، ما معصیت کنیم که او بیاید؟

این اعوجاجات را بردارید.»25 ایشان در پیام معروف به «منشور روحانیت» مى‏فرمایند: «... دیروز حجتیه‏ اى‏ ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابى تر از انقلابیون شده‏ اند! ولایتى‏ هاى دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریخته‏ اند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند!»26 از همین رو به نیروهای انقلاب هشدار می دهند که: «حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‏ای ها همه چیزتان را نابود کرده‏اند.»27

3 . برخورد انقلابی با جریان ملی ـ مذهبی


جریان ملی- مذهبی متأثر از محمد مصدق، اندیشه هایی ناسازگار با محکمات دین داشتند. برای نمونه، درباره حکم قصاص ایراد جدی می گرفتند. برخورد امام با این جریان نیز از بصیرت و قاطعیت ایشان حکایت داشت: «.... یک گروهى که با اسلام و روحانیت اسلام سرسخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند.... این در زمان آن‏ [آقاى محمد مُصدّق، رهبر جبهه ملّى] بود که این ها فخر مى‏کنند به وجود او... این ها تفاله‏هاى آن جمعیت هستند که حالا قصاص را، حکم ضرورى اسلام را، «غیر انسانى» مى‏خوانند.

ما تکلیفمان با آن ها خوب تا یک حدودى معلوم است. هر وقت هم مصلحت پیدا بشود، روشنش مى‏کنیم... این ها همان جمعیت هایى هستند که حضرت امیر(ع) در مقابل آن ها فَشَل شد، نتوانست کارى بکند.»28 ایشان همچنین در جایی دیگر می گویند: «این جانب نمى‏توانم از جبهه‏ای ها [جبهه ملى] و نه از بزرگشان‏ [محمد مصدق‏] اسمى ببرم و ترویجى بکنم؛ راه آن ها با ما مختلف است.»29

امام در راستای برخورد با این جریان انحرافی، با جریان لیبرالی و آمریکایی نهضت آزادی نیز برخوردی قاطع داشتند و آنان را دارای صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى ندانسته و طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به آمریکا ذکر می کنند: «پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت مى‏دهد که نهضت به اصطلاح آزادى، طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به آمریکا است... اگر خداى متعال عنایت نفرموده بود و مدتى در حکومت موقت باقى مانده بودند، ملت هاى مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا مى‏زدند و اسلام عزیز چنان سیلى از این ستمکاران مى‏خورد که قرن ها سر بلند نمى‏کرد و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى را ندارند و ضرر آن ها، به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل هاى جاهلانه، موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک هاى دیگر، حتى منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیش تر و بالاتر است. «نهضت آزادى» و افراد آن از اسلام اطلاعى ندارند و با فقه اسلامى آشنا نیستند.

از این جهت، گفتارها و نوشتارهاى آن ها که منتشر کرده‏اند، مستلزم آن است که دستورات حضرت مولى الموالى امیرالمؤمنین(ع) را در نصب ولات و اجراى تعزیرات حکومتى که گاهى بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را - نعوذ باللَّه- تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آن که همه این امور را از وحى الاهى بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.

نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن، چون موجب گمراهى بسیارى از کسانى که بى‏اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مى‏گردند، باید با آن ها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»30 به این ترتیب و با این اقدام انقلابی، جریان منحرف نهضت آزادی برای همیشه از عرصه تصمیم گیری سیاسی کشور، حذف و خطر نفوذ اسلام آمریکایی برطرف شد.

4 . برخورد انقلابی با جریان نفاق جدید


جریان نفاق جدید همان باند مهدی هاشمی بود که به اتهام چند فقره قتل و جنایت و ارتکاب اعمال دیگر وهمچنین نفوذ در بیت قائم مقام رهبری دستگیر شده بود. امام در برخورد با این خطر جدید و برای نجات آیت الله منتظری، بدون رودربایستی به میدان آمد.

ایشان در نامه ای خطاب به وزیر وقت اطلاعات، نوشتند: «با توجه به مسائلى که تاکنون کشف و یا مورد سوء ظن شده است و با توجه به جَوسازى و اطلاعیه‏هایى که با اسامى مختلف توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته به مهدى هاشمى پخش گردیده است، که نه تنها سوء ظن را بیش تر مى‏کند که خود دلیل مستقلى است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام، جناب عالى موظف هستید به جمیع جوانب این امر با کمال دقت و انصاف رسیدگى نمایید و تمام افراد متهمى را که از سران این گروه محسوب مى‏شوند و نیز افراد دیگرى را که در انتشار مسائل کذب و قضایاى دیگر دست داشته‏اند، تعقیب نمایید ....

باید تأکید کنم که همه در پیشگاه قضاوت اسلام مساوى بوده و نیز به همان اندازه که اغماض از مجرمین گناه بزرگى است، تعرض نسبت به بی گناهان از گناهان نابخشودنى است. خداوند تعالى را حاضر و ناظر بدانید که این امر عبادتى است که دامان بزرگانى‏ را از اتهامات پاک و توطئه منحرفان را خنثى مى‏کند.»31 ایشان در این راه حتی در برخورد با آقای منتظری که وی را «حاصل عمر خویش» می دانستند، بدون مسامحه به تکلیف انقلابی خود عمل کردند.

