فرضیه مقاله بر این اصل استوار است که حزب عدالت و توسعه به دنبال حفظ قدرت و بدست آوردن منفعت با چاشنی هویتی در سیاست داخلی و خارجی است.
چکیده
با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، ترکیه جهتگیریهای متفاوت و بعضاً متناقضی را در سیاستهای داخلی و خارجی خود دنبال کرده است. هدف از این نوشتار بررسی این جهتگیریها بر اساس تحولات فکری رهبران حزب عدالت و توسعه بوده است. از این رو این مقاله بر آن است تا با تکیه بر چارچوب ساختاریابی به این پرسشها پاسخ دهد که اصولاً جهت گیریهای رهبران ترکیه در حوزه های راهبردی چون، رابطه دین و سیاست، دموکراسی، اقتصاد و نوعثمانیگی متاثر از چه عواملی است؟ و چه تأثیری بر تصمیمات امروزی ترکیه دارد؟ فرضیه مقاله بر این اصل استوار است که حزب عدالت و توسعه به دنبال حفظ قدرت و بدست آوردن منفعت با چاشنی هویتی در سیاست داخلی و خارجی است. لذا از منظر این نوشتار تأثیر متقابل ساختار و کارگزار در سیر تحولات ترکیه سبب ایجاد رویکردی منفعتی وهویتی در رهبران حزب عدالت و توسعه گردیده است. این رویکرد با زیر بنای اقتصادی، از سویی بر گسترش الگوی ترکیه نظر دارد و از سوی دیگر بر روابط دو سویه غرب و شرق (جهان اسلام)، تا از این وادی با درک شرایط زمانی و مکانی بتوانند همچنان سکان هدایت ترکیه را در دست داشته باشند.
نویسندگان:
علی علی حسینی: استادیار دانشگاه اصفهان
حسین عربیان: دانشگاه اصفهان
علیرضا آقا حسینی: دانشگاه اصفهان
فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی - دوره 9، شماره 31، تیر 1396
برای مشاهده کامل مقاله
کلیک کنید.