امام در نامه ای تاریخی و خیرخواهانه به آیت الله منتظری نوشتند: «به حسب قاعده طول آشنایى صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمى و عملى شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنج هاى فراموش نشدنى جناب عالى در سال هاى طولانى براى اهداف اسلامى، قداست و وجاهت و وارستگى کم نظیر آن جناب و بالاتر حیثیت بلندپایه‏اى که دنباله این امور به خواست خداوند تعالى براى شما فعلًا حاصل است و احتیاج مبرمى که جمهورى اسلامى و اسلام به مثل جناب عالى دارد، انگیزه علاقه مبرم است.

لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همه ماها واجب و احتمال خدشه‏دارشدن آن نیز منجز است براى اهمیت بسیار آن. با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب المراعاه به احتمال قوى، بلکه ظن نزدیک به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفین مؤثر در حوزه قم که ممکن است دنبال بهانه‏اى باشند. این خطر بسیار مهم از ناحیه انتساب آقاى سید مهدى هاشمى‏ است به شما... و چنین شخصى، ولو مبرّا باشد، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جناب عالى است که بر همه حفظش واجب مؤکد است...

من تأکید مى‏کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدى پاک کنید که این راه بهتر است؛ و الّا هیچ عکس العملى در رسیدگى به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگى به امر جنایاتِ مورد اتهام، حتمى است.»32 اما پس از آن که امام متوجه شدند که آقای منتظری توجهی به نصیحت های خیرخواهانه ایشان ندارد، این بار با نهیب انقلابی به وی اخطار می دهند: «از آن جا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال ها و از کانال آن ها به منافقین مى‏سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست داده‏اید.

شما در اکثر نامه‏ها و صحبت ها و موضعگیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند... در مساله مهدى‏ هاشمىِ‏ قاتل، شما او را از همه متدینین متدین تر مى‏دانستید و با این که برایتان ثابت شده بود که او قاتل است، مرتب پیغام مى‏دادید که او را نکشید... شما از این پس وکیل من نمى‏باشید و به طلابى که پول براى شما مى‏آورند، بگویید به قم منزل آقاى پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند...»33

5 . برخورد انقلابی با توهین کنندگان به مقدسات


اقدام انقلابی دیگر امام راحل عظیم الشان، برخورد با توهین کنندگان به مقدسات دینی و اسلامی بود. یک نمونه آشکار، برخورد با شخصی بود که «اوشین» بازیگر زن سریال «سال های دور ازخانه» را الگوی زن مسلمان معرفی کرده بود. حضرت امام بعد از اطلاع از این اهانت آشکار، خطاب به رئیس وقت صدا و سیما می نویسند: «...با کمال تأسف و تأثر روز گذشته‏ از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردى که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج مى‏گردد و دست‏اندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتى که ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهین‏کننده محکوم به اعدام است.

اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدى مسؤولین بالاى صدا و سیما خواهد شد..‏»34

برخورد انقلابی و تاریخی دیگر حضرت امام، با نویسنده کتاب آیات شیطانی بود که موجب صدور فتوایی تاریخی شد: «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مى‏رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى‏باشند.

از مسلمانان غیور مى‏خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آن ها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه. ضمناً اگر کسى دسترسى به مؤلف کتاب دارد، ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد.»35 ایشان همچنین در جایی دیگر تاکید می کنند که: «سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند. اگر غیر مسلمانى از مکان او مطّلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریع تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آن چه را که در قبال این عمل مى‏خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند.»36

پی نوشت ها

1. بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی، 1394/03/14.

2. همان.

3. همان.

4. همان.

5. همان.

6. همان.

7. بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، 1392/11/19.

8. صحیفه امام ج1، ص270.

9. همان، ج1، ص67.

10. همان، ج2، ص368.

11. همان،ج5، ص502.

12. سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص397.

13. صحیفه امام، ج20، ص318.

14. همان.

15. همان.

16. همان، ج21، ص87.

17. همان، ص286.

18. صحیفه امام، ج12، ص259.

19. حمید انصاری، حدیث بیداری،ص26.

20. کشف الاسرار، صص190-185.

21. نشریه حوزه، ش44-43، ص71 به نقل از شهید محلاتی.

22. حمید انصاری، پیشین، صص51-38.

23. صحیفه امام، ج1، ص179.

24. همان، ج‏12، ص 466.

25. همان، ج‏17، ص 534.

26. همان، ج‏21، ص 281.

27. همان، ص 613.

28. همان، ج‏14، ص 457.

29. همان، ج‏3، ص 439.

30. همان، ج‏20، ص 481.

31. همان، ج‏20، ص 145.

32. همان، ص 138.

33. همان، ج‏21، ص 332.

34. همان، ج‏21، ص 251.

35. همان، ص 263.

36. همان، ص 268.

نویسنده:

رضا محمدی فیروزجایی

فصلنامه فرهنگ پویا شماره 33

انتهای متن./
کد مطلب : ۶۶۶۰۶۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما